پس از موضعگیری ائمه جمعه رژیم علیه آخوند حسن روحانی در زمینه مسایل اجتماعی، رفسنجانی در حمایت از روحانی به میدان آمد و جواب ائمه جمعه رژیم و باند خامنهای را در زمینههای مختلف داد.
رفسنجانی در جواب ائمه جمعه رژیم که نسبت به وضعیت زنان و جوانان ابراز نگرانی کرده بودند، مدعی حمایت از آزادی جوانان و بازکردن پنجره برای آنها شد.
وی دردیدار با اعضای ستاد موسوم به برگزاری هفته جوان گفته است: ”توجه داشته باشند که در برنامهریزی برای جوانان نباید صرفاً سراغ محدودیتها و بستن پنجرهها بروند“.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی با اشاره به اعمال محدودیت برای جوانان از جانب باند خامنهای و نیروهای سرکوب رژیم، این باند را متهم به سوءاستفاده ابزاری و باندی ازجوانان کرده و اضافه کرده است: ”جوانان سرمایههای نظام اسلامی هستند و استفاده از یک سرمایه ملی برای منافع باندی، خیانت به تشیّع، انقلاب، ایران و مردم است“.
رفسنجانی با اشاره تلویحی به ضدیت جوانان با نظام و فرهنگ آخوندی، دیدگاه و برداشت باند خامنهای نسبت به قانون ضدانسانی قصاص، اجرای حدود و احکام را برداشت و دیدگاه آغشته به اسرائیلیات دانسته و اطهار کرده است: ”بعضیها از کنار آیات مکرر قرآن که بر عفو و بخشش تأکید میکنند، میگذرند و با استناد به آیه قصاص، حرفهایی میزنند که در تفسیر اسرائیلیات هم نیست“.
حرفهای رفسنجانی در زمینه مسایل مربوط به جوانان و موضعگیری او در مورد احکام ضداسلامی قصاص و حدود ضدانسانی آخوندی، دقیقاً رودرروی باند خامنهای وائمه جمعه رژیم است که این روزها در مورد برباد رفتن شریعت آخوندی و مقاومتهای جوانان در برابر محدودیتهای اجتماعی آه فغان سرمیدهند.
رفسنجانی اگر نه به صراحت ولی بهطور تلویحی به باند خامنهای بنبست نظام و بنبست خط سرکوب توسط این باند در مورد اجرای احکام و حدود غیرانسانی را یادآوری میکند.
به خیال عبور از این بنبست و در ادامه خط خوراندن جام زهر اجتماعی به حلقوم ولیفقیه است که رفسنجانی راهحل مشکلات جوانان را، سوپاپ اطمینان باز کردن ”پنجره ها“ به روی جوانان و برخورد با مسایل آنها میداند.
نسبت دادن برداشت اسرائیلیات از احکام حدود و قصاص به تفکر رایج درون نظام ولایتفقیه و باند خامنهای، بیسابقهترین حمله رفسنجانی به باند خامنهای و شخص ولیفقیه است.
پیام این حرف رفسنجانی نیز برای باند ولیفقیه و شخص خامنهای چیزی جز خوردن زهر اجتماعی توسط خامنهای نیست و بدین وسیله رفسنجانی جام زهر اجتماعی را دو دستی تقدیم ”مقام معظم رهبری“می کند و به خامنهای و باندش میفهماند که سرکوب مردم و جوانان تحت عنوان اجرای قصاص و حدود ضد شرعی، دیگر برای حفظ حیات نظام کارآیی خود را از دست داده است.
آخرین تیری که رفسنجانی به سمت باند رقیب شلیک میکند تیر خیانت به ارتجاع خمینی تحت عنوان ” انقلاب“ است که به این ترتیب رفسنجانی خود و باند رفسنجانی - روحانی را نمایندگان حقیقی و میراث داران ارتجاع خمینی تحت عنوان ” انقلاب اسلامی“ میداند.
رفسنجانی ائمه جمعه رژیم را نیز از حملات نیش دارش بینصیب نمیگذارد و با اشاره به مجیز گویی ائمه جمعه نسبت به خامنهای، استفاده آنها از نمازجمعه رژیم را استفاده باندی نامیده است و گفته است: ”نماز جمعه یک تریبون سیاسی، عبادی برای نظام است و خطبههای آن بهجای دو رکعت نماز، ایراد میشود و نباید نگاه باندی داشت و بهخاطر امیال جناحی، از کسی تعریف و تمجید کرد و به کسانی توهین کنند و تهمت بزنند“.
نوک حمله رفسنجانی ائمه جمعه دانه درشت رژیم نظیر آخوند علم الهدی، آخوند احمد خاتمی، موحدی کرمانی و... است که پس از موضعگیری روحانی در مقابل خامنهای، به فرموده وارد صحنه شدند و به او یاد آور شدند که حد و حدود نگهدارد و پز ”اعتدالگرایانه“ در خصوص مسائل زنان و جوانان به یک آخوند که حیات سیاسی و موقعیتش در نظام مرهون نظام ولایت است نیامده است.
دعوای دیگر رفسنجانی با خامنهای و باند ولیفقیه در زمینه اقتصاد و سیاست خارجی رژیم نیز دعوای قدیمی است. اما با توجه بحران زهرخوران اتمی و روی آوردن رژیم به مذاکرات هستهیی، این رویارویی شکل شدیدتری به خود گرفته است.
رفسنجانی در جواب ائمه جمعه رژیم که نسبت به وضعیت زنان و جوانان ابراز نگرانی کرده بودند، مدعی حمایت از آزادی جوانان و بازکردن پنجره برای آنها شد.
وی دردیدار با اعضای ستاد موسوم به برگزاری هفته جوان گفته است: ”توجه داشته باشند که در برنامهریزی برای جوانان نباید صرفاً سراغ محدودیتها و بستن پنجرهها بروند“.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی با اشاره به اعمال محدودیت برای جوانان از جانب باند خامنهای و نیروهای سرکوب رژیم، این باند را متهم به سوءاستفاده ابزاری و باندی ازجوانان کرده و اضافه کرده است: ”جوانان سرمایههای نظام اسلامی هستند و استفاده از یک سرمایه ملی برای منافع باندی، خیانت به تشیّع، انقلاب، ایران و مردم است“.
رفسنجانی با اشاره تلویحی به ضدیت جوانان با نظام و فرهنگ آخوندی، دیدگاه و برداشت باند خامنهای نسبت به قانون ضدانسانی قصاص، اجرای حدود و احکام را برداشت و دیدگاه آغشته به اسرائیلیات دانسته و اطهار کرده است: ”بعضیها از کنار آیات مکرر قرآن که بر عفو و بخشش تأکید میکنند، میگذرند و با استناد به آیه قصاص، حرفهایی میزنند که در تفسیر اسرائیلیات هم نیست“.
حرفهای رفسنجانی در زمینه مسایل مربوط به جوانان و موضعگیری او در مورد احکام ضداسلامی قصاص و حدود ضدانسانی آخوندی، دقیقاً رودرروی باند خامنهای وائمه جمعه رژیم است که این روزها در مورد برباد رفتن شریعت آخوندی و مقاومتهای جوانان در برابر محدودیتهای اجتماعی آه فغان سرمیدهند.
رفسنجانی اگر نه به صراحت ولی بهطور تلویحی به باند خامنهای بنبست نظام و بنبست خط سرکوب توسط این باند در مورد اجرای احکام و حدود غیرانسانی را یادآوری میکند.
به خیال عبور از این بنبست و در ادامه خط خوراندن جام زهر اجتماعی به حلقوم ولیفقیه است که رفسنجانی راهحل مشکلات جوانان را، سوپاپ اطمینان باز کردن ”پنجره ها“ به روی جوانان و برخورد با مسایل آنها میداند.
نسبت دادن برداشت اسرائیلیات از احکام حدود و قصاص به تفکر رایج درون نظام ولایتفقیه و باند خامنهای، بیسابقهترین حمله رفسنجانی به باند خامنهای و شخص ولیفقیه است.
پیام این حرف رفسنجانی نیز برای باند ولیفقیه و شخص خامنهای چیزی جز خوردن زهر اجتماعی توسط خامنهای نیست و بدین وسیله رفسنجانی جام زهر اجتماعی را دو دستی تقدیم ”مقام معظم رهبری“می کند و به خامنهای و باندش میفهماند که سرکوب مردم و جوانان تحت عنوان اجرای قصاص و حدود ضد شرعی، دیگر برای حفظ حیات نظام کارآیی خود را از دست داده است.
آخرین تیری که رفسنجانی به سمت باند رقیب شلیک میکند تیر خیانت به ارتجاع خمینی تحت عنوان ” انقلاب“ است که به این ترتیب رفسنجانی خود و باند رفسنجانی - روحانی را نمایندگان حقیقی و میراث داران ارتجاع خمینی تحت عنوان ” انقلاب اسلامی“ میداند.
رفسنجانی ائمه جمعه رژیم را نیز از حملات نیش دارش بینصیب نمیگذارد و با اشاره به مجیز گویی ائمه جمعه نسبت به خامنهای، استفاده آنها از نمازجمعه رژیم را استفاده باندی نامیده است و گفته است: ”نماز جمعه یک تریبون سیاسی، عبادی برای نظام است و خطبههای آن بهجای دو رکعت نماز، ایراد میشود و نباید نگاه باندی داشت و بهخاطر امیال جناحی، از کسی تعریف و تمجید کرد و به کسانی توهین کنند و تهمت بزنند“.
نوک حمله رفسنجانی ائمه جمعه دانه درشت رژیم نظیر آخوند علم الهدی، آخوند احمد خاتمی، موحدی کرمانی و... است که پس از موضعگیری روحانی در مقابل خامنهای، به فرموده وارد صحنه شدند و به او یاد آور شدند که حد و حدود نگهدارد و پز ”اعتدالگرایانه“ در خصوص مسائل زنان و جوانان به یک آخوند که حیات سیاسی و موقعیتش در نظام مرهون نظام ولایت است نیامده است.
دعوای دیگر رفسنجانی با خامنهای و باند ولیفقیه در زمینه اقتصاد و سیاست خارجی رژیم نیز دعوای قدیمی است. اما با توجه بحران زهرخوران اتمی و روی آوردن رژیم به مذاکرات هستهیی، این رویارویی شکل شدیدتری به خود گرفته است.
رفسنجانی در ادامه حملاتش به باند خامنهای غیرمستقیم به سیاست اقتصاد مقاومتی من درآوردی خامنهای حمله کرد ه و راهحل برونرفت نظام از بحرانهای لاعلاج اجتماعی و اقتصادی را مشی وابسته گرایانه و آویختن به دامن کدخدای ”دهکده جهانی“ دانسته است.
رفسنجانی ضمنا مرزهای جغرافیایی و عقیدتی رژیم را نیز زیرضرب برده و در پیامی به یکی از بهاصطلاح احزاب حامی خودش موسوم به ”حزب مردمی اصلاحات“ نوشته است: ”نخبگان و فرهیختگان به خوبی میدانند که هدف از طرح «اقتصاد مقاومتی» برای کشوری که میخواهد در دهکده جهانی فرا صنعتی امروز، عزتمندانه زندگی نماید کشیدن سیم خاردارهای سیاسی و نظامی در مرزهای جغرافیایی و عقیدتی نیست و اصولاً نظامی که بر پایه اعتدال بهعنوان آموزه اصیل اسلامی شکل گرفته مقاومت را در تقویت عوامل تداوم حیات از جمله مسائل اقتصادی میداند و میانهروی بهعنوان یک ارزش در معنای لفظی و محتوایی نیز نهفته است“.
اظهارات رفسنجانی، ضمن آن که شدت و غلظت جنگی را که بین دو باند حاکم بر سر زهر اجتماعی و سیاستی که رژیم بایستی در برابر شرایط انفجاری جامعه جریان دارد، آشکار نمود، بیشک در آینده نیز شکاف در رأس رژیم زهر خوردهٴ ولایتفقیه را عمیقتر و گستردهتر خواهد کرد.
اظهارات رفسنجانی، ضمن آن که شدت و غلظت جنگی را که بین دو باند حاکم بر سر زهر اجتماعی و سیاستی که رژیم بایستی در برابر شرایط انفجاری جامعه جریان دارد، آشکار نمود، بیشک در آینده نیز شکاف در رأس رژیم زهر خوردهٴ ولایتفقیه را عمیقتر و گستردهتر خواهد کرد.