در پایان سال93، نگاهی به بیلان دیکتاتوری ولایتفقیه و تراز سود و زیان آن، میتواند شمایی از سال پیش رو را ترسیم کند. کوتاهترین راه برای رسیدن به جواب این سؤال، یادآوری اظهارات سران رژیم در ابتدای سال93 میباشد که هر یک چه هدفی و چه نقشه مسیری را برای سال آینده اعلام کردند، تا بر اساس آن بسنجیم که چقدر در نیل به این هدف موفق بوده یا نبودهاند.
ولیفقیه ارتجاع در پیام نوروزی خود، سال93 را سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی» اعلام کرد. در مورد فرهنگ، ایادی خود رژیم بارها به شکست رژیم اعتراف کردهاند؛ در مورد اقتصاد، خود خامنهای در همان پیام نوروزی سال گذشته بر اقتصاد مقاومتی که یک ماه پیش از آن اعلام کرده بود، تأکید ورزید. جدای از آن که وضعیت معیشت 80میلیون ایرانی گواه زندهٴ معنای واقعی اقتصاد مقاومتی است، آخوند جنتی دبیر شورای نگهبان خامنهای نیز در معنی آن تصریح کرد «چه اشکالی دارد، روزی یک وعده غذا بخوریم». وی در مورد پوشالی بودن شعار «اقتصاد مقاومتی» هم گفت: «من نمیدانم چرا بعضی وقتها حرف فقط از دهن در میآید و تو فضا پخش میشود و میرود، جزو هوا میشود؟!» (نماز جمعهٴ تهران ـ 10بهمن 93).
اما حرف آخر در این مورد را، یکی از مهرهها و تئوریسینهای باند خامنهای، بهنام حسن رحیمپور ازعذی در انتهای سال93 با وضوح تمام بیان کرد و گفت: «همه فهمیدهاند رهبری هر سالی را که اسم میگذارند، معنیاش این است که آن سال آن کار نخواهد شد… وقتی ایشان میگوید اقتصاد مقاومتی، همه میفهمند امسال قرار است راجع به اقتصاد مقاومتی یک عالمه حرف بزنیم ولی هیچ کاری نکنیم…» (سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه ـ 8اسفند 93).
آخوند روحانی هم در پیام نوروزی سال93 خود، علاوه بر دعاوی مضحک همیشگی خود در زمینه اقتصادی، در مورد مسألهٴ هستهیی که مورد تمرکز دولت اوست ادعا کرد: «ارّابه تحریم را متوقف کردیم و در سال جاری امیدواریم بتوانیم به توافق نهایی (در زمینه هستهیی) دستیابیم».
اکنون پس از یک سال همه به چشم میبینند که «ارابهٴ تحریم» متوقف که نشده هیچ؛ بر تحریمها افزوده هم شده است و «پرونده هستهیی» در آستانهٴ آخرین ضربالاجل، همچنان در بنبست کامل است.
ظریف، وزیر خارجه روحانی نیز، در اواخر سال، تنها حاصل سیاست خارجی رژیم و ماراتون پایانناپذیر مذاکرات هستهیی را چنین بیان کرد: «مذاکرات سالهای 2013 و 2014 دستاوردی برای دیپلوماسی در مقابل تقابل نظامی بود» (از نامه ظریف به 1+5 ـ تلویزیون رژیم ـ 4دی93). و اکنون این ولیفقیه نظام است که ضمن ابراز نگرانی صریح از عاقبت مذاکرات هستهیی، مینالد که: «میگویند دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی هستیم نه تغییر نظام… این در واقع همان تغییر نظام است» (سخنرانی خامنهای در دیدار با خبرگان ـ 21اسفند 93).
رفسنجانی نیز در پیام نوروزی سال 93 خود، تلاش کرد همه حرف و پیام خود را در این بیت از حافظ خلاصه و بیان کند که:
«بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سر آید».
روشن است که غصهٴ رفسنجانی، وضعیت درهمشکسته رژیم و چشمانداز سرنگونی است، و «کار» مورد نظر او نیز تماماً به دولت روحانی بسته بود تا بلکه این دولت با بهسرانجام رساندن مذاکرات هستهیی و سرازیر کردن زهر هستهیی به کام ولیفقیه، بتواند نظام را به جادهٴ اعتدال بیندازد و با قلاب کردن رژیم به سرمایهداری غربی، به رؤیاهای اکبرشاهی خود جامه عمل بپوشاند، اما پس از یک سال و نیم، اکنون این خود رفسنجانی است که ضمن ابراز یأس از روحانی که وعدههایی داده که ابزار اجرای آن را ندارد، به شکست تمامعیار پروژه روحانی اذعان میکند و میگوید: «دولتی آمده که فقط اجرای فرمان کارهای اجرایی را برعهده دارد. تصمیمساز و تصمیمگیر نیست» (روزنامه حکومتی آرمان – 24اسفند 93).
فاشیسم مذهبی حاکم که در همهٴ زمینهها، جز شکست و ناکامی چیزی به دست نیاورده، به دود و دم تبلیغاتی غلیظ پناه برده و میکوشید چنین وانمود کند که اگر داخل کشور تا گردن در باتلاق بحرانها فرو رفته، اما در منطقه از لبنان و سوریه گرفته تا عراق و یمن، فتوحاتی همسنگ هخامنشیان داشته و بار دیگر مرزهای ایران را به دریای مدیترانه رسانده است. (آخوند سعیدی نمایندهٴ ولیفقیه در سپاه پاسداران ـ تلویزیون رژیم ـ 20بهمن 93).
اما سوزن را به بادکنک این فتوحات، نه بیگانه، بلکه یک آخوند ابله حکومتی فرو کرد که روز روشن و در انظار جهانیان، رؤیاهای ولایتفقیه در مورد احیای امپراتوری ایران باستان را به زبان آورده و گفت: «در حال حاضر عراق نه فقط حوزه تمدنی نفوذ ماست بلکه هویت، فرهنگ، مرکز و پایتخت ماست و… جغرافیای ایران و عراق غیرقابل تجزیه است و… ما یا باید با هم بجنگیم یا یکی شویم». (علی یونسی، دستیار و مشاور ویژه روحانی ـ ۱۷ اسفند 93).
توفانی که این اظهارات در کشورهای منطقه و حتی در عراق بهپا کرد، چنان رژیم آخوندی را وحشتزده ساخت که از نمایندگان مجلس ارتجاع تا مهرهها و رسانههای باند ولیفقیه و تا قضاییهٴ رژیم روی سر این شیخک ابله ریختند و او را بهخاطر این فاشگویی و علنی کردن سودای خامی که آخوندها و پاسداران ارتجاع در خلوت خود نشخوار میکنند، به استنطاق و دادگاه کشاندند و او را به غلطکردم گویی واداشتند.
بهلحاظ بحران درونی نیز، سال93، سال ویژهیی بود. چرا که جنگ قدرت درونی رژیم که با روی کارآمدن روحانی و در بنبست ماندن بحران هستهیی، اوجی بیسابقه یافته بود، از یک سو خامنهای را ناگزیر کرد برای کنار زدن رفسنجانی که خیز ریاست خبرگان را برداشته بود، شیخ محمد یزدی علیل را از لب گور کشیده و بر مسند ریاست خبرگان بنشاند؛ اما حاصل کار این بود که برای اولین بار شقه (دو بر یک) مجلس خبرگان، حول محور رفسنجانی، بر سر ولایت خودش را علنی کرد. از سوی دیگر بر اثر از مهار خارج شدن جنگ و جدال باندها، چنان ابعادی از فساد در سراپای رژیم برملا شد که حتی خامنهای هم اعتراف کرد که با شنیدن خبرهای آن، «سر آدم گیج میرود». علنی شدن این گنداب فساد، رژیم را ناگزیر کرد که برای اولین بار فردی در سطح معاون اول ریاستجمهوری خود را به جرم دزدی و فساد محاکمه و زندانی کند.
آنچه در بالا گفته شد، تنها عطف به وضعیت رژیم و بیلان عملکردهای آن است. در نقطهٴ مقابل، مقاومت اجتماعی ملت ایران در اشکال مختلف آن و موقعیت مقاومت سازمانیافته ایران طی سال93، از اعتلایی بیمانند برخوردار شد که خود شایان بررسی جداگانهیی است.
ولیفقیه ارتجاع در پیام نوروزی خود، سال93 را سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی» اعلام کرد. در مورد فرهنگ، ایادی خود رژیم بارها به شکست رژیم اعتراف کردهاند؛ در مورد اقتصاد، خود خامنهای در همان پیام نوروزی سال گذشته بر اقتصاد مقاومتی که یک ماه پیش از آن اعلام کرده بود، تأکید ورزید. جدای از آن که وضعیت معیشت 80میلیون ایرانی گواه زندهٴ معنای واقعی اقتصاد مقاومتی است، آخوند جنتی دبیر شورای نگهبان خامنهای نیز در معنی آن تصریح کرد «چه اشکالی دارد، روزی یک وعده غذا بخوریم». وی در مورد پوشالی بودن شعار «اقتصاد مقاومتی» هم گفت: «من نمیدانم چرا بعضی وقتها حرف فقط از دهن در میآید و تو فضا پخش میشود و میرود، جزو هوا میشود؟!» (نماز جمعهٴ تهران ـ 10بهمن 93).
اما حرف آخر در این مورد را، یکی از مهرهها و تئوریسینهای باند خامنهای، بهنام حسن رحیمپور ازعذی در انتهای سال93 با وضوح تمام بیان کرد و گفت: «همه فهمیدهاند رهبری هر سالی را که اسم میگذارند، معنیاش این است که آن سال آن کار نخواهد شد… وقتی ایشان میگوید اقتصاد مقاومتی، همه میفهمند امسال قرار است راجع به اقتصاد مقاومتی یک عالمه حرف بزنیم ولی هیچ کاری نکنیم…» (سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه ـ 8اسفند 93).
آخوند روحانی هم در پیام نوروزی سال93 خود، علاوه بر دعاوی مضحک همیشگی خود در زمینه اقتصادی، در مورد مسألهٴ هستهیی که مورد تمرکز دولت اوست ادعا کرد: «ارّابه تحریم را متوقف کردیم و در سال جاری امیدواریم بتوانیم به توافق نهایی (در زمینه هستهیی) دستیابیم».
اکنون پس از یک سال همه به چشم میبینند که «ارابهٴ تحریم» متوقف که نشده هیچ؛ بر تحریمها افزوده هم شده است و «پرونده هستهیی» در آستانهٴ آخرین ضربالاجل، همچنان در بنبست کامل است.
ظریف، وزیر خارجه روحانی نیز، در اواخر سال، تنها حاصل سیاست خارجی رژیم و ماراتون پایانناپذیر مذاکرات هستهیی را چنین بیان کرد: «مذاکرات سالهای 2013 و 2014 دستاوردی برای دیپلوماسی در مقابل تقابل نظامی بود» (از نامه ظریف به 1+5 ـ تلویزیون رژیم ـ 4دی93). و اکنون این ولیفقیه نظام است که ضمن ابراز نگرانی صریح از عاقبت مذاکرات هستهیی، مینالد که: «میگویند دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی هستیم نه تغییر نظام… این در واقع همان تغییر نظام است» (سخنرانی خامنهای در دیدار با خبرگان ـ 21اسفند 93).
رفسنجانی نیز در پیام نوروزی سال 93 خود، تلاش کرد همه حرف و پیام خود را در این بیت از حافظ خلاصه و بیان کند که:
«بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سر آید».
روشن است که غصهٴ رفسنجانی، وضعیت درهمشکسته رژیم و چشمانداز سرنگونی است، و «کار» مورد نظر او نیز تماماً به دولت روحانی بسته بود تا بلکه این دولت با بهسرانجام رساندن مذاکرات هستهیی و سرازیر کردن زهر هستهیی به کام ولیفقیه، بتواند نظام را به جادهٴ اعتدال بیندازد و با قلاب کردن رژیم به سرمایهداری غربی، به رؤیاهای اکبرشاهی خود جامه عمل بپوشاند، اما پس از یک سال و نیم، اکنون این خود رفسنجانی است که ضمن ابراز یأس از روحانی که وعدههایی داده که ابزار اجرای آن را ندارد، به شکست تمامعیار پروژه روحانی اذعان میکند و میگوید: «دولتی آمده که فقط اجرای فرمان کارهای اجرایی را برعهده دارد. تصمیمساز و تصمیمگیر نیست» (روزنامه حکومتی آرمان – 24اسفند 93).
فاشیسم مذهبی حاکم که در همهٴ زمینهها، جز شکست و ناکامی چیزی به دست نیاورده، به دود و دم تبلیغاتی غلیظ پناه برده و میکوشید چنین وانمود کند که اگر داخل کشور تا گردن در باتلاق بحرانها فرو رفته، اما در منطقه از لبنان و سوریه گرفته تا عراق و یمن، فتوحاتی همسنگ هخامنشیان داشته و بار دیگر مرزهای ایران را به دریای مدیترانه رسانده است. (آخوند سعیدی نمایندهٴ ولیفقیه در سپاه پاسداران ـ تلویزیون رژیم ـ 20بهمن 93).
اما سوزن را به بادکنک این فتوحات، نه بیگانه، بلکه یک آخوند ابله حکومتی فرو کرد که روز روشن و در انظار جهانیان، رؤیاهای ولایتفقیه در مورد احیای امپراتوری ایران باستان را به زبان آورده و گفت: «در حال حاضر عراق نه فقط حوزه تمدنی نفوذ ماست بلکه هویت، فرهنگ، مرکز و پایتخت ماست و… جغرافیای ایران و عراق غیرقابل تجزیه است و… ما یا باید با هم بجنگیم یا یکی شویم». (علی یونسی، دستیار و مشاور ویژه روحانی ـ ۱۷ اسفند 93).
توفانی که این اظهارات در کشورهای منطقه و حتی در عراق بهپا کرد، چنان رژیم آخوندی را وحشتزده ساخت که از نمایندگان مجلس ارتجاع تا مهرهها و رسانههای باند ولیفقیه و تا قضاییهٴ رژیم روی سر این شیخک ابله ریختند و او را بهخاطر این فاشگویی و علنی کردن سودای خامی که آخوندها و پاسداران ارتجاع در خلوت خود نشخوار میکنند، به استنطاق و دادگاه کشاندند و او را به غلطکردم گویی واداشتند.
بهلحاظ بحران درونی نیز، سال93، سال ویژهیی بود. چرا که جنگ قدرت درونی رژیم که با روی کارآمدن روحانی و در بنبست ماندن بحران هستهیی، اوجی بیسابقه یافته بود، از یک سو خامنهای را ناگزیر کرد برای کنار زدن رفسنجانی که خیز ریاست خبرگان را برداشته بود، شیخ محمد یزدی علیل را از لب گور کشیده و بر مسند ریاست خبرگان بنشاند؛ اما حاصل کار این بود که برای اولین بار شقه (دو بر یک) مجلس خبرگان، حول محور رفسنجانی، بر سر ولایت خودش را علنی کرد. از سوی دیگر بر اثر از مهار خارج شدن جنگ و جدال باندها، چنان ابعادی از فساد در سراپای رژیم برملا شد که حتی خامنهای هم اعتراف کرد که با شنیدن خبرهای آن، «سر آدم گیج میرود». علنی شدن این گنداب فساد، رژیم را ناگزیر کرد که برای اولین بار فردی در سطح معاون اول ریاستجمهوری خود را به جرم دزدی و فساد محاکمه و زندانی کند.
آنچه در بالا گفته شد، تنها عطف به وضعیت رژیم و بیلان عملکردهای آن است. در نقطهٴ مقابل، مقاومت اجتماعی ملت ایران در اشکال مختلف آن و موقعیت مقاومت سازمانیافته ایران طی سال93، از اعتلایی بیمانند برخوردار شد که خود شایان بررسی جداگانهیی است.