هارولد پینتر: ”من معتقدم که برخلاف بیشمار مشکلاتی که وجود دارد، ناامید نشدن و دست نکشیدن، ارادهی سرسخت بیدارگر، بهعنوان یک شهروند، برای تعیین حقیقت واقعی زندگی و جامعه ما یک تعهد بسیار جدی بر روی دوش همه ما است، در حقیقت این الزامی است. ولی چنین تصمیم و اردهای، در چشمانداز سیاسی ما دیده نمیشود. ما امیدی نداریم که بتوانیم آنچه را که تقریباً از دست دادهایم بازگردانیم؛ و آن شرافت بشری است“.
این سخنان هارولد پینتر، در مراسم اعطای جایزهی نوبل ادبیات در سال 2005 بود. نویسندهای بسیار مسئول و متعهد که مهمترین واژههای لازم برای دنیای معاصر را گفت و نوشت.
هارولد پینتر (Harold Pinter)، زادهی ۱۰ اکتبر ۱۹۳۰ در لندن- و «درگذشته» در ۲۵ دسامبر ۲۰۰۸، نویسنده، نمایش نامه نویس، بازیگر، کارگردان و فعال سیاسی انگلیسی بود. نویسندهی آثاری برای رادیو، تلویزیون، تئاتر و سینما؛ و سرانجام جهان ادب به او بهخاطر تلاشهایش در دفاع از ارزشها و کرامت و شرافت بشر، جایزهی نوبل ادبیات را اهدا کرد.
هارولد پینتر تنها فرزند پدر و مادری یهودی در ۱۹۳۰ در محلهی هاکنی شمال لندن متولد شد. پدرش خیاط بود. سختیهای دوران کودکی، اهمیت به سزایی در نویسنده شدن او داشت. در شروع جنگ جهانی دوم، در ۹ سالگی مجبور به ترک لندن شد و در دوازده سالگی به لندن بازگشت. پینتر میگوید: تجربهی بمبارانهای جنگ هیچوقت من را رها نکرد.
هارولد پینتر: ”برای پدر و مادرم قابل فهم نبود که پسرشان ترجیح بدهد به زندان برود اما به ارتش نرود. این پس از جنگ 1948 بود. به یاد میآورم وقتی که هیجده ساله بودم میدیدم که جنگ سرد شروع میشود و زمان خیلی تیره و تاری بود، و من نمیتوانستم آن وضعیت را تأیید کنم“.
هارولد در لندن به مدرسهی گرامر هاکنی رفت. در این مدرسه نقش مکبث و رومئو و چند نقش دیگر را به کارگردانی ژوزف بررلی (Joseph Brearly) بازی کرد. این در انتخاب حرفهی هنرپیشگی ترغیبش کرد، و او از طریق تئاتر با محتوای ضدفاشیستی علاقمند شد. فضای لندن در سالهای بعد از جنگ، موضوع نمایشنامههای اولیه او بود.
این سخنان هارولد پینتر، در مراسم اعطای جایزهی نوبل ادبیات در سال 2005 بود. نویسندهای بسیار مسئول و متعهد که مهمترین واژههای لازم برای دنیای معاصر را گفت و نوشت.
هارولد پینتر (Harold Pinter)، زادهی ۱۰ اکتبر ۱۹۳۰ در لندن- و «درگذشته» در ۲۵ دسامبر ۲۰۰۸، نویسنده، نمایش نامه نویس، بازیگر، کارگردان و فعال سیاسی انگلیسی بود. نویسندهی آثاری برای رادیو، تلویزیون، تئاتر و سینما؛ و سرانجام جهان ادب به او بهخاطر تلاشهایش در دفاع از ارزشها و کرامت و شرافت بشر، جایزهی نوبل ادبیات را اهدا کرد.
هارولد پینتر تنها فرزند پدر و مادری یهودی در ۱۹۳۰ در محلهی هاکنی شمال لندن متولد شد. پدرش خیاط بود. سختیهای دوران کودکی، اهمیت به سزایی در نویسنده شدن او داشت. در شروع جنگ جهانی دوم، در ۹ سالگی مجبور به ترک لندن شد و در دوازده سالگی به لندن بازگشت. پینتر میگوید: تجربهی بمبارانهای جنگ هیچوقت من را رها نکرد.
هارولد پینتر: ”برای پدر و مادرم قابل فهم نبود که پسرشان ترجیح بدهد به زندان برود اما به ارتش نرود. این پس از جنگ 1948 بود. به یاد میآورم وقتی که هیجده ساله بودم میدیدم که جنگ سرد شروع میشود و زمان خیلی تیره و تاری بود، و من نمیتوانستم آن وضعیت را تأیید کنم“.
هارولد در لندن به مدرسهی گرامر هاکنی رفت. در این مدرسه نقش مکبث و رومئو و چند نقش دیگر را به کارگردانی ژوزف بررلی (Joseph Brearly) بازی کرد. این در انتخاب حرفهی هنرپیشگی ترغیبش کرد، و او از طریق تئاتر با محتوای ضدفاشیستی علاقمند شد. فضای لندن در سالهای بعد از جنگ، موضوع نمایشنامههای اولیه او بود.
هارولد پینتر در سال ۱۹۵۰ اولین اشعارش را هم انتشارداد. از سال۱۹۵۱ تا ۱۹۵۷ در سفرهای گروه تئاتر نقشهای تاریخی و عمدتاً آثار شکسپیر را بازی میکرد.
در سال ۱۹۵۷ نمایشنامهی اتاق را نوشت. اولین نمایشنامهاش، با نام جشن تولد، در ۱۹۵۸ در تئاتر موزیکال لندن به روی صحنه رفت و هارولد هنرپیشگی و کارگردانی تئاتر را همزمان انجام میداد.
هارولد پینتر نمایندهی تئاتر بریتانیا در نیمه دوم قرن بیستم بود و احتمالاً بیش از هر نمایشنامهنویس زندهی دیگر، موضوع گزارشات پژوهشگران بود.
او را بهعنوان مبتکر سبک نمایش جدیدی به نام «کمدی رنج» میشناسند. سبکی که محتوای انتقادی و سیاسی دارد و با استفاده از اسم خود پینتر، بهنام سبک پینترسک (Pintersque) شناخته شد. از آن پس این اصطلاح برای توصیف فضایی خاص بهصورت یک صفت وارد زبان انگلیسی شد.
هارولد پینتر: ”من همواره با مسائل سیاسی سر و کار دارم. من همیشه به موضوع قدرت در آثارم پرداختهام... موضوع قوی و ضعیف، یا نیروی قدرتمند و بدون قدرت. اما هر چه بیشتر زندگی میکنم میبینم که تعهدات بیشتری دارم که دقیقتر پیگیری کنم که چگونه قدرت در جهان آشکار میشود؟ و ریا و دورویی نیز چگونه آشکار میشود؟ از اینرو تصورم این است که این تعهد من بهعنوان یک شهروند است که در مورد آنچه میاندیشم کاملاً صریح باشم. اما باید بگویم که این تعهد بر عهدهی همه است“.
کمدی رنج، نوعی نمایش روانشناسی است که بیشتر شامل بگومگوی شخصیتهای نمایش است و از نگرانیها و ترسهای انسانها و از احساس ناامنی پنهان، حکایت میکند. هارولد پینتر، تسلط برخی افراد و اطاعت پنهان برخی دیگر را در پیش پا افتادهترین گفت و گوها نشان میدهد.
نمایشنامههای پینتر یک واحد زندهی به هم پیوسته را تشکیل میدهند. صاحبنظران نوشتهاند که ”هر نمایش او، از نمایش قبلی خود شکل میگیرد و گشایشی برای نمایش بعدی میشود. سه مفهوم وابسته به هم یعنی «تهدید، رابطه و تثبیت» در زمینهی هر یک از کارهای او وجود دارد: به اعتقاد پینتر، تهدید، خطری برای وضع موجود است و به علت وجود آن، افراد، نیازمند برقراری رابطه با یکدیگر هستند. اما تهدید اختلال ایجاد میکند و رابطه به هم میخورد؛ افراد درگیر، از ترس اینکه خود را در معرض تهدید بیشتر قرار بدهند از رابطه برقرار کردن دوری میکنند. بنابراین فقدان رابطه بهطور طنزآمیزی تهدید بیشتری را به وجود میآورد. بهدلیل وجود تهدید نیاز به تثبیت و به عبارت دیگر نیاز به تبیین واقعیت موجود دارد“.
مجموعهی آثار پینتر ناهمگن است. اما تقریباً نمایشهایی که در اوایل کارش نوشته، به سبک پینترسک (Pintersque) است مثل نمایشنامهی «مستخدم» در سال 1960، یا نمایشنامهی «تولد» و «بازگشت به میهن» که بیش از همه روی صحنه رفته و در برنامهی درسی دانش پژوهان زبان گنجانده شد.
مرحلهی دوم کارهای پینتر، تغزّلیتر بود. او با نمایشنامههایی از قبیل چشمانداز در ۱۹۶۷و سکوت در ۱۹۶۸ کارهایش را ادامه داد و بالاخره به مرحلهی آثار سیاسی رسید که با کارهایی چون «یکی برای جاده» در ۱۹۸۴ و «زبان کوهستان» در ۱۹۸۸ و نظم نوین جهانی در سال ۱۹۹۱ به اوج رسید. پینتر شعر نیز میسرود.
شعر زیر یکی از شعرهای اوست:
«خنده میمیرد، اما هیچگاه نمرده است
خنده در پس خاطره باقی میماند
لبخند بر آنچه که هیچگاه گفته نشده میخندد
در ذهن شما میپیچد و میماند
خنده حتی در سر جسد بیجان انسان هم باقی میماند
بنابراین تمامی دروغها در خنده محو میشوند»
پینتر در سال ۲۰۰۲ به سرطان مبتلا شد؛ با این حال از تلاش نایستاد و در سال ۲۰۰۵ نامزد جایزهی نوبل ادبیات شد. رقیبان او نویسندهی ترک «اورهان پاموک» و شاعر سوری «آدونیس» بودند که به نظر میآمد که از او جلوتر باشند، اما صاحبنظران گفتند که دستاوردهای نمایشی و ادبی پینتر، یک سر و گردن بالاتر از سایر نویسندگان انگلیسی است.
او علاوه بر جایزهی نوبل، برندهی جوایز ادبی دیگری نیز شد که عبارتند از:
جایزه شکسپیر (هامبورگ)
جایزه اروپایی برای ادبیات (وین)
جایزه پیراندلو (پالرمو)
جایزه بریتانیایی ادبیات دیوید کوهن
جایزه لورنس الویر
جایزه ویلفرد اوئن (vilfred oen) برای شعر «جنگ»
جایزه یک عمر دستاورد هنری به افتخار مولیر (molier (
هارولد پینتر دربارهی زبان گفت: ”ما ا از زبان بهعنوان یک سلاح استفاده میکنیم، اما سیاستمداران هم از زبان مانند واژهها و مثل بردن کلماتی مانند آزادی و دموکراسی استفاده میکنند. ولی در عمل منظور آنها مرگ و ویرانی است“.
برخی نمایشنامههای او عبارتند از:
- جشن تولد (پردهی اول)
- درد خفیف
- کوتولهها (بخشی از نمایشنامه)
- همهاش همینه
- مشکلت اینه
- دیالوگ سه نفره
- شب
- زبان پشت کوهی
- نظم نوین جهانی
- سیاه و سفید (داستان)
آنچه پینتر را به نویسندهای متعهد بدل کرد، توجه او به نابسامانیهای زندگی مردم و بهویژه کودکان بود. او همیشه برای بیان این دردها و افشای آنها و توضیح علل نابسامانیهایی که دنیایی را که باید برای انسان زیبا باشد، تلخ و تیره و تار میسازد و باعث پیدایش فجایع و جنایات میشود تلاش کرد.
هارولد پینتر: ”میزان بسیار زیادی خشونت در این جامعه وجود دارد. این خشونت حتی در بسیاری از روابط خانوادگی هم هست. من در مورد بازگشت به وطن نمایشنامهیی نوشتم که بیانگر خصومتها و درگیریهای بسیار خشن ست. من فکر میکنم که زندگی زیباست، ولی جهان یک جهنم است. جهان مانند جهنمی است که روی زمین قرار دارد. اما شکوفایی زندگی، فوقالعاده است. یک شعر بسیار جالب، در مورد کودکان میگوید: چگونه است که این کودکان با علاقه به عروسکها به دنیا میآیند، ولی دنیا را جایی آسوده برای خود نمیبینند. بهرحال آنها فوقالعاده علاقمند هستند و بسیار هم خوشبین و باید پرسید که چطور است که برخی کودکان با این روحیهی لطیف، وقتی که بزرگ میشوند خود به دیوهایی تبدیل میشوند. این یک سؤال سختی است که پاسخ سادهیی ندارد“.
لحن انتقادی پینتر او را از جنجالیترین برندگان جایزهی نوبل ادبیات کرده بود. پینتر فردای روزی که مطلع شد برندهی جایزه نوبل شده حالش رو به وخامت گذاشت اما سخنرانی خود را با عنوان «هنر، حقیقت، سیاست» به آکادمی نوبل فرستاد که همان زمان در دنیا پخش شد.
قسمتی از سخنرانی هارولد پینتر: «در سال ۱۹۵۸ نوشتم: تشخیص بین اینکه چه چیز واقعی و چه چیز غیرواقعی است سخت نیست، همینطور بین چیزی که درست است و چیزی که غلط است. لازم نیست چیزی درست باشد یا غلط، میتواند هم درست باشد هم غلط. اعتقاد دارم که این تأکیدها هنوز هم در کشف واقعیت از طریق هنر، کاربرد دارد. بنابراین بهعنوان یک نویسنده از این تأکیدها حمایت میکنم ولی بهعنوان یک شهروند باید بپرسم: «درست چیست؟ غلط چیست؟».