عجب! آنها موبایل و... داشتند!
سرانجام نوابغ نظام برای توجیه جنایت پنجشنبهٴ سیاه خود در بند 350 اوین حرفی برای گفتن پیدا کردند:
زندانیان تلفن و لب تاب داشتند!
ارشمیدسهای نظام انگار که چیز جدیدی کشف کرده باشند ناگهان در بوقهای تبلیغاتی خود دمیدند که گرفتند و بعد هم اضافه کردند:
این چیزها و زندان امنیتی؟
آدم نمیداند اینجا اوین است یا پاساژ علاءالدین؟!
البته اینها را میتوان از همان مسئول جنایتکار زندان سؤال کرد، که حالا به اهمال کاری هم متهمش میکنید! گوییا این چیزها را زندانیها از آسمان دریافت کردهاند!
البته آخوندها برای حبس و شکنجه و کشتار مردم نیازی به سند و مدرک نداشته و ندارند، این را همین تاریخچهٴ سی و چندسالهشان میگوید. آنها نیازی به پروندهسازی هم ندارند، این را هم باز همان تاریخچهٴ کم سال اما سیاهشان میگوید.
کشف حضرات آنقدر کهنه و استدلالشان آنچنان یخزده است که نیازی به جوابگویی ندارد، اما بد نیست سؤال شود:
مگر در اوین چه خبر است که از درز اخبار آن این همه وحشت دارید؟ آنجا که سانتریفوژ و کارخانهٴ آب سنگین نیست! محل نشستهای شورای عالی! امنیت ملی! نیست! محل رایزنیهای فوق سری با اجانب هم که از سالها قبل همه میدانند سلطان نشین عمان است و فاصلهاش با اوین بیشتر از آنیست که کسی بتواند استراق سمع کند.
محل نگهداری گنجهای هزار و یکشبی مجتبیخامنهای هم نیست چون حداقل تا ترکیهاش لو رفته! و همگان میدانند.
آنجا تنها چیزی که یافت میشود شکنجه و شلاق است و تیر خلاص!
این را هم همگان میدانند، از همان سال 60 به بعد هم میدانند، تنها خبری که آنجا هست و میتوان به بیرون فرستاد خبر شکنجه و کشتار ددمنشانهٴ آزادیخواهان ا ست و بس! کاری که خبر و آمارش قبلاً به سختی و به قیمت خون چند انسان از جان گذشته به بیرون درز داده میشد، مثل خبر کشتارهای جمعی دهه 60 و قتلعام 67! و حالا به یمن برخی! تغییرات در دنیا، با یک تلفن ساده انجام میشود.
خب اگر از انتشار این قبیل خبرها واهمه دارید، اشکال به خودتان برمیگردد که خبر ندارید که:
دنیا با همهٴ ساختمانهایش، شیشهای شده! به قول معروف دنیا تقریباً به یک آکواریوم تبدیل شده، همه چیز آن را میتوان دید، دیگر به سختی بشود چیزی را پنهان کرد. حتی مکالمات فوق سری رؤسای جمهور اروپایی و عملیات مخفی نیروهای آمریکایی را! اگر قبول ندارید به سایت ویکیلیکس و بیلان اسنودن نگاه کنید! و حرف آخر اینکه: شکنجه و کشتار نکنید تا خبرش هم پخش نشود! به همین سادگی!
ولی وقتی میزنید، میکشید و... انتظار نداشته باشید مثل دورهٴ بنیانگذار دجال و شارلاتانتان، بتوانید با دروغ و دغل و داغ و درفش تلاش در پنهان نگهداشتنش کنید. یا مثل همین رهبر مجنونتان در مورد قتلعام 67 (مجنون = فرزانه!) آن را با افتخار در بوق و کرنا کنید و کسی هم چیزی نگوید!
بله! دنیا تغییر کرده! باید انتخاب کرد:
یا همانطوری مثل دورهٴ طلایی؟! دجال راحل، بر بنیاد توحش باقی بمانید، جنایت کنید و به قانون امروزه جوابگوی جنایتهایتان شوید!
یا تغییر کنید! و باز هم، به قانون امروزه جواب جنایتهایتان را بدهید!
به قول معروف: هردو جورش یک جور است.
خود کرده را تدبیر نیست، راهیست که خود خواستید و رفتید.
سرانجام نوابغ نظام برای توجیه جنایت پنجشنبهٴ سیاه خود در بند 350 اوین حرفی برای گفتن پیدا کردند:
زندانیان تلفن و لب تاب داشتند!
ارشمیدسهای نظام انگار که چیز جدیدی کشف کرده باشند ناگهان در بوقهای تبلیغاتی خود دمیدند که گرفتند و بعد هم اضافه کردند:
این چیزها و زندان امنیتی؟
آدم نمیداند اینجا اوین است یا پاساژ علاءالدین؟!
البته اینها را میتوان از همان مسئول جنایتکار زندان سؤال کرد، که حالا به اهمال کاری هم متهمش میکنید! گوییا این چیزها را زندانیها از آسمان دریافت کردهاند!
البته آخوندها برای حبس و شکنجه و کشتار مردم نیازی به سند و مدرک نداشته و ندارند، این را همین تاریخچهٴ سی و چندسالهشان میگوید. آنها نیازی به پروندهسازی هم ندارند، این را هم باز همان تاریخچهٴ کم سال اما سیاهشان میگوید.
کشف حضرات آنقدر کهنه و استدلالشان آنچنان یخزده است که نیازی به جوابگویی ندارد، اما بد نیست سؤال شود:
مگر در اوین چه خبر است که از درز اخبار آن این همه وحشت دارید؟ آنجا که سانتریفوژ و کارخانهٴ آب سنگین نیست! محل نشستهای شورای عالی! امنیت ملی! نیست! محل رایزنیهای فوق سری با اجانب هم که از سالها قبل همه میدانند سلطان نشین عمان است و فاصلهاش با اوین بیشتر از آنیست که کسی بتواند استراق سمع کند.
محل نگهداری گنجهای هزار و یکشبی مجتبیخامنهای هم نیست چون حداقل تا ترکیهاش لو رفته! و همگان میدانند.
آنجا تنها چیزی که یافت میشود شکنجه و شلاق است و تیر خلاص!
این را هم همگان میدانند، از همان سال 60 به بعد هم میدانند، تنها خبری که آنجا هست و میتوان به بیرون فرستاد خبر شکنجه و کشتار ددمنشانهٴ آزادیخواهان ا ست و بس! کاری که خبر و آمارش قبلاً به سختی و به قیمت خون چند انسان از جان گذشته به بیرون درز داده میشد، مثل خبر کشتارهای جمعی دهه 60 و قتلعام 67! و حالا به یمن برخی! تغییرات در دنیا، با یک تلفن ساده انجام میشود.
خب اگر از انتشار این قبیل خبرها واهمه دارید، اشکال به خودتان برمیگردد که خبر ندارید که:
دنیا با همهٴ ساختمانهایش، شیشهای شده! به قول معروف دنیا تقریباً به یک آکواریوم تبدیل شده، همه چیز آن را میتوان دید، دیگر به سختی بشود چیزی را پنهان کرد. حتی مکالمات فوق سری رؤسای جمهور اروپایی و عملیات مخفی نیروهای آمریکایی را! اگر قبول ندارید به سایت ویکیلیکس و بیلان اسنودن نگاه کنید! و حرف آخر اینکه: شکنجه و کشتار نکنید تا خبرش هم پخش نشود! به همین سادگی!
ولی وقتی میزنید، میکشید و... انتظار نداشته باشید مثل دورهٴ بنیانگذار دجال و شارلاتانتان، بتوانید با دروغ و دغل و داغ و درفش تلاش در پنهان نگهداشتنش کنید. یا مثل همین رهبر مجنونتان در مورد قتلعام 67 (مجنون = فرزانه!) آن را با افتخار در بوق و کرنا کنید و کسی هم چیزی نگوید!
بله! دنیا تغییر کرده! باید انتخاب کرد:
یا همانطوری مثل دورهٴ طلایی؟! دجال راحل، بر بنیاد توحش باقی بمانید، جنایت کنید و به قانون امروزه جوابگوی جنایتهایتان شوید!
یا تغییر کنید! و باز هم، به قانون امروزه جواب جنایتهایتان را بدهید!
به قول معروف: هردو جورش یک جور است.
خود کرده را تدبیر نیست، راهیست که خود خواستید و رفتید.