وارطان سخن نگفت...
سرافراز دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت (احمد شاملو)
وارطان سالاخانیان مبارز قهرمان ارمنی، از زمرهٴ اولین شهدایی بود که پس از کودتای ضدملی 28مرداد سال 1332 پایمردانه در مقابل رژیم شاه ایستادگی کرد و قهرمانانه در راه آرمان آزادی مردمش جان باخت. وارطان سالاخانیان اواخر سال1332 به هنگام پخش نشریه در تهران دستگیر شد. او با همرزمش محمود کوچک شوشتری همراه بود.وارطان سالاخانیان و محمود در بهار سال 33 در زیر شکنجهی مزدورانی چون زیبایی، مبصری، امحدی پایداری میکردند در حالی که زمستان سیاه میهن آغاز شده بود، اما مقاومت فرزندان دلیر خلق، از همان آغاز، اولین لالههای سرخ بهاری را بر دل خاک مینشاند.
روز 12 اردیبهشت 33 محمود کوچک شوشتری در زیر شکنجه در زندان بهشهادت رسید. پس از شهادت او، مزدوران شاه فشار بیشتری را بر وارطان وارد آوردند تا اینکه به اطلاعات تازهیی دست یابند، اما نازلی سخن نگفت.
وارطان سالاخانیان این شهید دلیر ارمنی سرانجام روز 18 اردیبهشت سال 1333 پس از ماهها شکنجه و مقاومت قهرمانانه بهشهادت رسید.
جسد نیمه جان وارطان سالاخانیان را پس از تحمل شکنجههای طاقتفرسا به بیمارستان رساندند، اما نازلی چون خورشید از تیرگی بر آمد و در خون نشست و رفت.
پیکر مثله شدهاش را به جاجرود انداختند تا به آغوش خلق بازنگردد، اما محل جنازه افشا شد. مردم منطقه وارطان را از آب گرفتند و در سلیمانیه بخاک سپردند.
وارطان سالاخانیان در شعری از احمد شاملو با نام «وارطان سخن نگفت» بهعنوان سمبلی از مقاومت جاودانه شد. نام این شعر در زیر سانسورهای آریامهری به «نازلی سخن نگفت» تغییر یافت.