در بحبوحهای که ائتلاف جهانی علیه داعش فضای منطقهیی و بینالمللی را برای رژیم آخوندی تنگ و تاریک کرده است. سردمداران و رسانههای نظام از ترس آینده تاریکی که درانتظار نظام است و از ترس اینکه این آتش دامن قبای آخوندها را نیز بگیرد، همراه با ابراز وحشت، دود و دم و گرد و خاک هم میکنند. روزنامه جوان ارگان بسیج در مطلبی تحت عنوان ”تکرار سناریوی طرابلس در دمشق؟“ مینویسد: ”مقامات آمریکایی بهصورت ضمنی نیت واقعی خود را از تشکیل این ائتلاف آشکار و اعلام کردند که برای محافظت از غیرنظامیان در مقابل حملات هوایی دولت سوریه، موضوع ایجاد منطقه پروازممنوع را بررسی خواهند کرد“.
ارگان بسیج نگران این است که بشار اسد به سرنوشت قذافی در سال 2011 دچار شود و یادآوری میکند که اظهارات مقامات آمریکایی یادآور حملات غرب به لیبی در سال2011 است که پس از ایجاد منطقه پروازممنوع صورت گرفت. از نظر نویسنده مقاله: ”به نظر میرسد کاخ سفید بهدنبال تکرار این تجربه این بار در سوریه علیه دولت بشار اسد است. هر نوع اعمال (برای) ایجاد منطقه حائل یا پروازممنوع یک اقدام نظامی آشکار علیه حاکمیت ملی سوریه محسوب میشود“ (جوان6شهریور)
بهرغم ابراز نگرانی روزنامه بسیج، کیهان خامنهای ازترس ”درتاریکی سوت میکشد“ و گرد و خاک میکند که: ”آمریکا میداند که اتصال سرزمینی از غرب پاکستان و افغانستان تا غرب لبنان و فلسطین حول محور جمهوری اسلامی ایران، جبههیی منسجم پدید آورده است. محور آمریکا قادر به مدیریت تحولات در این حوزه نیست و اقدامات آنان اگر مؤثر هم باشد به شکل تسکین موقت یک زخم مزمن است“.
معنی واضح حرف ارگان خامنهای که آمریکا قادر نیست تحولات را مدیریت کند، این است که آمریکا باید مدیریت ائتلاف ض دداعش را به نظام آخوندی تقدیم و تفویض کند. !
آخوند حسن روحانی نیز در سخنرانیاش در مجمع عمومی مللمتحد گفت: ”بدیهی است کشورهای منطقه که درد را بهتر میشناسند بهتر هم میتوانند با همفکری و ائتلاف مسئولیت مبارزه را پذیرفته و رهبری آن را بردوش گیرند و اگر دیگر کشورها میخواهند علیه تروریزم گامی بردارند باید به حمایت آنان برخیزند“.
روزنامه خامنهای در عینحال که مدعی است کمربند امنیتی قوی دور نظام وجود دارد و آمریکا نیز نمیتواند بحران را مدیریت کند، اما نمیتواند در چند سطر بعد وحشت خود را از فروریختن ”عمق استراتژیک“ پنهان کند: ”کاملا واضح است که مسأله «محور آمریکا»، جبهه مقاومت و از هم گسیختن اضلاع آن است و البته هر بار ذیل نامی جدید دنبال میشود“. و میافزاید:
”آمریکا در این مرحله در حال عادیسازی اقدامات نظامی در سوریه است و در مرحله بعدی هجوم سنگینی را متوجه دمشق خواهد کرد“.
کیهان ولیفقیه به نیروهای وارفته نظام دلداری میدهد که: ”در این معرکه، جبهه مقاومت حتماً بر «محور آمریکا» غلبه خواهد کرد و اسد قویتر از گذشته در صحنه تحولات منطقه حضور پیدا خواهد کرد“ (کیهان6مهر93)
چنان که ملاحظه میشود سران و رسانههای نظام، از فرط وحشت به مهمل بافی و تناقضگویی افتادهاند، و این مهمل بافی و تناقضگویی از سرتاپای مقاله کیهان ولیفقیه مشاهده میشود، سوالی که پیش میآید این است که چرا تمامیت نظام دچار چنین پریشان احوالی شده است؟
واقعیت این است که درسه بحران قبلی در منطقه یعنی جنگ اول آمریکا با عراق در سال 1369، جنگ آمریکا علیه طالبان در افغانستان در سال 1380، و جنگ آمریکا باعراق در سال 1382، رژیم آخوندی بر اثر اشتباهات استراتژیک آمریکا در این بحرانها بهغایت مفت خوری کرد. اما اکنون با شکلگیری ائتلاف ضدداعش، سران نظام دیدند که شرایط کنونی جهانی و منطقهیی به کلی متفاوت با بحرانهای قبلی است و نظام ولایت نمیتواند مفت و مجانی از آب کره بگیرد، نسبت به این ائتلاف سوزوگداز میکند و درتاریکی سوت میکشد.
همه سوزوگدازهای رژیم و مهملاتی مانند آنچه که روزنامه کیهان در زمینه قویتر بیرون آمدن نظام اسد از صحنه تحولات نقل شد هم، ناشی از همین نگرانی از دست رفتن ”عمق استراتژیک“ است.
رژیم به فراست دریافته است که نه تنها از نمد بحران کنونی منطقه کلاهی عایدش نمیشود، بلکه بازندهٴ اصلی این بحران است و تمامی کنش و واکنشهای رژیم و رسانههای در این راستا قابل تفسیر است.
ارگان بسیج نگران این است که بشار اسد به سرنوشت قذافی در سال 2011 دچار شود و یادآوری میکند که اظهارات مقامات آمریکایی یادآور حملات غرب به لیبی در سال2011 است که پس از ایجاد منطقه پروازممنوع صورت گرفت. از نظر نویسنده مقاله: ”به نظر میرسد کاخ سفید بهدنبال تکرار این تجربه این بار در سوریه علیه دولت بشار اسد است. هر نوع اعمال (برای) ایجاد منطقه حائل یا پروازممنوع یک اقدام نظامی آشکار علیه حاکمیت ملی سوریه محسوب میشود“ (جوان6شهریور)
بهرغم ابراز نگرانی روزنامه بسیج، کیهان خامنهای ازترس ”درتاریکی سوت میکشد“ و گرد و خاک میکند که: ”آمریکا میداند که اتصال سرزمینی از غرب پاکستان و افغانستان تا غرب لبنان و فلسطین حول محور جمهوری اسلامی ایران، جبههیی منسجم پدید آورده است. محور آمریکا قادر به مدیریت تحولات در این حوزه نیست و اقدامات آنان اگر مؤثر هم باشد به شکل تسکین موقت یک زخم مزمن است“.
معنی واضح حرف ارگان خامنهای که آمریکا قادر نیست تحولات را مدیریت کند، این است که آمریکا باید مدیریت ائتلاف ض دداعش را به نظام آخوندی تقدیم و تفویض کند. !
آخوند حسن روحانی نیز در سخنرانیاش در مجمع عمومی مللمتحد گفت: ”بدیهی است کشورهای منطقه که درد را بهتر میشناسند بهتر هم میتوانند با همفکری و ائتلاف مسئولیت مبارزه را پذیرفته و رهبری آن را بردوش گیرند و اگر دیگر کشورها میخواهند علیه تروریزم گامی بردارند باید به حمایت آنان برخیزند“.
روزنامه خامنهای در عینحال که مدعی است کمربند امنیتی قوی دور نظام وجود دارد و آمریکا نیز نمیتواند بحران را مدیریت کند، اما نمیتواند در چند سطر بعد وحشت خود را از فروریختن ”عمق استراتژیک“ پنهان کند: ”کاملا واضح است که مسأله «محور آمریکا»، جبهه مقاومت و از هم گسیختن اضلاع آن است و البته هر بار ذیل نامی جدید دنبال میشود“. و میافزاید:
”آمریکا در این مرحله در حال عادیسازی اقدامات نظامی در سوریه است و در مرحله بعدی هجوم سنگینی را متوجه دمشق خواهد کرد“.
کیهان ولیفقیه به نیروهای وارفته نظام دلداری میدهد که: ”در این معرکه، جبهه مقاومت حتماً بر «محور آمریکا» غلبه خواهد کرد و اسد قویتر از گذشته در صحنه تحولات منطقه حضور پیدا خواهد کرد“ (کیهان6مهر93)
چنان که ملاحظه میشود سران و رسانههای نظام، از فرط وحشت به مهمل بافی و تناقضگویی افتادهاند، و این مهمل بافی و تناقضگویی از سرتاپای مقاله کیهان ولیفقیه مشاهده میشود، سوالی که پیش میآید این است که چرا تمامیت نظام دچار چنین پریشان احوالی شده است؟
واقعیت این است که درسه بحران قبلی در منطقه یعنی جنگ اول آمریکا با عراق در سال 1369، جنگ آمریکا علیه طالبان در افغانستان در سال 1380، و جنگ آمریکا باعراق در سال 1382، رژیم آخوندی بر اثر اشتباهات استراتژیک آمریکا در این بحرانها بهغایت مفت خوری کرد. اما اکنون با شکلگیری ائتلاف ضدداعش، سران نظام دیدند که شرایط کنونی جهانی و منطقهیی به کلی متفاوت با بحرانهای قبلی است و نظام ولایت نمیتواند مفت و مجانی از آب کره بگیرد، نسبت به این ائتلاف سوزوگداز میکند و درتاریکی سوت میکشد.
همه سوزوگدازهای رژیم و مهملاتی مانند آنچه که روزنامه کیهان در زمینه قویتر بیرون آمدن نظام اسد از صحنه تحولات نقل شد هم، ناشی از همین نگرانی از دست رفتن ”عمق استراتژیک“ است.
رژیم به فراست دریافته است که نه تنها از نمد بحران کنونی منطقه کلاهی عایدش نمیشود، بلکه بازندهٴ اصلی این بحران است و تمامی کنش و واکنشهای رژیم و رسانههای در این راستا قابل تفسیر است.