متشکرم،
میتوانید ما را بزنید، میتوانید ما را بکشید، ولی هرگز نمیتوانید ما را شکست بدهید. این پیام شهدایی است که امروز ما بهخاطر گرامیداشت یادشان در این جا جمع شدهایم. این ارواح بیگناه و خالص متعلق به روشنترین ستارگانی هستند که در هر جامعهیی ممکن است باشند ستارگان هر جامعه هستند. بدون تردید میراث قهرمانیها و شجاعت آنان وارد کتابهای تاریخ خواهد شد. آری، یک سرباز عراقی پس از شرکت در این قتلعام گفت که“ مجاهدین شجاعت بیمانندی از خود نشان دادند و ما را خسته کردند و بر ما چیره شدند». این اسطورهها الگوهای امروز من هستند. شهدایی نظیر صبا، حنیف و آسیه که در این جا در غرب تحصیل کردند و زندگی مرفهی داشتهاند، ولی همهٴ این مزایا را بهخاطر آرمانهایشان فدا کردند. آنها راه را برای ما هموار کردند و زمانی که ما راه را در مسیر آزادی گم کنیم، کافی است که به آسمان نگاه کنیم، نور همیشه تابان آنان ما را به طریق درست رهنمون میسازد. آری، با چشمانی اشکبار ما باید به مردم ایران تبریک بگوییم که از چنین ستارگانی برخودار شدهاند. این صبا بود که در آخرین کلام قهرمانانهاش میگفت «ما تا به آخر میایستیم». در حالی که تا دم مرگ خونریزی داشت. در حالی که در ازای جدا شدن از سازمان مجاهدین به وی بهترین رسیدگیهای پزشکی عرضه میشد، به آن دست رد زد. و این جعفر کاظمی بود که در همان سال بهخاطر حمایت از مجاهدین در ایران اعدام گردید. وی را تهدید کردند که در صورت مصاحبه نکردن و اقرار تلویزیونی از پیش تعیین شده، به فرزند و همسرش آسیب میرسانند. او تسلیم نشد. و گفت ”همسر و پسرم همه چیز من هستند. من بدون آنها نمیتوانم زندگی کنم. اما حتی اگر آنها را به این جا آورده و در برابر چشمانم مثله کنید، زانو نخواهم زد“. این قهرمانان جان خود را بهخاطر مردم فدا کردند، چرا که به حقانیت این جنبش ایمان داشتند. حقانیتی که با درخشش خود شغالان ناحق را از هم میگسلد و فراتر از آن سیاستهای قدرتمندترین کشورها و نهادهای جهان را تغییر میدهد. چه در برابر لیستگذاری ناعادلانهٴ تروریستی که پس از تلاشهای خستگیناپذیر و پروندههای بیشمار قضایی، پیروز آن مقاومت ایران بود، چه در برابر همه تلاشها و توطئههای مارتین کوبلر، نمایندهٴ فریبکار سازمان ملل که او را رسوا کردند و جایگزین شد کنار رفت. در نهایت عدالت همیشه پیروز میشود. چرا که حقیقت اصالت دارد و همه چیز به کنار خواهد رفت. البته بهدلیل سخنان 34سال پیش رهبر مقاومت ایران، مسعود رجوی که هنوز در گوشهای ما پژواک دارد و میگوید «هر دستی که از مجاهد بشکنید با ده دست جایگزین میشود. هر چشمی که از مجاهدی نابینا میکنید، با صد چشم بینا شده دیگر جایگزین میشود و هر قلبی که از مجاهد پاره میکنید و سری که میشکنید، با هزار قلب دیگر پربرکت جایگزین میشود».
در حالی که سازمان مللمتحد انبوه اعدامها در ملأعام در ایران را بهطور علنی محکوم کرده است، در همین حال تحت عنوان «مبارزه با مواد مخدر» میلیونها دلار به رژیم ایران میدهد. آری، به همین بهانه صدها تن در ایران سالانه اعدام میشوند. در عراق دسیسه سازمان ملل علیه مقاومت و همکاری آن با دیکتاتور جنایتکار نوری مالکی آن قدر زیاد شده است که طاهر بومدرا، رئیس دفتر (وقت) حقوقبشر یونامی، سازمان ملل را آلت دست دولت عراق توصیف کرد. تا کی باید مردم و مقاومت ایران چنین ریاکاری و اشک تمساح ریختن را تحمل کنند؟ برایم سؤال است که آیا واقعاً این افراد خواهان ثبتنام خود در کنار بدترین دیکتاتورهای زمان ما هستند؟ در حالی که ستون اصلی قانون اساسی کشورهای غربی آزادی بیان است. ما باید از این حق بنیادین استفاده کنیم تا به مردم ایران امید بدهیم و به آنها بگوییم که تنها نیستند. علاوه بر آن ما باید صدای آنها باشیم. صدای بیصداهایی که خود نمیتوانند بیان کنند. برای همین بسیار حیاتی است که در این گردهماییها شرکت و از مقاومت حمایت کنیم. مهم است که این توطئهها را افشا کنیم تا بتوان آنها را متوقف کرد. مردم ایران از این رژیم وحشی و بنیادگرا که برای 35سال گذشته ایران را اشغال کرده است، به ستوه آمدهاند. از زمانی که بهاصطلاح مدره همیشه خندان به نام روحانی بر سر کارآمده است، رژیم ایران بیش از 700تن را اعدام کرده است. هر زمانی که جهان فشار خود را بر روی رژیم کاهش میدهد، رژیم فشارش را در داخل علیه مردم ایران افزایش میدهد و روحانی یک نمونه آن است. بنابراین بسیار مهم است که جهان غرب را با فعالیتهای خود وادار کنیم راه درست را بروند و روی حقوقبشر و سیاست درست در قبال ایران متمرکز شوند و در نهایت سیاست ننگین مماشات را تغییر بدهند و از تغییر رژیم توسط مردم ایران حمایت کنند.
رژیم حاکم بر ایران یک رژیم بنیادگراست، مردم را برای ایجاد رعب و وحشت در ملأعام اعدام میکند. زندانیان را شکنجه و مورد هتک حرمت قرار میدهد و تا سر حد مرگ کتک میزند، شلاقهای علنی، چشم در آوردن و قطع اعضای بند یک اقدام رایج و معمول در ایران است. دادگاهی عادلانه وجود ندارد و رژیم ایران در آخرین رده کشورهای سرکوبگر در دنیا قرار دارد. اما این نصف تصویر از ایران است، بهعنوان یک رژیم بنیادگرا رژیم حتی در امور داخلی زندگی مردم دخالت کرده و آنها را مجبور میکند که طبق خواستهاش زندگی کنند. آنها کنترل میکنند که مردم چه موسیقی میتوانند گوش کنند، چه نوع لباسی میتوانند بپوشند و هر گونه تجمع مشترک مردان و زنان را ممنوع کرده است. زنان حقیقتاً از تحصیلات در چندین رشته محروم هستند و نیاز به مجوز مردان برای تردد دارند بنابراین بسیار حیاتی است که از مقاومت مردم ایران حمایت کنیم که توانسته است در برنامه 10 مادهیی ارائه شده خانم رجوی به این موضوعات پاسخ دهد.
این نه تنها صلح و دموکراسی را برای ایران به ارمغان میآورد بلکه برای مردم عراق و سوریه که از دخالتهای گسترده رژیم در کشورشان بهخاطر حمایت از دیکتاتورهای حاکم بر آنها و گروههای مختلف رنج میبرند، پاسخ خواهد داد. بله برای ما بسیار مهم است بهخصوص برای ما جوانان، این در دستان ماست که انتخاب کنیم رژیم در قدرت باشد و به جنایاتش ادامه بده یا نه. همچنین سال نو ایرانی شروع شده، امیدوارم که فقط همین را به جهان عرضه کنیم. لذا همان طوری که شهید بهروز در یکی از ترانههای بسیار زیبایش خوانده این سال، سال پیروزی است!
متشکرم.
میتوانید ما را بزنید، میتوانید ما را بکشید، ولی هرگز نمیتوانید ما را شکست بدهید. این پیام شهدایی است که امروز ما بهخاطر گرامیداشت یادشان در این جا جمع شدهایم. این ارواح بیگناه و خالص متعلق به روشنترین ستارگانی هستند که در هر جامعهیی ممکن است باشند ستارگان هر جامعه هستند. بدون تردید میراث قهرمانیها و شجاعت آنان وارد کتابهای تاریخ خواهد شد. آری، یک سرباز عراقی پس از شرکت در این قتلعام گفت که“ مجاهدین شجاعت بیمانندی از خود نشان دادند و ما را خسته کردند و بر ما چیره شدند». این اسطورهها الگوهای امروز من هستند. شهدایی نظیر صبا، حنیف و آسیه که در این جا در غرب تحصیل کردند و زندگی مرفهی داشتهاند، ولی همهٴ این مزایا را بهخاطر آرمانهایشان فدا کردند. آنها راه را برای ما هموار کردند و زمانی که ما راه را در مسیر آزادی گم کنیم، کافی است که به آسمان نگاه کنیم، نور همیشه تابان آنان ما را به طریق درست رهنمون میسازد. آری، با چشمانی اشکبار ما باید به مردم ایران تبریک بگوییم که از چنین ستارگانی برخودار شدهاند. این صبا بود که در آخرین کلام قهرمانانهاش میگفت «ما تا به آخر میایستیم». در حالی که تا دم مرگ خونریزی داشت. در حالی که در ازای جدا شدن از سازمان مجاهدین به وی بهترین رسیدگیهای پزشکی عرضه میشد، به آن دست رد زد. و این جعفر کاظمی بود که در همان سال بهخاطر حمایت از مجاهدین در ایران اعدام گردید. وی را تهدید کردند که در صورت مصاحبه نکردن و اقرار تلویزیونی از پیش تعیین شده، به فرزند و همسرش آسیب میرسانند. او تسلیم نشد. و گفت ”همسر و پسرم همه چیز من هستند. من بدون آنها نمیتوانم زندگی کنم. اما حتی اگر آنها را به این جا آورده و در برابر چشمانم مثله کنید، زانو نخواهم زد“. این قهرمانان جان خود را بهخاطر مردم فدا کردند، چرا که به حقانیت این جنبش ایمان داشتند. حقانیتی که با درخشش خود شغالان ناحق را از هم میگسلد و فراتر از آن سیاستهای قدرتمندترین کشورها و نهادهای جهان را تغییر میدهد. چه در برابر لیستگذاری ناعادلانهٴ تروریستی که پس از تلاشهای خستگیناپذیر و پروندههای بیشمار قضایی، پیروز آن مقاومت ایران بود، چه در برابر همه تلاشها و توطئههای مارتین کوبلر، نمایندهٴ فریبکار سازمان ملل که او را رسوا کردند و جایگزین شد کنار رفت. در نهایت عدالت همیشه پیروز میشود. چرا که حقیقت اصالت دارد و همه چیز به کنار خواهد رفت. البته بهدلیل سخنان 34سال پیش رهبر مقاومت ایران، مسعود رجوی که هنوز در گوشهای ما پژواک دارد و میگوید «هر دستی که از مجاهد بشکنید با ده دست جایگزین میشود. هر چشمی که از مجاهدی نابینا میکنید، با صد چشم بینا شده دیگر جایگزین میشود و هر قلبی که از مجاهد پاره میکنید و سری که میشکنید، با هزار قلب دیگر پربرکت جایگزین میشود».
در حالی که سازمان مللمتحد انبوه اعدامها در ملأعام در ایران را بهطور علنی محکوم کرده است، در همین حال تحت عنوان «مبارزه با مواد مخدر» میلیونها دلار به رژیم ایران میدهد. آری، به همین بهانه صدها تن در ایران سالانه اعدام میشوند. در عراق دسیسه سازمان ملل علیه مقاومت و همکاری آن با دیکتاتور جنایتکار نوری مالکی آن قدر زیاد شده است که طاهر بومدرا، رئیس دفتر (وقت) حقوقبشر یونامی، سازمان ملل را آلت دست دولت عراق توصیف کرد. تا کی باید مردم و مقاومت ایران چنین ریاکاری و اشک تمساح ریختن را تحمل کنند؟ برایم سؤال است که آیا واقعاً این افراد خواهان ثبتنام خود در کنار بدترین دیکتاتورهای زمان ما هستند؟ در حالی که ستون اصلی قانون اساسی کشورهای غربی آزادی بیان است. ما باید از این حق بنیادین استفاده کنیم تا به مردم ایران امید بدهیم و به آنها بگوییم که تنها نیستند. علاوه بر آن ما باید صدای آنها باشیم. صدای بیصداهایی که خود نمیتوانند بیان کنند. برای همین بسیار حیاتی است که در این گردهماییها شرکت و از مقاومت حمایت کنیم. مهم است که این توطئهها را افشا کنیم تا بتوان آنها را متوقف کرد. مردم ایران از این رژیم وحشی و بنیادگرا که برای 35سال گذشته ایران را اشغال کرده است، به ستوه آمدهاند. از زمانی که بهاصطلاح مدره همیشه خندان به نام روحانی بر سر کارآمده است، رژیم ایران بیش از 700تن را اعدام کرده است. هر زمانی که جهان فشار خود را بر روی رژیم کاهش میدهد، رژیم فشارش را در داخل علیه مردم ایران افزایش میدهد و روحانی یک نمونه آن است. بنابراین بسیار مهم است که جهان غرب را با فعالیتهای خود وادار کنیم راه درست را بروند و روی حقوقبشر و سیاست درست در قبال ایران متمرکز شوند و در نهایت سیاست ننگین مماشات را تغییر بدهند و از تغییر رژیم توسط مردم ایران حمایت کنند.
رژیم حاکم بر ایران یک رژیم بنیادگراست، مردم را برای ایجاد رعب و وحشت در ملأعام اعدام میکند. زندانیان را شکنجه و مورد هتک حرمت قرار میدهد و تا سر حد مرگ کتک میزند، شلاقهای علنی، چشم در آوردن و قطع اعضای بند یک اقدام رایج و معمول در ایران است. دادگاهی عادلانه وجود ندارد و رژیم ایران در آخرین رده کشورهای سرکوبگر در دنیا قرار دارد. اما این نصف تصویر از ایران است، بهعنوان یک رژیم بنیادگرا رژیم حتی در امور داخلی زندگی مردم دخالت کرده و آنها را مجبور میکند که طبق خواستهاش زندگی کنند. آنها کنترل میکنند که مردم چه موسیقی میتوانند گوش کنند، چه نوع لباسی میتوانند بپوشند و هر گونه تجمع مشترک مردان و زنان را ممنوع کرده است. زنان حقیقتاً از تحصیلات در چندین رشته محروم هستند و نیاز به مجوز مردان برای تردد دارند بنابراین بسیار حیاتی است که از مقاومت مردم ایران حمایت کنیم که توانسته است در برنامه 10 مادهیی ارائه شده خانم رجوی به این موضوعات پاسخ دهد.
این نه تنها صلح و دموکراسی را برای ایران به ارمغان میآورد بلکه برای مردم عراق و سوریه که از دخالتهای گسترده رژیم در کشورشان بهخاطر حمایت از دیکتاتورهای حاکم بر آنها و گروههای مختلف رنج میبرند، پاسخ خواهد داد. بله برای ما بسیار مهم است بهخصوص برای ما جوانان، این در دستان ماست که انتخاب کنیم رژیم در قدرت باشد و به جنایاتش ادامه بده یا نه. همچنین سال نو ایرانی شروع شده، امیدوارم که فقط همین را به جهان عرضه کنیم. لذا همان طوری که شهید بهروز در یکی از ترانههای بسیار زیبایش خوانده این سال، سال پیروزی است!
متشکرم.