728 x 90

اختلافات سیاسی در ایران,

ماجرای مک فارلین، روایت رفسنجانی و یک یادآوری تاریخی

-

رفسنجانی
رفسنجانی
پس از گذشت نزدیک به سه دهه از ماجرای فرستادن کلت و کیک توسط رونالد ریگان رئیس‌جمهور وقت آمریکا برای خمینی و سفر مک فارلین به تهران، این ماجرا هم‌اکنون یکی از مسائل مورد منازعه و دعوای دو باند رژیم شده است.
از آنجا که آخوند روحانی در مذاکرات با مک فارلین شرکت داشته است، عناصر باند ولی‌فقیه از جمله مستندسازان سی دی «من روحانی هستم» می‌خواهند شرکت روحانی در مذاکرات با مک فارلین را به‌عنوان یک برگ سیاه در کارنامه روحانی به ثبت برسانند.
رفسنجانی در 28اردیبهشت 92 روایتی از ماجرای مک فارلین را بازگو کرد که جای هیچ شک و شبهه‌یی باقی نگذاشت که خمینی کسی بوده است که از ابتدا تا انتها طرف حساب آمریکاییها در این رسوایی بوده است. اما قبل از پرداختن به روایت رفسنجانی از ماجرای مک فارلین یادآوری حقایقی درباره رسوایی ایران‌گیت ضروری است و نشان می‌دهد که چگونه ریشه همه برچسبها و لجن‌پراکنی‌ها علیه مقاومت مردم ایران، هیچ چیز جز نزدیکی به رژیم و معامله و زد و بند با دیکتاتوری مذهبی نیست:
سفر مک فارلین به تهران در 4خرداد سال 65، یکی از حلقات زد و بند و معامله پنهان دولت آمریکا به زمامداری ریگان با خمینی بود که به فضیحت ایران‌گیت و یا ایران ـ کنترا معروف شده است. در این رسوایی رژیم آخوندی برای آزاد کردن گروگانهای آمریکایی که توسط مزدورانش در لبنان به اسارت گرفته شده بودند، خواستار دریافت سلاحهای آمریکایی برای استفاده در جنگ ضدمیهنی و متهم‌ کردن مجاهدین به تروریسم بود.
در دوم مرداد سال 1364 (24 ژوئیه 1985) ریچارد مورفی دستیار وزارت‌خارجه دولت ریگان در یک جلسه استماع در کنگره در میان شگفتی و حیرت نمایندگان کنگره آمریکا و مجاهدین و همه فعالان و حامیان مقاومت ایران، اتهام تروریسم را به‌ مجاهدین نسبت داد. وی بدون هیچ‌ زمینه قبلی و بدون این‌که کسی از او سؤالی کرده باشد، به قرائت یک بیانیه‌ از پیش آماده شده پرداخت که مجاهدین را به‌تروریسم متهم می‌کرد.
در آن ایام، دلیل این موضعگیری بی‌سابقه، آن‌هم علیه جنبشی که تا آن‌تا ریخ، جوخه‌های اعدام ملایان نزدیک به 40‌هزار نفر از اعضا و هوادارانش را اعدام کرده بود، روشن نبود.
ده ماه بعد از این تاریخ، یعنی در 4خرداد سال1365، رابرت مک‌فارلین، مشاور امنیت ملی آمریکا به ایران سفر می‌کند. مک فارلین اضافه بر کلت و کیک که سمبل حسن‌نیت آمریکا ب نسبت به رژیم آخوندی بود، با خود یکی از محموله‌های سلاح برای رژیم آخوندی را نیز به همراه داشت.
هدف مک فارلین قانع کردن سران رژیم و به‌ویژه خمینی برای آزاد کردن گروگانهای آمریکایی در لبنان بود و مخاطب اول هم شخص خمینی بود. به این ترتیب آمریکا هر دو شرط رژیم یعنی برچسب زدن به مجاهدین و تأمین سلاح برای رژیم در جنگ ضدمیهنی را اجابت کرده بود.
5ماه بعد خبرگزاری فرانسه در روز 11آبان‌ (2‌نوامبر‌ ) خبر داد که دیوید جیکوبسن آمریکایی که گروه «جهاد اسلامی» او را در بیروت به گروگان گرفته بود، آزاد شد. روز 12آبان، رویتر به‌نقل از یک متخصص اسراییلی خبر داد که سوریه و ایران در جریان آزادی گروگان آمریکایی دخیل بوده‌اند.
اما این ماجرای پنهانی در روز 13‌آبان‌ ، از پرده به‌در افتاد. یکی از دلالان این معامله به نام «قربانی فر» که رژیم سهم او را در این معامله بالا کشیده بودند، نامه شکایتی به منتظری نوشت و منتظری که از این ماجرا بی‌اطلاع بود، جزئیات این رسوایی را از طریق یکی از بستگانش به نام «مهدی هاشمی» در اختیار مجله لبنانی «الشراع» قرار داد.
هیأت حاکمه آمریکا این موضوع را دنبال کرد و در کنگره آمریکا تحت ریاست سناتور تاور از تکزاس کمیسیونی برای رسیدگی به این رسوایی تشکیل شد.
این کمیسیون نزدیک به 300هزار سند در این رابطه جمع‌آوری کرد، با 500نفر مصاحبه انجام داد و 28 شاهد را ظرف 40روز به استماع در برابر کنگره کشاند. وقتی بعد از همه این تحقیقات گزارش کمیسیون تاور توسط قاضی «والش» منتشر شد، علت موضعگیری آن روز ریچارد مورفی و زدن برچسبهای آن‌چنانی به مجاهدین برملا شد که هیچ چیز جز معامله با رژیم آخوندی نبوده است.
کمیسیون تاور در گزارش خود تصریح نمود بیانیه ریچارد مورفی دستیار وزیر خارجه آمریکا علیه مجاهدین، اجابت یک «پیش‌شرط» رژیم آخوندی برای آزاد کردن گروگانهای آمریکایی در لبنان بوده است.
تحقیقات بعدی همچنین معلوم کرد درآمد حاصل از فروش 30میلیون دلار به خمینی در این رسوایی، به حساب ضدانقلابیون موسوم به ”کنترا“ که علیه حکومت ساندینیستها در نیکاراگوئه می‌جنگیدند واریز شده است.
اکنون رفسنجانی بخشی از این رسوایی را در روایت خودش گنجانده است و نشان می‌دهد که طرف حساب اصلی این رسوایی از جانب رژیم شخص خمینی بوده است.
وقتی رفسنجانی پس از گذشت نزدیک به سه دهه از این ماجرا، به سفرمک فارلین اشاره می‌کند با افتخار از آن به‌عنوان یکی از نقاط قوت رژیم آخوندی و عملکرد برجسته مسئولان نظام آخوندی یاد می‌کند.
رفسنجانی در 28اردیبهشت 92 در دیدار با جمعی از مدیران، سفرا و کارداران سابق رژیم می‌گوید: ”با کاری منسجم و تلفیقی از شیوه‌های پنهان و پیدای دیپلماسی، هم نیازهای نظامی جبهه‌ها در آن مقطع حساس دفاع مقدس را تأمین کردیم و هم نگذاشتیم ابهت انقلاب اسلامی در نگاه جهانیان مخدوش شود که موجب افتخار ایران و رسوایی و بحران در آمریکا شد“.
رفسنجانی به جریان اعتراض 8تن ازنمایندگان مجلس رژیم از جمله محمد خامنه‌ای برادر خامنه‌ای به وزارت‌خارجه رژیم و اقدام خمینی برای نشاندن آنها بر سرجایشان اشاره می‌کند و می‌گوید: ”در آن زمان که هشت نماینده مجلس می‌خواستند از وزیر امور خارجه در این باره سؤال کنند و در مطبوعات اعتراض می‌کردند، امام در بیانیه‌یی معروف به «این تذهبون؟!» گفتند و بر آنان نهیب زدند که حرفهایی را که شما می‌زنید، رادیو اسراییل جرأت نمی‌کند بگوید“.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی با بیان این‌که ”منتقدان ماجرای مک فارلین همیشه هیاهو می‌کردند“ و با اشاره به آگاهی کامل خمینی و راهنماییهای مؤثر او در زمینه ماجرای مک فارلین و مذاکره با او می‌گوید: ”چون امام از اول تا آخر در جریان مسأله مک فارلین بودند و بارها در مسیر راهنماییهای مؤثری داشتند، مطمئن بودند که افرادی درصدد شبه‌افکنی‌اند و با آن بیانیه آنها را به خوبی از میدان به‌در کرد“.
ملاحظه می‌شود به‌رغم شعرو شعارهای دجالگرانه ضد آمریکایی خمینی و رژیم او در آن زمان، چطور وقتی مصلحت رژیم آخوندی اقتضا می‌کند خمینی بالکل شعارهای دجالگرانه‌اش را کنار می‌گذارد به‌طوری که اکنون رفسنجانی مدعی است که ماجرای سفرمک فارلین به تهران نه تنها نقطه ضعف خمینی نبود بلکه نقطه قوت او محسوب می‌شود
آنچه که هم‌اکنون اهمیت دارد نقش رفسنجانی و خطی است که او برای بیرون آوردن نظام آخوندی از بحرانهای لاعلاج مؤثرمی‌داند، تمامی خاطره گوییهای رفسنجانی در مورد سفرمک فارلین و نقش خمینی و... در حال حاضر نیز به‌خاطر پیش‌بردن این خط است.
باند رفسنجانی- روحانی و خصوصاً شخص رفسنجانی شعرو شعارهای به‌اصطلاح ضداستکباری نظام را تاریخ مصرف گذشته می‌دانند و مدعی‌اند باید فصلی نوینی را در روابط رژیم باکشورهای غربی و به‌خصوص آمریکا شروع کرد.
در راستای این خط است که رفسنجانی با افتخار از سفرمک فارلین دفاع می‌کند و موضع خمینی در آن زمان را هم جهت خط خودش می‌داند.
رفسنجانی هم‌اکنون نیز چاره را در این می‌بیند که باید در سیاست ”تعامل“ با کشورهای غربی وارد شد و در جهت پیشبرد همین خط است که تلاش دارد بعد از جام زهر اتمی جام زهرهای دیگر را به خورد ولی‌فقیه بدهد و از این جهت است که به کارگزاران رژیم در وزارت‌خارجه خط می‌دهد که: ”وزارت‌خارجه با مدیران مجرب و منطقی خویش، عزت، حکمت و مصلحت را به گفتگوهای سیاسی برگرداند و ذهنیتهای منفی را جبران کرد“.
واضح است که اشاره رفسنجانی به ذهنیتهای منفی، به دست آوردن دل کشورهای غربی و ندامت از شعرو شعارهای دجالگرانه پیشین رژیم و گشودن باب تعامل با آنها در راستای خط وابسته‌گرایی است.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/87a0c7cf-fb10-4401-8c5e-1097d890b128"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات