پاسدار قالیباف شهردار رژیم در تهران در راستای اخراج زنان از شهرداری، طرح رسوای تفکیک جنسیتی را در این نهاد حکومتی به اجرا در آورد و مدعی شد این طرح سرکوبگرانه با هدف جلوگیری از آسیب دیدن کارمندان زن شهرداری از نظرخانوادگی و رفت و آمد! به اجرا درآمده و قرار شده تا معاونان و مدیران شهرداری منشی و مدیر دفتر زن استخدام نکنند.
طرح سرکوبگرانه شهردار رژیم در تهران بهدنبال طرحهای سرکوبگرانه دیگر رژیم در مورد زنان است که هماکنون در دستگاههای مختلف اجرایی، اعمال میشوند.
هدف اصلی این طرحهای زنستیزانه از قبیل دورکاری زنان، بازنشستگی زودرس زنان و... برکنار کردن زنان از مشاغلشان و راندن آنها به کنج خانه است.
طبعاً پاسدار قالیباف از آنچنان وزنی برخوردار نیست که بتواند شخصاً اقدام به اخراج زنان و اجرای طرح تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران بکند و حتماً پشت او به مراکز قدرت و سرکوب نظیر سپاه، حوزه علمیه و... گرم است و با اتکا به چنین نهادهایی است که میتواند اینگونه طرحهای فضیحتبار را عرضه کند.
میثم امرودی معاون شهرداری رژیم در تهران نیز خواستار رعایت فاصله دختران و پسران در نیمکتهای پارک ها شده بود. این گفته معاون شهرداری تهران را یکی از روزنامههای رژیم دست انداخته بود و مطرح کرده بود فرضا بشود با این طرح، تفکیک جنسیتی روی نیمکتهای پارکها اجرا شود، اما چطور میتوان این طرح را در مورد جوانانی که روی چمن پارکها مینشینند قابل اجرا کرد.
این روزنامه حکومتی ضمن تمسخر گفته معاون شهرداری تهران، به این مهره رژیم پیشنهاد کرده بود برای اینکه خودش را از دست جوانان خلاص کند، بهتر است پارکها را زنانه و مردانه کند.
آخوند مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری دولت حسن روحانی طرح تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران را تأیید میکند و در این زمینه میگوید ”خودتان از آقای شهردار مواضعشان را بگیرید. اما بحث کلی در دولت داریم که مبنایی با عنوان تفکیک جنسیتی نداریم بلکه به این مبحث بهعنوان افزایش راندمان اداری فکر میکنیم“.
بهدنبال اعلام طرح اخراج زنان از شهرداری و اجرای تفکیک جنسیتی در آن، 183تن از نمایندگان مجلس رژیم طی بیانیهیی از این اقدام بهاصطلاح فرهنگی پاسدار قالیباف حمایت کردند. (ایسنا1مرداد93)
پیرموذن نماینده مجلس رژیم و از نمایندگان وابسته به باند رفسنجانی- روحانی در مخالفت با طرح تفکیک جنسیتی شهردار رژیم در تهران گفت: «شهرداری را نمیشود با رفتار سرهنگی اداره کرد».
این نماینده مجلس رژیم در گفتگو با خبرگزاری حکومتی ایلنا طرح تفکیک جنسیتی پاسدار قالیباف را غیرضروری دانست و با اشاره به مشکلات شهر تهران گفت: «ضرورتهای جامعه حل مشکلات اقتصادی، محیط زیستی و ترافیکی است و برای مثال شهردار تهران بهتر است بهجای این کارها فاضلاب پردیس را پیگیری کند که اگر این آلودگی فاضلاب به سفرههای زیر زمینی رسوخ کند، آب سالم تهران متأسفانه آلوده خواهد شد و دیگر آثاری از شهر سالم نخواهد بود».
تعدادی دیگر از نمایندگان مجلس نیز به حتمیت شکست طرح پاسدار قالیباف اعتراف میکنند که اساساً اجرای چنین طرحی عملی نیست و این طرح هزینههایی برای سازمانهای مجری بهدنبال دارد.
سخنگوی کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس رژیم نیز با انتقاد از طرح پاسدار قالیباف به فقر روزافزون مردم در حاکمیت آخوندها اشاره میکند و در انتقاد از طرح سرکوبگرانه و ضدمردمی شهردار رژیم در تهران میگوید: ”آقای قالیباف و سایر مدیرانی که اینقدر به فکر سلامت و راحتی روح و روان همکاران خود هستند بهتر است ابتدا فکری برای توزیع ثروت در بین مردم جامعه بکنند تا اول نانشان تأمین شود و بعد در مورد روانشان نقشه بکشیم“.
نماینده دیگری از باند رفسنجانی- روحانی (احمد شوهانی) طرح تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران را غیرعملی میداند و میگوید: ”این طرح عملاً اجرایی نیست. ضمن آنکه در صورت اجرا نیز از منظر «روانی» بار مخربی را بر جامعه و بهخصوص کارکنان شهرداری تحمیل میکند“.
یک کارشناس رژیم در دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز با غیرکارشناسی خواندن طرح تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران، این طرح ضدمردمی را ناشی از تفکرات ارتجاعی پاسدار قالیباف و باند خامنهای میداند و در این زمینه میگوید: ”معمولاً طرحهای مدیریتی اینچنینی ناشی از تفکرات مذهبی، دینی و فرهنگی مدیران است تا یک اقدام کارشناسی و علمی“. (اعتماد5مرداد 93)
سوالی که مطرح میشود این است که مگر نه این است که تمامی مهرههای رژیم از هر دو باند رژیم که از آنها نام برده شد حتی شخص رفسنجانی، اصل و نسب ولایی دارند و مگر همین رفسنجانی، زمانی که نور چشمی خمینی بود در خطبههای نمازجمعه در اثبات اینکه زن و مرد با هم برابر نیستند نگفت به این دلیل برابری زن و مرد درست نیست که ”مغز خانمها کوچکتر از مغز آقایان است!“ ؟
واقعیت این است تا آنجایی که به اعتقادات قلبی و عملی هر دو باند از جمله هاشمی رفسنجانی برمیگردد، هر دو باند تفکراتشان نسبت به زن تفکرات ارتجاعی و زنستیزانه است.
اختلافی که هماکنون درگفتار آنان نسبت به زنان و مسایل آنها مشاهده میشود دقیقاً ناشی از بنبست نظام، جام زهر اتمی است.
باند رفسنجانی - روحانی و بهخصوص شخص رفسنجانی در راستای خوراندان جام زهر اتمی به ولیفقیه، آن را برای ”مقام عظمای ولایت“ کافی نمیدانند و از ترس قیام توده مردم سرکوب شده و در راستای گذاشتن سوپاپ اطمیان بر دیگ جوشان خشم مردم از یک طرف، و از طرف دیگر در راستای آویختن به دامان غرب و آمریکا، ناچار از گرفتن پزهای این چنینی هستند.
به همین دلیل است که پیرموذن نماینده مجلس رژیم از باند رفسنجانی روحانی در رد طرح تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران میگوید: ”این اقدامات که به استنباط بنده به روز نیست و ایران اسلامی را از بعد عدالت و آزادی و حقوقبشر زیر سؤال میبرد نباید در اولویت کارهای ما قرار بگیرد“.
ملاحظه میشود که از نظر باند رفسنجانی- روحانی رژیم آخوندی در زمینه عدالت، آزادای و حقوقبشر نزد کشورهایی که این باند قصد آویختن به دامان آن را دارد منفور است و این نماینده مجلس رژیم نگران است بعد از اینکه نظام در زمینه عدالت، آزادی و حقوقبشر زیر سؤال رفته، اگر در زمینه مسایل زنان نیز زیر علامت سؤال برود دیگر قوز بالا قوز میشود.
میتوان گفت بهخاطر ترس از انفجار خشم مردم و در راستای ریختن جام زهر اجتماعی و فرهنگی است که باند رفسنجانی-روحانی ناچار شدهاند پز دفاع از آزادیهای فردی بگیرند و گر نه، به نظر نمیرسد که در تفکر باند رفسنجانی- روحانی و بهخصوص شخص رفسنجانی که خودشان سالها در سرکوب مردم و زنان همراه و یاور خمینی دجال و خامنهای بودهاند، و در تفکر رفسنجانی که ”عقل خانمها را کوچکتر از آقایان“ میدانست و به این دلیل برابری زن و مرد را نادرست میخواند، تحولی آنچنانی ایجاد شده باشد.
بر فرض محال که چنین دگرگونی اساسی در ایده و عقیده این جماعت پدید آمده باشد، اولین شرط لازم آن نفی اصل ولایتفقیه است که این هم در حال حاضر محال و ممتنع به نظر میآید، زیرا حیات سیاسی این جماعت مدیون اصل ولایتفقیه و اعمال آن با سرکوب و اعدام و شکنجه به ملت ایران است.
موضع باند خامنهای در مورد زنان و طرحهای سرکوبگرانه این باند نیز نیاز به تشریح زیاد ندارد. زیرا این باند نیز به خوبی واقف است که اگر کوچکترین شکافی در سرکوب بهوجود بیاید و بهدنبال زهرخورشدن اتمی، اگر ولیفقیه کوچکترین جرعهیی از زهر اجتماعی را بنوشد، شکاف درون رژیم، تبدیل به دره میشود و همین زنان و مردم ستمدیده ریش و ریشه ولیفقیه ونظام ولایت را با تمامی دستهبندیهای آن (به اصطلاح اصولگرا و بهاصطلاح مصلحت گر و اعتدالی) از بنیان میسوزانند.
بنابراین دعوای دو باند رژیم در زمینه مسایل زنان و طرح تفکیک جنسیتی و... نیز ناشی از دو نظرگاه در هراس از سرنگونی رژیم میشود.
باندرفسنجانی- روحانی معتقد است برای برونرفت از مسایل و مشکلات اجتماعی و برای جلوگیری از انفجار خشم مردم باید جام زهراجتماعی را سرکشید و سوپاپ اطمینان باز کرد. اما باند خامنهای و در رأس آن شخص خامنهای بهدلیل ترس از سرنگونی بهشدت از آن هراسانند.
طرح سرکوبگرانه شهردار رژیم در تهران بهدنبال طرحهای سرکوبگرانه دیگر رژیم در مورد زنان است که هماکنون در دستگاههای مختلف اجرایی، اعمال میشوند.
هدف اصلی این طرحهای زنستیزانه از قبیل دورکاری زنان، بازنشستگی زودرس زنان و... برکنار کردن زنان از مشاغلشان و راندن آنها به کنج خانه است.
طبعاً پاسدار قالیباف از آنچنان وزنی برخوردار نیست که بتواند شخصاً اقدام به اخراج زنان و اجرای طرح تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران بکند و حتماً پشت او به مراکز قدرت و سرکوب نظیر سپاه، حوزه علمیه و... گرم است و با اتکا به چنین نهادهایی است که میتواند اینگونه طرحهای فضیحتبار را عرضه کند.
میثم امرودی معاون شهرداری رژیم در تهران نیز خواستار رعایت فاصله دختران و پسران در نیمکتهای پارک ها شده بود. این گفته معاون شهرداری تهران را یکی از روزنامههای رژیم دست انداخته بود و مطرح کرده بود فرضا بشود با این طرح، تفکیک جنسیتی روی نیمکتهای پارکها اجرا شود، اما چطور میتوان این طرح را در مورد جوانانی که روی چمن پارکها مینشینند قابل اجرا کرد.
این روزنامه حکومتی ضمن تمسخر گفته معاون شهرداری تهران، به این مهره رژیم پیشنهاد کرده بود برای اینکه خودش را از دست جوانان خلاص کند، بهتر است پارکها را زنانه و مردانه کند.
آخوند مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری دولت حسن روحانی طرح تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران را تأیید میکند و در این زمینه میگوید ”خودتان از آقای شهردار مواضعشان را بگیرید. اما بحث کلی در دولت داریم که مبنایی با عنوان تفکیک جنسیتی نداریم بلکه به این مبحث بهعنوان افزایش راندمان اداری فکر میکنیم“.
بهدنبال اعلام طرح اخراج زنان از شهرداری و اجرای تفکیک جنسیتی در آن، 183تن از نمایندگان مجلس رژیم طی بیانیهیی از این اقدام بهاصطلاح فرهنگی پاسدار قالیباف حمایت کردند. (ایسنا1مرداد93)
پیرموذن نماینده مجلس رژیم و از نمایندگان وابسته به باند رفسنجانی- روحانی در مخالفت با طرح تفکیک جنسیتی شهردار رژیم در تهران گفت: «شهرداری را نمیشود با رفتار سرهنگی اداره کرد».
این نماینده مجلس رژیم در گفتگو با خبرگزاری حکومتی ایلنا طرح تفکیک جنسیتی پاسدار قالیباف را غیرضروری دانست و با اشاره به مشکلات شهر تهران گفت: «ضرورتهای جامعه حل مشکلات اقتصادی، محیط زیستی و ترافیکی است و برای مثال شهردار تهران بهتر است بهجای این کارها فاضلاب پردیس را پیگیری کند که اگر این آلودگی فاضلاب به سفرههای زیر زمینی رسوخ کند، آب سالم تهران متأسفانه آلوده خواهد شد و دیگر آثاری از شهر سالم نخواهد بود».
تعدادی دیگر از نمایندگان مجلس نیز به حتمیت شکست طرح پاسدار قالیباف اعتراف میکنند که اساساً اجرای چنین طرحی عملی نیست و این طرح هزینههایی برای سازمانهای مجری بهدنبال دارد.
سخنگوی کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس رژیم نیز با انتقاد از طرح پاسدار قالیباف به فقر روزافزون مردم در حاکمیت آخوندها اشاره میکند و در انتقاد از طرح سرکوبگرانه و ضدمردمی شهردار رژیم در تهران میگوید: ”آقای قالیباف و سایر مدیرانی که اینقدر به فکر سلامت و راحتی روح و روان همکاران خود هستند بهتر است ابتدا فکری برای توزیع ثروت در بین مردم جامعه بکنند تا اول نانشان تأمین شود و بعد در مورد روانشان نقشه بکشیم“.
نماینده دیگری از باند رفسنجانی- روحانی (احمد شوهانی) طرح تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران را غیرعملی میداند و میگوید: ”این طرح عملاً اجرایی نیست. ضمن آنکه در صورت اجرا نیز از منظر «روانی» بار مخربی را بر جامعه و بهخصوص کارکنان شهرداری تحمیل میکند“.
یک کارشناس رژیم در دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز با غیرکارشناسی خواندن طرح تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران، این طرح ضدمردمی را ناشی از تفکرات ارتجاعی پاسدار قالیباف و باند خامنهای میداند و در این زمینه میگوید: ”معمولاً طرحهای مدیریتی اینچنینی ناشی از تفکرات مذهبی، دینی و فرهنگی مدیران است تا یک اقدام کارشناسی و علمی“. (اعتماد5مرداد 93)
سوالی که مطرح میشود این است که مگر نه این است که تمامی مهرههای رژیم از هر دو باند رژیم که از آنها نام برده شد حتی شخص رفسنجانی، اصل و نسب ولایی دارند و مگر همین رفسنجانی، زمانی که نور چشمی خمینی بود در خطبههای نمازجمعه در اثبات اینکه زن و مرد با هم برابر نیستند نگفت به این دلیل برابری زن و مرد درست نیست که ”مغز خانمها کوچکتر از مغز آقایان است!“ ؟
واقعیت این است تا آنجایی که به اعتقادات قلبی و عملی هر دو باند از جمله هاشمی رفسنجانی برمیگردد، هر دو باند تفکراتشان نسبت به زن تفکرات ارتجاعی و زنستیزانه است.
اختلافی که هماکنون درگفتار آنان نسبت به زنان و مسایل آنها مشاهده میشود دقیقاً ناشی از بنبست نظام، جام زهر اتمی است.
باند رفسنجانی - روحانی و بهخصوص شخص رفسنجانی در راستای خوراندان جام زهر اتمی به ولیفقیه، آن را برای ”مقام عظمای ولایت“ کافی نمیدانند و از ترس قیام توده مردم سرکوب شده و در راستای گذاشتن سوپاپ اطمیان بر دیگ جوشان خشم مردم از یک طرف، و از طرف دیگر در راستای آویختن به دامان غرب و آمریکا، ناچار از گرفتن پزهای این چنینی هستند.
به همین دلیل است که پیرموذن نماینده مجلس رژیم از باند رفسنجانی روحانی در رد طرح تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران میگوید: ”این اقدامات که به استنباط بنده به روز نیست و ایران اسلامی را از بعد عدالت و آزادی و حقوقبشر زیر سؤال میبرد نباید در اولویت کارهای ما قرار بگیرد“.
ملاحظه میشود که از نظر باند رفسنجانی- روحانی رژیم آخوندی در زمینه عدالت، آزادای و حقوقبشر نزد کشورهایی که این باند قصد آویختن به دامان آن را دارد منفور است و این نماینده مجلس رژیم نگران است بعد از اینکه نظام در زمینه عدالت، آزادی و حقوقبشر زیر سؤال رفته، اگر در زمینه مسایل زنان نیز زیر علامت سؤال برود دیگر قوز بالا قوز میشود.
میتوان گفت بهخاطر ترس از انفجار خشم مردم و در راستای ریختن جام زهر اجتماعی و فرهنگی است که باند رفسنجانی-روحانی ناچار شدهاند پز دفاع از آزادیهای فردی بگیرند و گر نه، به نظر نمیرسد که در تفکر باند رفسنجانی- روحانی و بهخصوص شخص رفسنجانی که خودشان سالها در سرکوب مردم و زنان همراه و یاور خمینی دجال و خامنهای بودهاند، و در تفکر رفسنجانی که ”عقل خانمها را کوچکتر از آقایان“ میدانست و به این دلیل برابری زن و مرد را نادرست میخواند، تحولی آنچنانی ایجاد شده باشد.
بر فرض محال که چنین دگرگونی اساسی در ایده و عقیده این جماعت پدید آمده باشد، اولین شرط لازم آن نفی اصل ولایتفقیه است که این هم در حال حاضر محال و ممتنع به نظر میآید، زیرا حیات سیاسی این جماعت مدیون اصل ولایتفقیه و اعمال آن با سرکوب و اعدام و شکنجه به ملت ایران است.
موضع باند خامنهای در مورد زنان و طرحهای سرکوبگرانه این باند نیز نیاز به تشریح زیاد ندارد. زیرا این باند نیز به خوبی واقف است که اگر کوچکترین شکافی در سرکوب بهوجود بیاید و بهدنبال زهرخورشدن اتمی، اگر ولیفقیه کوچکترین جرعهیی از زهر اجتماعی را بنوشد، شکاف درون رژیم، تبدیل به دره میشود و همین زنان و مردم ستمدیده ریش و ریشه ولیفقیه ونظام ولایت را با تمامی دستهبندیهای آن (به اصطلاح اصولگرا و بهاصطلاح مصلحت گر و اعتدالی) از بنیان میسوزانند.
بنابراین دعوای دو باند رژیم در زمینه مسایل زنان و طرح تفکیک جنسیتی و... نیز ناشی از دو نظرگاه در هراس از سرنگونی رژیم میشود.
باندرفسنجانی- روحانی معتقد است برای برونرفت از مسایل و مشکلات اجتماعی و برای جلوگیری از انفجار خشم مردم باید جام زهراجتماعی را سرکشید و سوپاپ اطمینان باز کرد. اما باند خامنهای و در رأس آن شخص خامنهای بهدلیل ترس از سرنگونی بهشدت از آن هراسانند.