مقاومت زنان علیه مقررات ارتجاعی نظام ولایتفقیه، علیه سرکوب، علیه حجاب تحمیلی و علیه بگیر و ببند نیروها و گشتهای مختلف سرکوبگر رژیم، باعث شده است که تضاد جدی و جدیدی در رأس هرم حاکمیت ایجاد شود.
به بیان دیگر جنگ این روزهای دو باند رژیم و بهخصوص دعوای این روزهای آخوند حسن روحانی با آخوندهای دانه درشت باند خامنهای نظیر علم الهدی، موحدی کرمانی، جنتی، احمد خاتمی و... بازتاب وترجمان سر ریز شدن تضاد از پایین در رأس هرم حاکمیت است.
واقعیت این است که هر دو باند درونی رژیم، از آنجایی که در چارچوب قوانین و مقررات نظام ولایتفقیه عمل میکنند، در سرکوب زنان مشترک هستند، اما شیوه برخورد آنها با مسایل زنان و سرکوب آنان، اندکی متفاوت است.
باند رفسنجانی ـ روحانی گمان میکند که با تعبیه سوپاپ اطمینان بر دیگ جوشان خشم متراکم مردم و بهخصوص زنان، میتواند از انفجار خشم اجتماعی جلوگیری کنند.
در راستای این سیاست است که این باند در مورد چگونگی برخورد با زنان و مسایل آنها، با باند ولیفقیه تضاد دارد. آنجا که آخوند روحانی خطاب به باند خامنهای میگوید بازور نمیتوان مردم را به بهشت برد، ناشی از همین تضاد ناشی میشود.
وقتی آخوند روحانی با بیان طنز میگوید بازور نمیتوان مردم را به بهشت برد، به بیان معکوس اما با صراحت اعتراف میکند که شیوه سرکوبگرانه رژیم در مورد زنان به بنبست رسیده است و باید با شیوه مناسبتری که باعث متراکم شدن خشم مردم و بهویژه زنان نشود، با مسأله بهاصطلاح بدحجابی و اساساً با مسایل زنان برخورد کرد.
در همین راستا است که آخوند ناطق نوری ضمن ابراز وحشت از مقاومت زنان در مقابل سیاست سرکوب رژیم و بهخصوص تحمیل حجاب اجباری بر آنان، به شیوههای باند ولیفقیه در مورد برخورد بامسایل زنان و مقوله حجاب ایراد میگیرد و با تندرو نامیدن سیاست باند ولیفقیه، اعتراف میکند که موضوع مقاومت زنان در برابر حجاب تحمیلی به یک معضل برای نظام تبدیل شده است. آخوند ناطق نوری در این رابطه میگوید: ”مهم اکنون نیز اگر جوانی بخواهد بر خلاف حکومت عمل کند و یا به نوعی اعتراضی نسبت به دولت و حکومت داشته باشد، اعتراض خود را با تغییر ظاهر و بدحجابی نشان میدهد که باید برای حل این موضع آسیبشناسی دقیقی صورت گیرد“.
این آخوند نزدیک به باند رفسنجانی- روحانی درجای دیگر از سخنانش اعتراف میکند که شیوه سرکوب و به گفته خودش قلع و قمع زنان نه تنها کارساز نبوده، بلکه نیروهای سرکوب رژیم نتیجه مطلوب را نگرفتهاند و سرکوب دختران و پسران باعث افزایش مقاومت هر چه بیشتر آنها در برابر مقررات ارتجاعی نظام ولایتفقیه شده است.
در این زمینه است که آخوند ناطق نوری راهحل برخورد با بهاصطلاح بدحجابی را بهکارگیری زور نمیداند، و در راستای سیاست باند رفسنجانی- روحانی و در راستای سیاست سوپاپ اطمینان در مورد مسایل اجتماعی، راه کار مقابله با مسایل زنان و ایراد گیری آخوندی به ”حجاب وعفاف“ آنها را راه کار فرهنگی میداند و میگوید: ”موضوع حجاب و عفاف و سایر مسایل فرهنگی نیاز به بحثها و جلسههایی مفصل داشته و با یکی دو جلسه قابل حل نیست. اینکه نیروی انتظامی یا منکرات بهطور مستقیم وارد کار شده و با قلع و قمع دختران و پسران آنها را برای ارشاد، تنبیه و یا مجازات به مرکز مبارزه با مفاسد اخلاقی ببرد بهطور کامل اشتباه بوده و در برخی اوقات نتیجه عکس و نامطلوبی نیز داشته است“.
بنابراین این مقاومت زنان و دختران در مقابل سیاست سرکوب و زنستیزانه آخوندی است که باعث شده است موضوع برخورد با زنان ومقوله تحمیل حجاب اجباری بر آنان، بهعنوان یک تضاد جدی در رأس هرم حاکمیت ظاهر میشود و این موضوع باعث جنگ وجدال درونی رژیم شود.
در مقابل حرفهای آخوند حسن روحانی و افرادی نظیر ناطق نوری، سران و مهرههای باند خامنهای به میدان آمدند.
آخوند علمالهدی در پاسخ به سخنان روحانی گفت با هر شیوهای که نظام بتواند حجاب را برزنان تحمیل میکند و مردم را به بهشت میبرد. !
آخوند موحدی کرمانی ضمن اعتراف به مقاومت زنان در برابر مقررات ارتجاعی و زنستیزانه نظام ولایتفقیه میگوید: ”نمایان شدن بد حجابیها در کشور را دهن کجی به نظام“ میداند و به این وسیله دغدغه خاطر نظام را از مقاومت زنان آزاده علیه سیاست سرکوب و زنستیزانه زنان رژیم ابراز میکند و میگوید: ”نمایان شدن بدحجابها در این کشور دهن کجی است به نظام، دهن کجی است به اسلامیت نظام، دهن کجی است به شهدا، دهان کجی است به خون شهدا و پایمال کردن خون شهدا، مسئولان نباید رضایت بدند به چنین چیزی، گناه اگر سری انجام بگیرد و مردم مطلع نشند هیچکس مسئول نیست“
آخوند احمد خاتمی امام جمعه نمره موقت تهران نیز بازتاب مقاومت زنان آگاه در برابر سیاستهای ارتجاعی وتحمیلی رژیم برزنان در رأس حاکمیت را با تضادهای درونی نظام در سال 88 مقایسه میکند و در مورد دعوای باندهای رژیم بر سر بردن زنان و جوانان به بهشت و جهنم (بهشت وجهنم از دیدگاه آخوندی) و در جواب به آخوند حسن روحانی میگوید: ”باز امروز همچون دوم خرداد برخیها مغلطهگری میکنند که نمیتوانیم مردم را بهزور به بهشت ببریم. ما میگوییم خدا به شما قدرت داده است بنابراین این قدرت را در خدمت ارزشها قرار دهید“..
این گفته آخوند خاتمی که ”قدرت را در خدمت ارزشها قراردهید“ ، نیات پلید یک آخوند خمینی صفت همچون او را برملا میکند که میبایست برای تحمیل ارزشهای ارتجاعی و آخوندی برزنان و جوانان از ”قدرت“ (بخوانید زور و بگیروببند) استفاده کرد تا مقررات آخوندی بر جوانان و زنان تحمیل شود.
در همین زمینه است که آخوند اژهای دادستان جنایتکار رژیم به حرفهای آخوند روحانی خرده میگیرد وبا اشاره تلویحی به سخنان او میگوید: ”امروزه در برخی زبانها و قلمها مسائل ناتوانی و ضعف در برابر دشمنان دیده میشود. برخی امروز بیان میکنند که به بهشت و جهنم مردم کاری نداشته باشید اینگونه تفکرات به سخره گرفتن زحمات مراجع تقلید، علما و حوزههای علمیه است“..
البته این آخوند جلاد نمیداند اگر به فرض محال آخوندی مانند حسن روحانی و شرکا جرأت کنند و بتوانند ”زحمات مراجع تقلید، علما و حوزههای علمیه“ را ”به سخره“ بگیرند!، قبل از آنان، این زنان و جوانان آگاه هستند که با مقاومت خود در برابر مقررات سرکوبگرانه و زنستیزانه آخوندی، ”زحمات مراجع تقلید، علما وحوزههای علمیه“ را به سخره گرفتهاند و تضادهای درونی نظام بر سرچگونگی برخورد با زنان و جوانان نیز، بازتاب تضاد اصلی است که بین مردم و بهویژه زنان و جوانان با نظام سرکوبگر ولایتفقیه است.
آری، این چنین است که مقاومت زنان آزاده، آنچنان نظام آخوندی و مهرههای رأس هرم حاکمیت را به حول و ولا انداخته است که تبدیل به یک بحران درونی نظام ولایتفقیه شده است.
بازتاب مقاومت زنان در رأس حاکمیت است که در مورد چگونگی برخورد با این مقاومت فزاینده، گرگها ی رأس نظام به جان هم افتادهاند و همدیگر را پاره میکنند.
پس، باید به زنان آگاه برای مقابله و مبارزه با سیاستهای ارتجاعی و زنستیزانه حکومت آخوندی دست مریزاد گفت و به عزم و اراده آنان در مبارزه علیه حاکمیت منحوس ولایتفقیه درود فرستاد.
به بیان دیگر جنگ این روزهای دو باند رژیم و بهخصوص دعوای این روزهای آخوند حسن روحانی با آخوندهای دانه درشت باند خامنهای نظیر علم الهدی، موحدی کرمانی، جنتی، احمد خاتمی و... بازتاب وترجمان سر ریز شدن تضاد از پایین در رأس هرم حاکمیت است.
واقعیت این است که هر دو باند درونی رژیم، از آنجایی که در چارچوب قوانین و مقررات نظام ولایتفقیه عمل میکنند، در سرکوب زنان مشترک هستند، اما شیوه برخورد آنها با مسایل زنان و سرکوب آنان، اندکی متفاوت است.
باند رفسنجانی ـ روحانی گمان میکند که با تعبیه سوپاپ اطمینان بر دیگ جوشان خشم متراکم مردم و بهخصوص زنان، میتواند از انفجار خشم اجتماعی جلوگیری کنند.
در راستای این سیاست است که این باند در مورد چگونگی برخورد با زنان و مسایل آنها، با باند ولیفقیه تضاد دارد. آنجا که آخوند روحانی خطاب به باند خامنهای میگوید بازور نمیتوان مردم را به بهشت برد، ناشی از همین تضاد ناشی میشود.
وقتی آخوند روحانی با بیان طنز میگوید بازور نمیتوان مردم را به بهشت برد، به بیان معکوس اما با صراحت اعتراف میکند که شیوه سرکوبگرانه رژیم در مورد زنان به بنبست رسیده است و باید با شیوه مناسبتری که باعث متراکم شدن خشم مردم و بهویژه زنان نشود، با مسأله بهاصطلاح بدحجابی و اساساً با مسایل زنان برخورد کرد.
در همین راستا است که آخوند ناطق نوری ضمن ابراز وحشت از مقاومت زنان در مقابل سیاست سرکوب رژیم و بهخصوص تحمیل حجاب اجباری بر آنان، به شیوههای باند ولیفقیه در مورد برخورد بامسایل زنان و مقوله حجاب ایراد میگیرد و با تندرو نامیدن سیاست باند ولیفقیه، اعتراف میکند که موضوع مقاومت زنان در برابر حجاب تحمیلی به یک معضل برای نظام تبدیل شده است. آخوند ناطق نوری در این رابطه میگوید: ”مهم اکنون نیز اگر جوانی بخواهد بر خلاف حکومت عمل کند و یا به نوعی اعتراضی نسبت به دولت و حکومت داشته باشد، اعتراض خود را با تغییر ظاهر و بدحجابی نشان میدهد که باید برای حل این موضع آسیبشناسی دقیقی صورت گیرد“.
این آخوند نزدیک به باند رفسنجانی- روحانی درجای دیگر از سخنانش اعتراف میکند که شیوه سرکوب و به گفته خودش قلع و قمع زنان نه تنها کارساز نبوده، بلکه نیروهای سرکوب رژیم نتیجه مطلوب را نگرفتهاند و سرکوب دختران و پسران باعث افزایش مقاومت هر چه بیشتر آنها در برابر مقررات ارتجاعی نظام ولایتفقیه شده است.
در این زمینه است که آخوند ناطق نوری راهحل برخورد با بهاصطلاح بدحجابی را بهکارگیری زور نمیداند، و در راستای سیاست باند رفسنجانی- روحانی و در راستای سیاست سوپاپ اطمینان در مورد مسایل اجتماعی، راه کار مقابله با مسایل زنان و ایراد گیری آخوندی به ”حجاب وعفاف“ آنها را راه کار فرهنگی میداند و میگوید: ”موضوع حجاب و عفاف و سایر مسایل فرهنگی نیاز به بحثها و جلسههایی مفصل داشته و با یکی دو جلسه قابل حل نیست. اینکه نیروی انتظامی یا منکرات بهطور مستقیم وارد کار شده و با قلع و قمع دختران و پسران آنها را برای ارشاد، تنبیه و یا مجازات به مرکز مبارزه با مفاسد اخلاقی ببرد بهطور کامل اشتباه بوده و در برخی اوقات نتیجه عکس و نامطلوبی نیز داشته است“.
بنابراین این مقاومت زنان و دختران در مقابل سیاست سرکوب و زنستیزانه آخوندی است که باعث شده است موضوع برخورد با زنان ومقوله تحمیل حجاب اجباری بر آنان، بهعنوان یک تضاد جدی در رأس هرم حاکمیت ظاهر میشود و این موضوع باعث جنگ وجدال درونی رژیم شود.
در مقابل حرفهای آخوند حسن روحانی و افرادی نظیر ناطق نوری، سران و مهرههای باند خامنهای به میدان آمدند.
آخوند علمالهدی در پاسخ به سخنان روحانی گفت با هر شیوهای که نظام بتواند حجاب را برزنان تحمیل میکند و مردم را به بهشت میبرد. !
آخوند موحدی کرمانی ضمن اعتراف به مقاومت زنان در برابر مقررات ارتجاعی و زنستیزانه نظام ولایتفقیه میگوید: ”نمایان شدن بد حجابیها در کشور را دهن کجی به نظام“ میداند و به این وسیله دغدغه خاطر نظام را از مقاومت زنان آزاده علیه سیاست سرکوب و زنستیزانه زنان رژیم ابراز میکند و میگوید: ”نمایان شدن بدحجابها در این کشور دهن کجی است به نظام، دهن کجی است به اسلامیت نظام، دهن کجی است به شهدا، دهان کجی است به خون شهدا و پایمال کردن خون شهدا، مسئولان نباید رضایت بدند به چنین چیزی، گناه اگر سری انجام بگیرد و مردم مطلع نشند هیچکس مسئول نیست“
آخوند احمد خاتمی امام جمعه نمره موقت تهران نیز بازتاب مقاومت زنان آگاه در برابر سیاستهای ارتجاعی وتحمیلی رژیم برزنان در رأس حاکمیت را با تضادهای درونی نظام در سال 88 مقایسه میکند و در مورد دعوای باندهای رژیم بر سر بردن زنان و جوانان به بهشت و جهنم (بهشت وجهنم از دیدگاه آخوندی) و در جواب به آخوند حسن روحانی میگوید: ”باز امروز همچون دوم خرداد برخیها مغلطهگری میکنند که نمیتوانیم مردم را بهزور به بهشت ببریم. ما میگوییم خدا به شما قدرت داده است بنابراین این قدرت را در خدمت ارزشها قرار دهید“..
این گفته آخوند خاتمی که ”قدرت را در خدمت ارزشها قراردهید“ ، نیات پلید یک آخوند خمینی صفت همچون او را برملا میکند که میبایست برای تحمیل ارزشهای ارتجاعی و آخوندی برزنان و جوانان از ”قدرت“ (بخوانید زور و بگیروببند) استفاده کرد تا مقررات آخوندی بر جوانان و زنان تحمیل شود.
در همین زمینه است که آخوند اژهای دادستان جنایتکار رژیم به حرفهای آخوند روحانی خرده میگیرد وبا اشاره تلویحی به سخنان او میگوید: ”امروزه در برخی زبانها و قلمها مسائل ناتوانی و ضعف در برابر دشمنان دیده میشود. برخی امروز بیان میکنند که به بهشت و جهنم مردم کاری نداشته باشید اینگونه تفکرات به سخره گرفتن زحمات مراجع تقلید، علما و حوزههای علمیه است“..
البته این آخوند جلاد نمیداند اگر به فرض محال آخوندی مانند حسن روحانی و شرکا جرأت کنند و بتوانند ”زحمات مراجع تقلید، علما و حوزههای علمیه“ را ”به سخره“ بگیرند!، قبل از آنان، این زنان و جوانان آگاه هستند که با مقاومت خود در برابر مقررات سرکوبگرانه و زنستیزانه آخوندی، ”زحمات مراجع تقلید، علما وحوزههای علمیه“ را به سخره گرفتهاند و تضادهای درونی نظام بر سرچگونگی برخورد با زنان و جوانان نیز، بازتاب تضاد اصلی است که بین مردم و بهویژه زنان و جوانان با نظام سرکوبگر ولایتفقیه است.
آری، این چنین است که مقاومت زنان آزاده، آنچنان نظام آخوندی و مهرههای رأس هرم حاکمیت را به حول و ولا انداخته است که تبدیل به یک بحران درونی نظام ولایتفقیه شده است.
بازتاب مقاومت زنان در رأس حاکمیت است که در مورد چگونگی برخورد با این مقاومت فزاینده، گرگها ی رأس نظام به جان هم افتادهاند و همدیگر را پاره میکنند.
پس، باید به زنان آگاه برای مقابله و مبارزه با سیاستهای ارتجاعی و زنستیزانه حکومت آخوندی دست مریزاد گفت و به عزم و اراده آنان در مبارزه علیه حاکمیت منحوس ولایتفقیه درود فرستاد.