هر روز که از اعدام جنایتکارانه مجاهد قهرمان غلامرضا خسروی، میگذرد بهوضوح میشود دید که این شهادت از یک طرف چطور روی سر خود رژیم آوار شده و آخوندها را وحشتزده کرده و از طرف دیگر چه امواج فرابرندهیی در مقاومت مردم ایران ایجاد کرده و چطور یک بار دیگرحقانیت و اصالت این مقاومت را در برابر انظار جهانیان قرار داده است.
اقدام بعدی رژیم مبنی بر دفن شبانهٴ پیکر مجاهد شهید غلامرضا خسروی در اصفهان از ترس تجمع مردم و تهدید خانواده و بستگان شهید، مبنی بر ممنوعیت برگزاری هر گونه مراسمی، گویای وحشتزدگی حکومت است. اما بهرغم این ممنوعیتها، میبینیم که موج برانگیختگی و ادای احترام نسبت به این شهید قهرمان چطور در اقشار مختلف مردم، بهخصوص جوانان از نقاط مختلف کشور برخاسته و دامنهاش تا کجا پیشرفته است. شعار پرطنین «مجاهد گرانقدر شهادتت مبارک» در منطقهٴ سواد جان و گردهمایی برای بزرگداشت این شهید در مسجد جامع زادگاهش در زیر تهدیدها و حملات نیروی انتظامی و سرکوبگر نمودی است از جوشش این خون پاک که حالا از این بهبعد در همهجای ایران و در میان اشرفنشانها در سراسر جهان شاهدش خواهیم بود.
بهراستی غلامرضای قهرمان، الآن نه تنها دیگر به افقی پر کشیده که از دسترس دژخیمان خارج شده و از هر تیر توطئه و ترفند رژیم رسته، بلکه به الگویی جاودان برای همهٴ مبارزان و آزادیخواهان و به اسطورهیی فناناپذیر در تاریخ جنبش مردم ایران تبدیل شدهاست. خود غلامرضا این حقیقت را بهتر و روشنتر از هر کسی میدید و تا بن استخوان به آن يقين داشت. آنجا که بیمحابا به رژیم میتاخت و علیه دژخیمان افشاگری میکرد و به تهدیدهای مکرر آنها در مورد اعدامش پوزخند میزد و اعدام را «خیر مطلق» میدانست. او در مصاحبهای در 21شهریور 92، یعنی چند روز بعد از حماسه اشرف تأکید کرده: «هر لحظه آماده شهادت در راه خدا و خلق و آرمانهای رهایی بخش و توحیدی مجاهدین خلق ایران میباشم و همین حکم اعدام را هم در چارچوب قضا و قدر الهی دانسته و هر شرایطی و هر حکمی را خیر مطلق میدانم و با جان و دل میپذیرم و برای آن هم افتخار میکنم».
بله، غلامرضای قهرمان باتأثیرپذیری عمیق از حماسه کهکشان اشرف، آن روزها خیلی خوب میدانست دارد چه کار میکند، او با الهام از ستارگان تابان کهکشان اشرف پایداری اشرفی را به عمق زندانهاي رژیم برد و همراه با یارانش بند 350را به يکي از هزار اشرفی که حالا در همهجا شاهدش هستیم تبدیل کرد. بله او برای این کار جانش راچلة کمان قرار داد و قلب سیاه ارتجاع پلید آخوندی را نشانه رفت. مثل شهیدان اشرف و لیبرتی و در ادامه راه شهیدان حماسه اشرف.
جملات بعدی مصاحبه غلامرضای قهرمان نشان ميدهد که مجاهدخلق با چه روشنبینی و با چه آگاهی عمیق سیاسی، پنبة شیخک شیاد آخوند روحانی را هم زده و گفته اصلا هم نگاهم و امیدم به این نیست که حسن روحانی چه میخواهد بکند یا نکند، یا چه شعاری میدهد و یا نمیدهد. ما وظیفه ملی، میهنی و آرمانی خودمان را انجام میدهیم و آماده فدا شدن و پرداخت هزینه و بهای آن در هر سطحی میباشیم. حسن روحانی کیست؟! ما نگاهمان فراتر و بالاتر از این هاست».
بله، یکی دیگر از آثار پربرکت شهادت قهرمانانهٴ غلامرضا، افشای بیش از پیش ماهیت همین شیخ دغلکار و در هم ریختن بساط دجالگری اوست که با شعار اعتدال به میدان آمده و در جنگ قدرتش با ولیفقیه هر روز یک چیزی در مورد اینکه نباید خیلی به مردم سخت گرفت مي زند. حاصل این حرفها و ژستهای توخالی در عمل، بگیر و ببند بیشتر و دو برابر شدن اعدامها، از جمله اعدام قهرمانانی مثل غلامرضاست.
در سطح بینالمللی هم بازتاب فوقالعادهٴ این اقدام جنایتکارانهٴ رژیم و اعدام کسی که تمام بهاصطلاح جرمش، ارتباط با سازمان مجاهدین و کمک مالی به اين سازمان بوده کلیه اباطیلی را که رژیم و مزدورها و لابیهايش در مورد مدره شدن رژیم بافته و تنیده بودند، پنبه کرد و همه را به باد فنا داد و یک بار دیگر وحشت رژیم از مجاهدین و مقاومت سازمانیافته مردم ایران در معرض دید همهٴ دنیا قرار گرفت. در پایان و بهعنوان نتیجهگیری، باز هم از مصاحبه غلامرضای قهرمان کمک بگیرم که به مخاطبانش که در واقع مردم ایران، بهخصوص جوانان مبارز و انقلابی هستند، گفته بود: «از مخاطبینم هم میخواهم که عزم خود را برای سرنگونی این نظام جنایتکار و ضدبشری جزم نموده و تمام تلاش خود را معطوف به براندازی این رژیم با همهدار و دستههایش و سپس برقراری حاکمیت مردمی، آزادی، دموکراسی، برابری و عدالت برای تکتک آحاد ملت نمایند».
اقدام بعدی رژیم مبنی بر دفن شبانهٴ پیکر مجاهد شهید غلامرضا خسروی در اصفهان از ترس تجمع مردم و تهدید خانواده و بستگان شهید، مبنی بر ممنوعیت برگزاری هر گونه مراسمی، گویای وحشتزدگی حکومت است. اما بهرغم این ممنوعیتها، میبینیم که موج برانگیختگی و ادای احترام نسبت به این شهید قهرمان چطور در اقشار مختلف مردم، بهخصوص جوانان از نقاط مختلف کشور برخاسته و دامنهاش تا کجا پیشرفته است. شعار پرطنین «مجاهد گرانقدر شهادتت مبارک» در منطقهٴ سواد جان و گردهمایی برای بزرگداشت این شهید در مسجد جامع زادگاهش در زیر تهدیدها و حملات نیروی انتظامی و سرکوبگر نمودی است از جوشش این خون پاک که حالا از این بهبعد در همهجای ایران و در میان اشرفنشانها در سراسر جهان شاهدش خواهیم بود.
بهراستی غلامرضای قهرمان، الآن نه تنها دیگر به افقی پر کشیده که از دسترس دژخیمان خارج شده و از هر تیر توطئه و ترفند رژیم رسته، بلکه به الگویی جاودان برای همهٴ مبارزان و آزادیخواهان و به اسطورهیی فناناپذیر در تاریخ جنبش مردم ایران تبدیل شدهاست. خود غلامرضا این حقیقت را بهتر و روشنتر از هر کسی میدید و تا بن استخوان به آن يقين داشت. آنجا که بیمحابا به رژیم میتاخت و علیه دژخیمان افشاگری میکرد و به تهدیدهای مکرر آنها در مورد اعدامش پوزخند میزد و اعدام را «خیر مطلق» میدانست. او در مصاحبهای در 21شهریور 92، یعنی چند روز بعد از حماسه اشرف تأکید کرده: «هر لحظه آماده شهادت در راه خدا و خلق و آرمانهای رهایی بخش و توحیدی مجاهدین خلق ایران میباشم و همین حکم اعدام را هم در چارچوب قضا و قدر الهی دانسته و هر شرایطی و هر حکمی را خیر مطلق میدانم و با جان و دل میپذیرم و برای آن هم افتخار میکنم».
بله، غلامرضای قهرمان باتأثیرپذیری عمیق از حماسه کهکشان اشرف، آن روزها خیلی خوب میدانست دارد چه کار میکند، او با الهام از ستارگان تابان کهکشان اشرف پایداری اشرفی را به عمق زندانهاي رژیم برد و همراه با یارانش بند 350را به يکي از هزار اشرفی که حالا در همهجا شاهدش هستیم تبدیل کرد. بله او برای این کار جانش راچلة کمان قرار داد و قلب سیاه ارتجاع پلید آخوندی را نشانه رفت. مثل شهیدان اشرف و لیبرتی و در ادامه راه شهیدان حماسه اشرف.
جملات بعدی مصاحبه غلامرضای قهرمان نشان ميدهد که مجاهدخلق با چه روشنبینی و با چه آگاهی عمیق سیاسی، پنبة شیخک شیاد آخوند روحانی را هم زده و گفته اصلا هم نگاهم و امیدم به این نیست که حسن روحانی چه میخواهد بکند یا نکند، یا چه شعاری میدهد و یا نمیدهد. ما وظیفه ملی، میهنی و آرمانی خودمان را انجام میدهیم و آماده فدا شدن و پرداخت هزینه و بهای آن در هر سطحی میباشیم. حسن روحانی کیست؟! ما نگاهمان فراتر و بالاتر از این هاست».
بله، یکی دیگر از آثار پربرکت شهادت قهرمانانهٴ غلامرضا، افشای بیش از پیش ماهیت همین شیخ دغلکار و در هم ریختن بساط دجالگری اوست که با شعار اعتدال به میدان آمده و در جنگ قدرتش با ولیفقیه هر روز یک چیزی در مورد اینکه نباید خیلی به مردم سخت گرفت مي زند. حاصل این حرفها و ژستهای توخالی در عمل، بگیر و ببند بیشتر و دو برابر شدن اعدامها، از جمله اعدام قهرمانانی مثل غلامرضاست.
در سطح بینالمللی هم بازتاب فوقالعادهٴ این اقدام جنایتکارانهٴ رژیم و اعدام کسی که تمام بهاصطلاح جرمش، ارتباط با سازمان مجاهدین و کمک مالی به اين سازمان بوده کلیه اباطیلی را که رژیم و مزدورها و لابیهايش در مورد مدره شدن رژیم بافته و تنیده بودند، پنبه کرد و همه را به باد فنا داد و یک بار دیگر وحشت رژیم از مجاهدین و مقاومت سازمانیافته مردم ایران در معرض دید همهٴ دنیا قرار گرفت. در پایان و بهعنوان نتیجهگیری، باز هم از مصاحبه غلامرضای قهرمان کمک بگیرم که به مخاطبانش که در واقع مردم ایران، بهخصوص جوانان مبارز و انقلابی هستند، گفته بود: «از مخاطبینم هم میخواهم که عزم خود را برای سرنگونی این نظام جنایتکار و ضدبشری جزم نموده و تمام تلاش خود را معطوف به براندازی این رژیم با همهدار و دستههایش و سپس برقراری حاکمیت مردمی، آزادی، دموکراسی، برابری و عدالت برای تکتک آحاد ملت نمایند».