پس از حملات رفسنجانی و روحانی به باند ولیفقیه در زمینههای مختلف و بهخصوص در زمینه مذاکرات اتمی، خامنهای بعد از چند روز وارد جنگ گرگها شد وبا دوگانهگوییهایش، شدت بحران و بنبست رژیم ولایتفقیه را بهروشنی برجسته کرد
خامنهای طبق معمول با زدن یکی به میخ و یکی به نعل، تلاش کرد تعادل درونی نظام را حفظ کند.
تناقضگویی ولیفقیه نظام حاکی از بنبستی است که نظام ولایت در آن گرفتار شده است.
عدم توانایی او مبنی بر اینکه نمیتواند در مسایل داخلی و خارجی و بهویژه در زمینه مسأله اتمی و برداشتن تحریمها، مواضع یک سویهای را پیش بگیرد، مبین عمق این بن است.
خامنهای از یک طرف از مذاکره و دولت روحانی حمایت میکند، و از طرف دیگر با سیاستهای وابسته گرایانه او در زمینه سیاست خارجی و پیشبرد خطوط اجتماعی - سیاسی در داخل مخالفت میکند.
خامنهای در سخنانش بر پیامدهای مرگبار زهر عقبنشینی اتمی برای رژیم ولایتفقیه انگشت گذاشت و در مورد اظهارات روحانی مبنی بر ضرورت مذاکرات اتمی گفت ”: مسئولان و دولت نباید به دست بیگانه چشم بدوزند و بدانند حتی یک قدم عقب نشینی، پیش روی دشمن را بهدنبال میآورد بنابراین باید فکری اساسی کرد“.
ولیفقیه نظام به خوبی به این امر واقف است که طرفهای مذاکره با رژیم بهویژه آمریکا، درصددند که نظام ولایت را زهرخور کنند تا نظام از رسیدن به بمب اتمی دست بردارد، : ”امروز جبهه استکبار در تلاش و معارضه با این نظام است؛ هیچ کس تصوّر نکند که دشمن از دشمنی چشم میپوشد“ و به این دلیل است که به دولت روحانی و تیم مذاکرهکننده هشدار میدهد که نباید به ”دشمن“ اعتماد کنند.
ولیفقیه ارتجاع درجای دیگری از سخنانش بدون اینکه اسمی از روحانی ببرد که گفته بود ”موشک قدرت نمیآورد“ ، ”آرمان ما وابسته به سانتریفیوژ نیست“ ، از دست آوردهای بهاصطلاح علمی و پیشرفتهایی که رژیم در این دو زمینه اتمی و موشکی کرده دفاع کرد، و روحانی را بهدلیل حرفهای نسنجیده مورد انتقاد قرارداد: ”پیشرفتهای علمی را بعضیها نابخردانه انکار میکنند؛ چرا انکار میکنید؟ این ملّت پیشرفت علمی کرده است، اینکه ادّعای ما نیست، این را دشمنان ما، پایگاههای علمی بینالمللی دارند شهادت میدهند؛ آن وقت یک عدّهيی بیایند انکار کنند، ملّت را تحقیر کنند؛ اینها خطا است، ندیدن آن حرکت عظیم و پیشرفت بزرگی که نظام مقدّس اسلامی برای این کشور پیش آورده است، بیانصافی است، خطا است، ما به آرمانهایمان هنوز نرسیدهایم؛ آرمانهای اسلامی خیلی بالاتر از این حرفها است“.
همچنین خامنهای مواضع اخیر روحانی در مورد اعلام ”رفراندم“ را تحت عنوان: ”دو دسته کردن مردم، جدا کردن مردم، شعارهای تفرقه انگیز دادن میان مردم سرزنش میکند و برضد“ منافع ملت ایران (نظام ولایت) میداند. و به آخوند روحانی و دولتش توصیه میکند که در زمینه مذاکرات هستهیی و سیاست خارجی نیز ”نگاهشان به دستهای بیگانه“ نباشد. ”حالا اگر آمدند شرط برداشتن تحریم را یک چیزی قرار دادند که شما غیرتت نمیگنجد که آن را انجام بدهی؛ چه کار میکنید؟ شرط میگذارند دست از اسلام بردارید، دست از استقلال بردارید، دست از حرکت به سوی علم بردارید، دست از فلان پدیده افتخارآمیز بردارید تا ما تحریم را برداریم؛ شما چه کار میکنید؟ قطعاً قبول نمیکنید. یقیناً هیچ مسئولی در کشور قبول نمیکند که شرط برداشتن تحریمها، مثلاً فلان مسأله اساسی و فلان مسأله آرمانی باشد“
تناقض درگفتههای خامنهای آنجا آشکار میشود که در عین بیان مطالب و مواضع فوق و با وجود اینکه میداند که موضع رژیم در مذاکرات از موضع خفتبار است از ادامه مذاکره حمایت میکند خامنهای میگوید: ”من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هر وقت میخواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطههای امیدبخش حقیقی سپرد، نه به نقطههای خیالی، نه به نقطههای خیالی، آنچه لازم است این است. خب، مسئولان کشور بحمدالله مشغولند، تلاش میکنند، کار میکنند“
وجه دیگری از تناقضگویی خامنهای آنجاست که به دلواپسان باندش تأکید میکند که زیادی چوب لای چرخ سیاستهای روحانی نگذارند و ”همه باید به دستگاههای مسئول کمک کنند، به دولت همه باید کمک کنند؛ چون کار سخت است، دشوار است“.
صرف نظر از تناقض گوییهای ولیفقیه، ورود او به صحنه جنگ گرگها در درون رژیم بیانگر وضعیت حساس و بحرانی رژیم است. وضعیت حساسی که پاسدار جعفری سرکرده سپاه نیز قبل از خامنهای به آن اشاره کرده بود. آنجا که گفت ”نظام ماههای حساسی در پیش روی دارد“.
از خامنهای باید پرسید بالاخره اگر طرف مقابل هرگز از عقبنشینی رژیم چشم نمیپوشد و قدم به قدم بهدنبال امتیازگیری از رژیم است، پس چرا از مذاکرات حمایت میکند؟ و اگر از مذاکرات حمایت میکند، دیگر این همه سفارش به دولت روحانی به اینکه مبادا تسلیم شوید و.. برای چیست؟ و اگر دولت دنبال نقطههای خیالی است، پس سفارش به دلواپسان در حمایت از این دولت چه محلی از اعراب دارد؟
جواب به این سؤالات را باید در بحران و بنبستی جستجو کرد که رژیم را تا اعماق در خود فرو برده است. و ولیفقیه رژیم بهخوبی به آن اشراف دارد. البته ممکن است بشود در برخورد با واقعیتها، مدتی با دجالیت و فریبکاری آنها را دور زد ولی نهایت مسأله روشن است که طناب این واقعیتها بر گردن رژیم کار خودش را خواهد کرد.
خامنهای طبق معمول با زدن یکی به میخ و یکی به نعل، تلاش کرد تعادل درونی نظام را حفظ کند.
تناقضگویی ولیفقیه نظام حاکی از بنبستی است که نظام ولایت در آن گرفتار شده است.
عدم توانایی او مبنی بر اینکه نمیتواند در مسایل داخلی و خارجی و بهویژه در زمینه مسأله اتمی و برداشتن تحریمها، مواضع یک سویهای را پیش بگیرد، مبین عمق این بن است.
خامنهای از یک طرف از مذاکره و دولت روحانی حمایت میکند، و از طرف دیگر با سیاستهای وابسته گرایانه او در زمینه سیاست خارجی و پیشبرد خطوط اجتماعی - سیاسی در داخل مخالفت میکند.
خامنهای در سخنانش بر پیامدهای مرگبار زهر عقبنشینی اتمی برای رژیم ولایتفقیه انگشت گذاشت و در مورد اظهارات روحانی مبنی بر ضرورت مذاکرات اتمی گفت ”: مسئولان و دولت نباید به دست بیگانه چشم بدوزند و بدانند حتی یک قدم عقب نشینی، پیش روی دشمن را بهدنبال میآورد بنابراین باید فکری اساسی کرد“.
ولیفقیه نظام به خوبی به این امر واقف است که طرفهای مذاکره با رژیم بهویژه آمریکا، درصددند که نظام ولایت را زهرخور کنند تا نظام از رسیدن به بمب اتمی دست بردارد، : ”امروز جبهه استکبار در تلاش و معارضه با این نظام است؛ هیچ کس تصوّر نکند که دشمن از دشمنی چشم میپوشد“ و به این دلیل است که به دولت روحانی و تیم مذاکرهکننده هشدار میدهد که نباید به ”دشمن“ اعتماد کنند.
ولیفقیه ارتجاع درجای دیگری از سخنانش بدون اینکه اسمی از روحانی ببرد که گفته بود ”موشک قدرت نمیآورد“ ، ”آرمان ما وابسته به سانتریفیوژ نیست“ ، از دست آوردهای بهاصطلاح علمی و پیشرفتهایی که رژیم در این دو زمینه اتمی و موشکی کرده دفاع کرد، و روحانی را بهدلیل حرفهای نسنجیده مورد انتقاد قرارداد: ”پیشرفتهای علمی را بعضیها نابخردانه انکار میکنند؛ چرا انکار میکنید؟ این ملّت پیشرفت علمی کرده است، اینکه ادّعای ما نیست، این را دشمنان ما، پایگاههای علمی بینالمللی دارند شهادت میدهند؛ آن وقت یک عدّهيی بیایند انکار کنند، ملّت را تحقیر کنند؛ اینها خطا است، ندیدن آن حرکت عظیم و پیشرفت بزرگی که نظام مقدّس اسلامی برای این کشور پیش آورده است، بیانصافی است، خطا است، ما به آرمانهایمان هنوز نرسیدهایم؛ آرمانهای اسلامی خیلی بالاتر از این حرفها است“.
همچنین خامنهای مواضع اخیر روحانی در مورد اعلام ”رفراندم“ را تحت عنوان: ”دو دسته کردن مردم، جدا کردن مردم، شعارهای تفرقه انگیز دادن میان مردم سرزنش میکند و برضد“ منافع ملت ایران (نظام ولایت) میداند. و به آخوند روحانی و دولتش توصیه میکند که در زمینه مذاکرات هستهیی و سیاست خارجی نیز ”نگاهشان به دستهای بیگانه“ نباشد. ”حالا اگر آمدند شرط برداشتن تحریم را یک چیزی قرار دادند که شما غیرتت نمیگنجد که آن را انجام بدهی؛ چه کار میکنید؟ شرط میگذارند دست از اسلام بردارید، دست از استقلال بردارید، دست از حرکت به سوی علم بردارید، دست از فلان پدیده افتخارآمیز بردارید تا ما تحریم را برداریم؛ شما چه کار میکنید؟ قطعاً قبول نمیکنید. یقیناً هیچ مسئولی در کشور قبول نمیکند که شرط برداشتن تحریمها، مثلاً فلان مسأله اساسی و فلان مسأله آرمانی باشد“
تناقض درگفتههای خامنهای آنجا آشکار میشود که در عین بیان مطالب و مواضع فوق و با وجود اینکه میداند که موضع رژیم در مذاکرات از موضع خفتبار است از ادامه مذاکره حمایت میکند خامنهای میگوید: ”من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هر وقت میخواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطههای امیدبخش حقیقی سپرد، نه به نقطههای خیالی، نه به نقطههای خیالی، آنچه لازم است این است. خب، مسئولان کشور بحمدالله مشغولند، تلاش میکنند، کار میکنند“
وجه دیگری از تناقضگویی خامنهای آنجاست که به دلواپسان باندش تأکید میکند که زیادی چوب لای چرخ سیاستهای روحانی نگذارند و ”همه باید به دستگاههای مسئول کمک کنند، به دولت همه باید کمک کنند؛ چون کار سخت است، دشوار است“.
صرف نظر از تناقض گوییهای ولیفقیه، ورود او به صحنه جنگ گرگها در درون رژیم بیانگر وضعیت حساس و بحرانی رژیم است. وضعیت حساسی که پاسدار جعفری سرکرده سپاه نیز قبل از خامنهای به آن اشاره کرده بود. آنجا که گفت ”نظام ماههای حساسی در پیش روی دارد“.
از خامنهای باید پرسید بالاخره اگر طرف مقابل هرگز از عقبنشینی رژیم چشم نمیپوشد و قدم به قدم بهدنبال امتیازگیری از رژیم است، پس چرا از مذاکرات حمایت میکند؟ و اگر از مذاکرات حمایت میکند، دیگر این همه سفارش به دولت روحانی به اینکه مبادا تسلیم شوید و.. برای چیست؟ و اگر دولت دنبال نقطههای خیالی است، پس سفارش به دلواپسان در حمایت از این دولت چه محلی از اعراب دارد؟
جواب به این سؤالات را باید در بحران و بنبستی جستجو کرد که رژیم را تا اعماق در خود فرو برده است. و ولیفقیه رژیم بهخوبی به آن اشراف دارد. البته ممکن است بشود در برخورد با واقعیتها، مدتی با دجالیت و فریبکاری آنها را دور زد ولی نهایت مسأله روشن است که طناب این واقعیتها بر گردن رژیم کار خودش را خواهد کرد.