همانطور که در مورد برنامه هستهیی و مذاکرات هستهیی در میان باندهای رژیم دو نظرگاه متفاوت وجود دارد، در برخورد با ائتلاف بینالمللی علیه گروه داعش نیز این تفاوت نظرگاه مشاهده میشود.
در زمینه هستهیی نظرگاه باند رفسنجانی- روحانی این است که این مسأله طوری حل شود که رژیم بتواند خود را به غرب و بهخصوص آمریکا قلاب کند.
در زمینه مسایل منطقه از جمله بحران اخیر و موضوع ائتلاف ضدداعش نیز این باند تلاش میکند اگر بتواند خود را به آن قلاب کند.
خامنهای هنگام ترک بیمارستان به این موضوع اشاره کرد که بعضی از مسئولان پیشنهاد کردهاند با این ائتلاف همکاری کنیم اما من مخالفت کردهام.
در راستای همین سیاست و همین نظرگاه است که رفسنجانی در ملاقات با سفیر سوئیس با اشاره به این بحران میگوید غرب میتواند: ”به کمک ایران بسیاری از مشکلات منطقهیی و حتی جهانی را حل کنند“. (جمهوری 24مهر93)
امیرعبداللهیان معاون وزیر خارجه که از باند رفسنجانی ـ روحانی است نیز آمادگی دولت روحانی را برای کمک به ”دولت و مردم عراق، سوریه و منطقه در مبارزه با تروریسم در چارچوب حقوق بینالملل“ اعلام میکند.
روزنامه اعتماد 14مهر93 نیز راهحل مبارزه داعش را در همکاری رژیم با کشورهای منطقه و ائتلاف بینالمللی میداند و مینویسد: ”با استفاده از وحدتگرایی در منطقه زمینههای تفریق و افراطیگری مذهبی که بزرگترین سلاح داعش است را از بین ببریم. در صورتیکه این اقدام انجام شود ائتلافهای بینالمللی در سطوح بالا میتوانند تأثیر جدی داشته و مشکلات منطقه را تسکین دهند“
روزنامه ابتکار15مهر93 به تجربه مثبت رژیم، در همراهی با آمریکا در زمینه حل و فصل مشکلات تشکیل دولت در عراق اشاره میکند که: «از جمله ابتکارهایی بود که تهران باید دامنه آن را در دیگر عرصههای لازم به اجرا گذارد ”.
بنابراین تا آنجایی که به این باند برمیگردد و اگر سنگاندازی باند ولیفقیه و خصوصاً شخص خامنهای نباشد، حاضر است در کادر این ائتلاف سیاستهایش را با سیاستهای ائتلاف خصوصاً با آمریکا هماهنگ کنند. اما باند ولیفقیه و بهطور مشخص شخص خامنهای مخالف این سیاست است
. از نظر باند خامنهای در صورتی همکاری با ائتلاف میسر است که این ائتلاف در کادر منافع رژیم عمل کند و رژیم بتواند از قبل بحران جدید در منطقه، همانند سایر بحرانهای قبلی (جنگ کویت، حمله آمریکا به افغانستان، حمله آمریکا به عراق در سال 1382) مفت خوری کند، و در این خو اب و خیال پنبه دانهیی سیر میکند که «ایران از حضور در جمع کشورهای تشکیلدهنده ائتلاف بینالمللی جدید علیه داعش محروم میشود. اما روشن است نتایج آن به گونهیی رقم خواهد خورد که ایران برنده این جنگ باشد“
اما از آنجا که دیگر دوران مفت خوری رژیم گذشته باند خامنهای درکلیتش این ائتلاف را بهطور استراتژیک علیه منافع خود در منطقه میداند و علیه آن دود و دم راه میاندازد، و به کشورهای ائتلاف، بهخصوص ترکیه و عربستان پارس میکند.
در مخالفت با این ائتلاف، علی لاریجانی از قول نمایندگان مجلس رژیم میگوید: ”مجلس شورای اسلامی اینگونه اقدامات آمریکا و غرب در منطقه را محکوم میکند و آن را چیزی جز شیطنت جدید و آتشافروزی در منطقه نمیداند، ما… با ائتلافهای دروغین همکاری نمینمائیم و آن را مشروع نمیدانیم“ (رادیو فرهنگ- مجلس ارتجاع ـ 2مهر93).
شمخانی دبیر شورای امنیت رژیم نیز در دیدار با دومینیک دوویلپن میگوید: ”عدم توجه به حق حاکمیت کشورها و انجام اقدامات غیرمسئولانه از سوی ائتلاف بهاصطلاح مبارزه با تروریسم و برخی کشورهای منطقه شرایط شکننده امنیتی و سیاسی را پیچیدهتر خواهد کرد“. (خبرگزاری ایسنا15مهر)
فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح رژیم، ائتلاف غربیها علیه داعش را زمینهساز توطئهیی عظیم در منطقه میداند (رسالت 1مهر93) و...
واقعیت این است هر خط و نظرگاهی از میان دو نظرگاه فوق در نهایت دست بالا را داشته باشد، رژیم باید بهای سنگینی را بپردازد.
به فرض اینکه نظرگاه باند رفسنجانی- روحانی دست بالا را پیدا کند و خودشان را به این ائتلاف قلاب کنند، باید پیه دست کشیدن از ”عمق استراتژیک“ را به تن بمالند و نظام ولایت برای همیشه دست از دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه، صدور تروریسم و ارتجاع بردارد که این امر برای رژیم بهمثابه خودکشی از ترس مرگ است.
چنانچه نظرگاه باند خامنهای در مورد این بحران در نهایت دست بالا را داشته باشد و رژیم به مخالفتهای خود با این ائتلاف ادامه بدهد و همچنان به سیاست حمایت از رژیم اسد و دفاع از ”عمق استراتژیک“ ادامه بدهد، در قدمهای بعدی باید به اضعاف تاوان این سیاست را بپردازد زیرا این بحران تغییرات ژئوپلتیکی بزرگی را بهدنبال دارد که الزاماً گریبان نظام ولایت را خواهد گرفت.
در زمینه هستهیی نظرگاه باند رفسنجانی- روحانی این است که این مسأله طوری حل شود که رژیم بتواند خود را به غرب و بهخصوص آمریکا قلاب کند.
در زمینه مسایل منطقه از جمله بحران اخیر و موضوع ائتلاف ضدداعش نیز این باند تلاش میکند اگر بتواند خود را به آن قلاب کند.
خامنهای هنگام ترک بیمارستان به این موضوع اشاره کرد که بعضی از مسئولان پیشنهاد کردهاند با این ائتلاف همکاری کنیم اما من مخالفت کردهام.
در راستای همین سیاست و همین نظرگاه است که رفسنجانی در ملاقات با سفیر سوئیس با اشاره به این بحران میگوید غرب میتواند: ”به کمک ایران بسیاری از مشکلات منطقهیی و حتی جهانی را حل کنند“. (جمهوری 24مهر93)
امیرعبداللهیان معاون وزیر خارجه که از باند رفسنجانی ـ روحانی است نیز آمادگی دولت روحانی را برای کمک به ”دولت و مردم عراق، سوریه و منطقه در مبارزه با تروریسم در چارچوب حقوق بینالملل“ اعلام میکند.
روزنامه اعتماد 14مهر93 نیز راهحل مبارزه داعش را در همکاری رژیم با کشورهای منطقه و ائتلاف بینالمللی میداند و مینویسد: ”با استفاده از وحدتگرایی در منطقه زمینههای تفریق و افراطیگری مذهبی که بزرگترین سلاح داعش است را از بین ببریم. در صورتیکه این اقدام انجام شود ائتلافهای بینالمللی در سطوح بالا میتوانند تأثیر جدی داشته و مشکلات منطقه را تسکین دهند“
روزنامه ابتکار15مهر93 به تجربه مثبت رژیم، در همراهی با آمریکا در زمینه حل و فصل مشکلات تشکیل دولت در عراق اشاره میکند که: «از جمله ابتکارهایی بود که تهران باید دامنه آن را در دیگر عرصههای لازم به اجرا گذارد ”.
بنابراین تا آنجایی که به این باند برمیگردد و اگر سنگاندازی باند ولیفقیه و خصوصاً شخص خامنهای نباشد، حاضر است در کادر این ائتلاف سیاستهایش را با سیاستهای ائتلاف خصوصاً با آمریکا هماهنگ کنند. اما باند ولیفقیه و بهطور مشخص شخص خامنهای مخالف این سیاست است
. از نظر باند خامنهای در صورتی همکاری با ائتلاف میسر است که این ائتلاف در کادر منافع رژیم عمل کند و رژیم بتواند از قبل بحران جدید در منطقه، همانند سایر بحرانهای قبلی (جنگ کویت، حمله آمریکا به افغانستان، حمله آمریکا به عراق در سال 1382) مفت خوری کند، و در این خو اب و خیال پنبه دانهیی سیر میکند که «ایران از حضور در جمع کشورهای تشکیلدهنده ائتلاف بینالمللی جدید علیه داعش محروم میشود. اما روشن است نتایج آن به گونهیی رقم خواهد خورد که ایران برنده این جنگ باشد“
اما از آنجا که دیگر دوران مفت خوری رژیم گذشته باند خامنهای درکلیتش این ائتلاف را بهطور استراتژیک علیه منافع خود در منطقه میداند و علیه آن دود و دم راه میاندازد، و به کشورهای ائتلاف، بهخصوص ترکیه و عربستان پارس میکند.
در مخالفت با این ائتلاف، علی لاریجانی از قول نمایندگان مجلس رژیم میگوید: ”مجلس شورای اسلامی اینگونه اقدامات آمریکا و غرب در منطقه را محکوم میکند و آن را چیزی جز شیطنت جدید و آتشافروزی در منطقه نمیداند، ما… با ائتلافهای دروغین همکاری نمینمائیم و آن را مشروع نمیدانیم“ (رادیو فرهنگ- مجلس ارتجاع ـ 2مهر93).
شمخانی دبیر شورای امنیت رژیم نیز در دیدار با دومینیک دوویلپن میگوید: ”عدم توجه به حق حاکمیت کشورها و انجام اقدامات غیرمسئولانه از سوی ائتلاف بهاصطلاح مبارزه با تروریسم و برخی کشورهای منطقه شرایط شکننده امنیتی و سیاسی را پیچیدهتر خواهد کرد“. (خبرگزاری ایسنا15مهر)
فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح رژیم، ائتلاف غربیها علیه داعش را زمینهساز توطئهیی عظیم در منطقه میداند (رسالت 1مهر93) و...
واقعیت این است هر خط و نظرگاهی از میان دو نظرگاه فوق در نهایت دست بالا را داشته باشد، رژیم باید بهای سنگینی را بپردازد.
به فرض اینکه نظرگاه باند رفسنجانی- روحانی دست بالا را پیدا کند و خودشان را به این ائتلاف قلاب کنند، باید پیه دست کشیدن از ”عمق استراتژیک“ را به تن بمالند و نظام ولایت برای همیشه دست از دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه، صدور تروریسم و ارتجاع بردارد که این امر برای رژیم بهمثابه خودکشی از ترس مرگ است.
چنانچه نظرگاه باند خامنهای در مورد این بحران در نهایت دست بالا را داشته باشد و رژیم به مخالفتهای خود با این ائتلاف ادامه بدهد و همچنان به سیاست حمایت از رژیم اسد و دفاع از ”عمق استراتژیک“ ادامه بدهد، در قدمهای بعدی باید به اضعاف تاوان این سیاست را بپردازد زیرا این بحران تغییرات ژئوپلتیکی بزرگی را بهدنبال دارد که الزاماً گریبان نظام ولایت را خواهد گرفت.