سخنرانی خامنهای در دیدار با خبرگان ارتجاع مهمترین «نگرانیها» و «چالشهایی» که رژیم آخوندی چه در درون خود و چه در پهنه روابط خارجی، رابطه با آمریکا، مسأله هستهیی و مسایل منطقهیی با آنها دست به گریبان است را نشان میدهد. .
ولیفقیه ارتجاع خامنهای صراحتاً تأکید کرد که سخنرانیش به «بهمناسبت اوضاعی» است که در «منطقه و بلکه در جهان حاکم است» و یکی از ویژگیهای این اوضاع را «چالشی» دانست که بین رژیم آخوندی و «چند دولت متکبّر و مستکبر بر سر قضایای مختلف - چه قضیّهی هستهیی و چه بقیّهی قضایا - در جریان است». خامنهای «بحثهای اقتصادیی که در داخل کشور هست»، و آنچه که او «اسلامهراسی» میخواند از دیگر مواردی دانست که او ناچار از پرداختن به آنها در سخنرانی برای خبرگان است.
طبعا وقتی خامنهای از اوضاع حاکم بر منطقه و «بلکه جهان» صحبت میکند و آن را یکی از چالشهای نظام قلمداد میکند منظور از یک طرف انزوای منطقهای رژیم و نفرت مردم منطقه از این رژیم است که در ماههای گذشته به نحو بیسابقهیی افزایش یافته است. چرا که دخالتهای رژیم درسوریه، عراق، و یمن روز به روز گسترش پیدا میکند که طبعاً با نفرت عمومی مواجه میشود. از طرف دیگر اوضاع جهانی مورد اشاره خامنهای به ائتلاف بینالمللی است که علت شکلگیری آن (یعنی مقابله با تروریسم) در اساس این ائتلاف را رودرروی سیاستهای منطقهیی رژیم آخوندی قرار میدهد. وقتی هم که خامنهای از ”اسلام هراسی“ حرف میزند اشاره به نفرت و انزجار افکار عمومی جهانی و منطقهای از سیاستهای صدور ارتجاع و تروریسم توسط این رژیم تحت عنوان صدور انقلاب است و ولیفقیه ارتجاع با بیان واژگونه ”اسلام هراسی“ آن را بیان میکند.
اما آنچه که باید در وهله اول از لابلای سخنان خامنهای به آن پی برد، نگرانی از موقعیت متزلزل رژیم آخوندی و بالاخص شخص ولیفقیه پس از عبور رژیم از چالش انتخابات ریاست مجلس خبرگان است.
سخنان خامنهای در جمع اعضای مجلسی ایراد میشد که در جریان انتخاب رئیس آن رژیم آخوندی وارد یک رویارویی بیسابقه بین رفسنجانی و خامنهای شد و از آن شقه شدهتر بیرون آمد. اگر چه خطیر بودن این وضعیت باعث شد که رژیم چنین رویارویی را نسبتاً در خفیه نگه دارد و حتی خامنهای برای رد گم کردن آن را «بدون حاشیه» توصیف کند، اما واقعیت این است که در جریان انتخاب ریاست مجلس خبرگان، این ارگان که از سرسپردهترین آخوندهای وابسته به ولیفقیه ارتجاع تشکیل شده است و میبایست بیشکافترین نهاد در رأس رژیم آخوندی باشد، به دو بخش حامی رفسنجانی و حامی خامنهای تقسیم شد و این تقسیم بندی بهطور رسمی با 24 رأی مثبت بهریاست رفسنجانی به ثبت رسید. خامنهای در سخنان خود خطرات متزلزل شدن موقعیت خود را برای خبرگان تحت عنوان تحمیل «دین حداقلی» گوشزد کرد. کنار زدن لفافههای دجالگرانه خامنهای در این سخنرانی آنجا که از «تغییر رفتار» نظام و «تغییر نظام» حرف میزد این مسأله را روشنتر میکند.
خامنهای به صراحت تأکید میکند که شرایطی بیرونی موجودیت نظام آخوندی را هدف قرار داده است و میگوید: ”آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفان نظام اسلامی و مشخّصاً جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم که با «تغییر رفتار» از آن یاد میکنند - گاهی میگویند ما تغییر نظام را نمیخواهیم، تغییر رفتار را میخواهیم - [همین است] . تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است؛ یعنی تغییر آن سیرت اسلامی؛ این معنای تغییر رفتار است. تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید؛ »
معادل قرار دادن «تغییر رفتار نظام» با «تغییر نظام» و هشدار نسبت به دست برداشتن از «چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است» اشاره به کدام وضعیت است؟ معنی «تغییر رفتار» رژیم بسیار روشن است و این عبارت در عرصه بینالمللی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. این عبارت شرایطی را تصور میکند که رژیم آخوندی کماکان در قدرت میباشد اما از سیاستهای کنونیش یعنی از اعدام و شکنجه و سرکوب و سنگسار و دست و پا بریدن و چشم از حدقه درآوردن، از صدور تروریسم، از تلاش برای دستیابی به بمب اتمی، از غارت و چپاولهای نجومی، دست کشیده است. بسیاری از تحلیلگران وابسته به خطوط مماشات جویانه با رژیم امکان تحقق چنین وضعیتی را حذف ولیفقیه در عین حفظ حاکمیت آخوندی دانستهاند. در جریان رویارویی برای تصاحب کرسی ریاست مجلس خبرگان هم رفسنجانی از ولایتفقیه شورایی و مدت دار شدن زمان برای ولایتفقیه دم میزد. حالا خامنهای دارد پاسخ میدهد که این «تغییر رفتار» و این چنین کشیدن فرش از زیر پای او معادل سرنگونی و «تغییر نظام» است. او تمامی این وضعیت را در یک عبارت خلاصه کرده و میگوید:
«(این) همان چیزی است که گاهی از آن در برخی از گفتهها و نوشتهها تعبیر میشود به دین حدّاقلّی. یعنی کاستن از آرمانها که بهمعنای نابودی سیرت دین است. این دین حداقلّی یعنی در واقع دین را حذف کردن».
خامنهای پس از پرداختن به اصلیترین بحران درونی رژیم، آن را به چالشهای بیرونی رژیم متصل میکند و میگوید:
«چالشهای جهانی هم داریم؛ به نظر من از سطحینگری در چالشهای جهانی بایستی خودداری کرد. ما امروز با آمریکا چالش داریم، با بعضی از کشورهای اروپایی چالش داریم؛ حالا امروز موضوع چالش بهطور آشکار و نمایان، مسألهی هستهیی است؛ مسائل گوناگون دیگر هم هست که مایهی چالش بین ما و اینها است؛ نگاه کنیم ببینیم این چالش از چه چیزی ناشی میشود “
ولیفقیه ارتجاع خامنهای صراحتاً تأکید کرد که سخنرانیش به «بهمناسبت اوضاعی» است که در «منطقه و بلکه در جهان حاکم است» و یکی از ویژگیهای این اوضاع را «چالشی» دانست که بین رژیم آخوندی و «چند دولت متکبّر و مستکبر بر سر قضایای مختلف - چه قضیّهی هستهیی و چه بقیّهی قضایا - در جریان است». خامنهای «بحثهای اقتصادیی که در داخل کشور هست»، و آنچه که او «اسلامهراسی» میخواند از دیگر مواردی دانست که او ناچار از پرداختن به آنها در سخنرانی برای خبرگان است.
طبعا وقتی خامنهای از اوضاع حاکم بر منطقه و «بلکه جهان» صحبت میکند و آن را یکی از چالشهای نظام قلمداد میکند منظور از یک طرف انزوای منطقهای رژیم و نفرت مردم منطقه از این رژیم است که در ماههای گذشته به نحو بیسابقهیی افزایش یافته است. چرا که دخالتهای رژیم درسوریه، عراق، و یمن روز به روز گسترش پیدا میکند که طبعاً با نفرت عمومی مواجه میشود. از طرف دیگر اوضاع جهانی مورد اشاره خامنهای به ائتلاف بینالمللی است که علت شکلگیری آن (یعنی مقابله با تروریسم) در اساس این ائتلاف را رودرروی سیاستهای منطقهیی رژیم آخوندی قرار میدهد. وقتی هم که خامنهای از ”اسلام هراسی“ حرف میزند اشاره به نفرت و انزجار افکار عمومی جهانی و منطقهای از سیاستهای صدور ارتجاع و تروریسم توسط این رژیم تحت عنوان صدور انقلاب است و ولیفقیه ارتجاع با بیان واژگونه ”اسلام هراسی“ آن را بیان میکند.
اما آنچه که باید در وهله اول از لابلای سخنان خامنهای به آن پی برد، نگرانی از موقعیت متزلزل رژیم آخوندی و بالاخص شخص ولیفقیه پس از عبور رژیم از چالش انتخابات ریاست مجلس خبرگان است.
سخنان خامنهای در جمع اعضای مجلسی ایراد میشد که در جریان انتخاب رئیس آن رژیم آخوندی وارد یک رویارویی بیسابقه بین رفسنجانی و خامنهای شد و از آن شقه شدهتر بیرون آمد. اگر چه خطیر بودن این وضعیت باعث شد که رژیم چنین رویارویی را نسبتاً در خفیه نگه دارد و حتی خامنهای برای رد گم کردن آن را «بدون حاشیه» توصیف کند، اما واقعیت این است که در جریان انتخاب ریاست مجلس خبرگان، این ارگان که از سرسپردهترین آخوندهای وابسته به ولیفقیه ارتجاع تشکیل شده است و میبایست بیشکافترین نهاد در رأس رژیم آخوندی باشد، به دو بخش حامی رفسنجانی و حامی خامنهای تقسیم شد و این تقسیم بندی بهطور رسمی با 24 رأی مثبت بهریاست رفسنجانی به ثبت رسید. خامنهای در سخنان خود خطرات متزلزل شدن موقعیت خود را برای خبرگان تحت عنوان تحمیل «دین حداقلی» گوشزد کرد. کنار زدن لفافههای دجالگرانه خامنهای در این سخنرانی آنجا که از «تغییر رفتار» نظام و «تغییر نظام» حرف میزد این مسأله را روشنتر میکند.
خامنهای به صراحت تأکید میکند که شرایطی بیرونی موجودیت نظام آخوندی را هدف قرار داده است و میگوید: ”آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفان نظام اسلامی و مشخّصاً جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم که با «تغییر رفتار» از آن یاد میکنند - گاهی میگویند ما تغییر نظام را نمیخواهیم، تغییر رفتار را میخواهیم - [همین است] . تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است؛ یعنی تغییر آن سیرت اسلامی؛ این معنای تغییر رفتار است. تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید؛ »
معادل قرار دادن «تغییر رفتار نظام» با «تغییر نظام» و هشدار نسبت به دست برداشتن از «چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است» اشاره به کدام وضعیت است؟ معنی «تغییر رفتار» رژیم بسیار روشن است و این عبارت در عرصه بینالمللی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. این عبارت شرایطی را تصور میکند که رژیم آخوندی کماکان در قدرت میباشد اما از سیاستهای کنونیش یعنی از اعدام و شکنجه و سرکوب و سنگسار و دست و پا بریدن و چشم از حدقه درآوردن، از صدور تروریسم، از تلاش برای دستیابی به بمب اتمی، از غارت و چپاولهای نجومی، دست کشیده است. بسیاری از تحلیلگران وابسته به خطوط مماشات جویانه با رژیم امکان تحقق چنین وضعیتی را حذف ولیفقیه در عین حفظ حاکمیت آخوندی دانستهاند. در جریان رویارویی برای تصاحب کرسی ریاست مجلس خبرگان هم رفسنجانی از ولایتفقیه شورایی و مدت دار شدن زمان برای ولایتفقیه دم میزد. حالا خامنهای دارد پاسخ میدهد که این «تغییر رفتار» و این چنین کشیدن فرش از زیر پای او معادل سرنگونی و «تغییر نظام» است. او تمامی این وضعیت را در یک عبارت خلاصه کرده و میگوید:
«(این) همان چیزی است که گاهی از آن در برخی از گفتهها و نوشتهها تعبیر میشود به دین حدّاقلّی. یعنی کاستن از آرمانها که بهمعنای نابودی سیرت دین است. این دین حداقلّی یعنی در واقع دین را حذف کردن».
خامنهای پس از پرداختن به اصلیترین بحران درونی رژیم، آن را به چالشهای بیرونی رژیم متصل میکند و میگوید:
«چالشهای جهانی هم داریم؛ به نظر من از سطحینگری در چالشهای جهانی بایستی خودداری کرد. ما امروز با آمریکا چالش داریم، با بعضی از کشورهای اروپایی چالش داریم؛ حالا امروز موضوع چالش بهطور آشکار و نمایان، مسألهی هستهیی است؛ مسائل گوناگون دیگر هم هست که مایهی چالش بین ما و اینها است؛ نگاه کنیم ببینیم این چالش از چه چیزی ناشی میشود “
خامنهای میگوید: ”همین نامهیی که این سناتورها نوشتند - که انواع مطالب را واقعاً انسان در این نامه [میبیند] - از نشانههای فروپاشی اخلاق سیاسی در نظام آمریکا است؛ چون همهی دولتهای عالم طبق مقرّرات شناخته شده و پذیرفتهی بینالمللی به تعهّدات خودشان پایبندند. بالاخره یک دولتی در یک کشوری سر کار است، یک تعهّدی میکند، بعد آن دولت میرود دولت دیگری میآید، آن تعهّد به جای خود باقی است؛ نقض تعهّد نمیکنند. این آقایان سناتور صریحاً برداشتند اعلام کردند که اگر چنانچه این دولت در آمریکا از کار برکنار شد، این قراردادی که با شما میبندد و تعهّدی که میکند کأنلمیکن است“ ! (سایت خامنهای21اسفند93)
همانطور که ملاحظه میشود نگرانی رژیم در رابطه با آمریکا فراتر از موضوع هستهیی است و ولیفقیه ارتجاع به خوبی میداند که به فرض اینکه نظام بتواند با دولت اوباما به یک توافق برسد، این توافق سرآغاز مسایل دیگری از جمله تروریسم و حقوقبشر است که در صورتیکه بخواهد پای آنها بیاید یعنی به گفته خودش تغییر رفتار بدهد، فاتحه رژیمش خوانده میشود چرا که این تغییر، به تغییر نظام راه میبرد،
طبعاً وقتی دغدغه اصلی ”مقام عظمای ولایت“ تغییر نظام باشد، چالشهای منطقهای و بهخصوص مخالفت گسترده کشورهای منطقه با رژیم نیز زیر سقف این مسأله یعنی ”تغییر نظام“ قرار میگیرد و مفهوم پیدا میکند.
ابراز نگرانی و یا به بیان دقیقتر ابراز وحشت ولیفقیه از مسأله سرنگونی است که در زمینه داخلی نیز خامنهای را وادار به به اتخاذ سیاست انقباضی میکند
سخنرانی خامنهای در برابر خبرگان شقه شده آخوندی، تصویری تمام نما از وضعیت رژیم را در آیینه بحرانهای لاعلاج داخلی و بینالمللی را به نمایش گذاشت.
همانطور که ملاحظه میشود نگرانی رژیم در رابطه با آمریکا فراتر از موضوع هستهیی است و ولیفقیه ارتجاع به خوبی میداند که به فرض اینکه نظام بتواند با دولت اوباما به یک توافق برسد، این توافق سرآغاز مسایل دیگری از جمله تروریسم و حقوقبشر است که در صورتیکه بخواهد پای آنها بیاید یعنی به گفته خودش تغییر رفتار بدهد، فاتحه رژیمش خوانده میشود چرا که این تغییر، به تغییر نظام راه میبرد،
طبعاً وقتی دغدغه اصلی ”مقام عظمای ولایت“ تغییر نظام باشد، چالشهای منطقهای و بهخصوص مخالفت گسترده کشورهای منطقه با رژیم نیز زیر سقف این مسأله یعنی ”تغییر نظام“ قرار میگیرد و مفهوم پیدا میکند.
ابراز نگرانی و یا به بیان دقیقتر ابراز وحشت ولیفقیه از مسأله سرنگونی است که در زمینه داخلی نیز خامنهای را وادار به به اتخاذ سیاست انقباضی میکند
سخنرانی خامنهای در برابر خبرگان شقه شده آخوندی، تصویری تمام نما از وضعیت رژیم را در آیینه بحرانهای لاعلاج داخلی و بینالمللی را به نمایش گذاشت.