728 x 90

-

جیغ بنفش ولایت‌فقیه نشانگر چیست؟

-

دیدار خانم مریم رجوی با احمد جربا رئیس ا‌ئتلاف ملی نیروهای انقلاب و اپوزیسیون سوریه در پاریس
دیدار خانم مریم رجوی با احمد جربا رئیس ا‌ئتلاف ملی نیروهای انقلاب و اپوزیسیون سوریه در پاریس
می گویند «کرکسی به جوجه خود می‌گفت همین که یک آدم دیدی که خم شد بی‌درنگ فرار کن! چون ممکن است خم شده باشد که سنگی بردارد. جوجه کرکس جواب داد اما تجربه من این است که با دیدن آدم باید فرار کرد، چه بسا که از پیش سنگ درآستین داشته باشد». حالا حکایت این جوجه کرکس، حکایت ولایت‌فقیه است که با یک ملاقات، جیغ بنفشش همه جا را گرفته. هردم در تلویزیونش داد می‌کشد که آی! حرامیها متحد شدند! همزمان با وقاحت تمام مردم پاکباز و انقلاب عظیم و انقلابیون سوریه را تروریست می‌خواند و با دروغهای آشکار از پیدا شدن اجساد مجاهدین در جبهه‌های سوریه یا از تشکیل اشرفی دیگر در سوریه خبر می‌دهد! (بگذریم که در میان همین جیغ و جارها چه حقایقی را می‌توان نتیجه گرفت. یک موردش تشابه اتهاماتی است که به مقاومت سوریه می‌زند با اتهاماتی که بیش از سه دهه است نثار مقاومت ایران می‌کند. به خلق بزرگ و محروم و مظلوم سوریه توهین می‌کند و بزرگترین و با شکوه‌ترین حماسه‌های پایداری خلقهای معاصر را کار تروریستها می‌خواند! و چه شباهت جالبی! مگر همیشه انقلاب و مقاومت ایران را با 120هزار شهید و بی‌شک بیشتر از این رقم، سالهاست که کار گروهک تروریست نمی‌خواند!؟)

اما حالا سؤال این است که آیا این همه جیغ و جار، به‌خاطر یک ضربه سیاسی است که از این ملاقات خورده است؟ آیا این ملاقات تنها یک سیلی سیاسی برای ولایت‌فقیه، و یا تنها یک رخداد درخشان در اوج برای مقاومت است؟ یا نتایج دیگری می‌توان از آن گرفت؟

در این‌که این ملاقات یک ضربه سیاسی مهم است شکی نیست؛ ملاقاتی که، از دیدارهای مهم قبل و همزمان احمد جربا بیشتر در اخبار جهان درخشید و بیشتر مورد توجه و بحث قرار گرفت. اما همهٴ سخن این است که با همهٴ درخششش، این ملاقات برای رژیم ولایت‌فقیه بسا بیشتر از یک ملاقات بود. بیشتر از یک ضربه. به همین دلیل هم مثلاً بیماران دچار شده به کزاز که با دست گذاشتن به یکی از زخمهایشان ناگهان جیغ می‌کشند و با تمام پیکرشان واکنش نشان می‌دهند، این رژیم به فریاد و فغان آمد.

اکنون ببینیم این ملاقات و انتشار خبر آن و لرزه‌ای که در رژیم انداخته بیانگر چه حقایقی است:
1ـ هر چه بیشتر اهمیت و توان و شناخته‌شدگی مقاومت ایران را به دنیا نشان داد؛ چرا که همه دیدند رهبری مقاومتی درخشان و خونین، در مقاومت ایران متحدی استوار می‌یابد و با این مقاومت دست همبستگی می‌فشارد.

2ـ سی و پنج سال مقاومت و نبرد از جمله رزم متشکل در ارتش آزادیبخش ملی ایران، در مقاومت ایران به یک توان و اعتبار و نیروی فشرده تبدیل شده است که هر جزء آن توان گشایش و گسترش و پیشبرد اهداف جنبش را دارد.

3ـ سرکوبی قساوت‌بار و جنایتکارانهٴ حکومت ولایت‌فقیه علیه خلق سوریه برای نجات دیکتاتور خونریزش، نه تنها باعث رسوا شدن ماهیت خونخوار ولایت‌فقیه در دنیا شده، بلکه باعث شده که به موازات آن، حقانیت، درستی و پاکی مقاومت ایران در مبارزه طولانی‌اش علیه دیکتاتوردی سفاک و دجال ولایت‌فقیه هر چه بیشتر اثبات شود و عزم و رزم مجاهدان و رزم‌آوران و کوشندگان مقاومت ایران هرچه تابانتر پیش روی جهان گذاشته شود.

4ـ و آخرین نتیجه این که: مقاومت ایران سی و پنج سال است پنجه در پنجه این رژیم دجال و سفاک دارد. حقیقت این است که ضعف درونی رژیم در اثر پایداریها رژیم را فرتوت و متزلزل کرده است. به‌رغم همهٴ کشتارها، به‌رغم همهٴ توطئه‌هایش، باز این نیروی اصلی سرنگون کننده، بر جای مانده است؛ از درون، این حاکمیت ننگین را متزلزل و منفور مردم ایران کرده و از بیرون او را به تلة اتمی و تحریمها انداخته است؛ به‌طوری‌که از یک ملاقات این مقاومت، چنین به فغان می‌آید. بله!

«مـــوســیــی فــرعــون را بــا رود نــیــل مــی‌کــشــد بــا لـشـکـر و جـمـع ثـقـیـل».
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/54c88e31-a7d8-4c6d-a83d-504c3993ea5f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات