سید حسین کاظمینی بروجردی روحانی زندانی که از سال 1385 در زندانها و شکنجههای رژیم آخوندی است، طی نامهیی از مراجع تقلید خواست در مقابل استبداد و خودکامگی رژیم ولایتفقیه سکوت خود را بشکنند.
در این نامه با اشاره به کارنامه سراسر جنایت نظام ولایتفقیه آمده است: «... در این سی و پنج سال همواره اعیاد به جای شیرینی و شادمانی، برای قشر عظیم محرومین و مستضعفین، تازیانههای فکری و عصبی به همراه داشته و خانههای نیازمندان و زمین خوردگان را به آواز رنج و اندوه و غصه، ترانه داده است. هنوز در انتهای سال قبل بودیم که زمزمههای افزایش قیمت سوختهای زیربنایی در جامعه به گوش رسید و حقیقت پنهان را در ابلاغ اقتصاد مقاومتی اظهار نمودند که بهمعنای شکستن مقاومت اکثریت قریب به اتفاق مردم در زیر بار مخارج کشنده و مداخل نابرابر جاری است. از برکت اسلام سیاسی روز به روز سفرههای رعیت خالیتر، جیبهای خلایق تهیتر و پشتوانهها خراب تر گردیده است، مقاومت اسد به هزینه گدایی ملت ایران شکل میگیرد و میدان داری حسن نصرالله، به بهای مرگ اجتماع ما صورت مییابد».
سید حسین کاظمینی بروجردی که از سال 1385 در زندان و تبعید بهسر میبرد، در ادامه نامه خود نوشت:
عزت و شرف ایرانی به جایی سقوط کرده که چندی است جار و جنجال رسانههای حکومتی در محور یارانه خفت باری است که ارزش فرزندان ایرانزمین را بهمبلغ چهل هزار تومان نازل نموده که این اهانت در منظر تاریخ معاصر به سان به گور کشاندن شخصیت و هویت صاحبان اصلی مملکت میباشد که مالکان بزرگترین ذخایر زیر زمینی دنیا هستند و سرمایهداران بیهمتای جهانند که چندین سال قبل بانک بینالمللی پول اعلام نمود با توجه به ثروت طبیعی کشور به هر ایرانی دستکم ماهانه مبلغ پنج میلیون تومان از بیت المال شامل میشود. اکنون به کجا رسیده که زندانها پر، قبرستانها مالامال، دادگاه خانواده مانورگاه فروپاشی خانوادهها و اعتیاد فراسوی مشاغل و محافل شده است».
این روحانی زندانی افزود: «ای مراجع تقلید، اگر با معیارهای شرعی و روایی و فقهی همراه هستید فریاد بزنید، مگر در مجوز مرجعیت در اسناد معرفی فقیه از ناحیه امام عصر چهار اصل اعتباری تدوین نگشته که باید حافظ دین باشد آیا اینک شاهد قربانی شدن مذهب به وسیله علمای درباری نیستید؟ آیا امروز دیانت در جایگاه اتهام و انزجار قرار نگرفته؟ آیا از معنویت و روحانیت چیزی باقی مانده است؟
من از تمامی مجتهدینی که متعهد به خداوند و معتقد به عدالت هستند میخواهم تا دیر نشده و خلق ایرانی به استحاله اعتقادی نرسیده به حکام خودکامه اعتراض کنند و از تداخل دیانت در سیاست تبری بجویند»
در این نامه با اشاره به کارنامه سراسر جنایت نظام ولایتفقیه آمده است: «... در این سی و پنج سال همواره اعیاد به جای شیرینی و شادمانی، برای قشر عظیم محرومین و مستضعفین، تازیانههای فکری و عصبی به همراه داشته و خانههای نیازمندان و زمین خوردگان را به آواز رنج و اندوه و غصه، ترانه داده است. هنوز در انتهای سال قبل بودیم که زمزمههای افزایش قیمت سوختهای زیربنایی در جامعه به گوش رسید و حقیقت پنهان را در ابلاغ اقتصاد مقاومتی اظهار نمودند که بهمعنای شکستن مقاومت اکثریت قریب به اتفاق مردم در زیر بار مخارج کشنده و مداخل نابرابر جاری است. از برکت اسلام سیاسی روز به روز سفرههای رعیت خالیتر، جیبهای خلایق تهیتر و پشتوانهها خراب تر گردیده است، مقاومت اسد به هزینه گدایی ملت ایران شکل میگیرد و میدان داری حسن نصرالله، به بهای مرگ اجتماع ما صورت مییابد».
سید حسین کاظمینی بروجردی که از سال 1385 در زندان و تبعید بهسر میبرد، در ادامه نامه خود نوشت:
عزت و شرف ایرانی به جایی سقوط کرده که چندی است جار و جنجال رسانههای حکومتی در محور یارانه خفت باری است که ارزش فرزندان ایرانزمین را بهمبلغ چهل هزار تومان نازل نموده که این اهانت در منظر تاریخ معاصر به سان به گور کشاندن شخصیت و هویت صاحبان اصلی مملکت میباشد که مالکان بزرگترین ذخایر زیر زمینی دنیا هستند و سرمایهداران بیهمتای جهانند که چندین سال قبل بانک بینالمللی پول اعلام نمود با توجه به ثروت طبیعی کشور به هر ایرانی دستکم ماهانه مبلغ پنج میلیون تومان از بیت المال شامل میشود. اکنون به کجا رسیده که زندانها پر، قبرستانها مالامال، دادگاه خانواده مانورگاه فروپاشی خانوادهها و اعتیاد فراسوی مشاغل و محافل شده است».
این روحانی زندانی افزود: «ای مراجع تقلید، اگر با معیارهای شرعی و روایی و فقهی همراه هستید فریاد بزنید، مگر در مجوز مرجعیت در اسناد معرفی فقیه از ناحیه امام عصر چهار اصل اعتباری تدوین نگشته که باید حافظ دین باشد آیا اینک شاهد قربانی شدن مذهب به وسیله علمای درباری نیستید؟ آیا امروز دیانت در جایگاه اتهام و انزجار قرار نگرفته؟ آیا از معنویت و روحانیت چیزی باقی مانده است؟
من از تمامی مجتهدینی که متعهد به خداوند و معتقد به عدالت هستند میخواهم تا دیر نشده و خلق ایرانی به استحاله اعتقادی نرسیده به حکام خودکامه اعتراض کنند و از تداخل دیانت در سیاست تبری بجویند»