آخوند روحانی که دجالیت خمینی، وقاحت بهشتی و شیادی خاتمی را هر سه با هم دارد و الحق چکیده «رذائل» نظام است، این روزها برای نجات نظام از غرقاب سرنگونی و برای مهار قیام، به هر خاشاکی دست مییازد. این شیخک حراف به قول قرآن بهترین مصداق «یحرّفون الکلم عن مّواضعه» میباشد. وقتی حرف میزند، سعی میکند کلمات را با دستمال کاغذی برچیده، ادوکلن زده و تحویل دهد؛ آنقدر لفتش میدهد که انگار کلمات را با منقاش برمیگزیند اما آنجا که پای عمل میرسد، عملش برخلاف حرف زدنش میباشد. نگاهی به فیلم «من روحانی هستم» که توسط کسانی همین رژیم، تهیه شده و مانند یک «شبنامه تصویری» دست به دست میچرخد، خود، بهترین گواه این واقعیت است. کجاست لسان الغیب شیراز؟ تا دوباره بسراید:
ز کوی میکده دوشش به دوش میبردند امام شهر که سجاده میکشید به دوش
در روز عید جهانی کارگران، این دشمن کارگران و محرومان، روحانی تلاش کرد خود را مدافع حقوق آنان نشان دهد و از این نمد عمامه دیگری برای خود بدوزد اما از آنجا که نمیشود سر جدیترین موضوعات ادا و اصول درآورد؛ نمیشود که افعی، زهر هلاهل و دندان نیش خود را در پس پشت معصومیت کبوتر سپید پنهان کند، این نمایش بازار بر سر خود او خراب شد و به یک افتضاح برای «دولت تدبیر و امید» تبدیل گردید. روحانی در سخنرانی شیادانهٴ که یک انشای دست چندم و کلی گویی و پشت هم اندازی فریبکارانه بیش نبود، او بحران اقتصادی عمیق و فراگیر کنونی را که زاییده چپاولگری و تباهی همین رژیم است، دستاویز قرار داد تا غارت دسترنج کارگران را ـ که بهطور رسمی یک چهارم خط فقر است ـ توجیه و رفع و رجوع کند.
به جای «بوسیدن دست کارگران» که یک تعارف مهوع دجالگرانه بیش نیست، عالیجناب اعتدال پوش، از دادن مجوز به تظاهرات کارگری خودداری و آن را به یک مراسم بهشدت کنترل شده تبدیل کرد. جالب اینکه در همین استادیوم و در همین نمایش بازار دولتی، کارگران توانستند پلاکاردهای دست نویس خود را از زیر دست مأموران تفتیش در برده و به داخل بیاورند. در این پلاکاردها، بهوضوح میتوان دید که حتی در روز کارگر، جمعی از کارگران تله کابین توچال از کار اخراج شدهاند. علاوه بر این مأموران سرکوبگر، برای کنترل این مراسم حتی اجازهٴ ورود موبایل را ندادند و فقط افراد مشخص شده را به استادیوم راه دادند.
افتضاح روز کارگر بار دیگر نشان داد که چهرهٴ واقعی آخوند روحانی را، نه در لبخند آنچنانی و سخنرانی بزک شده او، که باید در قرق سنگینی دید که نیروهای انتظامی با زرهپوش و گاردهای موتوری در مقابل وزارت کار، اطراف میدان آزادی، حد فاصل مترو آزادی تا خیابان خوش و حتی در کوچهها و روی پلهای هوایی بهوجود آورده بودند.
چهرهٴ واقعی آخوند روحانی در روز کارگر را باید در ضرب و شتم رانندگان و فعالان سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی و انتقال آنان به اوین، با خودرو قفسدار دید.
راستی چرا؟ جواب یکی بیش نیست. این همه بگیر و ببند و دجالیت و تمهیدات سرکوبگرانه و مراسم فرمایشی در روز کارگر چیزی نبود جز هراس از تظاهرات کارگری و پیوند خوردن آن با اعتراضات سراسری.
مأموریت آخوند روحانی نیز چیزی نبوده و نیست جز نجات رژیم از «فتنهٴ دیگر، مشابه، بلکه بالاتر از فتنهٴ 88» و به قول مردم ایران، ترس از شکلگیری و گر گرفتن «قیام». اما بهرغم همهٴ این تمهیدات، آن چیزی که آخوندهای حاکم از تصورش زهرهترک میشوند، به یقین در موعد مقرر بهوقوع خواهد پیوست. کارگران قهرمان میهنمان، در روز جهانی کارگر، با اقدامات اعتراضی خود، به تحقق آن گواهی دادند.
ز کوی میکده دوشش به دوش میبردند امام شهر که سجاده میکشید به دوش
در روز عید جهانی کارگران، این دشمن کارگران و محرومان، روحانی تلاش کرد خود را مدافع حقوق آنان نشان دهد و از این نمد عمامه دیگری برای خود بدوزد اما از آنجا که نمیشود سر جدیترین موضوعات ادا و اصول درآورد؛ نمیشود که افعی، زهر هلاهل و دندان نیش خود را در پس پشت معصومیت کبوتر سپید پنهان کند، این نمایش بازار بر سر خود او خراب شد و به یک افتضاح برای «دولت تدبیر و امید» تبدیل گردید. روحانی در سخنرانی شیادانهٴ که یک انشای دست چندم و کلی گویی و پشت هم اندازی فریبکارانه بیش نبود، او بحران اقتصادی عمیق و فراگیر کنونی را که زاییده چپاولگری و تباهی همین رژیم است، دستاویز قرار داد تا غارت دسترنج کارگران را ـ که بهطور رسمی یک چهارم خط فقر است ـ توجیه و رفع و رجوع کند.
به جای «بوسیدن دست کارگران» که یک تعارف مهوع دجالگرانه بیش نیست، عالیجناب اعتدال پوش، از دادن مجوز به تظاهرات کارگری خودداری و آن را به یک مراسم بهشدت کنترل شده تبدیل کرد. جالب اینکه در همین استادیوم و در همین نمایش بازار دولتی، کارگران توانستند پلاکاردهای دست نویس خود را از زیر دست مأموران تفتیش در برده و به داخل بیاورند. در این پلاکاردها، بهوضوح میتوان دید که حتی در روز کارگر، جمعی از کارگران تله کابین توچال از کار اخراج شدهاند. علاوه بر این مأموران سرکوبگر، برای کنترل این مراسم حتی اجازهٴ ورود موبایل را ندادند و فقط افراد مشخص شده را به استادیوم راه دادند.
افتضاح روز کارگر بار دیگر نشان داد که چهرهٴ واقعی آخوند روحانی را، نه در لبخند آنچنانی و سخنرانی بزک شده او، که باید در قرق سنگینی دید که نیروهای انتظامی با زرهپوش و گاردهای موتوری در مقابل وزارت کار، اطراف میدان آزادی، حد فاصل مترو آزادی تا خیابان خوش و حتی در کوچهها و روی پلهای هوایی بهوجود آورده بودند.
چهرهٴ واقعی آخوند روحانی در روز کارگر را باید در ضرب و شتم رانندگان و فعالان سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی و انتقال آنان به اوین، با خودرو قفسدار دید.
راستی چرا؟ جواب یکی بیش نیست. این همه بگیر و ببند و دجالیت و تمهیدات سرکوبگرانه و مراسم فرمایشی در روز کارگر چیزی نبود جز هراس از تظاهرات کارگری و پیوند خوردن آن با اعتراضات سراسری.
مأموریت آخوند روحانی نیز چیزی نبوده و نیست جز نجات رژیم از «فتنهٴ دیگر، مشابه، بلکه بالاتر از فتنهٴ 88» و به قول مردم ایران، ترس از شکلگیری و گر گرفتن «قیام». اما بهرغم همهٴ این تمهیدات، آن چیزی که آخوندهای حاکم از تصورش زهرهترک میشوند، به یقین در موعد مقرر بهوقوع خواهد پیوست. کارگران قهرمان میهنمان، در روز جهانی کارگر، با اقدامات اعتراضی خود، به تحقق آن گواهی دادند.