آخوند حسن روحانی روز یکشنبه (اول تیر 93) در همایشی که تحت عنوان دجالگرانهٴ «کنگرهٴ بینالمللی سبطالنبی» در تهران تشکیل شده بود، تلاش کرد ایادی داخلی و مزدوران برونمرزی رژیم را که تعدادی از آنها در این همایش شرکت داشتند، برای پذیرش و هضم زانو زدن و تسلیم تاریخی رژیم در برابر غرب و آمریکا آماده کند.
روحانی با بهکار گرفتن تمام ظرفیت دجالگرانهٴ خود، زانو زدن ذلتبار رژیم را، با صلح حدیبیه پیامبر (ص) و صلح امام حسن مجتبی (ع) مقایسه کرد. او در حالی که این تسلیم ناگزیر را «عاقبتبینی» مینامید، دلواپسان درون رژیم را با عنوان «کوتهنظران» زیر ضرب قرار داد و گفت کوتهنظران «عاقبتبینی را عافیتبینی» میبینند. روحانی همچنین در حالی که تلاش میکرد توافقنامه اتمی با 5+1 را که آن طور که ظریف میگوید بیشتر «اختلافنامه» است تا «توافقنامه» و خفت و خاکساری رژیم در ماده مادهاش نمایان است، توجیه کند، گفت در صلح حدیبیه هم تعدادی میگفتند: «این همه عقبنشینی؟!… چرا این ماده چرا آن ماده؟ و چرا این چنین و چرا آن، چنان؟!»
رئیسجمهور نظام در گل ماندهٴ ولایتفقیه در این سخنرانی که بخش عمده آن برای توجیه تسلیم و ذلت رژیم تنظیم شده بود، همچنین بعد از پیامبر و امام حسن و با تأکید بر اینکه «صلح شجاعت دو چندان میطلبد و… صلح و سلم غیر از تسلیم و زیر بار دیگران رفتن است» مثل رفسنجانی به خمینی دجال متوسل شد و یادآوری کرد که او هم بعد از آن همه جنگطلبی وقتی عاجز شد، از آن دست کشید.
روحانی بخش دیگری از سخنان خود را به روضهٴ وحدت شیعه و سنی اختصاص داد. اگر روضه صلح و سلم، توجیه و قابل هضم کردن تسلیم در برابر غرب و آمریکا بود، روضهٴ وحدت شیعه و سنی آن هم از زبان رئیسجمهور رژیمی که اولین عامل تفرقه در جهان اسلام بوده، انعکاس انزوا و درماندگی و شکست سیاستهایش در منطقه میباشد. باید پرسید چه شده رژیمی که در 35سال گذشته پیوسته بر شیپور کینه و تفرقه بین شیعه و سنی دمیده و از هیچ جنایتی در حق اهل تسنن، خودداری نکرده، در ایران زندانها را از سنیها و پیروان ادیان مختلف انباشته و گروه گروه آنها را اعدام میکند، در عراق 11سال است که شیعه و سنی را به جان هم انداخته و بیدریغ خون آنها را به زمین میریزد و در سوریه که خون 180هزار نفر از چنگالهایش جاری است، چه شده که اکنون از وحدت شیعه و سنی دم میزند و کشورهای منطقه را به گرد آمدن زیر یک پرچم واحد فرا میخواند؟
صرفنظر از آن که توبه گرگ مرگ است و این رژیم از سرکوب و کشتار دست برنداشته و تا روز آخر هم دست برنخواهد داشت؛ اما تا همین جا، این زوزهها و روضههای مدارا و وحدت، آشکارترین اثر جام زهر و گویاترین نشانهٴ شکست استراتژی منطقهیی رژیم است، استراتژیای که کشورهای مسلمان منطقه را عمق استراتژیک خود مینامید، اما امروز تمام سرمایهگذاریهای استراتژیک خود را بر باد رفته میبیند و ناگزیر از فرط درماندگی و لاعلاجی به روضهخوانی وحدت رو آورده است.
اما آیا رژیم خواهد توانست با این روضهها از کیفر جنایتهایش فرار کند و خود را از سقوط محتوم نجات دهد؟ اگر به آثار عمیق زهر اتمی که اکنون روحانی برای آمادهسازی سرکشیدن بقیه آن به صحنه آمده، نگاهی بیندازیم؛ روشن است که جواب منفی است. زهر اتمی به زهرهای دیگر، از جمله به زهر منطقهیی راه برده است. این روزها با توجه به تحولات عراق و ابراز وحشت مداوم سرمداران رژیم بهخاطر آن، میتوان آثار این زهر منطقهیی را بهخوبی دید. هر روز که میگذرد، با تأثیرگذاری بحرانها بر یکدیگر، آثار تازهتری از زهر در زمینههای مختلف آشکار میگردد.
روحانی با بهکار گرفتن تمام ظرفیت دجالگرانهٴ خود، زانو زدن ذلتبار رژیم را، با صلح حدیبیه پیامبر (ص) و صلح امام حسن مجتبی (ع) مقایسه کرد. او در حالی که این تسلیم ناگزیر را «عاقبتبینی» مینامید، دلواپسان درون رژیم را با عنوان «کوتهنظران» زیر ضرب قرار داد و گفت کوتهنظران «عاقبتبینی را عافیتبینی» میبینند. روحانی همچنین در حالی که تلاش میکرد توافقنامه اتمی با 5+1 را که آن طور که ظریف میگوید بیشتر «اختلافنامه» است تا «توافقنامه» و خفت و خاکساری رژیم در ماده مادهاش نمایان است، توجیه کند، گفت در صلح حدیبیه هم تعدادی میگفتند: «این همه عقبنشینی؟!… چرا این ماده چرا آن ماده؟ و چرا این چنین و چرا آن، چنان؟!»
رئیسجمهور نظام در گل ماندهٴ ولایتفقیه در این سخنرانی که بخش عمده آن برای توجیه تسلیم و ذلت رژیم تنظیم شده بود، همچنین بعد از پیامبر و امام حسن و با تأکید بر اینکه «صلح شجاعت دو چندان میطلبد و… صلح و سلم غیر از تسلیم و زیر بار دیگران رفتن است» مثل رفسنجانی به خمینی دجال متوسل شد و یادآوری کرد که او هم بعد از آن همه جنگطلبی وقتی عاجز شد، از آن دست کشید.
روحانی بخش دیگری از سخنان خود را به روضهٴ وحدت شیعه و سنی اختصاص داد. اگر روضه صلح و سلم، توجیه و قابل هضم کردن تسلیم در برابر غرب و آمریکا بود، روضهٴ وحدت شیعه و سنی آن هم از زبان رئیسجمهور رژیمی که اولین عامل تفرقه در جهان اسلام بوده، انعکاس انزوا و درماندگی و شکست سیاستهایش در منطقه میباشد. باید پرسید چه شده رژیمی که در 35سال گذشته پیوسته بر شیپور کینه و تفرقه بین شیعه و سنی دمیده و از هیچ جنایتی در حق اهل تسنن، خودداری نکرده، در ایران زندانها را از سنیها و پیروان ادیان مختلف انباشته و گروه گروه آنها را اعدام میکند، در عراق 11سال است که شیعه و سنی را به جان هم انداخته و بیدریغ خون آنها را به زمین میریزد و در سوریه که خون 180هزار نفر از چنگالهایش جاری است، چه شده که اکنون از وحدت شیعه و سنی دم میزند و کشورهای منطقه را به گرد آمدن زیر یک پرچم واحد فرا میخواند؟
صرفنظر از آن که توبه گرگ مرگ است و این رژیم از سرکوب و کشتار دست برنداشته و تا روز آخر هم دست برنخواهد داشت؛ اما تا همین جا، این زوزهها و روضههای مدارا و وحدت، آشکارترین اثر جام زهر و گویاترین نشانهٴ شکست استراتژی منطقهیی رژیم است، استراتژیای که کشورهای مسلمان منطقه را عمق استراتژیک خود مینامید، اما امروز تمام سرمایهگذاریهای استراتژیک خود را بر باد رفته میبیند و ناگزیر از فرط درماندگی و لاعلاجی به روضهخوانی وحدت رو آورده است.
اما آیا رژیم خواهد توانست با این روضهها از کیفر جنایتهایش فرار کند و خود را از سقوط محتوم نجات دهد؟ اگر به آثار عمیق زهر اتمی که اکنون روحانی برای آمادهسازی سرکشیدن بقیه آن به صحنه آمده، نگاهی بیندازیم؛ روشن است که جواب منفی است. زهر اتمی به زهرهای دیگر، از جمله به زهر منطقهیی راه برده است. این روزها با توجه به تحولات عراق و ابراز وحشت مداوم سرمداران رژیم بهخاطر آن، میتوان آثار این زهر منطقهیی را بهخوبی دید. هر روز که میگذرد، با تأثیرگذاری بحرانها بر یکدیگر، آثار تازهتری از زهر در زمینههای مختلف آشکار میگردد.