رژیم سرکوبگر آخوندی در راستای سرکوب زندانیان و به بهانههای آخوند ساخته، محدودیتهای جدیدی را برای زندانیان و بهطور خاص زندانیان سیاسی ایجاد کرده است.
گزمگان رژیم ولایت در زندانها، اضافه بر محدود کردن زندانیان در استفاده از امکانات لازم برای زندگی در زندان، در هوای گرم تابستان آنان را نیز از امکانات سرمایشی محروم کرده و زندانیان ناگزیرند در شرایط طاقتفرسایی روزه بگیرند.
بهدلیل وضعیت غیرانسانی حاکم بر زندان، زنان محبوس در زندان قرچک ورامین، این قربانیان نظام پلید آخوندی دست به اعتراض زدهاند، زیرا اضافه برفشارهای غیرانسانی بر آنان، از کمترین امکانات بهداشت و درمان و امکانات غذایی نیز برخوردار نیستند.
زندانیان محبوس در زندان برازجان نیز با توجه به گرمای هوا و شرایط طاقتفرسا در این منطقه گرمسیری، از هیچ امکانات سرمایشی برخوردار نیستند. روزه ماه رمضان در گرمای طاقتفرسای این زندان، برای زندانیانی که روزه میگیرند فشار را مضاعف کرده است.
امواج پارازیت در بند زندانیان سیاسی زندان گوهردشت در ماه رمضان، اهرمی برای شکنجه روحی و روانی زندانیان و خانوادههای زندانیان سیاسی شده است.
در همین زندان زندانی سیاسی اصغر قطان مدتها است از بیماری رنج میبرد و بهدلیل عدم درمان به موقع وی، بیماریهای او تشدید شده است و در وضعیت نامناسبی بهسر میبرد.
در زندان مرکزی کرج یک زندانی جان میبازد، علت مرگ او فشارهای روحی و روانی است که در زندان حاکم است.
در همین زندان، بیماری سل ریوی که یک بیماری واگیردار و خطرناک است شیوع پیدا کرده و این بیماری تا کنون چندین قربانی گرفته است.
در این زندان طی ماه رمضان به زندانیان روزانه فقط یک نوبت غذا داده میشود. بهدلیل نبودن امکانات نگهداری غذا، و بهدلیل اینکه نگهبانان غذا را سحر توزیع میکنند، غذای وعده ناهار زندانیانی که روزه نمیگیرند درگرمای شدید تابستان فاسد میشود.
وضعیت غذای زندانیان محبوس در زندان اوین نیز در ماه مبارک رمضان از وضعیت مناسبی برخوردار نیست. این وضعیت برای زندانیانی که امکان تهیه مواد غذایی را از بیرون ندارند فشار زندان را مضاعف کرده است.
زندانی سیاسی احمد دانشپور بهدلیل سرطان روده و عدم درمان در جریان حبس و زندان، وضعیت اورژانس و خطرناکی دارد.
وضعیت جسمی زندانی سیاسی اسدالله هادی که از ناراحتیهای جدی قلب رنج میبرد مناسب نیست. این زندانی سیاسی مورد جراحی عمل باز قلب قرار گرفته و نیاز مستمر به کنترل توسط پزشک متخصص دارد، اما دژخیمان رژیم در زندان از انتقال او به بیمارستان و ویزیت توسط پزشک متخصص جلوگیری میکنند.
در زندانهای مخوف رژیم قرونوسطایی ولایتفقیه زندانیان سیاسی با هر مرام و عقیدهای زیر فشارهای روحی و روانی و محدودیت صنفی و پزشکی قرار دارند.
طبعاً در زندانهای رژیم آخوندی، فشار بر زندانیان سیاسی بیشتر از سایر زندانیان است، اما با توجه به نمونههایی از فشارها بر زندانیان که به آن اشاره شد، طینت ارتجاعی و سرکوبگرانه رژیم، هیچ زندانی را چه سیاسی باشد و چه عادی، از گزند شکنجههای جسمی، روحی و روانی مصون نمیگذارد. برای این نظام جنیست یا قومیت زندانی نیز ملاک نیست زیرا که این رژیم در ستیز با انسانیت انسانها است.
زندانیان اهل سنت تنها و تنها به این دلیل که بر عقاید دینیشان استوارند و اندیشهای غیر از اندیشه پوسیده نظام حاکم دارند، به جرم دگر اندیشی گرفتار تخت شکنجه، کند و زندان و انواع محدودیتهای ضدانسانی این نظام وحشی میشوند.
جمعی از زندانیان سیاسی صرفاً به این دلیل که از اقوام مجاهدین اشرفی در زندان لیبرتی در عراق هستند، با انواع و اقسام فشارها و محدویتها مواجه میشوند تا جایی که وضعیت جسمی زندانیانی نظیر احمد دانشپور، اصغرقطان، اسدالله هادی و... به وضعیت حاد و خطرناک میرسد.
به فرض اینکه طبق شریعت آخوندی و اندیشه فاسد سران جنایتکار نظام، واجب است که زندانیان سیاسی و زندانیان سیاسی هوادار مجاهدین مورد اذیت و آزار و محدودیت قرار بگیرند، باز آخوندها باید به این سؤال پاسخ بدهند که زنان زندانی در زندان قرچک ورامین به چه جرمی باید مورد اذیت و آزار و محدودیت قرار بگیرند؟ زندانیان عادی در زندانهای کرج برازجان و... به چه گناهی باید در شرایط طاقتفرسا و غیرانسانی که این رژیم بر آنان تحمیل کرده قرار بگیرند؟
هیچ دلیل منطقی برای فشار بر زندانیان اعم از زندانیان سیاسی و عادی و اعم از زندانیان زن و مرد وجود ندارد، مگر تنها یک دلیل که این رژیم ضدبشری با گوهره انسانی انسانها در ستیز است.
صرفنظر از جنیست و مرام و عقیده زندانیان، رژیم آخوندی در درجه اول با انسانیت زندانیان سر ستیز دارد وگرنه در هیچ مکتب و مرامی جز مکتب و مرام نظام آخوندی این حد از دنائت و سبعیت در حق زندانی معنا و مفهومی ندارد.
گزمگان رژیم ولایت در زندانها، اضافه بر محدود کردن زندانیان در استفاده از امکانات لازم برای زندگی در زندان، در هوای گرم تابستان آنان را نیز از امکانات سرمایشی محروم کرده و زندانیان ناگزیرند در شرایط طاقتفرسایی روزه بگیرند.
بهدلیل وضعیت غیرانسانی حاکم بر زندان، زنان محبوس در زندان قرچک ورامین، این قربانیان نظام پلید آخوندی دست به اعتراض زدهاند، زیرا اضافه برفشارهای غیرانسانی بر آنان، از کمترین امکانات بهداشت و درمان و امکانات غذایی نیز برخوردار نیستند.
زندانیان محبوس در زندان برازجان نیز با توجه به گرمای هوا و شرایط طاقتفرسا در این منطقه گرمسیری، از هیچ امکانات سرمایشی برخوردار نیستند. روزه ماه رمضان در گرمای طاقتفرسای این زندان، برای زندانیانی که روزه میگیرند فشار را مضاعف کرده است.
امواج پارازیت در بند زندانیان سیاسی زندان گوهردشت در ماه رمضان، اهرمی برای شکنجه روحی و روانی زندانیان و خانوادههای زندانیان سیاسی شده است.
در همین زندان زندانی سیاسی اصغر قطان مدتها است از بیماری رنج میبرد و بهدلیل عدم درمان به موقع وی، بیماریهای او تشدید شده است و در وضعیت نامناسبی بهسر میبرد.
در زندان مرکزی کرج یک زندانی جان میبازد، علت مرگ او فشارهای روحی و روانی است که در زندان حاکم است.
در همین زندان، بیماری سل ریوی که یک بیماری واگیردار و خطرناک است شیوع پیدا کرده و این بیماری تا کنون چندین قربانی گرفته است.
در این زندان طی ماه رمضان به زندانیان روزانه فقط یک نوبت غذا داده میشود. بهدلیل نبودن امکانات نگهداری غذا، و بهدلیل اینکه نگهبانان غذا را سحر توزیع میکنند، غذای وعده ناهار زندانیانی که روزه نمیگیرند درگرمای شدید تابستان فاسد میشود.
وضعیت غذای زندانیان محبوس در زندان اوین نیز در ماه مبارک رمضان از وضعیت مناسبی برخوردار نیست. این وضعیت برای زندانیانی که امکان تهیه مواد غذایی را از بیرون ندارند فشار زندان را مضاعف کرده است.
زندانی سیاسی احمد دانشپور بهدلیل سرطان روده و عدم درمان در جریان حبس و زندان، وضعیت اورژانس و خطرناکی دارد.
وضعیت جسمی زندانی سیاسی اسدالله هادی که از ناراحتیهای جدی قلب رنج میبرد مناسب نیست. این زندانی سیاسی مورد جراحی عمل باز قلب قرار گرفته و نیاز مستمر به کنترل توسط پزشک متخصص دارد، اما دژخیمان رژیم در زندان از انتقال او به بیمارستان و ویزیت توسط پزشک متخصص جلوگیری میکنند.
در زندانهای مخوف رژیم قرونوسطایی ولایتفقیه زندانیان سیاسی با هر مرام و عقیدهای زیر فشارهای روحی و روانی و محدودیت صنفی و پزشکی قرار دارند.
طبعاً در زندانهای رژیم آخوندی، فشار بر زندانیان سیاسی بیشتر از سایر زندانیان است، اما با توجه به نمونههایی از فشارها بر زندانیان که به آن اشاره شد، طینت ارتجاعی و سرکوبگرانه رژیم، هیچ زندانی را چه سیاسی باشد و چه عادی، از گزند شکنجههای جسمی، روحی و روانی مصون نمیگذارد. برای این نظام جنیست یا قومیت زندانی نیز ملاک نیست زیرا که این رژیم در ستیز با انسانیت انسانها است.
زندانیان اهل سنت تنها و تنها به این دلیل که بر عقاید دینیشان استوارند و اندیشهای غیر از اندیشه پوسیده نظام حاکم دارند، به جرم دگر اندیشی گرفتار تخت شکنجه، کند و زندان و انواع محدودیتهای ضدانسانی این نظام وحشی میشوند.
جمعی از زندانیان سیاسی صرفاً به این دلیل که از اقوام مجاهدین اشرفی در زندان لیبرتی در عراق هستند، با انواع و اقسام فشارها و محدویتها مواجه میشوند تا جایی که وضعیت جسمی زندانیانی نظیر احمد دانشپور، اصغرقطان، اسدالله هادی و... به وضعیت حاد و خطرناک میرسد.
به فرض اینکه طبق شریعت آخوندی و اندیشه فاسد سران جنایتکار نظام، واجب است که زندانیان سیاسی و زندانیان سیاسی هوادار مجاهدین مورد اذیت و آزار و محدودیت قرار بگیرند، باز آخوندها باید به این سؤال پاسخ بدهند که زنان زندانی در زندان قرچک ورامین به چه جرمی باید مورد اذیت و آزار و محدودیت قرار بگیرند؟ زندانیان عادی در زندانهای کرج برازجان و... به چه گناهی باید در شرایط طاقتفرسا و غیرانسانی که این رژیم بر آنان تحمیل کرده قرار بگیرند؟
هیچ دلیل منطقی برای فشار بر زندانیان اعم از زندانیان سیاسی و عادی و اعم از زندانیان زن و مرد وجود ندارد، مگر تنها یک دلیل که این رژیم ضدبشری با گوهره انسانی انسانها در ستیز است.
صرفنظر از جنیست و مرام و عقیده زندانیان، رژیم آخوندی در درجه اول با انسانیت زندانیان سر ستیز دارد وگرنه در هیچ مکتب و مرامی جز مکتب و مرام نظام آخوندی این حد از دنائت و سبعیت در حق زندانی معنا و مفهومی ندارد.