مقامات و مهرههای سابق دولتهای رفسنجانی و آخوند خاتمی و حامیان کنونی باند رفسنجانی- روحانی در مورد انتخابات آتی مجلس رژیم دو ”همایش“ برگزار کردند. اما به اعتراف بعضی از رسانهها و افراد این باند این همایش چیزی جز ورشکستگی و سرشکستی برای این جماعت به همراه نداشت.
این ”همایش ها“ آنقدر مفتضح و ورشکسته بود که صدای برخی از رسانهها و مهرههای خود این باند را نیز در آورد و اعتراف کردند که مردم اساساً وقعی به چنین همایشهایی نمیگذارند.
روزنامه شرق وابسته به باند رفسنجانی - روحانی ضمن اعتراف به بیاعتنایی و نفرت مردم به همایشهای هر دو باند رژیم 11بهمن 93 با عنوان ”مردم کوتاه مدت“ مینویسد: ”چندی پیش همایش اصلاحطلبان و چندی قبلتر از آن همایش دلواپسان برگزار شد و هیچ موجی در جامعه ایجاد نکرد. ظاهراً، پذیرش و باور به اینکه دورهيی تمام شده است و اینک پا به دوران تازهتری گذاشتهایم، برای هر دو سر طیف نیروهای سیاسی دشوار است. گاه حتی راهبرد نیروهای سیاسی به ابتذال نزدیک میشود. و اینهمه بهخاطر آن است که گفتمانی شکل نمیگیرد تا از دل آن مردمی سر برآورند“.
نفرت مردم از این همایشهای مشمئز کننده باندهای درونی رژیم آنچنان بالا است که این روزنامه در ادامه مینویسد: ”گویی برآیند نیروهای مردمی به صفر نزدیک شده است. خلق روایت مردمساز محال بهنظر میرسد و با تأسیس حزب تازه و روزنامههای بیشتر هم اتفاقی نمیافتد. این سازوکارها نیروی سیاسی خود را از دست دادهاند. اصرار بر این اقدامات، گذشته از اینکه نتیجهیی ندارد، به دلزدگی مردم از رفتارهای قالبی نیز انجامیده است. و چهبسا در روایتی جعلی به پیدایش مردمی جعلی منجر شود. مردم جعلی، مردمی یکبار مصرفند“.
این جماعت بهاصطلاح ”اصطلاح طلب “ از آنجا که اساس رابطهاش با جناح مقابل بر اساس منافع تعریف میشود، رابطهاش با باند ولایت دقیقا رابطهيی شبیه مافیا است. بنابراین گاه میشود که هر دو باند بر سر یک سفره با هم اموال خلق را میخورند و گاه برای تصاحب این منافع همدیگررا میدرند. سخنان محمدرضا عارف از این جنس رابطه است.
وی در مورد انتخابات آتی مجلس رژیم بر ائتلاف نسبی با باند خامنهای تأکید میکند و در مورد انتخابات آتی مجلس رژیم میگوید ”وظیفه دیگر ما تلاش برای همگرایی کامل است و اگر خلاف این موضوع حرکت کردیم باید در اصلاحطلب بودن خودمان شک کنیم. برای پیروزی در انتخابات در کل کشور یک لیست واحد بیابیم. هر چند هنوز هم فکر میکنم میتوانیم یک ائتلاف نسبی با رقیب داشته باشیم. چون داشتن چند نماینده مشترک با رقیب محور تفاهم خواهد شد.“
در همین دستگاه است که آخوند منتجب نیا نیز نیاز نظارت فیلتری شورای نگهبان رژیم را تأیید میکند که ”باید فیلتری در انتخابات وجود داشته باشد“ اما از طرف دیگر بر لزوم رعایت قانون نظام آخوندی در مورد باند رفسنجانی- روحانی و کاندیداهای این باند در انتخابات آینده مجلس رژیم تأکید میکند.
موسوی لاری نیز برای جلب نظر خامنهای وباندش اطمینان میدهد که ویژگی این جماعت دوری از پرخاشگری است ”اصلاحطلب یعنی اینکه من پرخاشگر نیستم“
یکی دیگر از مهرههای این باند آخوند موسوی تبریزی است که مشخصاً روی نقطه مشترک دوباند که همانا ”حفظ نظام“ است دست میگذارد و به عقبنشینیهای گذشته سران این باند نظیر رفسنجانی در مقابل باند خامنهای اشاره میکند و میگوید: ” در انتخابات اخیر آیتالله هاشمی را رد صلاحیت کردند اما ایشان چیزی نگفتند و اظهار کردند که من از انقلاب قهر نمیکنم، یا آقای خاتمی - که خدا حفظش کند - با دلسوزی و صبر بسیار زیاد برای نظام زحمت کشیدند و میدانند اگر نظام به هم بریزد چه خواهد شد“. (خبرگزاری تسنیم9بهمن93) و...
واقعیت این است هر دو باند رژیم بخشی از نظام فاشیسم حاکم هستند که دعوایشان باهم تنها بر سرسهمشان از قدرت و سرمایههای مردم ایران است. اما وقتی کلیت نظام مورد تهدید قرار میگیرد همه هم کاسهاند و سر و ته یک کرباس.
بیدلیل نیست که روزنامه شرق اعتراف میکند: ”راهبرد نیروهای سیاسی به ابتذال نزدیک میشود“ بنابراین تنها عنوانی که میتوان به این همایشها داد ”نمایش رذالت وابتذال است“.
این ”همایش ها“ آنقدر مفتضح و ورشکسته بود که صدای برخی از رسانهها و مهرههای خود این باند را نیز در آورد و اعتراف کردند که مردم اساساً وقعی به چنین همایشهایی نمیگذارند.
روزنامه شرق وابسته به باند رفسنجانی - روحانی ضمن اعتراف به بیاعتنایی و نفرت مردم به همایشهای هر دو باند رژیم 11بهمن 93 با عنوان ”مردم کوتاه مدت“ مینویسد: ”چندی پیش همایش اصلاحطلبان و چندی قبلتر از آن همایش دلواپسان برگزار شد و هیچ موجی در جامعه ایجاد نکرد. ظاهراً، پذیرش و باور به اینکه دورهيی تمام شده است و اینک پا به دوران تازهتری گذاشتهایم، برای هر دو سر طیف نیروهای سیاسی دشوار است. گاه حتی راهبرد نیروهای سیاسی به ابتذال نزدیک میشود. و اینهمه بهخاطر آن است که گفتمانی شکل نمیگیرد تا از دل آن مردمی سر برآورند“.
نفرت مردم از این همایشهای مشمئز کننده باندهای درونی رژیم آنچنان بالا است که این روزنامه در ادامه مینویسد: ”گویی برآیند نیروهای مردمی به صفر نزدیک شده است. خلق روایت مردمساز محال بهنظر میرسد و با تأسیس حزب تازه و روزنامههای بیشتر هم اتفاقی نمیافتد. این سازوکارها نیروی سیاسی خود را از دست دادهاند. اصرار بر این اقدامات، گذشته از اینکه نتیجهیی ندارد، به دلزدگی مردم از رفتارهای قالبی نیز انجامیده است. و چهبسا در روایتی جعلی به پیدایش مردمی جعلی منجر شود. مردم جعلی، مردمی یکبار مصرفند“.
این جماعت بهاصطلاح ”اصطلاح طلب “ از آنجا که اساس رابطهاش با جناح مقابل بر اساس منافع تعریف میشود، رابطهاش با باند ولایت دقیقا رابطهيی شبیه مافیا است. بنابراین گاه میشود که هر دو باند بر سر یک سفره با هم اموال خلق را میخورند و گاه برای تصاحب این منافع همدیگررا میدرند. سخنان محمدرضا عارف از این جنس رابطه است.
وی در مورد انتخابات آتی مجلس رژیم بر ائتلاف نسبی با باند خامنهای تأکید میکند و در مورد انتخابات آتی مجلس رژیم میگوید ”وظیفه دیگر ما تلاش برای همگرایی کامل است و اگر خلاف این موضوع حرکت کردیم باید در اصلاحطلب بودن خودمان شک کنیم. برای پیروزی در انتخابات در کل کشور یک لیست واحد بیابیم. هر چند هنوز هم فکر میکنم میتوانیم یک ائتلاف نسبی با رقیب داشته باشیم. چون داشتن چند نماینده مشترک با رقیب محور تفاهم خواهد شد.“
در همین دستگاه است که آخوند منتجب نیا نیز نیاز نظارت فیلتری شورای نگهبان رژیم را تأیید میکند که ”باید فیلتری در انتخابات وجود داشته باشد“ اما از طرف دیگر بر لزوم رعایت قانون نظام آخوندی در مورد باند رفسنجانی- روحانی و کاندیداهای این باند در انتخابات آینده مجلس رژیم تأکید میکند.
موسوی لاری نیز برای جلب نظر خامنهای وباندش اطمینان میدهد که ویژگی این جماعت دوری از پرخاشگری است ”اصلاحطلب یعنی اینکه من پرخاشگر نیستم“
یکی دیگر از مهرههای این باند آخوند موسوی تبریزی است که مشخصاً روی نقطه مشترک دوباند که همانا ”حفظ نظام“ است دست میگذارد و به عقبنشینیهای گذشته سران این باند نظیر رفسنجانی در مقابل باند خامنهای اشاره میکند و میگوید: ” در انتخابات اخیر آیتالله هاشمی را رد صلاحیت کردند اما ایشان چیزی نگفتند و اظهار کردند که من از انقلاب قهر نمیکنم، یا آقای خاتمی - که خدا حفظش کند - با دلسوزی و صبر بسیار زیاد برای نظام زحمت کشیدند و میدانند اگر نظام به هم بریزد چه خواهد شد“. (خبرگزاری تسنیم9بهمن93) و...
واقعیت این است هر دو باند رژیم بخشی از نظام فاشیسم حاکم هستند که دعوایشان باهم تنها بر سرسهمشان از قدرت و سرمایههای مردم ایران است. اما وقتی کلیت نظام مورد تهدید قرار میگیرد همه هم کاسهاند و سر و ته یک کرباس.
بیدلیل نیست که روزنامه شرق اعتراف میکند: ”راهبرد نیروهای سیاسی به ابتذال نزدیک میشود“ بنابراین تنها عنوانی که میتوان به این همایشها داد ”نمایش رذالت وابتذال است“.