بازگشت پیروزمندانهٴ تمامی زندانیان سیاسی بند350 اوین از سلولهای انفرادی، بهمثابه پیروزی بزرگ فرزندان مبارز در بند مردم ایران است که با پایداریشان توانستند دشمن را وادار به عقبنشینی کنند، و اراده خودشان را برای ادامه مقاومت علیه این رژیم و ادامه مسیر برای آزادی، به دژخیمان نظام ولایت تحمیل کنند.
بازگشت پیروزمندانه زندانیان سیاسی از سلولهای انفرادی دو پیام مهم دارد.
پیام اول اینکه با مقاومت در هر شرایطی میتوان دشمن را به عقبنشینی وادار کرد. مقاومت علیه دشمن، سرچشمه همه داراییها و تواناییهای یک جنبش، زندانیان مقاوم و یک خلق برای پیروزی است.
پیام دوم، شکست و خواری و خفت دشمن است که عامل مبنایی آن، ضعف و ناتوانی نظام فرتوت ولایت است.
ضعف و زبونی دشمن در ماجرای زندان اوین آنچنان برجسته و چشمگیر است که بهرغم ادعاهای دروغین سران و مهرههای آن مبنی بر ”اقتدار نظام“ !، سرانجام رژیم ناچار شد در مقابل اراده استوار زندانیان دست و پا بسته در سلولهای انفرادی، تسلیم شود و شرایط زندانیان را بپذیرد.
ضعف و خواری دشمن اساساً ناشی از شرایطی است که نظام ولایتفقیه در آن قرار دارد.
بحرانهای مختلف اجتماعی و اقتصادی رژیم را احاطه کرده، و نظام برای خلاص کردن گریبان خود از عواقب این بحرانها که ارکان نظام را به لرزه درآورده مجبور شده است با خواری و خفت جام زهر اتمی را بنوشد، طبعاً اثرات جام زهر در پیکره رژیم و در تمامی شئونات آن رسوخ و رژیم را بیش از گذشته تضعیف کرده است.
در چنین شرایط ضعف و زهرخوردگی است که رژیم نمیتواند بحران ناشی از حمله به زندانیان سیاسی بند 350 اوین را مانند گذشته و دهه 60، با سرکوب زندانیان از سر بگذراند و مجبوراست برای فرونشاندن بحران حمله به زندانیان سیاسی، عقبنشینی کند.
طلسمشکستگی ”مقام ولایت“ و زهرخوردگی نظام درحدی است، که بهرغم اینکه گزمگان رژیم در زندان اوین به زندانیان سیاسی بیدفاع حمله کرده و چند نفر از زندانیان را مضروب و مجروح کردند، رژیم جرأت نداشت مسئولیت مضروب و مصدوم کردن زندانیان سیاسی را بپذیرد و اعتراف کند که حتی یک نفر در جریان این حمله جنایتکارانه مجروح شده است.
مهرهای رژیم پشت سرهم به صحنه میآمدند و با تکذیبهای مکرر اعلام میکردند کسی در جریان این حمله مضروب و مصدوم نشده است و با الهام از روح پلید خمینی (خمینی دجال میگفت مجاهدین خودشان، خودشان را شکنجه میکنند) میگفتند این زندانیان هستند که خودشان را با شیشه شکسته مضروب و مصدوم کردهاند.
تکذیب مفتضحانه مضروب و مصدوم کردن زندنیان سیاسی بند 250 اوین نیز از مقتضیات بحران زهر خوران اتمی است.
درپی خوردن جام زهر اتمی جام زهر حقوقبشر نیز در برابر رژیم قرار داده شده است، در چنین شرایطی است که رژیم از مسئولیت مضروب و مصدوم کردن زندانیان سرباز میزند.
بیدلیل هم نیست که این روزها آخوند حسن روحانی تلاش دارد تا با ادا و اطوارهای به اصلاح ”اعتدالگرایانه“ ، در سطح بینالمللی چهره کریه نظام ولایتفقیه را بزک کند.
رژیم در دهه 60 با سبعیت تمام 120هزار تن از زندانیان مجاهد و مبارز را شکنجه و اعدام کرد و برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه، شکنجه و کشتار زندانیان سیاسی را رسماً در مطبوعات و رسانهها اعلام میکرد و از این کار هم دفاع میکرد.
خلاصه اینکه عقبنشینی رژیم در ماجرای حمله به زندانیان سیاسی بند 350 اوین و بازگرداندن زندانیان از انفرادی، به دو عامل مبنایی ربط دارد.
عامل اول مقاومت زندانیان سیاسی و تحمیل اراده استوارشان بر دژخیمان است.
عامل دوم ضعف مفرط نظام در بحبوحه زهرخوران اتمی و عملکرد این زهر در تمامی شئونات نظام است.
بر اساس دو عامل فوق است که سرکوب کارکرد اصلیش که مرعوب کردن زندانی است را از دست میدهد و نتیجه عکس میدهد، یعنی سرکوب خودش تبدیل به عاملی برای مقاومت زندانی میشود.
بیدلیل نیست که آخوند موسوی لاری یکی از افراد نزدیک به باند رفسنجانی- روحانی که در مقام وزیر کشور دولت آخوند شیاد محمد خاتمی خودش در سرکوب قیام دانشجویی سال 78 و به خاک و خون کشیدن کوی دانشگاه تهران نقش مهمی داشته است، اعتراف میکند که فضای امنیتی که رژیم طی این سالیان بهوجود آورده جواب نداشته و نتیجه معکوس داشته است و به نظام توصیه میکند راه شکست خوردهٴ بگیروببند را دوباره تجربه نکند.
فعالیت مقاومت ایران در افشای جنایت رژیم دربند 250 اوین و موج محکومیتهای بینالمللی، نقش مهمی در وادار کردن رژیم به عقبنشینی ایفا کرد.
همانطور که اشاره شد در مرحله ضعف مطلق و زهرخوردگی، رژیم توان این را نداشت که واقعه بند 350 زندان اوین در زمینه نقض حقوقبشر به یک بحران برای رژیم تبدیل شود.
موج انزجار افکار عمومی مردم ایران از جنایت علیه زندانیان سیاسی بند 350 اوین، همبستگی زندانیان سیاسی سایر زندانهای کشور با آنان، حمایتهای بینالمللی از زندانیان سیاسی ایران و محکومیت این جنایت توسط مجامع حقوقبشری و تعدادی از دولتها، در عقب راندن رژیم نیز مؤثر واقع شد.
بازگشت پیروزمندانه زندانیان سیاسی از سلولهای انفرادی دو پیام مهم دارد.
پیام اول اینکه با مقاومت در هر شرایطی میتوان دشمن را به عقبنشینی وادار کرد. مقاومت علیه دشمن، سرچشمه همه داراییها و تواناییهای یک جنبش، زندانیان مقاوم و یک خلق برای پیروزی است.
پیام دوم، شکست و خواری و خفت دشمن است که عامل مبنایی آن، ضعف و ناتوانی نظام فرتوت ولایت است.
ضعف و زبونی دشمن در ماجرای زندان اوین آنچنان برجسته و چشمگیر است که بهرغم ادعاهای دروغین سران و مهرههای آن مبنی بر ”اقتدار نظام“ !، سرانجام رژیم ناچار شد در مقابل اراده استوار زندانیان دست و پا بسته در سلولهای انفرادی، تسلیم شود و شرایط زندانیان را بپذیرد.
ضعف و خواری دشمن اساساً ناشی از شرایطی است که نظام ولایتفقیه در آن قرار دارد.
بحرانهای مختلف اجتماعی و اقتصادی رژیم را احاطه کرده، و نظام برای خلاص کردن گریبان خود از عواقب این بحرانها که ارکان نظام را به لرزه درآورده مجبور شده است با خواری و خفت جام زهر اتمی را بنوشد، طبعاً اثرات جام زهر در پیکره رژیم و در تمامی شئونات آن رسوخ و رژیم را بیش از گذشته تضعیف کرده است.
در چنین شرایط ضعف و زهرخوردگی است که رژیم نمیتواند بحران ناشی از حمله به زندانیان سیاسی بند 350 اوین را مانند گذشته و دهه 60، با سرکوب زندانیان از سر بگذراند و مجبوراست برای فرونشاندن بحران حمله به زندانیان سیاسی، عقبنشینی کند.
طلسمشکستگی ”مقام ولایت“ و زهرخوردگی نظام درحدی است، که بهرغم اینکه گزمگان رژیم در زندان اوین به زندانیان سیاسی بیدفاع حمله کرده و چند نفر از زندانیان را مضروب و مجروح کردند، رژیم جرأت نداشت مسئولیت مضروب و مصدوم کردن زندانیان سیاسی را بپذیرد و اعتراف کند که حتی یک نفر در جریان این حمله جنایتکارانه مجروح شده است.
مهرهای رژیم پشت سرهم به صحنه میآمدند و با تکذیبهای مکرر اعلام میکردند کسی در جریان این حمله مضروب و مصدوم نشده است و با الهام از روح پلید خمینی (خمینی دجال میگفت مجاهدین خودشان، خودشان را شکنجه میکنند) میگفتند این زندانیان هستند که خودشان را با شیشه شکسته مضروب و مصدوم کردهاند.
تکذیب مفتضحانه مضروب و مصدوم کردن زندنیان سیاسی بند 250 اوین نیز از مقتضیات بحران زهر خوران اتمی است.
درپی خوردن جام زهر اتمی جام زهر حقوقبشر نیز در برابر رژیم قرار داده شده است، در چنین شرایطی است که رژیم از مسئولیت مضروب و مصدوم کردن زندانیان سرباز میزند.
بیدلیل هم نیست که این روزها آخوند حسن روحانی تلاش دارد تا با ادا و اطوارهای به اصلاح ”اعتدالگرایانه“ ، در سطح بینالمللی چهره کریه نظام ولایتفقیه را بزک کند.
رژیم در دهه 60 با سبعیت تمام 120هزار تن از زندانیان مجاهد و مبارز را شکنجه و اعدام کرد و برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه، شکنجه و کشتار زندانیان سیاسی را رسماً در مطبوعات و رسانهها اعلام میکرد و از این کار هم دفاع میکرد.
خلاصه اینکه عقبنشینی رژیم در ماجرای حمله به زندانیان سیاسی بند 350 اوین و بازگرداندن زندانیان از انفرادی، به دو عامل مبنایی ربط دارد.
عامل اول مقاومت زندانیان سیاسی و تحمیل اراده استوارشان بر دژخیمان است.
عامل دوم ضعف مفرط نظام در بحبوحه زهرخوران اتمی و عملکرد این زهر در تمامی شئونات نظام است.
بر اساس دو عامل فوق است که سرکوب کارکرد اصلیش که مرعوب کردن زندانی است را از دست میدهد و نتیجه عکس میدهد، یعنی سرکوب خودش تبدیل به عاملی برای مقاومت زندانی میشود.
بیدلیل نیست که آخوند موسوی لاری یکی از افراد نزدیک به باند رفسنجانی- روحانی که در مقام وزیر کشور دولت آخوند شیاد محمد خاتمی خودش در سرکوب قیام دانشجویی سال 78 و به خاک و خون کشیدن کوی دانشگاه تهران نقش مهمی داشته است، اعتراف میکند که فضای امنیتی که رژیم طی این سالیان بهوجود آورده جواب نداشته و نتیجه معکوس داشته است و به نظام توصیه میکند راه شکست خوردهٴ بگیروببند را دوباره تجربه نکند.
فعالیت مقاومت ایران در افشای جنایت رژیم دربند 250 اوین و موج محکومیتهای بینالمللی، نقش مهمی در وادار کردن رژیم به عقبنشینی ایفا کرد.
همانطور که اشاره شد در مرحله ضعف مطلق و زهرخوردگی، رژیم توان این را نداشت که واقعه بند 350 زندان اوین در زمینه نقض حقوقبشر به یک بحران برای رژیم تبدیل شود.
موج انزجار افکار عمومی مردم ایران از جنایت علیه زندانیان سیاسی بند 350 اوین، همبستگی زندانیان سیاسی سایر زندانهای کشور با آنان، حمایتهای بینالمللی از زندانیان سیاسی ایران و محکومیت این جنایت توسط مجامع حقوقبشری و تعدادی از دولتها، در عقب راندن رژیم نیز مؤثر واقع شد.