در آستانهٴ دور جدید مذاکرات هستهیی در وین، دولت روحانی و دستاندرکاران مذاکرات مسقط، هنوز تقریباً هیچ اطلاعاتی درباره آنچه در این مذاکرات گذشته ندادهاند، اما از آنچه این روزها در رسانههای هر دو باند رژیم ـ همچون رسانههای بینالمللی ـ منتشر میشود، بهوضوح پیداست که مذاکرات مسقط هیچ دستاوردی نداشته و حتی طرفین را به توافقنامه نهایی که میبایست تا ضربالاجل سوم آذر در وین امضا شود، نزدیک نکرده است. «تمدید مهلت توافق» اکنون بیش از هر واژه دیگری در رابطه با مذاکرات پیشرو، هم در رسانههای داخلی و هم رسانههای خارجی تکرار میشود. ذکر برخی نمونهها، از روزنامههای حکومتی تنها در یک روز (24آبان) موضوع را روشنتر میکند:
روزنامه جمهوری اسلامی: «رسیدن به توافق نهایی از بخت کمتری برخوردار شده و احتمال تمدید مذاکرات و توافق در مدت زمان بعدی قوت گرفته است».
روزنامه شهروند: «زمزمههای احتمال تمدید زمان مذاکرات هستهیی»
رسالت بهنقل از لاوروف وزیر خارجه روسیه: «امکان تمدید مذاکرات وجود دارد».
روزنامههای حکومتی بهنقل از رویتر: «احتمال تمدید مذاکرات تا اسفند ماه… حصول توافق هستهیی تا روز سوم آذر بعید است و طرفین احتمالاً توافق موقت جدیدی مشابه توافق ژنو امضا میکنند».
اما تمدید مهلت توافقنامه را چگونه باید ارزیابی کرد، آیا تمدید، به نفع رژیم است یا به زیان آن؟
رسانههای باند ولیفقیه، بیانی متناقض در این مورد دارند، از یک سو تمدید مذاکرات را، ترفند آمریکا برای تمدید تحریمها قلمداد میکنند، مثلاً کیهان مینویسد: «مسکوت گذاشتن لغو تحریمها با شگرد تمدید چندباره مذاکرات». اما از طرف دیگر تمدید مذاکرات را همچون دستاوردی برای رژیم در برابر آمریکا وانمود میکنند که میخواست رژیم را به قبول سریع شروط خود وادار کند. در همین رابطه روزنامه جوان (24آبان) ارگان بسیج ضدمردمی طی مقالهیی مینویسد: «کشورهای غربی و بهویژه آمریکاییها جنگ روانی گستردهیی را طراحی کرده و به اجرا درآورده بودند تا به بهانه پایان یافتن زمان اعتبار توافقنامه در سوم آذر و طرح اینکه امکان تمدید آن وجود ندارد، طرف ایرانی را وادار به پذیرش شروط غرب کنند».
این بیان متناقض، نشانهٴ سردرگمی رژیم، یا لااقل سردرگمی باند خامنهای است. واقعیت این است که تمدید مهلت یعنی تمدید توافقنامه موقت، در واقع خوردن مجدد همان زهر ژنو است که پیامدهایی بیش از قبل برای رژیم دارد. زیرا دولت اوباما که تحریمها را مؤثرترین عامل کشاندن رژیم به پای میز مذاکره میداند، طبعاً بر سختگیریها و فشارهای خود در این زمینه خواهد افزود. کمااین که وقتی رژیم از توافق در ژنو سر باز زد و آن را به 4ماه بعد و به آذرماه موکول کرد. طی این مدت تحریمهای جدیدی، هم از طرف آمریکا و هم از جانب کشورهای اروپایی تصویب شد و حلقه طناب تحریمها را بر گردن رژیم تنگتر هم کرد.
بهخصوص که خودداری رژیم از امضای توافقنامه و موکول کردن آن به بعد و بعدتر، یک واقعیت را بهوضوح اثبات میکند: اینکه رژیم نمیخواهد از سودای دستیابی به بمب اتمی دست بردارد. جان کری وزیر خارجه آمریکا طی اظهاراتی صراحتاً بر همین نکته انگشت گذاشت و گفت: «برای خیلیها قابل درک نیست، که چرا نشاندادن صلح جویانه بودن یک برنامه باید اینقدر طول بکشد» (صدای آمریکا ۲۲/۸/۹۳).
به این ترتیب با تمدید مهلت و تمدید قرارداد موقت، همان چیزی که ولیفقیه و کل رژیم بهشدت از آن واهمه دارند، بیش از پیش بر سرشان آوار خواهد شد، یعنی توقف یا روی پیلوت رفتن فعالیتهای هستهیی و تشدید تحریمها که این روزها بیش از پیش فغان کارگزاران رژیم از آن بلند است. زیرا در ضربالاجل بعدی که گویا قرار است در اسفند ماه باشد، هیچ چشماندازی در مورد کاهش یا حتی ثابت ماندن تحریمها، وجود ندارد یا حتی وضعیتی معادل وضعیت کنونی، متصور نیست و دوباره ولیفقیه بر سر همان دوراهی که امروز قرار گرفته، البته در شرایطی بسا دشوارتر و در تنگنایی بسا سختتر قرار خواهد داشت.
تمدید مذاکرات و تعویق امضای موافقتنامه نهایی برای رژیم قابل مقایسه با به تعویق انداختن جراحی ضروری یک غدهٴ سرطانی است؛ غدهی که مدام در حال پیشرفت و وضعیت بیمار در حال وخیمتر شدن است، هر روز تأخیر در جراحی، خطر را بیشتر و موعد مرگ را نزدیکتر میکند، ضمن اینکه خود جراحی نیز خطر مرگی سریع را بههمراه دارد، بیچاره ولیفقیه که از این سرنوشت ناگزیر هیچ راه گریزی ندارد.
روزنامه جمهوری اسلامی: «رسیدن به توافق نهایی از بخت کمتری برخوردار شده و احتمال تمدید مذاکرات و توافق در مدت زمان بعدی قوت گرفته است».
روزنامه شهروند: «زمزمههای احتمال تمدید زمان مذاکرات هستهیی»
رسالت بهنقل از لاوروف وزیر خارجه روسیه: «امکان تمدید مذاکرات وجود دارد».
روزنامههای حکومتی بهنقل از رویتر: «احتمال تمدید مذاکرات تا اسفند ماه… حصول توافق هستهیی تا روز سوم آذر بعید است و طرفین احتمالاً توافق موقت جدیدی مشابه توافق ژنو امضا میکنند».
اما تمدید مهلت توافقنامه را چگونه باید ارزیابی کرد، آیا تمدید، به نفع رژیم است یا به زیان آن؟
رسانههای باند ولیفقیه، بیانی متناقض در این مورد دارند، از یک سو تمدید مذاکرات را، ترفند آمریکا برای تمدید تحریمها قلمداد میکنند، مثلاً کیهان مینویسد: «مسکوت گذاشتن لغو تحریمها با شگرد تمدید چندباره مذاکرات». اما از طرف دیگر تمدید مذاکرات را همچون دستاوردی برای رژیم در برابر آمریکا وانمود میکنند که میخواست رژیم را به قبول سریع شروط خود وادار کند. در همین رابطه روزنامه جوان (24آبان) ارگان بسیج ضدمردمی طی مقالهیی مینویسد: «کشورهای غربی و بهویژه آمریکاییها جنگ روانی گستردهیی را طراحی کرده و به اجرا درآورده بودند تا به بهانه پایان یافتن زمان اعتبار توافقنامه در سوم آذر و طرح اینکه امکان تمدید آن وجود ندارد، طرف ایرانی را وادار به پذیرش شروط غرب کنند».
این بیان متناقض، نشانهٴ سردرگمی رژیم، یا لااقل سردرگمی باند خامنهای است. واقعیت این است که تمدید مهلت یعنی تمدید توافقنامه موقت، در واقع خوردن مجدد همان زهر ژنو است که پیامدهایی بیش از قبل برای رژیم دارد. زیرا دولت اوباما که تحریمها را مؤثرترین عامل کشاندن رژیم به پای میز مذاکره میداند، طبعاً بر سختگیریها و فشارهای خود در این زمینه خواهد افزود. کمااین که وقتی رژیم از توافق در ژنو سر باز زد و آن را به 4ماه بعد و به آذرماه موکول کرد. طی این مدت تحریمهای جدیدی، هم از طرف آمریکا و هم از جانب کشورهای اروپایی تصویب شد و حلقه طناب تحریمها را بر گردن رژیم تنگتر هم کرد.
بهخصوص که خودداری رژیم از امضای توافقنامه و موکول کردن آن به بعد و بعدتر، یک واقعیت را بهوضوح اثبات میکند: اینکه رژیم نمیخواهد از سودای دستیابی به بمب اتمی دست بردارد. جان کری وزیر خارجه آمریکا طی اظهاراتی صراحتاً بر همین نکته انگشت گذاشت و گفت: «برای خیلیها قابل درک نیست، که چرا نشاندادن صلح جویانه بودن یک برنامه باید اینقدر طول بکشد» (صدای آمریکا ۲۲/۸/۹۳).
به این ترتیب با تمدید مهلت و تمدید قرارداد موقت، همان چیزی که ولیفقیه و کل رژیم بهشدت از آن واهمه دارند، بیش از پیش بر سرشان آوار خواهد شد، یعنی توقف یا روی پیلوت رفتن فعالیتهای هستهیی و تشدید تحریمها که این روزها بیش از پیش فغان کارگزاران رژیم از آن بلند است. زیرا در ضربالاجل بعدی که گویا قرار است در اسفند ماه باشد، هیچ چشماندازی در مورد کاهش یا حتی ثابت ماندن تحریمها، وجود ندارد یا حتی وضعیتی معادل وضعیت کنونی، متصور نیست و دوباره ولیفقیه بر سر همان دوراهی که امروز قرار گرفته، البته در شرایطی بسا دشوارتر و در تنگنایی بسا سختتر قرار خواهد داشت.
تمدید مذاکرات و تعویق امضای موافقتنامه نهایی برای رژیم قابل مقایسه با به تعویق انداختن جراحی ضروری یک غدهٴ سرطانی است؛ غدهی که مدام در حال پیشرفت و وضعیت بیمار در حال وخیمتر شدن است، هر روز تأخیر در جراحی، خطر را بیشتر و موعد مرگ را نزدیکتر میکند، ضمن اینکه خود جراحی نیز خطر مرگی سریع را بههمراه دارد، بیچاره ولیفقیه که از این سرنوشت ناگزیر هیچ راه گریزی ندارد.