728 x 90

ادبیات و فرهنگ,

سی‌ام خرداد

-

سى خرداد
سى خرداد
خرداد،
گل سرخی را که به دست گرفته بود
به علف‌های باغچه‌ی یکنواخت فصل بخشید
مگر سیمای وحشت آکند کبود آنان‎
‎ به میمنت سرخ کاکل آن عزیز
لطف روییدن و شکفتن یابد
خرداد این‌گونه می‌رود
و نگاه آخرین شکسته‌ی فصلش
در انتهای باغچه، متروک
به جای می‌ماند...
گام‌هایش شرزه می‌پیماید راه را
سروستان آتش و انفجار نزدیک است...
****
معجزه‌یی ست
وقتی همه غروب آن ماه را می‌بینند،
حقیقت، طلوعی بزرگ باشد
بی‌هیچ تردید!
عصر، پایگاهی‌ست که نسیم سرفرازی خلقم
سیالتر از همه‌ی بهاران قدیم
اینک
بر ساقه‌های بلند میلیونها مشت گره شده
وزیدن آغاز شده است...
خفاش‌ها در ظلام حفره‌هاشان
جابه جا می‌شوند
و کرکس خون‌آشام
چنگال‌های کریهش را به منقار صیقل می‌زند
لاشخورها در تکاپویی بی‌مانند
بالا و پایین می‌پرند
گرگ‌ها بر خاک خونین پوزه می‌کشند
نگاههای مسخشان در کاسه‌یی خونین می‌گردد
و در هوا به هم تلاقی می‌کند.
تالار کرکس بزرگ
بوی غلیظ گندیدگی را دم می‌کشد
«مترص فرمان دریدن است»
و سرانجام
قارقار خشک کرکس کهنسال برمی‌خیزد... :
«خون را تا قصر من راهنمایی کنید»
«حزب چماق به دستان
باید بره گورستان
گورستان
گورستان»
رگبارهایی که خود را بر هر گلویی که چنین بسراید
سینه می‌کشند.
اما تو بودی‌ای دوست
که می‌گفتی: «این بذرها به خاک نمی‌ماند...
خون است و ماندگار است» *
چه کسی‌ست که می‌شنود:
زوزه‌ی گلوله و ضجه‌ی اطفال
شیون پیرزن و گریه‌ی غسال
کوبش فریاد و غرش رگبار
پیکر دخترکان آونگ بردار!
***
خرداد را بدرقه کردیم آن روز
و من دیدم که می‌گریست سخت
و شتابناک و دوان می‌رفت،
تا خبر به «تیر» پرشکوه و گرم برد
انفجاری بزرگتر در راه بود.

شاعر شهید مجاهد خلق غلامحسن رمضانپور (آرش)

ـــــــــــــــــــ
*از سعید سلطانپور.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/bf019b00-91c4-49ff-953b-b6ca0c66c59b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات