«دست آویز بیگانه! آشوبگر! ناآگاه فریب خورده! ای مخل امنیت اجتماع! جاسوس! روشنفکر نما! خودفروخته! دانشجو! روزت مبارک!»
این نوشته در دستهای یک دانشجو، خیلی معنادار است. گذشته از طنز تلخی که دارد، از هراس بزرگ حکومت ولایتفقیه از دانشجو هم خبر میدهد. چطور؟
روز دانشجو در اعتراض به ستم و دیکتاتوری به وجود آمد. خون دانشجو در صحنهٴ دانشگاه در هنگام اعتراض علیه ستم ریخته شد. و سال به سال این اعتراض در سالهای اختناق ادامه یافت. با خروشهایی مثل اتحاد مبارزه، پیروزی.
اتحاد بر علیه ستم! مبارزه با ستم! و پیروزی بر ستم!
و هر سال این خروشهای دانشگاه در دیکتاتوری سلطنتی با حمله و مقابلهٴ نیروهای گارد دانشگاهها جواب داده میشد. در نهایت این فریادها از دانشگاه «سنگر آزادی» ساخت. و دانشگاه مرکز انقلاب علیه دیکتاتوری سطلنتی شد.
حالا ببینیم در زمان دیکتاتوری ولایتفقیه، آن سنگر چه هراسی در دل حاکمیت میاندازد، که خود حاکمیت، برای خنثی کردن آن، «به هزار حیله در کار» میشود:
نخست: انواع نهادهای سرکوبگر برای دانشگاه برپا میکند.
دوم: تصفیه و اخراج دائمی را در دانشگاه جاری میکند.
سوم: انواع جریانهای مزدور به اسم دانشجو در دانشگاهها ایجاد میکند.
چهارم: یک جریان دائمی ارسال عوامل و مقامات! رژیم به دانشگاه از وزیر و وکیل تا آخوند نمایندهٴ ولایتفقیه در طول سال به راه میاندازد.
پنجم: بهویژه از ماههای قبل از 16آذر، طرحهای فراوان برای مهار خروش دانشجویان بهکار میگیرد. اقداماتی مثل:
ترتیب سخنرانی برای مهرههای خودش در دانشگاهها، چیدن نیروهای سرکوبگر برای سرکوبی تظاهرات دانشجویان مبارز، صدور کارت برای حاضران در همین جلسات.
آیا اینها نشانهٴ ترس صد برابر رژیم ولایتفقیه از دانشگاه و دانشجو نیست؟
بگذریم که اقدامات یک رژیم دیکتاتور و ستمگر برای برگزاری یک مراسم ضدستم، خودش مرغ پخته را به خنده وا میدارد. به این ماند که هیتلر برای روز هولوکاست مراسم بگیرد!
یا پینوشه برای روز کودتا و کشتن سالوادور آلنده مراسم بزرگداشت بگیرد!
یا قیصر روز کشتار بردگان و اسپارتاکوس، مراسم یادبود برپا کند!
اما یک آفرین و یک تحسین بزرگ هم باید به دانشجویان مبارز ایران تقدیم کرد.
بهخاطر آن که همین ترفند را بر سر رژیم خراب کردند، رژیم را وادار کردند که سخنرانی جانیانی همچون حسین شریعتمداری، پاسدار قالیباف و آخوند حمید رسایی را لغو کند. و برنامههای فرمایشی را با شعارهای ضد رژیم در هم ریختند.
سخنرانیهای مهرههای رژیم را به صحنهای علیه دیکتاتوری ولیفقیه تبدیل کردند.
دیوار اختناق را سوراخ کردند و شعار زندانی سیاسی آزاد بایدگردد سر دادند.
در دانشگاه علامه مهرهٴ تروریست رژیم را با شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران فراری دادند.
در دانشگاه علوم پزشکی آخوند روحانی را با شعار ”استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی“ میخکوب کردند،
و... ...
پس باید گفت 16آذر همچنان خروشنده باقیست. دانشگاه همچنان هراس و کابوس بزرگی برای استبداد و دیکتاتوری است. پس باید گفت: دانشجوی مبارز! ای روشنگر! ای ادامه صدای پیشتازان آزادی! روزت مبارک!
این نوشته در دستهای یک دانشجو، خیلی معنادار است. گذشته از طنز تلخی که دارد، از هراس بزرگ حکومت ولایتفقیه از دانشجو هم خبر میدهد. چطور؟
روز دانشجو در اعتراض به ستم و دیکتاتوری به وجود آمد. خون دانشجو در صحنهٴ دانشگاه در هنگام اعتراض علیه ستم ریخته شد. و سال به سال این اعتراض در سالهای اختناق ادامه یافت. با خروشهایی مثل اتحاد مبارزه، پیروزی.
اتحاد بر علیه ستم! مبارزه با ستم! و پیروزی بر ستم!
و هر سال این خروشهای دانشگاه در دیکتاتوری سلطنتی با حمله و مقابلهٴ نیروهای گارد دانشگاهها جواب داده میشد. در نهایت این فریادها از دانشگاه «سنگر آزادی» ساخت. و دانشگاه مرکز انقلاب علیه دیکتاتوری سطلنتی شد.
حالا ببینیم در زمان دیکتاتوری ولایتفقیه، آن سنگر چه هراسی در دل حاکمیت میاندازد، که خود حاکمیت، برای خنثی کردن آن، «به هزار حیله در کار» میشود:
نخست: انواع نهادهای سرکوبگر برای دانشگاه برپا میکند.
دوم: تصفیه و اخراج دائمی را در دانشگاه جاری میکند.
سوم: انواع جریانهای مزدور به اسم دانشجو در دانشگاهها ایجاد میکند.
چهارم: یک جریان دائمی ارسال عوامل و مقامات! رژیم به دانشگاه از وزیر و وکیل تا آخوند نمایندهٴ ولایتفقیه در طول سال به راه میاندازد.
پنجم: بهویژه از ماههای قبل از 16آذر، طرحهای فراوان برای مهار خروش دانشجویان بهکار میگیرد. اقداماتی مثل:
ترتیب سخنرانی برای مهرههای خودش در دانشگاهها، چیدن نیروهای سرکوبگر برای سرکوبی تظاهرات دانشجویان مبارز، صدور کارت برای حاضران در همین جلسات.
آیا اینها نشانهٴ ترس صد برابر رژیم ولایتفقیه از دانشگاه و دانشجو نیست؟
بگذریم که اقدامات یک رژیم دیکتاتور و ستمگر برای برگزاری یک مراسم ضدستم، خودش مرغ پخته را به خنده وا میدارد. به این ماند که هیتلر برای روز هولوکاست مراسم بگیرد!
یا پینوشه برای روز کودتا و کشتن سالوادور آلنده مراسم بزرگداشت بگیرد!
یا قیصر روز کشتار بردگان و اسپارتاکوس، مراسم یادبود برپا کند!
اما یک آفرین و یک تحسین بزرگ هم باید به دانشجویان مبارز ایران تقدیم کرد.
بهخاطر آن که همین ترفند را بر سر رژیم خراب کردند، رژیم را وادار کردند که سخنرانی جانیانی همچون حسین شریعتمداری، پاسدار قالیباف و آخوند حمید رسایی را لغو کند. و برنامههای فرمایشی را با شعارهای ضد رژیم در هم ریختند.
سخنرانیهای مهرههای رژیم را به صحنهای علیه دیکتاتوری ولیفقیه تبدیل کردند.
دیوار اختناق را سوراخ کردند و شعار زندانی سیاسی آزاد بایدگردد سر دادند.
در دانشگاه علامه مهرهٴ تروریست رژیم را با شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران فراری دادند.
در دانشگاه علوم پزشکی آخوند روحانی را با شعار ”استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی“ میخکوب کردند،
و... ...
پس باید گفت 16آذر همچنان خروشنده باقیست. دانشگاه همچنان هراس و کابوس بزرگی برای استبداد و دیکتاتوری است. پس باید گفت: دانشجوی مبارز! ای روشنگر! ای ادامه صدای پیشتازان آزادی! روزت مبارک!