به قلم صافی یاسری نویسنده سرشناس عراقی
وقتی اشرفیها را در لیبرتی میبینم که مراسم عاشورا را در زندان برگزار میکنند غم و اندوهی که گوشها و دیدگانم را در برمیگیرد بیان یک شکست و از دست دادن چیزی نیست، بلکه غم و اندوه سنگینی است برای مصیبت سید الشهدا در کربلا با مناعت روحی دست نیافتنی و همزمان افتخاری است بهشهادت امام که آن اشرفیها گفته او را (هیهات منا الذله) در شعارها و نظرگاهها و عقایدشان سمبلیزه میکنند و همچنین یادآوری شهدایشان است که در طول شش سالی که دولت عراق کنترل کمپ اشرف را از آمریکاییها تحویل گرفت، همچون اخگرانی در مسیر آزادی اوج گرفتند.
هر آنکس که شرایط اشرفیها در لیبرتی و رنجها و حملاتی که علیه آنها صورت میگیرد و محاصرهای که علیه آنها اعمال میشود را بداند به این یقین میرسد که ظرفیت وتحمل آنها فراسوی تحمل و طاقت بشر است. بهویژه آنها را میبیند که از امام حسین تقدیر میکنند و در غم و اندوهش اشک میریزند و چه احساس خشوع و فروتنی هنگام ذکر نام وی از خود نشان میدهند؛ اشکهای آنها برای مصیبتی که بر امام وارد آمد مانند چراغهای نورانی بشری است که اندوه نفس را عظیمتر فزونی بخشیده و در آستان مصیبت کربلا خاضع و خاشع میشود.
این در حالی است که هر روز آنها زیر محاصره کشنده چون کربلاست. محاصرهای که در دقیقترین جزئیات چیزی کمتر از محاصرهای که سران جاهلیت بر بنیهاشم در شعب ابی طالب اعمال کردند نمیباشد. هر آنکس که آن را بداند بدون شک برای ارج گذاردن به آن ایمان پرشکوه که به آنها قوت قلب داده و آنها را در رویارویی با مصیبتها و سختیهایی که کماکان ظالمان زمانه در بغداد و تهران بر سر آنها میآورند از فولاد آبدیدهتر میکند، ظلم ومصیبتی که چیزی از آن چه یزید و افرادش در برخورد با یاران حسین و اهلش انجام داد کمتر نیست؛ قتلعام یاران حسین و تمامی مردان و زنان اهل او شبیه قتلعام اشرفیها در اشرف و لیبرتی به دستان باندهای دو دولت بغداد و تهران است؛ بستن آب بر روی امام و اهل و خانواده او مانند بستن آب بر روی اشرفیها در لیبرتی است؛ کشتن امام حسین و اصحاب و یاران به دست یزید مانند قتل و کشتاری است که اشرفیها در اشرف و لیبرتی با آن مواجه شدند؛ ممانعت از غذا و مداوای پزشکی مانند همان محرومیتی است که اشرفیها امروز در لیبرتی با آن روبهرو هستند؛ و تهدید به استرداد آنها به یزید زمانه در تهران چیزی کمتر از رنجهای اهل حسین زمانی که زنان و کودکان اسیر از کربلا به شام برده شدند نیست؛ وحشیگری که افراد و اطرافیان یزید شام با آنها انجام دادند چیزی کمتر از وحشیگری در اشرف در 28 و 29 ژوئیه 2009 و 7آوریل 2011 که در جریان یورش نظامی بیدلیل و توجیهناپذیر به مقرها و مکانهای استراحت آنها که در مجموع 49تن از اشرفیهای بیدفاع به قتل رسیدند، نیست؛ از وحشیگری که در سال 2013 پنجاه و دو تن از اشرفیها را در اول سپتامبر به قتل رساند و هفتتن از آنها از جمله شش زن را به گروگان گرفت _بهطوریکه کماکان سرنوشت آنها نامعلوم است_ چیزی کمتر نیست؛ چیزی از آن وحشیگیری که بیش از 15تن را با موشک در لیبرتی کشت و 22 اشرفی را در سناریو محاصره پزشکی به قتل رساند کمتر نیست.
هر آنکس که مرثیههای آسمانی که اشرفیها در لیبرتی بهمناسبت عاشورا تکرار میکردند را میشنود حتی ولو اینکه زبان آنها را نفهمد، احساس آنها را درک میکند. اعتراف میکنم که از دو چشمانم اشک جاری شد هنگامی که مرثیههای شورانگیز و حماسی آنها در رثا و ستایش سید الشهدا امام حسین علیهالسلام و اهل بیت و یارانش را شنیدم. مرثیههایی که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم تداعی کننده شهدای اشرف است که به بهشت خداوند جایی که جاودانگی و عدالت مطلق است درآمدهاند و همچنین رنجهای سایر مردان و زنان سلحشور. و به این ترتیب این پیامی است همچون کاملترین پیام به جهان اسلام بهطور خاص و تمامی دنیا بهطور عام که میگوید خون بر شمشیر پیروز خواهد شد. اشرفیها بزرگتر از دردها و رنجهایی هستند که بر سرشان آمده است. آنان مؤمنان واقعی هستند؛ بر خلاف نیرنگ و تزویری که آخوندهای تهران و دستنشاندههای آنها در عراق آن را ترویج میکنند. و هر کس که آنچه من میگویم را باور نکرده یا آن را فهم نمیکند، اشرفیان را نظاره کرده و به آنها گوش فرا دهد که در حال برگزاری مراسم عزای حسینی در عاشورا در زندان هستند وقضاوت را به احساس خود و تقدیر و ستایش برآمده از فهم و شگفتی و تحسیناش بسپارد.
آفرین بر شما ای عزیزان اشرفی که با عبورتان از درد و رنجهایتان، در حالیکه یاد مصیبت کربلا و قافله شهدای آن، که بیشک قافله شهدای شما به آنان پیوسته است را زنده نگه میدارید، برای ما والاترین الگوها هستید.
آگاه باشید که در نهایت، پیروزی با شماست و تاریخ بشریت نامهای شما را با حروفی از نور خواهد نوشت؛ در حالیکه نام ظالمان به قهقرا میرود و به حضیض فراموشی سپرده میشود و فقط مثالهایی برای ظلم و ستمگری و استبداد خواهد بود؛ و این شرف و افتخاری است برای شما و ننگ و عار ابدی برای آنها.
وقتی اشرفیها را در لیبرتی میبینم که مراسم عاشورا را در زندان برگزار میکنند غم و اندوهی که گوشها و دیدگانم را در برمیگیرد بیان یک شکست و از دست دادن چیزی نیست، بلکه غم و اندوه سنگینی است برای مصیبت سید الشهدا در کربلا با مناعت روحی دست نیافتنی و همزمان افتخاری است بهشهادت امام که آن اشرفیها گفته او را (هیهات منا الذله) در شعارها و نظرگاهها و عقایدشان سمبلیزه میکنند و همچنین یادآوری شهدایشان است که در طول شش سالی که دولت عراق کنترل کمپ اشرف را از آمریکاییها تحویل گرفت، همچون اخگرانی در مسیر آزادی اوج گرفتند.
هر آنکس که شرایط اشرفیها در لیبرتی و رنجها و حملاتی که علیه آنها صورت میگیرد و محاصرهای که علیه آنها اعمال میشود را بداند به این یقین میرسد که ظرفیت وتحمل آنها فراسوی تحمل و طاقت بشر است. بهویژه آنها را میبیند که از امام حسین تقدیر میکنند و در غم و اندوهش اشک میریزند و چه احساس خشوع و فروتنی هنگام ذکر نام وی از خود نشان میدهند؛ اشکهای آنها برای مصیبتی که بر امام وارد آمد مانند چراغهای نورانی بشری است که اندوه نفس را عظیمتر فزونی بخشیده و در آستان مصیبت کربلا خاضع و خاشع میشود.
این در حالی است که هر روز آنها زیر محاصره کشنده چون کربلاست. محاصرهای که در دقیقترین جزئیات چیزی کمتر از محاصرهای که سران جاهلیت بر بنیهاشم در شعب ابی طالب اعمال کردند نمیباشد. هر آنکس که آن را بداند بدون شک برای ارج گذاردن به آن ایمان پرشکوه که به آنها قوت قلب داده و آنها را در رویارویی با مصیبتها و سختیهایی که کماکان ظالمان زمانه در بغداد و تهران بر سر آنها میآورند از فولاد آبدیدهتر میکند، ظلم ومصیبتی که چیزی از آن چه یزید و افرادش در برخورد با یاران حسین و اهلش انجام داد کمتر نیست؛ قتلعام یاران حسین و تمامی مردان و زنان اهل او شبیه قتلعام اشرفیها در اشرف و لیبرتی به دستان باندهای دو دولت بغداد و تهران است؛ بستن آب بر روی امام و اهل و خانواده او مانند بستن آب بر روی اشرفیها در لیبرتی است؛ کشتن امام حسین و اصحاب و یاران به دست یزید مانند قتل و کشتاری است که اشرفیها در اشرف و لیبرتی با آن مواجه شدند؛ ممانعت از غذا و مداوای پزشکی مانند همان محرومیتی است که اشرفیها امروز در لیبرتی با آن روبهرو هستند؛ و تهدید به استرداد آنها به یزید زمانه در تهران چیزی کمتر از رنجهای اهل حسین زمانی که زنان و کودکان اسیر از کربلا به شام برده شدند نیست؛ وحشیگری که افراد و اطرافیان یزید شام با آنها انجام دادند چیزی کمتر از وحشیگری در اشرف در 28 و 29 ژوئیه 2009 و 7آوریل 2011 که در جریان یورش نظامی بیدلیل و توجیهناپذیر به مقرها و مکانهای استراحت آنها که در مجموع 49تن از اشرفیهای بیدفاع به قتل رسیدند، نیست؛ از وحشیگری که در سال 2013 پنجاه و دو تن از اشرفیها را در اول سپتامبر به قتل رساند و هفتتن از آنها از جمله شش زن را به گروگان گرفت _بهطوریکه کماکان سرنوشت آنها نامعلوم است_ چیزی کمتر نیست؛ چیزی از آن وحشیگیری که بیش از 15تن را با موشک در لیبرتی کشت و 22 اشرفی را در سناریو محاصره پزشکی به قتل رساند کمتر نیست.
هر آنکس که مرثیههای آسمانی که اشرفیها در لیبرتی بهمناسبت عاشورا تکرار میکردند را میشنود حتی ولو اینکه زبان آنها را نفهمد، احساس آنها را درک میکند. اعتراف میکنم که از دو چشمانم اشک جاری شد هنگامی که مرثیههای شورانگیز و حماسی آنها در رثا و ستایش سید الشهدا امام حسین علیهالسلام و اهل بیت و یارانش را شنیدم. مرثیههایی که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم تداعی کننده شهدای اشرف است که به بهشت خداوند جایی که جاودانگی و عدالت مطلق است درآمدهاند و همچنین رنجهای سایر مردان و زنان سلحشور. و به این ترتیب این پیامی است همچون کاملترین پیام به جهان اسلام بهطور خاص و تمامی دنیا بهطور عام که میگوید خون بر شمشیر پیروز خواهد شد. اشرفیها بزرگتر از دردها و رنجهایی هستند که بر سرشان آمده است. آنان مؤمنان واقعی هستند؛ بر خلاف نیرنگ و تزویری که آخوندهای تهران و دستنشاندههای آنها در عراق آن را ترویج میکنند. و هر کس که آنچه من میگویم را باور نکرده یا آن را فهم نمیکند، اشرفیان را نظاره کرده و به آنها گوش فرا دهد که در حال برگزاری مراسم عزای حسینی در عاشورا در زندان هستند وقضاوت را به احساس خود و تقدیر و ستایش برآمده از فهم و شگفتی و تحسیناش بسپارد.
آفرین بر شما ای عزیزان اشرفی که با عبورتان از درد و رنجهایتان، در حالیکه یاد مصیبت کربلا و قافله شهدای آن، که بیشک قافله شهدای شما به آنان پیوسته است را زنده نگه میدارید، برای ما والاترین الگوها هستید.
آگاه باشید که در نهایت، پیروزی با شماست و تاریخ بشریت نامهای شما را با حروفی از نور خواهد نوشت؛ در حالیکه نام ظالمان به قهقرا میرود و به حضیض فراموشی سپرده میشود و فقط مثالهایی برای ظلم و ستمگری و استبداد خواهد بود؛ و این شرف و افتخاری است برای شما و ننگ و عار ابدی برای آنها.