پراگماتیسم یا مصلحتاندیشی، امری رایج در بازار سیاست در جهان است. بر اساس این اصل، آنچه مواضع را تعیین میکند، منافع است، نه حقیقت. البته اغلب با پوششی از قوانین یا تفسیرهای مورد نظر از قانون. این امر به رژیم ضدبشری ولایتفقیه که میرسد حد میشکند بهطوری که مصلحتاندیشان جهان را بهتعجب وامیدارد. چرخش در لحن تبلیغات و رویکرد سردمداران رژیم نسبت به کشورهای منطقه بهویژه عربستان سعودی نمونهیی از یک حرکت پاندولی است که همین مصلحتاندیشی صرف را بهنمایش میگذارد. این چرخش که در همهٴ سردمداران رژیم دیده میشود، به رفسنجانی که میرسد تا بالابردن جام زهر برای نظام پیش میرود. یعنی ارائهٴ طرح یک عقبنشینی کامل در رویکردهای منطقهیی. تا حدود یک ماه پیش از خامنهای گرفته تا سرکردگان سپاه و همچنین رفسنجانی و روحانی در باند رقیبشان همه عربستان را بهشدت مورد حمله و تهدید قرار میدادند. روز 20فروردین خامنهای در اظهاراتی گفت: «سعودیها در این ماجرا قطعاً ضربه خواهند خورد و بینی آنها به خاک مالیده خواهد شد». دو هفته بعد هم یعنی 12اردیبهشت هم رئیس دفترش را به صحنه فرستاد تا بگوید «آلسعود» بهزودی به «آلسقوط» تبدیل میشود». اما دو هفته بعد وقتی در روز مبعث به صحنه آمد طی اظهاراتی در برابر سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی، نوک حمله و اتهام رو از طرف عربستان به سمت آمریکا برگرداند و گفت: کشورهای منطقه و کشورهای مسلمان در قضیهٴ یمن فریب آمریکا را خوردند و این آمریکاست که میخواد منطقه را ناامن کند.
این چرخش در باند رفسنجانی روحانی البته بسیار چشمگیرتر است. رفسنجانی تا حدود یکماه پیش چه خودش، چه ناشر افکارش یعنی روزنامه حکومتی جمهوری و چه مشاورش مرتباً عربستان را مورد حمله قرار میدادند روزنامه جمهوری با عباراتی مثل «سیاست سرزمینهای سوخته در یمن» و «جنایات آل سعود در یمن» و مشاورش غلامعلی رجایی با عبارتی مثل «سعودیهای بیشرم». حالا کار چرخش به آنجا رسیده که همین رفسنجانی در مصاحبهیی که روز 10خرداد منتشر شد با اشاره به آنچه در یمن و سوریه و عراق میگذرد، میگوید: «در این موقعیت مسئولیت بزرگی به گردن ماست که باید ضمن حفظ اقتدار و امنیت کشور، از راه برادری و برابری بر اوضاع منطقه تأثیر بگذاریم». امیر عبداللهیان، معاون وزارتخارجه دولت روحانی که بهباند رفسنجانی وابسته است نیز همین مضمون را با بیانی رسمی مطرح میکند و روز 11خرداد میگوید: « ما از روابط خوب با ریاض استقبال میکنیم و انتظار داریم عربستان در منطقه نقش سازندهیی ایفا کند و با اتخاذ سیاستهای درست و سنجیده مانع گسترش جنگ، تقویت تروریسم و تشدید ناامنی در منطقه شود».
گرچه این رویکرد را نمیتوان چرخشی در سیاستهای فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران بهحساب آورد، زیرا تروریسم و جنگافروزی تنها راه شناخته شده برای خروج از بحران در قاموس این رژیم ضدبشری است، اما این چرخش حتی بهصورت موقت این سؤال را برمیانگیزد که چه شده و چه چیز باعث آن شده است؟
نگاهی به تحولات اخیر یمن پاسخ را آسان میکند. ناکامی آمریکا در وادار کردن ائتلاف منطقهیی به پذیرش آتشبس و رفتن پشت میز مذاکره و مماشات (امری که رژیم آخوندی به آن پشتگرم بود) از یک طرف و ادامه جنگ علیه وابستگان رژیم در یمن بهطوری که باعث چرخش محسوس در زمین بهنفع نیروهای مردمی شده، از طرف دیگر، رژیم آخوندی را که در باتلاق بحرانهای همهجانبه گرفتار است، سخت به وحشت انداخته است. نگاهی به تازهترین موضعگیری وزیر خارجه عربستان در کنفرانس مشترک با وزیر خارجه مصر در قاهره که روز 10خرداد برگزار شد، علت این میزان از وحشتزدگی را روشنتر میکند: عادل الجبیر از جمله گفت: «رژیم ایران تنها دولتی است که در امور منطقه و لبنان، سوریه، عراق، یمن و سایر مناطق دخالت میکند. ما این اقدامات آشوبگرانه و منفی و همچنین پشتیبانی رژیم ایران از تروریسم را محکوم میکنیم و در برابر دخالتهای رژیم ایران در امور منطقه ساکت نخواهیم نشست و دست روی دست نخواهیم گذاشت».
حالا میتوان جواب این سؤال را داد. کسانی که با روانشناسی رژیم ولایتفقیه آشنایی دارند، میدانند که کنش و واکنشهای این رژیم به رفتار سگ هار در قبال فردی که با آن روبهرو میشود شباهت دارد. اگر فرار کنی، سگ هار دنبالت میکند، اما اگر قاطعانه به این سگ هجوم بیاوری، فرار را بر قرار ترجیح میدهد. مروری بر عقبنشینیهای معروف به «آسانسوری» در مدت حاکمیت آخوندها این واقعیت را بهخوبی نشان میدهد. از ماجرای گروگانگیری در زمان خمینی که پس از 444روز مماشات، وقتی رئیسجمهور جدید آمریکا اولین خط و نشان را کشید، خمینی در الجزایر یک ساعته عقب نشست و هر چه را میخواستند با یک سری امتیازات بیشتر روی میز گذاشت. زهر خوردن ناگهانی خمینی پس از فتح مهران و طنینانداز شدن شعار امروز مهران، فردا تهران در مجموعه تعادل قوای نظامی آن روز نمونهٴ دیگری است. و حالا این چرخش و این ابراز «برادری» رفسنجانی و تعارف جام زهر منطقهیی به خامنهای تازهترین نمود همین عملکرد و منطبق بر همان روانشناسی آخوندی است که مقاومت ایران از سه دهه پیش آن را اعلام کرده و جهان را به ایستادن قاطع در برابر آخوندها فراخوانده است. باید منتظر بود که اگر روند جنگ در یمن همچنان علیه وابستگان ولایت پیش برود و سرعت بگیرد، این چرخش رژیم به گونهیی آشکارتر هم دیده شود.
این چرخش در باند رفسنجانی روحانی البته بسیار چشمگیرتر است. رفسنجانی تا حدود یکماه پیش چه خودش، چه ناشر افکارش یعنی روزنامه حکومتی جمهوری و چه مشاورش مرتباً عربستان را مورد حمله قرار میدادند روزنامه جمهوری با عباراتی مثل «سیاست سرزمینهای سوخته در یمن» و «جنایات آل سعود در یمن» و مشاورش غلامعلی رجایی با عبارتی مثل «سعودیهای بیشرم». حالا کار چرخش به آنجا رسیده که همین رفسنجانی در مصاحبهیی که روز 10خرداد منتشر شد با اشاره به آنچه در یمن و سوریه و عراق میگذرد، میگوید: «در این موقعیت مسئولیت بزرگی به گردن ماست که باید ضمن حفظ اقتدار و امنیت کشور، از راه برادری و برابری بر اوضاع منطقه تأثیر بگذاریم». امیر عبداللهیان، معاون وزارتخارجه دولت روحانی که بهباند رفسنجانی وابسته است نیز همین مضمون را با بیانی رسمی مطرح میکند و روز 11خرداد میگوید: « ما از روابط خوب با ریاض استقبال میکنیم و انتظار داریم عربستان در منطقه نقش سازندهیی ایفا کند و با اتخاذ سیاستهای درست و سنجیده مانع گسترش جنگ، تقویت تروریسم و تشدید ناامنی در منطقه شود».
گرچه این رویکرد را نمیتوان چرخشی در سیاستهای فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران بهحساب آورد، زیرا تروریسم و جنگافروزی تنها راه شناخته شده برای خروج از بحران در قاموس این رژیم ضدبشری است، اما این چرخش حتی بهصورت موقت این سؤال را برمیانگیزد که چه شده و چه چیز باعث آن شده است؟
نگاهی به تحولات اخیر یمن پاسخ را آسان میکند. ناکامی آمریکا در وادار کردن ائتلاف منطقهیی به پذیرش آتشبس و رفتن پشت میز مذاکره و مماشات (امری که رژیم آخوندی به آن پشتگرم بود) از یک طرف و ادامه جنگ علیه وابستگان رژیم در یمن بهطوری که باعث چرخش محسوس در زمین بهنفع نیروهای مردمی شده، از طرف دیگر، رژیم آخوندی را که در باتلاق بحرانهای همهجانبه گرفتار است، سخت به وحشت انداخته است. نگاهی به تازهترین موضعگیری وزیر خارجه عربستان در کنفرانس مشترک با وزیر خارجه مصر در قاهره که روز 10خرداد برگزار شد، علت این میزان از وحشتزدگی را روشنتر میکند: عادل الجبیر از جمله گفت: «رژیم ایران تنها دولتی است که در امور منطقه و لبنان، سوریه، عراق، یمن و سایر مناطق دخالت میکند. ما این اقدامات آشوبگرانه و منفی و همچنین پشتیبانی رژیم ایران از تروریسم را محکوم میکنیم و در برابر دخالتهای رژیم ایران در امور منطقه ساکت نخواهیم نشست و دست روی دست نخواهیم گذاشت».
حالا میتوان جواب این سؤال را داد. کسانی که با روانشناسی رژیم ولایتفقیه آشنایی دارند، میدانند که کنش و واکنشهای این رژیم به رفتار سگ هار در قبال فردی که با آن روبهرو میشود شباهت دارد. اگر فرار کنی، سگ هار دنبالت میکند، اما اگر قاطعانه به این سگ هجوم بیاوری، فرار را بر قرار ترجیح میدهد. مروری بر عقبنشینیهای معروف به «آسانسوری» در مدت حاکمیت آخوندها این واقعیت را بهخوبی نشان میدهد. از ماجرای گروگانگیری در زمان خمینی که پس از 444روز مماشات، وقتی رئیسجمهور جدید آمریکا اولین خط و نشان را کشید، خمینی در الجزایر یک ساعته عقب نشست و هر چه را میخواستند با یک سری امتیازات بیشتر روی میز گذاشت. زهر خوردن ناگهانی خمینی پس از فتح مهران و طنینانداز شدن شعار امروز مهران، فردا تهران در مجموعه تعادل قوای نظامی آن روز نمونهٴ دیگری است. و حالا این چرخش و این ابراز «برادری» رفسنجانی و تعارف جام زهر منطقهیی به خامنهای تازهترین نمود همین عملکرد و منطبق بر همان روانشناسی آخوندی است که مقاومت ایران از سه دهه پیش آن را اعلام کرده و جهان را به ایستادن قاطع در برابر آخوندها فراخوانده است. باید منتظر بود که اگر روند جنگ در یمن همچنان علیه وابستگان ولایت پیش برود و سرعت بگیرد، این چرخش رژیم به گونهیی آشکارتر هم دیده شود.