برخلاف حسن روحانی که تلاش دارد این روزها با جمعآوری معتادها و کارتن خوابها و به بهانه زیبا سازی چهره شهر، چهره کریه خودش را بزک کند و وانمود کند رکود اقتصادی پایان یافته و نرخ بیکاری تک رقمی شده و گویا وضعیت معیشتی مردم نیز در حال بهبود است، آخوند صدیقی امام جمعه نمره موقت خامنهای در نماز جمعه تهران به واقعیاتی اشاره کرد که امام جمعههای رژیم کمتر به آن اعتراف میکنند. زیرا به فرموده بیت ولایت آنان ناگزیرند که اوضاع را در نظام آخوندی به سبک دولت آخوند روحانی به گونهیی وارونه جلوه دهند.
واقعیاتی که آخوند صدیقی ناگزیر به اعتراف به آنها شد اینها هستند: ”بیکاری و فقر مشکل جانکاه است، بسیاری از مشکلات مردم در بعد جزایی منشأ آنها بیکاری و فقر است. مردم فاقد مسکن هستند، بوروکراسی دولتی امان مردم را بریده، تولید متوقف شده است، مسأله آب جزو مسائل جدی جامعه است و سفره مردم خالی است و“ ...
امام جمعه خامنهای بهتر از این نمیتوانست بیداد و ستمی را که در این نظام جهنمی بر مردم روا میشود بیان کند و پته شعر و شعارهای رژیم و دولت روحانی را روی آب بیندازد.
این مهره خامنهای اشارهیی داشت که منشأ بسیاری آسیبهای اجتماعی که قضاییه رژیم و انتظامی را مشغول میکند فقر است، اما بهعملکردهای همین دو نهاد رژیم در مورد مردم فقیری که همین دو نهاد تسمه از گرده آنان کشیده است اشارهیی نکرد و اینکه چه جنایاتی در حق این مردم محروم و ستمدیده میکنند.
وی نگفت که اگر ریشه محرومیتها و آسیبهای اجتماعی فقر است که درست است، چرا جوان دست فروشی به جرم امرار معاش و در حال جمعآوری اجناس از دور خارج شده، به دست مأموران شهرداری کشته میشود. جرم این جوان چه بود؟ چرا مأموران انتظامی و سایر ضابطین رژیم در سایر ارگانهای سرکوب، کارتن خوابهای بیپناه را که جزو همین قربانیان فقر هستند و سرپناه ومسکن ندارند، با زور شلاق و کابل دستگیر و روانه اردوگاههای مرگ میکنند؟
چرا جوانی که برای تأمین داروی مادر مریضش ناگزیر به سرقتی معادل 50 دلار شده، باید اعدام شود؟ چرا کسی که برای سیر کردن شکم خود و خانوادهاش ناگزیر از خلاف شده، باید به زندان بیفتد و دست او هم قطع شود؟ زیرا بر اساس شریعت آخوندی گناه کبیرهیی! مرتکب شده و میبایست مادام العمر معلول شود.
اینها همه، آن روی سکه رانت خواریها، اختلاسها و دزدیهای نجومی چندین هزار میلیارد دلاری است که هر روز یک فقره از آن توسط باندهای رژیم افشا میشود.
یکی از مشکلات جوانان مشکل ازدواج است و جدی است، اما جوان بیکاری که مجبور است با زباله گردی معیشت خود و خانواده را تأمین کند، هرگز نمیتواند در این حاکمیت به زندگیاش سروسامانی بدهد. زیرا با بلایی که رژیم بر سر اقتصاد ایران آورده است، هرگز این زمینه برای جوانان بیکار و فقیر پیدا نمیشود تا بتوانند به زندگیشان سر و سامان بدهند.
در همین نظام، گروه گروه از جوانان معتاد توسط نیروهای سرکوبگر دستگیر و روانه زندانها و اردوگاههای مرگ تحت عنوان اردوگاه ترک اعتیاد میشوند، در حالی که منشأ و سرنخ قاچاق و ترانزیت مواد مخدر در رأس همین حاکمیت است. اما جوانانی که از سر فقر و بیکاری به دام اعتیاد یا فروش مواد مخدر افتادهاند، توسط همین قضاییه جنایتکار دستهدسته به جوخههای اعدام سپرده میشوند، در صورتی که غارتگران میلیاردی اموال ملت ایران در همین حاکمیت و در میان نزدیکان سردمداران همین رژیم، از هر گونه حساب و مجازاتی معاف هستند.
وقتی در نظامی معاون رئیسجمهور، وزیر و بهاصطلاح قاضیهایی نظیر قاضی مرتضوی جنایتکار، امانتدار اموال ملت باشند، فقر، سرقت و اعتیاد اجتنابناپذیر است.
در حاکمیتی که تولید، صنعت، واردات و صادرات در تیول وابستگان حکومتی است و همه سیاستهای اقتصادی دست آنهاست، چگونه متصور است که مشکل گرانی حل شود و سفره مردم فقیر خالی نباشد.
هماکنون بلایی بر سر اقتصاد و ثروتهای مردم آمده است که بیکاری و زباله گردی امری نهادینه شده و گروه گروه از مردم به ارتش بیکاران و زباله گردان میپیوندند.
اینها هستند جلوههایی ا زچهره ایران تحت حاکمیت آخوندها که امام جمعه رژیم نیز ناگزیر شده به آنها اعتراف کند. او به معلولها اشاره میکند تا علت را که نظام ولیفقیه و سیاستهای ضدمردمی آن است در ببرد.
واقعیاتی که آخوند صدیقی ناگزیر به اعتراف به آنها شد اینها هستند: ”بیکاری و فقر مشکل جانکاه است، بسیاری از مشکلات مردم در بعد جزایی منشأ آنها بیکاری و فقر است. مردم فاقد مسکن هستند، بوروکراسی دولتی امان مردم را بریده، تولید متوقف شده است، مسأله آب جزو مسائل جدی جامعه است و سفره مردم خالی است و“ ...
امام جمعه خامنهای بهتر از این نمیتوانست بیداد و ستمی را که در این نظام جهنمی بر مردم روا میشود بیان کند و پته شعر و شعارهای رژیم و دولت روحانی را روی آب بیندازد.
این مهره خامنهای اشارهیی داشت که منشأ بسیاری آسیبهای اجتماعی که قضاییه رژیم و انتظامی را مشغول میکند فقر است، اما بهعملکردهای همین دو نهاد رژیم در مورد مردم فقیری که همین دو نهاد تسمه از گرده آنان کشیده است اشارهیی نکرد و اینکه چه جنایاتی در حق این مردم محروم و ستمدیده میکنند.
وی نگفت که اگر ریشه محرومیتها و آسیبهای اجتماعی فقر است که درست است، چرا جوان دست فروشی به جرم امرار معاش و در حال جمعآوری اجناس از دور خارج شده، به دست مأموران شهرداری کشته میشود. جرم این جوان چه بود؟ چرا مأموران انتظامی و سایر ضابطین رژیم در سایر ارگانهای سرکوب، کارتن خوابهای بیپناه را که جزو همین قربانیان فقر هستند و سرپناه ومسکن ندارند، با زور شلاق و کابل دستگیر و روانه اردوگاههای مرگ میکنند؟
چرا جوانی که برای تأمین داروی مادر مریضش ناگزیر به سرقتی معادل 50 دلار شده، باید اعدام شود؟ چرا کسی که برای سیر کردن شکم خود و خانوادهاش ناگزیر از خلاف شده، باید به زندان بیفتد و دست او هم قطع شود؟ زیرا بر اساس شریعت آخوندی گناه کبیرهیی! مرتکب شده و میبایست مادام العمر معلول شود.
اینها همه، آن روی سکه رانت خواریها، اختلاسها و دزدیهای نجومی چندین هزار میلیارد دلاری است که هر روز یک فقره از آن توسط باندهای رژیم افشا میشود.
یکی از مشکلات جوانان مشکل ازدواج است و جدی است، اما جوان بیکاری که مجبور است با زباله گردی معیشت خود و خانواده را تأمین کند، هرگز نمیتواند در این حاکمیت به زندگیاش سروسامانی بدهد. زیرا با بلایی که رژیم بر سر اقتصاد ایران آورده است، هرگز این زمینه برای جوانان بیکار و فقیر پیدا نمیشود تا بتوانند به زندگیشان سر و سامان بدهند.
در همین نظام، گروه گروه از جوانان معتاد توسط نیروهای سرکوبگر دستگیر و روانه زندانها و اردوگاههای مرگ تحت عنوان اردوگاه ترک اعتیاد میشوند، در حالی که منشأ و سرنخ قاچاق و ترانزیت مواد مخدر در رأس همین حاکمیت است. اما جوانانی که از سر فقر و بیکاری به دام اعتیاد یا فروش مواد مخدر افتادهاند، توسط همین قضاییه جنایتکار دستهدسته به جوخههای اعدام سپرده میشوند، در صورتی که غارتگران میلیاردی اموال ملت ایران در همین حاکمیت و در میان نزدیکان سردمداران همین رژیم، از هر گونه حساب و مجازاتی معاف هستند.
وقتی در نظامی معاون رئیسجمهور، وزیر و بهاصطلاح قاضیهایی نظیر قاضی مرتضوی جنایتکار، امانتدار اموال ملت باشند، فقر، سرقت و اعتیاد اجتنابناپذیر است.
در حاکمیتی که تولید، صنعت، واردات و صادرات در تیول وابستگان حکومتی است و همه سیاستهای اقتصادی دست آنهاست، چگونه متصور است که مشکل گرانی حل شود و سفره مردم فقیر خالی نباشد.
هماکنون بلایی بر سر اقتصاد و ثروتهای مردم آمده است که بیکاری و زباله گردی امری نهادینه شده و گروه گروه از مردم به ارتش بیکاران و زباله گردان میپیوندند.
اینها هستند جلوههایی ا زچهره ایران تحت حاکمیت آخوندها که امام جمعه رژیم نیز ناگزیر شده به آنها اعتراف کند. او به معلولها اشاره میکند تا علت را که نظام ولیفقیه و سیاستهای ضدمردمی آن است در ببرد.