روز شنبه 26مهر، خامنهای با صدور حکمی تحت عنوان «آغاز دورهٴ جدید شورای انقلاب فرهنگی» تلاش کرد ابزار کهنه و زنگزدهای را که خمینی برای پیشبرد اقدامات سرکوبگرانهاش در دانشگاهها ایجاد کرده بود از انبار وسائل اسقاطی نظام بیرون بیاورد و مورد استفاده قرار دهد.
این در حالی است که این شورای پوسیده سالهاست بر اثر ضربات دانشجویان آگاه و مبارز بهویژه در قیام تیرماه 78 و نقش گسترده و محوری دانشجویان در قیام 88، به گور سپرده شده و اسمی هم از آن در میان نبوده است.
اظهارات یک کارگزار رژیم به نام حسن بنیانیان که تلویزیون رژیم او را «رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی» معرفی کرد، گواهی بر همین واقعیت است. او در روز 27مهر طی اظهاراتی در تلویزیون رژیم بهاعضای این بهاصطلاح شورا «گله» کرد که چرا در حالی که نظام «سختترین شرایط را بهلحاظ فرهنگی» دارد تجربه میکند، فعالیتهای شورایی را رها کرده و حتی در فکر «رصد کردن آسیبها» نیستند و میگویند «ما در فرهنگ کاری نداریم» و «بدون فکر وارد جلسه» می شوند، بهطوری که این بیعملی موجب «گله مندی حضرت آقا» شده است.
حالا سؤال این است که چرا خامنهای پس از سالها که از مرگ این ارگان میگذرد، به فکر چنین نبش قبری افتاده و درصدد استفاده از این ابزار زنگزده برآمده است. جواب را میتوان از متن همین حکم به دست آورد. از عباراتی مانند «مدیریت راهبردی» برای چارهجویی «چالشهای حوزه فرهنگی»، «مهار تهدیدها و آسیبها با نگاه حکیمانه و معقول»، «مواجهه هوشمندانه با معارضات مهاجمان و ستیزه گران»، بهعنوان «مأموریتهای خطیر» و «تکالیف اصلی شورا».
به نظر میرسد همین جملات برای روشن کردن معنای حکم خامنهای کافی باشد. «تهدیدها و آسیب ها» و «چالشهای حوزه فرهنگی» چه مواردی هستند؟ و این «معارضان عنود با انگیزه» و «مهاجمان و ستیزه گران» که در برابر نظام ولایت «جبههبندی» کردهاند چه کسانی هستند؟ همان جبههیی که در روزهای اخیر سردمداران دلواپس نظام به کرات از برپایی آن ابراز وحشت کردهاند. آخوند احمد خاتمی در نمایش جمعهٴ تهران آن را «صف کشیدن تمامی دنیای استکبار» نامید و نماینده خامنهای در ایلام آن را یک «اردوگاه با محوریت آمریکا و کشورهای عربی» نامید که برای «سقوط نظام مقدس اسلامی همپیمان شدهاند».
روزنامه حکومتی حمایت وابسته به باند ولایت در سرمقاله 27مهر خودش این جبهه و پیآمد آن برای رژیم آخوندی را چنین توصیف کرده است: «موضوع ”حقوقبشر“ و مقوله ”مبارزه با تروریسم“ در حالی اکنون در بلبشوی تحولات منطقه بالا گرفته است که به موازات آن، موضوع مذاکرات هستهیی ایران و 1+5 نیز در خطوط خبری و تحلیلی رسانههای بیگانه و غربی برجسته شده است. اهرم حقوقبشری غرب و ادعای مبارزه با تروریسم – ناظر به مبارزه با داعش- بهمثابه دو لبه یک قیچی عمل میکند».
بنابراین باید طبیعی دانست که در چنین وضعیتی بهخصوص در شرایط حضور قدرتمند مقاومت سراسری و سازمانیافته ایران، سردمداران نظام از بالا تا پایین اینگونه وحشتزده باشند.
این در حالی است که این شورای پوسیده سالهاست بر اثر ضربات دانشجویان آگاه و مبارز بهویژه در قیام تیرماه 78 و نقش گسترده و محوری دانشجویان در قیام 88، به گور سپرده شده و اسمی هم از آن در میان نبوده است.
اظهارات یک کارگزار رژیم به نام حسن بنیانیان که تلویزیون رژیم او را «رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی» معرفی کرد، گواهی بر همین واقعیت است. او در روز 27مهر طی اظهاراتی در تلویزیون رژیم بهاعضای این بهاصطلاح شورا «گله» کرد که چرا در حالی که نظام «سختترین شرایط را بهلحاظ فرهنگی» دارد تجربه میکند، فعالیتهای شورایی را رها کرده و حتی در فکر «رصد کردن آسیبها» نیستند و میگویند «ما در فرهنگ کاری نداریم» و «بدون فکر وارد جلسه» می شوند، بهطوری که این بیعملی موجب «گله مندی حضرت آقا» شده است.
حالا سؤال این است که چرا خامنهای پس از سالها که از مرگ این ارگان میگذرد، به فکر چنین نبش قبری افتاده و درصدد استفاده از این ابزار زنگزده برآمده است. جواب را میتوان از متن همین حکم به دست آورد. از عباراتی مانند «مدیریت راهبردی» برای چارهجویی «چالشهای حوزه فرهنگی»، «مهار تهدیدها و آسیبها با نگاه حکیمانه و معقول»، «مواجهه هوشمندانه با معارضات مهاجمان و ستیزه گران»، بهعنوان «مأموریتهای خطیر» و «تکالیف اصلی شورا».
به نظر میرسد همین جملات برای روشن کردن معنای حکم خامنهای کافی باشد. «تهدیدها و آسیب ها» و «چالشهای حوزه فرهنگی» چه مواردی هستند؟ و این «معارضان عنود با انگیزه» و «مهاجمان و ستیزه گران» که در برابر نظام ولایت «جبههبندی» کردهاند چه کسانی هستند؟ همان جبههیی که در روزهای اخیر سردمداران دلواپس نظام به کرات از برپایی آن ابراز وحشت کردهاند. آخوند احمد خاتمی در نمایش جمعهٴ تهران آن را «صف کشیدن تمامی دنیای استکبار» نامید و نماینده خامنهای در ایلام آن را یک «اردوگاه با محوریت آمریکا و کشورهای عربی» نامید که برای «سقوط نظام مقدس اسلامی همپیمان شدهاند».
روزنامه حکومتی حمایت وابسته به باند ولایت در سرمقاله 27مهر خودش این جبهه و پیآمد آن برای رژیم آخوندی را چنین توصیف کرده است: «موضوع ”حقوقبشر“ و مقوله ”مبارزه با تروریسم“ در حالی اکنون در بلبشوی تحولات منطقه بالا گرفته است که به موازات آن، موضوع مذاکرات هستهیی ایران و 1+5 نیز در خطوط خبری و تحلیلی رسانههای بیگانه و غربی برجسته شده است. اهرم حقوقبشری غرب و ادعای مبارزه با تروریسم – ناظر به مبارزه با داعش- بهمثابه دو لبه یک قیچی عمل میکند».
بنابراین باید طبیعی دانست که در چنین وضعیتی بهخصوص در شرایط حضور قدرتمند مقاومت سراسری و سازمانیافته ایران، سردمداران نظام از بالا تا پایین اینگونه وحشتزده باشند.