با تشکر. من آرزو میکنم که رئیسجمهور اوباما و وزیر خارجه کری میتوانستند این فیلم را که الآن ما دیدیم ببینند. در طول سالیان به دفعات متعددی در سیاست خارجی آمریکا ما آن قدر درگیر تخلیات خودمان و عملکرد دیپلوماسی بودهایم که فراموش کردهایم بحث جان افراد مطرح است و جسارت فوقالعادهٴ افرادی که هماکنون دیدیم باید نقطهٴ انگیزش رئیسجمهور و وزیر خارجه باشد، وقتی به همراه کسانی که مسئول قتل افرادی هستند که ما در این فیلم شاهد آنها بودیم دور یک میز مینشینند. خانم رجوی، باعث افتخارم است که در حضور شما باشم. من میخواهم بهطور خاص بگویم افرادی در این جمعیت هستند که علاوه بر خانم رجوی غرق افتخارند چرا که اعضای خانواده خود را از دست دادهاند، برادران، خواهران، والدین و فرزندان خود را به دست رژیم ملاهای قاتل و دستنشاندهها و عروسکهایشان در عراق تحت کنترل مالکی از دست دادهاند. می خواهم چند جملهیی در مورد تیتری که در روزنامه گاردین خواندم، صحبت کنم. «رژیم ایران اتهامات اعضای پارلمان اروپا مبنی بر اعمال محدودیت در آزادی بیان و فراخوان برای توقف اعدامها را رد میکند». من به گفتگو با ملاها اعتراض ندارم. ما با تعداد زیادی از افراد بد، صحبت کردهایم، که بر افرادی که ما برای آنها اهمیت قائل هستیم، سلطه دارند. چیزی که من به آن معترض هستم روند طولانی در سیاست خارجی آمریکاست وقتی دست به اقدامات مصلحت آمیز میزنیم که به قیمت از دست رفتن جان افراد تمام میشود تا به توافقی دستیابیم که پایدار نخواهد بود. ما در کشورمان کارهای بسیار عالی انجام دادیم، کمک به اروپا برای غلبه بر تهدید نازیها، برقراری صلح، هر چند کوتاه مدت، پس از جنگ جهانی اول، ایستادن در برابر دیکتاتوری در نقاط مخلتف جهان. اما ما همچنین در طول سالیان در سیاست خارجی آمریکا دست به اقداماتی زدیم که برای کشور خودمان و برای دموکراسی خطرناک بودهاند. وقتی که ما دست به این کارها میزدیم، فکر میکردیم کاری در جهت منافع خودمان را انجام دادهایم. نتیجه این است، وقتی برای منافع کوتاه مدت دست به اقداماتی میزنید که باعث رد کردن اصول اعتقادی آمریکا میشود، چنین اقداماتی نه تنها افرادی را که برای آنها اهمیت قائل هستید بلکه خود آمریکا را هم زیر علامت سؤال میبرد. مشارکت ما در قربانی کردن رئیسجمهور آلنده به سالیان طولانی دیکتاتوری و سرکوب در شیلی راه برد. ما در برکناری نخستوزیر مصدق شرکت کردیم، او تنها رهبری در تاریخ ایران بود که بهصورت مشروع انتخاب شد. اگر ما در سال 1953 دست به چنین کاری نمیزدیم، امروز با ملاها روبهرو نمیبودیم. ما در ویتنام جان 55هزار سرباز را فدای دفاع از رئیسجمهور «چو» و معاون رئیسجمهور «کی» کردیم. آمریکاییها کی یاد خواهند گرفت که دفاع از کسانی که دارای ارزشهای ما نیستند و اتحاد با آنها در درازمدت باعث زدن زیرآب کشور خودمان خواهد شد. به اعتقاد من رسیدن به یک توافق هستهیی درازمدت با ملاها عالی خواهد بود. من با رودی جولیانی موافقم، ما بر روی بسیاری از مسائل با هم اتفاقنظر نداریم اما روی این موضوع اتفاقنظر داریم، ما در گذشته با ملاها به توافق رسیدیم اما آنها دروغ گفتند.
آنها به برنامه هستهیی خود ادامه میدهند. آیا ما باید با ملاها به توافقی برسیم و 3000نفری که هماکنون در زندان لیبرتی بهسر میبرند، و ما آنها را قانع به رفتن به آنجا کردیم، بفروشیم؟ تا به یک توافق کوتاه مدت با ملاها برسیم که در ضمن با توجه به سوابقشان آن را نقض خواهند کرد. شما در مورد کارنامه آنها شنیدید، در دوران روحانی «مدره»! بیشترین اعدامها و اعدام در ملأعام و شلاق در ملأعام صورت گرفته است. این تنها مربوط به مجرمین نیست. در ایران افراد تنها بهدلیل مخالف با ملاها به قتل میرسند. این یک رژیم مستبد و سرکوبگر است که یک حکومت مذهبی است. ما نمیخواهیم چهره خودمان و جایگاه اخلاقی خودمان در دنیا را با بستن قرارداد با کسانی که به حرفهای خودشان پایبند نخواهند بود و جهان را به مکانی امنتر تبدیل نخواهند کرد، خراب کنیم. اگر آنها مدعی هستند که میخواهند جهان را به جایی امنتر تبدیل کنند، بگذارند آن 3000نفری که در لیبرتی هستند آزاد شوند و به کشورهایی در اروپا و آمریکا منتقل گردند، چیزی که شایستهٴ آن هستند. بگذارند آنها این کار را بکنند. هر قراردادی که ما با ملاها میبندیم باید مشروط به آزادی افراد کمپ لیبرتی باشد، کسانی که دولت آمریکا 10سال پیش بهطور مکتوب به آنها قول داد. تا کی ما دیگر میتوانیم قولهایمان را به 3000تن افراد غیرمسلح نقض کنیم وقتی با کسانی که هیچگاه به قولهای خود وفادار نبودند، قرارداد میبندیم. نگذارید کشور و اصول خودمان را برای موفقیتهای کوتاه مدت دیپلوماتیک بفروشیم. وزیر خارجه کری، رئیسجمهور اوباما! چیزی فراتر از یک دنیای عاری از تسلیحات اتمی در این جا در گرو است. چیزی بیش از تغییر رژیم در ایران در این جا در گرو است، چیزی که به همراه جان این 3000تن در گرو است، این است که آمریکا چه نوع ملتی است؟ آیا ما میتوانیم همچنان یک ملت بزرگ بمانیم؟ ما تنها زمانی میتوانیم همچنان یک ملت بزرگ باقی بمانیم که با ایستادگی بر اصولمان وارد این مذاکرات شویم. از 10سال پیش که فرماندهان ما در صحنه سندی را به امضا رساندند، بیش از 100نفر در اشرف و لیبرتی به هنگام اعدامشان به دست مالکی و ملاها آن سند را در دست داشتند. دولت من کی برای دفاع از اصول آمریکا خواهد ایستاد؟