سایت حکومتی تابناک از قول یکی از عوامل رژیم مینویسد «دستگاههای خدماتی در روزهای منتهی به چهارشنبه آخر سال، هزینهای را که باید صرف خسارات پس از اینروز بکنند به تخفیفهایی نظیر نیمبها شدن سینماها و... اختصاص دهند» و تأکید کرده «نیروهای تامینکننده، امنیت در چهارشنبهسوری نباید بهگونهیی رفتار کنند که سبب تحریک مردم و عکسالعمل متقابل آنان شود».
یک کارگزار رژیم نیز در شبکه خبر رژیم میگوید، در این چند سال و یا حداقل در یکی دو سال اخیر تغییرات محسوسی ایجاد شده است. خیابانها صحنه جنگ بود و این اتقاقات بهدلیل نظارتهای مناسبی است که انجام نشده است.
همانطور که در تمامی زمینهها تناقض و تضاد در گفته سردمداران رژیم به وفور دیده میشود این تناقض و تضاد در اظهارنظر آنان در مورد جشن چهارشنبهسوری نیز خودش را بارز میکند. تعدادی از سرکردگان انتظامی از کشف انبوه مواد محترقه صحبت میکنند و در این رابطه سرکرده انتظامی آذربایجان غربی مدعی کشف و توقیف 530هزار مادهٴ محترقه شده است.
در مقابل این حرف سرکرده انتظامی آذربایجان غربی که از سرکوب فروشندگان مواد محترقه خبر میدهد، احمدی مقدم سرکرده نیروی انتظامی رژیم از کار فرهنگی برای چهارشنبهسوری حرف میزند و بهطور ضمنی از برخورد مستقیم با جوانان عقبنشینی میکند و یک سرکرده دیگر انتظامی از مردم درخواست میکند که در محلات خود جشن بگیرند و میگوید ما با مراسم چهارشنبهسوری در محلات مخالف نیستیم و...
در تبلیغات تلویزیون رژیم نیز همین تناقض دیده میشود و نفراتی را بهعنوان کارشناس به صحنه میآورند و تهدیدات چهارشنبهسوری را به مردم گوشزد میکنند و بعضی از آنها میگویند در مراسم چهارشنبهسوری تهدیدی وجود ندارد.
آخوندها که از وضعیت خراب حاکمیتشان با خبرند، بیشتر از سالهای قبل به میدان آمدند و ابراز ترس و وحشت کردند. آخوند جوادی آملی فتوا میدهد که چهارشنبهسوری حرام است و به فتوای خمینی دجال و چند آخوند دیگر استناد میکند که آنها نیز چهارشنبهسوری را حرام دانستهاند. اضافه بر جوادی آملی، تعداد دیگری از آخوندهای رژیم هراسشان را نسبت به چهارشنبهسوری ابراز داشتند از جمله این آخوندها، آخوندی به نام ناصری است که گفته است: ”حداقل مجازاتی که برای افراد خاطی در چهارشنبهسوری در نظر گرفته شده، این است که ایشان تا آخر تعطیلات نوروز در بازداشت نگهداشته شوند“.
آخوند حسن صادقی نیز در نمایش جمعهٴ گناباد هم گفته است: «باید از سنتهای غلط مثل مراسم چهارشنبهسوری که خسارات زیادی به بار میآورد پرهیز شود».
سؤال این است که ریشه تناقض در میان گفتههای بهاصطلاح کارشناسان، و سرکردگان نیروی انتظامی و آخوندها کجا است؟ و اساساً حرف چه کسی را در این رژیم باید باور کرد؟
در پاسخ به این سوالها باید به یک واقعیت اشاره کرد که ریشه تمامی این تناقض گوییها است و آن بنبست رژیم در همه زمینهها بهویژه بنبست در سرکوب است.
رژیم آخوندی بهدلیل اینکه در بنبست سرکوب گیر کرده است، از یک طرف نه توان آن را دارد که بعد از 35سال حاکمیت ننگینش، برگ جدیدی در سرکوب رو کند که قدرت مقابله با وضعیت انفجاری جامعه را به رژیم بدهد و نه توان تحمل خشم متراکم مردم و بهویژه جوانان را دارد. تناقض گوییهای عوامل و کارگزاران رژیم نیز از این واقعیت ناشی میشود. در چنین شرایطی است که خشم مردم در شعلههای آتشین چهارشنبهسوری بارز میشود و این جشن سنتی را تبدیل به مراسم عزا برای نظام آخوندی و کارگزاران آن میکنند.
یک کارگزار رژیم نیز در شبکه خبر رژیم میگوید، در این چند سال و یا حداقل در یکی دو سال اخیر تغییرات محسوسی ایجاد شده است. خیابانها صحنه جنگ بود و این اتقاقات بهدلیل نظارتهای مناسبی است که انجام نشده است.
همانطور که در تمامی زمینهها تناقض و تضاد در گفته سردمداران رژیم به وفور دیده میشود این تناقض و تضاد در اظهارنظر آنان در مورد جشن چهارشنبهسوری نیز خودش را بارز میکند. تعدادی از سرکردگان انتظامی از کشف انبوه مواد محترقه صحبت میکنند و در این رابطه سرکرده انتظامی آذربایجان غربی مدعی کشف و توقیف 530هزار مادهٴ محترقه شده است.
در مقابل این حرف سرکرده انتظامی آذربایجان غربی که از سرکوب فروشندگان مواد محترقه خبر میدهد، احمدی مقدم سرکرده نیروی انتظامی رژیم از کار فرهنگی برای چهارشنبهسوری حرف میزند و بهطور ضمنی از برخورد مستقیم با جوانان عقبنشینی میکند و یک سرکرده دیگر انتظامی از مردم درخواست میکند که در محلات خود جشن بگیرند و میگوید ما با مراسم چهارشنبهسوری در محلات مخالف نیستیم و...
در تبلیغات تلویزیون رژیم نیز همین تناقض دیده میشود و نفراتی را بهعنوان کارشناس به صحنه میآورند و تهدیدات چهارشنبهسوری را به مردم گوشزد میکنند و بعضی از آنها میگویند در مراسم چهارشنبهسوری تهدیدی وجود ندارد.
آخوندها که از وضعیت خراب حاکمیتشان با خبرند، بیشتر از سالهای قبل به میدان آمدند و ابراز ترس و وحشت کردند. آخوند جوادی آملی فتوا میدهد که چهارشنبهسوری حرام است و به فتوای خمینی دجال و چند آخوند دیگر استناد میکند که آنها نیز چهارشنبهسوری را حرام دانستهاند. اضافه بر جوادی آملی، تعداد دیگری از آخوندهای رژیم هراسشان را نسبت به چهارشنبهسوری ابراز داشتند از جمله این آخوندها، آخوندی به نام ناصری است که گفته است: ”حداقل مجازاتی که برای افراد خاطی در چهارشنبهسوری در نظر گرفته شده، این است که ایشان تا آخر تعطیلات نوروز در بازداشت نگهداشته شوند“.
آخوند حسن صادقی نیز در نمایش جمعهٴ گناباد هم گفته است: «باید از سنتهای غلط مثل مراسم چهارشنبهسوری که خسارات زیادی به بار میآورد پرهیز شود».
سؤال این است که ریشه تناقض در میان گفتههای بهاصطلاح کارشناسان، و سرکردگان نیروی انتظامی و آخوندها کجا است؟ و اساساً حرف چه کسی را در این رژیم باید باور کرد؟
در پاسخ به این سوالها باید به یک واقعیت اشاره کرد که ریشه تمامی این تناقض گوییها است و آن بنبست رژیم در همه زمینهها بهویژه بنبست در سرکوب است.
رژیم آخوندی بهدلیل اینکه در بنبست سرکوب گیر کرده است، از یک طرف نه توان آن را دارد که بعد از 35سال حاکمیت ننگینش، برگ جدیدی در سرکوب رو کند که قدرت مقابله با وضعیت انفجاری جامعه را به رژیم بدهد و نه توان تحمل خشم متراکم مردم و بهویژه جوانان را دارد. تناقض گوییهای عوامل و کارگزاران رژیم نیز از این واقعیت ناشی میشود. در چنین شرایطی است که خشم مردم در شعلههای آتشین چهارشنبهسوری بارز میشود و این جشن سنتی را تبدیل به مراسم عزا برای نظام آخوندی و کارگزاران آن میکنند.