«بر اساس منشور مللمتحد و اعلامیهٴ جهانی حقوقبشر، به دولتهای غرب میگوییم که روابط خود با این رژیم را به مسألهٴ حقوقبشر در ایران، بهویژه لغو اعدامها، توقف شکنجه و سرکوب و تندادن این رژیم، به آزادی بیان مشروط کنید.
به آنها میگوییم در سمت درست حرکت شتابان تاریخ به جانب آزادی، بهویژه در خاورمیانه و در کانون آن ایران، قرار بگیرید.
به آنها میگوییم سیاست مماشات و امتیاز دادن به رژیم را متوقف کنید. به بهانهٴ مذاکرات اتمی، بر جنایات این رژیم علیه مردم ایران و بر نقش رژیم در نسلکشی در سوریه و اشغال مرگبار عراق، چشم نبندید. این رژیم، رفتنی است. و مردم ایران بیتردید پیروز خواهند شد...
حضور نمایندگان انجمنهای جوانان ایرانی در این گردهمایی، پیام روشنی برای هموطنان ما در داخل ایران و برای جامعه جهانی است.
پیام این است که جوانان ایران برای به زیر کشیدن دیکتاتوری مذهبی و برقراری آزادی و دموکراسی، مصممند و در هر کجای جهان که باشند، قلبشان برای ایران و مردم ایران میتپد.
در سیمای شما جوانان که در پی آرمان آزادی هستید، من به پاخاستن دوبارهٴ شهیدان را میبینم. زیرا همچنان که خودتان گفتهاید، شما در پی آرمان آزادی، پرچم این شهیدان را به دست گرفتهاید؛ از رحمان و امیر و سعید تا صبا و آسیه و مهدیه.
آری، شما جوانان که امروز به مقاومت و قیام برخاستهاید، آیندهٴ ایرانید».
به نام خدا، به نام ایران، به نام آزادی
و به نام شهیدان 19فروردین، شهیدان شرف و آزادی ایران.
مهدیه مددزاده گفت: «در این مسیر، پرچم هیهات را بلند میکنم و قیمت راهی را که انتخاب کردهام، میدهم».
سعید چاووشی گفت: «به استقبال هر سختی و ابتلایی خواهیم رفت». فائزه رجبی گفت: «ما نویسندهٴ سرنوشت خود و خلقمان هستیم و صبا هفتبرادران گفت: «ما ایستادهایم و تا آخر میایستیم».
این آخرین گفتههای شهیدان 19فروردین است که آن پایداری بزرگ را بیان میکند. از شهادت اولین دسته از اعضای مرکزیت مجاهدین: علی میهندوست، علی باکری، ناصر صادق و محمد بازرگانی تا حماسه سرخ فام اشرف در 10شهریور، همین پیام به پیش میرود: مقاومت، مقاومت و مقاومت. این است کلید رهایی و راهگشایی در خفقان فاشیسم دینی، و این است راه تغییر سرنوشت و ساختن آینده.
حضار محترم!
حمله قوای عراقی به اشرف در 19فروردین به دستور ولایتفقیه، حلقهیی از زنجیرهٴ طولانی محاصره، توطئه و قتلعام بود که برای انهدام اشرفیها و تنها جایگزین دموکراتیک برای فاشیسم دینی، تدارک دیده شده بود. اما حالا به صحنهٴ سیاسی ایران نگاه کنید:
به یمن پایداری پرشکوه قهرمانان اشرفی، و به یمن از خودگذشتگیاشرف نشانها و رنج حامیان و دوستان این مقاومت در سراسر جهان، مقاومت ایران در آزمایشی بسیار سنگین و خونین، که هنوز هم ادامه دارد، سرفراز شد.
آلترناتیو زنده و پرخروش این رژیم، یعنی نماد آزادیخواهی ایرانیان، سرشارتر و مستحکمتر از همیشه، قد برافراشت. اما رژیم آخوندها در باتلاق بحران و شکستها ی بزرگ گرفتار شد.
10ماه پس از کاریکاتور انتخابات در رژیم ولایتفقیه، ریاستجمهوری آخوند روحانی و نمایش اعتدال او، باعث شقه و فلج درونی رژیم شده است. 5ماه پس از توافقنامه اتمی ژنو، این توافقنامه به طناب دار رژیم تبدیل شده و تضاد میان جامعه عصیان زده از فقر و گرانی، با رژیم حاکم، تشدید شده است. نمایش میانهروی جناح روحانی و رفسنجانی، در عرض فقط چند ماه شکست خورد و حالا رژیم ولایتفقیه در تناقضهای لاینحل، دست و پا میزند:
-از یک طرف، به ژستهای اعتدال نیازمند است؛ از طرف دیگر، از ترس سست شدن بندهای اختناق و باز شدن راه قیامها، اعدامها را در مقیاس بیسابقهیی افزایش داده است.
-از یک طرف، برای رفع تحریمها به اجرای توافقنامه اتمی احتیاج دارد؛ از طرف دیگر، از ترس عواقب مرگبار این عقب نشینی، قادر به دست کشیدن از برنامه بمبسازی نیست. و خامنهای فریاد میزند که «در زمینه حرکت هستهیی، مطلقاً امکان توقف و یا کند شدن وجود ندارد» و اعلام میکند که هرگز از تأسیسات هستهیی دست برنخواهد داشت.
-از یک طرف، به مهار روند فروپاشی اقتصاد کشور نیاز دارد؛ از طرف دیگر، قادر نیست هزینههای عظیم ماشین سرکوب و مخارج هنگفت جنگ در سوریه را کم کند.
-از یک طرف، به بهبود روابط دیپلوماتیک خود با سایر دولتها نیاز دارد؛ از طرف دیگر، آن قدر شکننده و لرزان است که از کمترین سخن در مورد نقض حقوقبشر در ایران، فریادش به هوا بلند میشود.
واکنشهای جنون آسای رژیم نسبت به قطعنامه اخیر پارلمان اروپا درباره نقض حقوقبشر در ایران، درماندگی آخوندها را نشان میدهد. تا آن جا که به خود رژیم برمیگردد، فریادها و غیظ و کین آخوندها اولاً برای این است که میخواهند گارد دفاعی خود در برابر خطر حقوقبشر را محکم کنند. و ثانیاً می خواهند در جنگ قدرت درونی، راه جناح رقیب را ببندند.
ترس عمیق آنها از حقوقبشر، بیمورد نیست. زیرا کمترین شکافی در این زمینه، برای قیامها و شکستن زنجیر اختناق، راه باز میکند؛ بهخصوص که مردم و مقاومت ایران برآنند که:
علاوه بر زهر شقه درونی و اضافه بر زهر اتمی، زهر حقوقبشر را نیز به این رژیم تحمیل کنند. از اینرو، بر اساس منشور مللمتحد و اعلامیهٴ جهانی حقوقبشر، به دولتهای غرب میگوییم که روابط خود با این رژیم را به مسألهٴ حقوقبشر در ایران، بهویژه لغو اعدامها، توقف شکنجه و سرکوب و تندادن این رژیم، به آزادی بیان مشروط کنید.
به آنها میگوییم در سمت درست حرکت شتابان تاریخ به جانب آزادی، بهویژه در خاورمیانه و در کانون آن ایران، قرار بگیرید.
به آنها میگوییم سیاست مماشات و امتیاز دادن به رژیم را متوقف کنید. به بهانهٴ مذاکرات اتمی، بر جنایات این رژیم علیه مردم ایران و بر نقش رژیم در نسلکشی در سوریه و اشغال مرگبار عراق، چشم نبندید. این رژیم، رفتنی است. و مردم ایران بیتردید پیروز خواهند شد.
دوستان عزیز!
به جمعهٴ خونین 19فروردین سال 90برگردیم: به این عکس نگاه کنید؛ لحظهیی که یک هاموی دولت عراق در حال زیر گرفتن اشرفیهاست. مجاهد خلق علی اکبر مددزاده نیز توسط هامویها با شقاوت تمام زیر گرفته شد و بهشهادت رسید.
این عکس به تنهایی، تمام آنچه را که در روز 19فروردین و پس از آن بر اشرفیها روا شده، در خود فشرده کرده است: هم شقاوت دولت دستنشاندهٴ آخوندها، و هم حماسه و قهرمانی اشرفیها.
یک هفته پس از حمله 19فروردین، کمیسر عالی حقوقبشر، بر لزوم انجام «یک تحقیقات مستقل و شفاف و بیطرف» و «پیگرد عاملان جنایت» تأکید کرد. همزمان، جان کری رئیس وقت کمیته خارجی سنای آمریکا، خواستار انجام تحقیقات در این باره شد. اما سازمان ملل، کاری نکرد. بعداً معلوم شد که سازمان ملل در عراق، به هیچ کاری که مورد مخالفت دولت مالکی باشد، دست نمیزند.
به آنها میگوییم در سمت درست حرکت شتابان تاریخ به جانب آزادی، بهویژه در خاورمیانه و در کانون آن ایران، قرار بگیرید.
به آنها میگوییم سیاست مماشات و امتیاز دادن به رژیم را متوقف کنید. به بهانهٴ مذاکرات اتمی، بر جنایات این رژیم علیه مردم ایران و بر نقش رژیم در نسلکشی در سوریه و اشغال مرگبار عراق، چشم نبندید. این رژیم، رفتنی است. و مردم ایران بیتردید پیروز خواهند شد...
حضور نمایندگان انجمنهای جوانان ایرانی در این گردهمایی، پیام روشنی برای هموطنان ما در داخل ایران و برای جامعه جهانی است.
پیام این است که جوانان ایران برای به زیر کشیدن دیکتاتوری مذهبی و برقراری آزادی و دموکراسی، مصممند و در هر کجای جهان که باشند، قلبشان برای ایران و مردم ایران میتپد.
در سیمای شما جوانان که در پی آرمان آزادی هستید، من به پاخاستن دوبارهٴ شهیدان را میبینم. زیرا همچنان که خودتان گفتهاید، شما در پی آرمان آزادی، پرچم این شهیدان را به دست گرفتهاید؛ از رحمان و امیر و سعید تا صبا و آسیه و مهدیه.
آری، شما جوانان که امروز به مقاومت و قیام برخاستهاید، آیندهٴ ایرانید».
به نام خدا، به نام ایران، به نام آزادی
و به نام شهیدان 19فروردین، شهیدان شرف و آزادی ایران.
مهدیه مددزاده گفت: «در این مسیر، پرچم هیهات را بلند میکنم و قیمت راهی را که انتخاب کردهام، میدهم».
سعید چاووشی گفت: «به استقبال هر سختی و ابتلایی خواهیم رفت». فائزه رجبی گفت: «ما نویسندهٴ سرنوشت خود و خلقمان هستیم و صبا هفتبرادران گفت: «ما ایستادهایم و تا آخر میایستیم».
این آخرین گفتههای شهیدان 19فروردین است که آن پایداری بزرگ را بیان میکند. از شهادت اولین دسته از اعضای مرکزیت مجاهدین: علی میهندوست، علی باکری، ناصر صادق و محمد بازرگانی تا حماسه سرخ فام اشرف در 10شهریور، همین پیام به پیش میرود: مقاومت، مقاومت و مقاومت. این است کلید رهایی و راهگشایی در خفقان فاشیسم دینی، و این است راه تغییر سرنوشت و ساختن آینده.
حضار محترم!
حمله قوای عراقی به اشرف در 19فروردین به دستور ولایتفقیه، حلقهیی از زنجیرهٴ طولانی محاصره، توطئه و قتلعام بود که برای انهدام اشرفیها و تنها جایگزین دموکراتیک برای فاشیسم دینی، تدارک دیده شده بود. اما حالا به صحنهٴ سیاسی ایران نگاه کنید:
به یمن پایداری پرشکوه قهرمانان اشرفی، و به یمن از خودگذشتگیاشرف نشانها و رنج حامیان و دوستان این مقاومت در سراسر جهان، مقاومت ایران در آزمایشی بسیار سنگین و خونین، که هنوز هم ادامه دارد، سرفراز شد.
آلترناتیو زنده و پرخروش این رژیم، یعنی نماد آزادیخواهی ایرانیان، سرشارتر و مستحکمتر از همیشه، قد برافراشت. اما رژیم آخوندها در باتلاق بحران و شکستها ی بزرگ گرفتار شد.
10ماه پس از کاریکاتور انتخابات در رژیم ولایتفقیه، ریاستجمهوری آخوند روحانی و نمایش اعتدال او، باعث شقه و فلج درونی رژیم شده است. 5ماه پس از توافقنامه اتمی ژنو، این توافقنامه به طناب دار رژیم تبدیل شده و تضاد میان جامعه عصیان زده از فقر و گرانی، با رژیم حاکم، تشدید شده است. نمایش میانهروی جناح روحانی و رفسنجانی، در عرض فقط چند ماه شکست خورد و حالا رژیم ولایتفقیه در تناقضهای لاینحل، دست و پا میزند:
-از یک طرف، به ژستهای اعتدال نیازمند است؛ از طرف دیگر، از ترس سست شدن بندهای اختناق و باز شدن راه قیامها، اعدامها را در مقیاس بیسابقهیی افزایش داده است.
-از یک طرف، برای رفع تحریمها به اجرای توافقنامه اتمی احتیاج دارد؛ از طرف دیگر، از ترس عواقب مرگبار این عقب نشینی، قادر به دست کشیدن از برنامه بمبسازی نیست. و خامنهای فریاد میزند که «در زمینه حرکت هستهیی، مطلقاً امکان توقف و یا کند شدن وجود ندارد» و اعلام میکند که هرگز از تأسیسات هستهیی دست برنخواهد داشت.
-از یک طرف، به مهار روند فروپاشی اقتصاد کشور نیاز دارد؛ از طرف دیگر، قادر نیست هزینههای عظیم ماشین سرکوب و مخارج هنگفت جنگ در سوریه را کم کند.
-از یک طرف، به بهبود روابط دیپلوماتیک خود با سایر دولتها نیاز دارد؛ از طرف دیگر، آن قدر شکننده و لرزان است که از کمترین سخن در مورد نقض حقوقبشر در ایران، فریادش به هوا بلند میشود.
واکنشهای جنون آسای رژیم نسبت به قطعنامه اخیر پارلمان اروپا درباره نقض حقوقبشر در ایران، درماندگی آخوندها را نشان میدهد. تا آن جا که به خود رژیم برمیگردد، فریادها و غیظ و کین آخوندها اولاً برای این است که میخواهند گارد دفاعی خود در برابر خطر حقوقبشر را محکم کنند. و ثانیاً می خواهند در جنگ قدرت درونی، راه جناح رقیب را ببندند.
ترس عمیق آنها از حقوقبشر، بیمورد نیست. زیرا کمترین شکافی در این زمینه، برای قیامها و شکستن زنجیر اختناق، راه باز میکند؛ بهخصوص که مردم و مقاومت ایران برآنند که:
علاوه بر زهر شقه درونی و اضافه بر زهر اتمی، زهر حقوقبشر را نیز به این رژیم تحمیل کنند. از اینرو، بر اساس منشور مللمتحد و اعلامیهٴ جهانی حقوقبشر، به دولتهای غرب میگوییم که روابط خود با این رژیم را به مسألهٴ حقوقبشر در ایران، بهویژه لغو اعدامها، توقف شکنجه و سرکوب و تندادن این رژیم، به آزادی بیان مشروط کنید.
به آنها میگوییم در سمت درست حرکت شتابان تاریخ به جانب آزادی، بهویژه در خاورمیانه و در کانون آن ایران، قرار بگیرید.
به آنها میگوییم سیاست مماشات و امتیاز دادن به رژیم را متوقف کنید. به بهانهٴ مذاکرات اتمی، بر جنایات این رژیم علیه مردم ایران و بر نقش رژیم در نسلکشی در سوریه و اشغال مرگبار عراق، چشم نبندید. این رژیم، رفتنی است. و مردم ایران بیتردید پیروز خواهند شد.
دوستان عزیز!
به جمعهٴ خونین 19فروردین سال 90برگردیم: به این عکس نگاه کنید؛ لحظهیی که یک هاموی دولت عراق در حال زیر گرفتن اشرفیهاست. مجاهد خلق علی اکبر مددزاده نیز توسط هامویها با شقاوت تمام زیر گرفته شد و بهشهادت رسید.
این عکس به تنهایی، تمام آنچه را که در روز 19فروردین و پس از آن بر اشرفیها روا شده، در خود فشرده کرده است: هم شقاوت دولت دستنشاندهٴ آخوندها، و هم حماسه و قهرمانی اشرفیها.
یک هفته پس از حمله 19فروردین، کمیسر عالی حقوقبشر، بر لزوم انجام «یک تحقیقات مستقل و شفاف و بیطرف» و «پیگرد عاملان جنایت» تأکید کرد. همزمان، جان کری رئیس وقت کمیته خارجی سنای آمریکا، خواستار انجام تحقیقات در این باره شد. اما سازمان ملل، کاری نکرد. بعداً معلوم شد که سازمان ملل در عراق، به هیچ کاری که مورد مخالفت دولت مالکی باشد، دست نمیزند.
طاهر بومدرا در استماع کنگرهٴ آمریکا شهادت داد که از اکتبر 2011، یعنی از وقتی کوبلر به عراق رفت، 95درصد منابع، پرسنل و وقت یونامی، صرف کمک به دولت عراق برای بستن اشرف شد. وی فاش کرد که در هر موضوع مربوط به اشرف، کارهای یونامی در دفتر نخستوزیر عراق و تماماً تحت اشراف و طراحی سفارت رژیم ایران در بغداد، انجام میشود.
دقیقاً در همین راستا، ردّ پا و نفوذ فاشیسم دینی را در برخی عبارتهای گزارشهایی میبینیم که در ژانویهٴ گذشته، البته با تاریخ اوت 2013 -که کوبلر هنوز رسماً نماینده ویژه دبیرکل در عراق بوده است- به نام دفتر حقوقبشر یونامی در بغداد، در اشتراک با کمیساریای حقوقبشر، منتشر شد.
بر همین پایه سست و نامعتبر، مجدداً در ماه مارس، همان پاراگراف و همان مضمون را در گزارشی به نام دبیرکل به شورای امنیت ارائه کردند. این، عیناً و دوباره، تکرار همان دعاوی و اتهامات سوختهیی است که گویا نه حکومت عراق، بلکه این رهبری کمپ لیبرتی است که مجاهدین را از دسترسی به درمان پزشکی، بازداشته و حقوق آنها را نقض کرده است!
این پاراگراف، در یک مکان و توسط فرد یا افراد واحدی، علیه قربانیان قتلعام و محاصره، به سود دیکتاتوریهای ایران و عراق، نوشته شده و هدف آن، چیزی جز منحرف کردن اذهان از جنایتهای بزرگ علیه اشرفیها نیست.
هر چقدر هم که میگوییم چرا بر اساس یادداشت تفاهم و بیانیه وزیر خارجه وقت آمریکا، ناظران سازمان ملل بهطور شبانه روزی در لیبرتی مستقر نمیشوند که همه چیز را به چشم ببینند، پاسخی نمیشنویم. راستی چرا؟
البته خانوادههای شهیدان و مجاهدین اشرفی در لیبرتی و در نیویورک، شکایت کردند و حالا هم تصمیم دارند در مورد نویسنده یا نویسندگان مطالبی که حقایق را وارونه جلوه میدهند، شکایت کنند. از طرف دیگر، گروه کار بازداشتهای خودسرانهٴ ملل متحد، تا کنون دو بار گزارش داده که لیبرتی یک زندان است. تا بهحال 18نفر از اشرفیها به علت محاصره درمانی، جان باختهاند.
در کتاب «خیانت به سوگند بقراط»، پزشکان بیمارستان اشرف، شرح کاملی از چگونگی زجرکش کردن بیماران اشرفی توسط مأموران دولت عراق، ارائه کردهاند. سؤال ما این است که چرا سازمان ملل حتی یک بار در یک موضعگیری قاطع علنی، خواهان رفع محاصره پزشکی و غذایی از لیبرتی نشده است؟
طاهر بومدرا، در مقر اروپایی مللمتحد شهادت داد که گزارشهای یونامی که در بغداد تهیه میشود، پس از آن که در ژنو و نیویورک ادیت میشود، قبل از انتشار، باید به دولت عراق ارائه شود و تنها در صورت موافقت عراق، یعنی به شرط دستکاریها ی فرمایشی عراق، گزارشها منتشر میشود. این نخستین و مهمترین واقعیت است.
واقعیت دیگر را شماری از کارمندان شرافتمند سازمان ملل بیان کردهاند. آنها میگویند: برخیها در سازمان ملل، کارشان تجارت با کلمات و جملاتی است که از قبل آماده دارند و در مواقع لزوم، یا به اقتضای سفارش، آن را به کار میبرند. در حالی که بسیاری نهادهای مللمتحد نیز با این گزارشها مخالفند و آن را علیه اهداف خود میدانند.
همچنین، مجاهدان لیبرتی و وکلایشان، در نامههای متعدد از دبیرکل و شورای امنیت خواستهاند موضوع تحقیقات درباره جنایت علیه بشریت در اشرف، به دادگاه جنایی بینالمللی (ICC) ارجاع شود.
آقایان!
اگر این برای شما سنگین است، کمیسیون بینالمللی حقیقتیاب حقوقبشر را موظف به تحقیقات کنید. اگر حکومت عراق بیتقصیر است، آن را وادار کنید به تحقیقات توسط عفو بینالملل تن بدهد. این درخواست، فقط برای شکایت از گذشته نیست؛ قبل از هر چیز برای تضمین حقوق مجاهدان آزادی و حفاظت از جان آنها در حال و آینده است. اگر بعد از اولین حمام خون در اشرف در مرداد 88، یا بعد از دومی در فروردین 90، آمریکا، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و کمیسر عالی حقوقبشر، به تعهدات و تأکیدهای خود درباره تحقیقات مستقل پایبند بودند، از سلسله حملات بعدی ممانعت میشد.
ما خواستار آن هستیم که دبیرکل با صراحت و قاطعیت، به موارد همدستی و چشمپوشی در قبال جنایت علیه بشریت، خاتمه بدهد
و بر اساس یک زمانبندی مشخص، تحقیقات مستقل در مورد اعدامهای جمعی و گروگانگیری در اشرف را مقرر کند. آیا این خواستی نا به جا و اضافه است؟ اینها خواستهای اضافی نیستند، بلکه برای جلوگیری از تکرار جنایتهای ضدانسانی، ضروری و همچنین برای حفظ اعتبار سازمان ملل، لازم است.
حضار محترم!
در بیستمین سالگرد قتلعام رواندا، آقای بان کیمون گفت: سازمان ملل همچنان از نسلکشی رواندا احساس شرم میکند. نظیر این ابراز شرمندگی را دبیرکل کنونی و پیشین سازمان ملل در مورد قتلعام سربرنیتسا هم تکرار کردهاند. دبیرکل، بارها بر اصل شناخته شده مسئولیت حفاظت، تأکید کرده است. طبق این اصل، اگر بیم نسل کشی، جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی میرود، نباید و نمیتوان پشت حق حاکمیت، پنهان شد؛ زیرا مسئولیت حفاظت، به هیچ وجه، حاکمیت کشورها را مخدوش نمیکند.
ابراز شرمندگی و انتقاد از خود، حتی با تأخیر چند ساله، خیلی خوب است؛ اما به همین خاطر، باید به این بیعملی هولناک، خاتمه بدهید.
در حالی که 14ماه از نخستین حمله موشکی به لیبرتی میگذرد، دولت عراق بر خلاف قرارداد و یادداشت تفاهمی که با سازمان ملل امضا کرد، از اجرای الزامات امنیتی، کماکان ممانعت میکند. از 17500 تی وال حفاظتی، فقط 3 و نیم درصد آن برگردانده شده است. محلهای استراحت و اکثر سالنها، هیچ حفاظی ندارد. ما حتی حاضر شدیم با هزینه گزاف، سنگرهای انفرادی 2 متر در 2 متر را خودمان بخریم؛ چیزی که دولت عراق، خودش پیشنهاد داده بود؛ اما همین را هم، فقط بعد از اینکه 46 سنگر انفرادی، وارد لیبرتی شد، متوقف کردند. یونامی و مانیتورهای ملل متحد، هر روز این را به چشم میبینند و در جریان جزئیات آن هستند.
من در این جا یکبار دیگر، بر تأمین الزامات مبرم امنیتی در لیبرتی در برابر حملات موشکی، از جمله تی وال، سنگر و انتقال تجهیزات ایمنی و پزشکی از اشرف، تأکید میکنم.
در 2سال گذشته، مخالفت حکومت عراق با انتقال تجهیزات پزشکی مجاهدان از اشرف به لیبرتی و ممانعت از ساختمان سازی برای بیماران و معلولان و مجروحان، با هیچ موضعگیری و اعتراض آشکاری از سوی مللمتحد مواجه نشده. اما تا بخواهید داستان سراییهای مضحک درباره بیاطلاعی حکومت عراق از حمله به اشرف و داستانهای ساختگی درباره دفن مخفیانهٴ شهیدان به ما منتقل میشود. مانند اینکه حکومت عراق بهخاطر کمبود جا در سردخانه، پیکرهای شهیدان را همان اوایل دفن کرده است. معلوم نیست چرا این را پس از 175روز به ما خبر میدهند؟!
اسناد متقن، نشان میدهد که در روز 10شهریور 92، مقامات مللمتحد و دولت آمریکا، به سرعت و در ساعت 5 و نیم صبح، یعنی 15دقیقه بعد از شروع حمله، با مقامات دولتی عراق در سطوح مختلف راجع به این حمله صحبت کردهاند. ولی مقامات عراقی مدعی هستند که از وقوع حمله، تا ساعتها بعد، بیاطلاع بودهاند.
آیا سریال دروغهای حکومت عراق، هدفی جز از بین بردن آثار جنایت علیه بشریت دارد؟ مگر سازمان ملل و جانشین نمایندهٴ ویژه دبیرکل، در روز تحویل گرفتن پیکرهای 52 شهید در اشرف، به ما در این باره تعهد مکتوب ندادند؟ پس چرا به این سکوت، ادامه میدهند؟ بر اساس تعهدات آنها و نامه دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک درباره اجساد و اموال، و مخصوصاً امنیت، بود که من از 42 مجاهد باقیمانده در اشرف، درخواست کردم به لیبرتی بروند. ما اجرای تعهدات مکتوب و قولهای انجام نشده را در اسرع وقت خواستاریم. خواسته ما همچنین آزادی گروگانهای اشرفی و انتقال تمامی مجاهدان لیبرتی، بهخصوص مجروحان و بیماران، به آمریکا و اروپاست.
حضار محترم!
در 19فروردین، و در همهٴ حماسههای تابناک این دوران، آنچه اتفاق افتاده، تنها مقاومت در برابر حملههای وحشیانه نیست، بلکه قیامی است در دفاع از اصیلترین ارزشهای بشریت که الهامبخش زنان و جوانان ایران در مبارزه برای کسب آزادی و برابری است.
پس، سلام میکنیم بر 36 قهرمان شهید در 19فروردین: دختران قهرمانم صبا و شهناز، مهدیه و آسیه، فائزه و نسترن و مرضیه و فاطمه که پیام آوران پیروزی زن ایرانی بر ارتجاع و ستم و نابرابری اند. آنها به راستی پدیده نوینی در مبارزه آزادیبخش مردم ایران، خلق کردهاند. و پرشورترین سلامها به سعید چاووشی، حسن اوانی، منصور حاجیان، حنیف کفایی، زهیر ذاکری و دیگر شهیدان قهرمان 19فروردین؛ مردان پیشتازی که مبارزه سیاسی و پیکار برای سرنگونی رژیم ولایتفقیه را با مبارزهیی عمیق برای کنار زدن همهٴ عناصر کهنه و بازدارندهٴ استثماری، در آمیختهاند. و از آن جا که آرمان برابری را از دل و جان پذیرفتهاند و این آرمان در اندیشه، عمل و روابط آنها رسوخ کرده، به گوهر رهایی و خلاقیتها و توانمندیهای شگفت، دست یافتهاند. درود بر این قهرمانان که با الهام از معلم و آموزگار خود، مسعود، برای آزادی مردم ایران قیام کرده و به مقاومت به هر قیمت، برخاستهاند.
همین مقاومت است که نیروی پیشرو تاریخ است. و این چیزی است که باید پیوسته مروج و نگاهبان آن باشیم.
بله، راه ما و پاسخ ما در همین مقاومت به هر قیمت است. چنان که مسعود گفته است: «وقتی دیو تنوره میکشد، وقتی که دژخیم سر از پا نمیشناسد، رمز ماندگاری و اعتلا، کلمه فداست... مجاهدین از بنیانگذارانشان تا اعضا و هوادارانشان در تمام ایران و در سراسر جهان، این درس را به خوبی آموختهاند که تاریخ خلق و میهن خود را چگونه بنویسند».
حضار محترم!
حضور نمایندگان انجمنهای جوانان ایرانی در این گردهمایی، پیام روشنی برای هموطنان ما در داخل ایران و برای جامعه جهانی است.
پیام این است که جوانان ایران برای به زیر کشیدن دیکتاتوری مذهبی و برقراری آزادی و دموکراسی، مصممند و در هر کجای جهان که باشند، قلبشان برای ایران و مردم ایران میتپد.
در سیمای شما جوانان، که در پی آرمان آزادی هستید، من به پاخاستن دوبارهٴ شهیدان را میبینم. زیرا همچنان که خودتان گفتهاید، شما در پی آرمان آزادی، پرچم این شهیدان را به دست گرفتهاید؛ از رحمان و امیر و سعید تا صبا و آسیه و مهدیه.
آری، شما جوانان که امروز به مقاومت و قیام برخاستهاید، آیندهٴ ایرانید.
دوستان عزیز!
مقاومت ایران استوار و پابرجاست و در برابر توفانهای عظیم، ایستاد و ماندگار شد. و سلسله توطئههای این رژیم علیه این مقاومت، به گل نشست. حالا موج توفان به سوی رژیم ولایتفقیه برگشته است. آخوندهای حاکم، از هر راهی که بروند، به سرنگونی میرسند./
ارادهٴ مردم و مقاومت ایران، بر همین است. ما برای یک ایران آزاد و دموکراتیک و بر اساس جدایی دین از دولت، قیام کردهایم و به پیروزی آزادی و حاکمیت مردم یقین داریم.
سلام بر مردم ایران،
سلام بر آزادی،
درود بر همه شما.