آخوند حسن روحانی 14دی 93 در یک گردهمایی اقتصادی در تهران سرکشیدن جام زهر توسط نظام را راهحل مشکلات و بحرانهای رژیم دانست و از خط ذلتبار مذاکراه توسط نظام دفاع کرد.
در حالی که نظام ولایت پروژه اتمی را بهعنوان تضمین استراتژیک بقای نظام شروع کرد و رفسنجانی نیز اولین فردی که بود که پیشنهاد آن را به خمینی داد و این پروژه ضدملی در دوره ریاستجمهوری او شروع شد، اکنون این پروژه هم در زمینه بینالمللی و هم در زمینه داخلی تبدیل به طنابی شده است که بردست وپای نظام بسته شده است. آخوند روحانی در این گردهمایی میگوید: ”آرمان ما به سانتریفوژ وصل نیست. در مذاکرات روی اصول و آرمان حرف نمیزنند“.
روحانی در حالی که دلواپسان باند مقابل را مخاطب قرارداده بود ادامه داد: ”مگر کسی تو میز مذاکره بحث آرمان و اصول میکند، اینها حرف یک عدهیی است که در توهمات زندگی میکنند. سر میز مذاکرات با دیگران که سر آرمان و اصول بحث نمیکنند. آنها نمیخواهند راجع به آرمان و اصول بحث کنند. در دنیای امروز بحث منافع است، هر کشوری دنبال منافع خودش، تهدیدها، فرصتها و منافع مشترک یا منافع اقتصادی است. اینها اساس بحث سیاست خارجی است... “
سخنان روحانی دقیقاً ناشی از ورشکستگی نظام و از سر اضطرار کامل است. پروژهیی که به گمان سردمداران نظام روزی بهمثابه یک چوب بغل محسوب میشد، امروز به موضوعی دست وپاگیر تبدیل شده است، تا آنجا که روحانی و باند او حاضرند که تمامی سرمایهگذاریهای نظام روی این پروژه ضدملی را به کناری بگذارند و به آنچه که سالیان از آن بهعنوان بزرگترین دست آورد نظام ولایت نام میبردند چوب حراج بزنند.
روزنامه آرمان وابسته به باند رفسنجانی- روحانی در تایید سخنان و مواضع روحانی و توخالی بودن برنامه اتمی رژیم مینویسد: ”آنچه که رئیسجمهور در سخنرانی خود به آن تأکید داشتند این بود که نباید سخت افزار و دستگاه را قبله گاه خود کنیم و همه حیثیت خود را به آن دستگاه وصل کنیم چرا که مهم، سرمایه انسانی کشور و کسانی هستند که آن دستگاه را ساختند. اگر یک روز بخشی از مصلحت کشور ایجاب میکند که یک سانتریفوژ تعطیل شود، نباید به منافع ملی پشت پا بزنیم و با شعارهای توخالی مانع رسیدن به منافع مردم شویم.“
اما با وجود فلاکتی که نظام آخوندی بهخاطر پیشبرد این پروژه ضدملی گرفتار آن شده است، هنوز هم دلواپسان باند خامنهای و رسانههای وابسته به آن برخلاف حرفهای روحانی روی ”ناموسی“ بودن پروژه هستهیی تأکید دارند.
روزنامه وطن امروز وابسته به این باند 15آذر93 در رد اظهارات روحانی تحت عنوان ”سانتریفیوژها عینیت آرمانهاست “ مینویسد ”اگر آقای رئیسجمهور معتقد است «آرمان ما به سانتریفیوژها وصل نیست» ولی ما آن را کاملاً وصل میبینیم. چرا؟! آیا به زاویه دید مربوط است؟ یعنی از این طرف که ما میبینیم، وصل است و از آن طرف که رئیسجمهور محترم میبیند، وصل نیست؟! “
این روزنامه برخلاف روحانی که مذاکره را برای رسیدن به منافع میداند، مذاکره را آرمانی یعنی برای حفظ برنامه اتمی مینگرد: ”چه چیزی در تعداد و ظرفیت سانتریفیوژها هست که سالهاست ما و غرب را به آوردگاه مذاکره میبرد و میآورد؟ آیا غربیها بر سر هیچ میجنگند؟! آیا اصولاً چیزی غیر از آرمانها ارزش مذاکره و جنگ دارد؟ و اگر ندارد، چرا حفظ این دستاورد علمی را آرمانی نمیدانیم؟ اینکه ما خود بر سر میز مذاکره میرویم، آیا برای چیزی دون آرمانهایمان میرویم؟! “
روزنامه جوان ارگان بسیج نیز با این گفته که ”سانتریفیوزها عینیت آرمان آرمانها است“ دوام و بقای نظام آخوندی را با پروژه هستهیی گره زده است.
واقعیت نظام آخوندی را سخنان آخوند روحانی بهخوبی نشان میدهد. اصل حرف این است که آرمان و... کاری به صحنه عمل ندارد، جای آن در درون آدمی و برای خطابه روی منابر است، صحنه عمل، صحنه زانو زدن و تسلیم برای بهدست آوردن منافع است، صحنه بای دادن رژیمی است غرقه در بحرانهای اقتصادی- سیاسی. و هر مقام و باندی هم غیر از این فکر کند در توهمات است.
حرفهای باند رقیب هم نه ازسر دلسوزی برای آرمان و... که بازیچه و ابزاری است برای تصفیه حساب باندی. چرا که در تمامیت نظام ولایت مطلقه فقیه، معنای آرمان تنها ”حفظ نظام “به هرقیمت است. به قیمت سرکوب و تحقیر و به فقر و فاقه کشاندن 35ساله یک ملت بزرگ که البته سر تسلیم ندارد و به یمن مقاومت سازمانیافته فرزندانش آرمان واقعی مردم ایران یعنی رهایی از ستم آخوندی را محقق خواهد کرد.
در حالی که نظام ولایت پروژه اتمی را بهعنوان تضمین استراتژیک بقای نظام شروع کرد و رفسنجانی نیز اولین فردی که بود که پیشنهاد آن را به خمینی داد و این پروژه ضدملی در دوره ریاستجمهوری او شروع شد، اکنون این پروژه هم در زمینه بینالمللی و هم در زمینه داخلی تبدیل به طنابی شده است که بردست وپای نظام بسته شده است. آخوند روحانی در این گردهمایی میگوید: ”آرمان ما به سانتریفوژ وصل نیست. در مذاکرات روی اصول و آرمان حرف نمیزنند“.
روحانی در حالی که دلواپسان باند مقابل را مخاطب قرارداده بود ادامه داد: ”مگر کسی تو میز مذاکره بحث آرمان و اصول میکند، اینها حرف یک عدهیی است که در توهمات زندگی میکنند. سر میز مذاکرات با دیگران که سر آرمان و اصول بحث نمیکنند. آنها نمیخواهند راجع به آرمان و اصول بحث کنند. در دنیای امروز بحث منافع است، هر کشوری دنبال منافع خودش، تهدیدها، فرصتها و منافع مشترک یا منافع اقتصادی است. اینها اساس بحث سیاست خارجی است... “
سخنان روحانی دقیقاً ناشی از ورشکستگی نظام و از سر اضطرار کامل است. پروژهیی که به گمان سردمداران نظام روزی بهمثابه یک چوب بغل محسوب میشد، امروز به موضوعی دست وپاگیر تبدیل شده است، تا آنجا که روحانی و باند او حاضرند که تمامی سرمایهگذاریهای نظام روی این پروژه ضدملی را به کناری بگذارند و به آنچه که سالیان از آن بهعنوان بزرگترین دست آورد نظام ولایت نام میبردند چوب حراج بزنند.
روزنامه آرمان وابسته به باند رفسنجانی- روحانی در تایید سخنان و مواضع روحانی و توخالی بودن برنامه اتمی رژیم مینویسد: ”آنچه که رئیسجمهور در سخنرانی خود به آن تأکید داشتند این بود که نباید سخت افزار و دستگاه را قبله گاه خود کنیم و همه حیثیت خود را به آن دستگاه وصل کنیم چرا که مهم، سرمایه انسانی کشور و کسانی هستند که آن دستگاه را ساختند. اگر یک روز بخشی از مصلحت کشور ایجاب میکند که یک سانتریفوژ تعطیل شود، نباید به منافع ملی پشت پا بزنیم و با شعارهای توخالی مانع رسیدن به منافع مردم شویم.“
اما با وجود فلاکتی که نظام آخوندی بهخاطر پیشبرد این پروژه ضدملی گرفتار آن شده است، هنوز هم دلواپسان باند خامنهای و رسانههای وابسته به آن برخلاف حرفهای روحانی روی ”ناموسی“ بودن پروژه هستهیی تأکید دارند.
روزنامه وطن امروز وابسته به این باند 15آذر93 در رد اظهارات روحانی تحت عنوان ”سانتریفیوژها عینیت آرمانهاست “ مینویسد ”اگر آقای رئیسجمهور معتقد است «آرمان ما به سانتریفیوژها وصل نیست» ولی ما آن را کاملاً وصل میبینیم. چرا؟! آیا به زاویه دید مربوط است؟ یعنی از این طرف که ما میبینیم، وصل است و از آن طرف که رئیسجمهور محترم میبیند، وصل نیست؟! “
این روزنامه برخلاف روحانی که مذاکره را برای رسیدن به منافع میداند، مذاکره را آرمانی یعنی برای حفظ برنامه اتمی مینگرد: ”چه چیزی در تعداد و ظرفیت سانتریفیوژها هست که سالهاست ما و غرب را به آوردگاه مذاکره میبرد و میآورد؟ آیا غربیها بر سر هیچ میجنگند؟! آیا اصولاً چیزی غیر از آرمانها ارزش مذاکره و جنگ دارد؟ و اگر ندارد، چرا حفظ این دستاورد علمی را آرمانی نمیدانیم؟ اینکه ما خود بر سر میز مذاکره میرویم، آیا برای چیزی دون آرمانهایمان میرویم؟! “
روزنامه جوان ارگان بسیج نیز با این گفته که ”سانتریفیوزها عینیت آرمان آرمانها است“ دوام و بقای نظام آخوندی را با پروژه هستهیی گره زده است.
واقعیت نظام آخوندی را سخنان آخوند روحانی بهخوبی نشان میدهد. اصل حرف این است که آرمان و... کاری به صحنه عمل ندارد، جای آن در درون آدمی و برای خطابه روی منابر است، صحنه عمل، صحنه زانو زدن و تسلیم برای بهدست آوردن منافع است، صحنه بای دادن رژیمی است غرقه در بحرانهای اقتصادی- سیاسی. و هر مقام و باندی هم غیر از این فکر کند در توهمات است.
حرفهای باند رقیب هم نه ازسر دلسوزی برای آرمان و... که بازیچه و ابزاری است برای تصفیه حساب باندی. چرا که در تمامیت نظام ولایت مطلقه فقیه، معنای آرمان تنها ”حفظ نظام “به هرقیمت است. به قیمت سرکوب و تحقیر و به فقر و فاقه کشاندن 35ساله یک ملت بزرگ که البته سر تسلیم ندارد و به یمن مقاومت سازمانیافته فرزندانش آرمان واقعی مردم ایران یعنی رهایی از ستم آخوندی را محقق خواهد کرد.