همزمان با جنگ باندها در زمینه حوادث داخلی رژیم در سال 88، موضوع سلطه بر رادیو تلویزیون نظام آخوندی نیز یکی از اصلیترین عرصههای جنگ باندها است. این جدال آنچنان جدی است که روحانی و رفسنجانی نیز شخصاً وارد صحنه شدهاند و نسبت به سیاست جانبدارانه این نهاد تحت کنترل خامنهای شکوه و شکایت میکنند.
روحانی طی یک سال و نیم اخیر بارها نسبت به سیاست رادیو تلویزیون آخوندی گلایه کرده و روشن ساخته که از اقدامات تلویزیون در رابطه با دولتش دل خوشی ندارد. وی در اظهاراتی ناامیدیاش را از تلویزیون رژیم ابراز کرد و طی سخنانی در7 دی93 دست به دامان سایر رسانههای رژیم شد تا خدمات دولتش را تبلیغ کنند واو را یاری کنند. ”در بیان خدمات دولت نمیدانم چگونه است که گاهی مشکل پیش میآید، زبان حرکت نمیکند که بگوید دولت چه کرده و خدماتش چیست؟ لابد جایی یا در دوربینها یا در فرستندههایشان مشکل دارند که باید کمک کنیم و ان شاءالله حل کنیم.“
رفسنجانی نیز 11 دی 93 در یک سخنرانی در دانشگاه تهران صدا و سیمای آخوندی را به دروغگویی متهم کرد و گفت این سازمان “علائم تفرقه ”را پخش میکند و ”چیزهایی را به خورد مردم میدهد که نبوده است“
رفسنجانی از این بابت که تلویزیون رژیم در حمله به او و لجن مال کردنش نقش فعالی ایفا میکند، و با پخش برنامهها و گفتگوهای مفصل او را با عناوینی همچون «خواص بیبصیرت»، «رأس فتنه»، «آتش بیار معرکه» شلاقکش میکند، آن را دروغگو نامید.
روزنامه اعتماد وابسته به باند رفسنجانی- روحانی نیز طی یک مقاله در13 دی 93صدا و سیمای رژیم را به جهت داری سیاسی که در تبلیغاتش یک سویه به نفع باند خامنهای عمل میکند متهم کرد و عملکرد جناجی صدا و سیما را به ضرر آن و سبب رویگردانی”مردم“ از آن خواند. اعتماد نوشت:” هم بهلحاظ قانونی و هم شرعی، یک رسانه ملی اجازه چنین کاری را ندارد. صدا و سیما مخصوصاً در سالهای اخیر آنچنان که شایسته این جایگاه است، عمل نکرده است ”
این روزنامه با دفاع ازموضعگیریهای روحانی ورفسنجانی علیه صدا وسیما نوشته است:” انتقادات اخیر حسن روحانی و آیتالله هاشمی رفسنجانی در مورد نوع برخوردی که صدا و سیما در مقایسه با دولت یازدهم دارد، قطعاً یک انتقاد درست و اصولی است.“
باند خامنهای پاتک متقابلی علیه روحانی در انتقاد به صدا و سیمای آخوندی راه انداخته است، در این رابطه شجاعی کیاسری، نماینده رژیم از ساری در مجلس ارتجاع و دبیر شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما اظهارات روحانی را رد کرد و گفت “آقای دکتر روحانی در اظهارنظر راجع به رسانه، باید بر اساس واقعیتهای کارکرد رسانه و مأموریت و وظیفه رسانه توقع داشته باشند. کارکردهای دولت در رسانه دیده نمیشود باید بگوییم مگر روزنامهایران متعلق به دولت نیست؟ چقدر کارکرد دولت در این روزنامه دیده میشود که در رسانه ملی دیده نمیشود؟!. (خبرگزاری ایسنا9 دی 93)
روزنامه سیاست روز وابسته به باند خامنهای13 دی 93 حرفهای رفسنجانی و روحانی را پارازیت اندازی روی ”رسانه ملی“ رژیم نامید و انتقاد این باند از ضرغامی رئیس قبلی این سازمان را بهخاطر چنگ انداختن خود بر صدا و سیما دانسته است.” دولتمردان برای پایان دوره ریاست ضرغامی بر صدا و سیما برنامه داشتند و امیدوار بودند تا فردی جایگزین رئیس سابق شود که در درجه اول یکی از بین خودشان باشد و اگر این اتفاق نیفتاد گزینهیی نزدیک به خودشان را به جامجم بفرستند. اما ظاهراً سرافراز هم گزینه مورد علاقه دولت نبود، چرا که روند تخریبی از سوی دولت ادامه داشت و آنها معتقد بودند صدا و سیما تلاشهای دولت را به مردم بازگو نمیکند“.
رسالت یکی دیگر از رسانههای باند خامنهای با طرح این سؤال که مشکل روحانی با صدا و سیمای رژیم چیست؟ رویکرد روحانی درانتقاد از صدا و سیمای رژیم را این چنین نقد می کند: ”اینکه دولت مدام از رسانهها طلبکاری کند بدون اینکه فکری برای بدهکاری خود نماید رویکرد درستی نیست. دولت در زمینه مذاکرات هستهيی اجازه نقد مشفقانه در رسانه ملی را هم نمیدهد. حتی به برخی منتقدان در رسانهها و دانشگاهها چنین اجازهيی داده نمیشود. اصولگرایان از دستگاههای اجرایی جاروشدهاند. انتظار معجزه داشتن از رسانه ملی خیلی معقول نیست. نباید مرتبت صدا و سیما در حد یک روابط عمومی ناکارآمد در خصوص توجیه عملکرد دولت فرو کاسته شود“.
سؤال این است که آبشخور جدال باند رفسنجانی- روحانی با باند ولایت بر سر رادیو تلویزیون رژیم چیست و هدف آنها از ورود به چنین کشمکشی با این باند چیست؟
واقعیت این است که ریشه جدال بر سرقبضه کردن صدا و سیمای آخوندی جنگ قدرت در رأس نظام میان رفسنجانی و خامنهای است. جنگی که در تمامی عرصهها و از جمله در صدا و سیمای آخوندی کاملاً نمایان است
رفسنجانی وقتی تلویزیون رژیم را دروغگو می نامد در واقع حملهاش به شخص خامنهای است که کنترل این ارگان را شخصاً تحت نظر دارد.
خواست روحانی که از سیاست گزینشی صدا و سیمای رژیم به فغان آمده است این است که این رسانه ضدملی را از چنگ باند خامنهای بیرون بیاید و در خدمت تبلیغ سیاستهای دولت او قراربگیرد.
از آنجا که خامنهای شخصاً این ارگان را کنترل میکند این خواسته و آرزوی رفسنجانی و روحانی هرگز محقق نخواهد شد. بنابراین جنگ بر سرقبضه کردن رادیو تلویزیون در آینده نیز ادامه خواهد یافت، و به تبع تشدید این جنگ و جدال گسترده در رأس نظام، جنگ بر سر قبضه سیمای رژیم نیز اوج بسا بیشتری پیدا خواهد کرد.
روحانی طی یک سال و نیم اخیر بارها نسبت به سیاست رادیو تلویزیون آخوندی گلایه کرده و روشن ساخته که از اقدامات تلویزیون در رابطه با دولتش دل خوشی ندارد. وی در اظهاراتی ناامیدیاش را از تلویزیون رژیم ابراز کرد و طی سخنانی در7 دی93 دست به دامان سایر رسانههای رژیم شد تا خدمات دولتش را تبلیغ کنند واو را یاری کنند. ”در بیان خدمات دولت نمیدانم چگونه است که گاهی مشکل پیش میآید، زبان حرکت نمیکند که بگوید دولت چه کرده و خدماتش چیست؟ لابد جایی یا در دوربینها یا در فرستندههایشان مشکل دارند که باید کمک کنیم و ان شاءالله حل کنیم.“
رفسنجانی نیز 11 دی 93 در یک سخنرانی در دانشگاه تهران صدا و سیمای آخوندی را به دروغگویی متهم کرد و گفت این سازمان “علائم تفرقه ”را پخش میکند و ”چیزهایی را به خورد مردم میدهد که نبوده است“
رفسنجانی از این بابت که تلویزیون رژیم در حمله به او و لجن مال کردنش نقش فعالی ایفا میکند، و با پخش برنامهها و گفتگوهای مفصل او را با عناوینی همچون «خواص بیبصیرت»، «رأس فتنه»، «آتش بیار معرکه» شلاقکش میکند، آن را دروغگو نامید.
روزنامه اعتماد وابسته به باند رفسنجانی- روحانی نیز طی یک مقاله در13 دی 93صدا و سیمای رژیم را به جهت داری سیاسی که در تبلیغاتش یک سویه به نفع باند خامنهای عمل میکند متهم کرد و عملکرد جناجی صدا و سیما را به ضرر آن و سبب رویگردانی”مردم“ از آن خواند. اعتماد نوشت:” هم بهلحاظ قانونی و هم شرعی، یک رسانه ملی اجازه چنین کاری را ندارد. صدا و سیما مخصوصاً در سالهای اخیر آنچنان که شایسته این جایگاه است، عمل نکرده است ”
این روزنامه با دفاع ازموضعگیریهای روحانی ورفسنجانی علیه صدا وسیما نوشته است:” انتقادات اخیر حسن روحانی و آیتالله هاشمی رفسنجانی در مورد نوع برخوردی که صدا و سیما در مقایسه با دولت یازدهم دارد، قطعاً یک انتقاد درست و اصولی است.“
باند خامنهای پاتک متقابلی علیه روحانی در انتقاد به صدا و سیمای آخوندی راه انداخته است، در این رابطه شجاعی کیاسری، نماینده رژیم از ساری در مجلس ارتجاع و دبیر شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما اظهارات روحانی را رد کرد و گفت “آقای دکتر روحانی در اظهارنظر راجع به رسانه، باید بر اساس واقعیتهای کارکرد رسانه و مأموریت و وظیفه رسانه توقع داشته باشند. کارکردهای دولت در رسانه دیده نمیشود باید بگوییم مگر روزنامهایران متعلق به دولت نیست؟ چقدر کارکرد دولت در این روزنامه دیده میشود که در رسانه ملی دیده نمیشود؟!. (خبرگزاری ایسنا9 دی 93)
روزنامه سیاست روز وابسته به باند خامنهای13 دی 93 حرفهای رفسنجانی و روحانی را پارازیت اندازی روی ”رسانه ملی“ رژیم نامید و انتقاد این باند از ضرغامی رئیس قبلی این سازمان را بهخاطر چنگ انداختن خود بر صدا و سیما دانسته است.” دولتمردان برای پایان دوره ریاست ضرغامی بر صدا و سیما برنامه داشتند و امیدوار بودند تا فردی جایگزین رئیس سابق شود که در درجه اول یکی از بین خودشان باشد و اگر این اتفاق نیفتاد گزینهیی نزدیک به خودشان را به جامجم بفرستند. اما ظاهراً سرافراز هم گزینه مورد علاقه دولت نبود، چرا که روند تخریبی از سوی دولت ادامه داشت و آنها معتقد بودند صدا و سیما تلاشهای دولت را به مردم بازگو نمیکند“.
رسالت یکی دیگر از رسانههای باند خامنهای با طرح این سؤال که مشکل روحانی با صدا و سیمای رژیم چیست؟ رویکرد روحانی درانتقاد از صدا و سیمای رژیم را این چنین نقد می کند: ”اینکه دولت مدام از رسانهها طلبکاری کند بدون اینکه فکری برای بدهکاری خود نماید رویکرد درستی نیست. دولت در زمینه مذاکرات هستهيی اجازه نقد مشفقانه در رسانه ملی را هم نمیدهد. حتی به برخی منتقدان در رسانهها و دانشگاهها چنین اجازهيی داده نمیشود. اصولگرایان از دستگاههای اجرایی جاروشدهاند. انتظار معجزه داشتن از رسانه ملی خیلی معقول نیست. نباید مرتبت صدا و سیما در حد یک روابط عمومی ناکارآمد در خصوص توجیه عملکرد دولت فرو کاسته شود“.
سؤال این است که آبشخور جدال باند رفسنجانی- روحانی با باند ولایت بر سر رادیو تلویزیون رژیم چیست و هدف آنها از ورود به چنین کشمکشی با این باند چیست؟
واقعیت این است که ریشه جدال بر سرقبضه کردن صدا و سیمای آخوندی جنگ قدرت در رأس نظام میان رفسنجانی و خامنهای است. جنگی که در تمامی عرصهها و از جمله در صدا و سیمای آخوندی کاملاً نمایان است
رفسنجانی وقتی تلویزیون رژیم را دروغگو می نامد در واقع حملهاش به شخص خامنهای است که کنترل این ارگان را شخصاً تحت نظر دارد.
خواست روحانی که از سیاست گزینشی صدا و سیمای رژیم به فغان آمده است این است که این رسانه ضدملی را از چنگ باند خامنهای بیرون بیاید و در خدمت تبلیغ سیاستهای دولت او قراربگیرد.
از آنجا که خامنهای شخصاً این ارگان را کنترل میکند این خواسته و آرزوی رفسنجانی و روحانی هرگز محقق نخواهد شد. بنابراین جنگ بر سرقبضه کردن رادیو تلویزیون در آینده نیز ادامه خواهد یافت، و به تبع تشدید این جنگ و جدال گسترده در رأس نظام، جنگ بر سر قبضه سیمای رژیم نیز اوج بسا بیشتری پیدا خواهد کرد.