از آنجایی که در تفکرات ارتجاعی آخوندی هیچ جایی برای اصالت جنبشهای مردمی در کشورهای دیگر وجود ندارد، بهمحض پیدایش یک جنبش و قیام علیه دیکتاتوریهای همگن رژیم، بلافاصله لفاظیها و مارک زنیها از نوع آخوندی علیه آن جنبش شروع میشود و مارک وابستگی به بیگانه به آن زده میشود.
سه سال است روزمره لجنپراکنیهای بوقهای تبلیغاتی و نعرههای گوش خراش مهرههای نظام در مورد بهاصطلاح وابسته بودن قیام مردم شجاع و مظلوم سوریه ادامه دارد. اکنون نوبت به مردم اوکراین رسیده است. آه و فغان و لجنپراکنیهای رژیم در مورد مردم سوریه و قیام شان علیه نظام بشار اسد، برای رژیم از این جهت قابل توجیه است که عمق استراتریک نظام در خطر است و متحد استراتژیک خود یعنی نظام خونریز بشار اسد را در معرض سرنگونی میبیند. طبعاً سرنگونی نظام بشار اسد، تاثیرات بلافصلی روی رژیم میگذارد و از این بابت است که رژیم میترسد که با از دست دادن این متحد استراتژیک، در حالی که انواع و اقسام بحرانها سرتا پای آن را فراگرفته است، پایههای نظام ولایتفقیه به لرزه بیفتد.
جیغ های هراسآلود رژیم در مورد قیام اوکراین نیز در همین راستا قابلتوجه است. اولاً دیکتاتور حاکم این کشور که یکی از نزدیکان سیاسی رژیم آخوندی بود سقوط کرد که این ضربهای به رژیم بود، ثانیاً رژیم از این ترس دارد که ممکن است مردم ایران نیز علیه آن بپا خیزند و سران آن را به سرنوشتی مانند سرنوشت دیکتاتور اوکراین دچار کنند.
باند ولیفقیه با شبیهسازی سفر یک مقام اتحادیه اروپا به اوکراین و ایران تحت حاکمیت ولایتفقیه، به هراس افتاده است که نکند هدف سفر که مماماشات با رژیم آخوندی بود، با یک ملاقات غیررسمی اشتون تغییر مسیر پیدا کرده است، و از این بابت است که ملاقات غیررسمی اشتون را دستمایه حمله به باند روحانی- رفسنجانی کرده است.
نزاع درنظام ولایتفقیه بر سر این سفر و اهداف آن، آنچنان بالا گرفته است که سردژخیم قوه قضاییه رژیم و رئیس مجلس آخوندی نیز ناگزیر به موضعگیری شدند. رخدادهای دو روز اخیر در جلسات مجلس رژیم و سخنرانیهای شداد و غلاظ نمایندگان باند خامنهای علیه دولت روحانی و انعکاس آن در مطبوعات این باند، بیانگر شدت تضاد درونی رژیم در مورد این سفر است.
باندخامنهای به صراحت اعلام میکند که دولت روحانی شرط وشروط اشتون برای سفر به ایران را میدانسته و به این شرط که دولت روحانی خواست اشتون را برای ملاقاتهای غیررسمی او بپذیرد، اشتون این سفر مفتضح را انجام داده است.
باند روحانی - رفسنجانی بهکلی منکر این قضیه میشود و از این جهت است که علی لاریجانی رئیس مجلس رژیم، در امدادرسانی به این باند در موضعگیری روز گذشته (چهارشنبه 22اسفند) خود تلویحاً گفت دولت روحانی از این ملاقاتها خبر نداشته است و اشتون دزدانه ملاقاتی را انجام داده است.
نمایندگان باندخامنهای گوششان به حرفهای مقامات دولت روحانی و به حرفهای علی لاریجانی که برای رنگ کردن آنها و دربردن دولت روحانی، عنوان ملاقات دزدانه را در مورد ملاقات اشتون بهکار برد، بدهکار نیست و یقه باند رفسنجانی - روحانی را گرفتهاند.
در ادامه این جنگ وجدال است که کیهان ولیفقیه در ادامه نوشتههایش علیه سفر اشتون و علیه دولت روحانی، اعتراضات چند تن از مهرههای باند ولایت را تحت عنوان ”وزارت خارجه دولت راستگویان راستش را به مردم بگوید“ بازگو میکند و از قول نمایندگان هم باندی خود در مجلس رک و صریح دولت آخوند روحانی را دروغگو میداند و از قول مهرداد بذرپاش یکی از نمایندگان این باند مینویسد: ”مهرداد بذرپاش عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان مجلس با اعلام این خبر که خانم اشتون از قبل از سفر به ایران شرط کرده بود با فتنهگران دیدار خواهد داشت و طرف ایرانی این موضوع را پذیرفته بود، اظهار داشت: چرا وزارتخارجه راستش را به مردم نمیگوید که شرط سفر خانم اشتون چه بوده است. همچنین از دولتی که خود را دولت راستگویان معرفی میکند توقع خلافگویی نمیرود“
یکی دیگر از نمایندگان باند خامنهای در مجلس رژیم به نام زهره الهیان نیز دیدار اشتون با چند نفر را برنامهریزی شده از قبل میداند و دیدار غیررسمی اشتون را دخالت درامورداخلی رژیم میداند و به خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس) میگوید: ”سفر اشتون همزمان با 8مارس در حالی صورت میگیرد که معاون وی اعلام کرده است که این همزمانی با برنامهریزی قبلی صورت گرفته است و این امر بهصورت آشکار نشان میدهد طرف غربی بهدنبال بهرهبرداریهای خاص سیاسی از این موضوع است“.
آخوند ذوالنور مشاور نماینده ولیفقیه در سپاه نیز ضمن حمله به باند رفسنجانی- روحانی ملاقات اشتون با ”فعالین فتنه“ را جزو مسایل حاد امنیتی نظام میداند که مبانی اعتقادی نظام را هدف قرارداده است.
مشاور نماینده خامنهای در سپاه منفعت ملی نظام را در محدود گذاشتن دامنه مذاکرات اتمی میداند و ترس از این دارد که دامنه مذاکرات هستهیی گسترده شود و راه به مسایل امنیتی رژیم ببرد.
یکی از تحلیگران رژیم نیز نظری مشابه نظر آخوند ذوالنور ابراز میکند و در این زمینه میگوید: ”بردن مسأله هستهای به سمت مسائل دیگر، مادامی که کشورمان نقش هدایتگر و طراح در این صحنه را برعهده نداشته باشد، حرکت در همان مسیر مورد نظر غرب خواهد بود. البته این بهمعنای عدم گفتوگو، مذاکره، پیگیری منافع مشترک و همچنین اتخاذ راهبردهای مقتضی در صحنهها و محافل دیگر دو یا چندجانبه نیست“.
تحلیگر باند ولیفقیه هدف سفر اشتون به تهران را چنین جمعبندی میکند: ”به نظر میرسد که کارکرد حضور اشتون در تهران نه پیشبرد مذاکرات هستهای، بلکه اموری غیر از آن میباشد. در امور مذاکرات هستهای، اشتون هر چند نماینده گروه 1+5 بهشمار میرود، اما برای دیدار مذکور مأموریتی رسمی از جانب گروه مذکور نداشته و این مسئولیت، چاشنی دستورکارهای دیگری است که اساساً خطوط آن را باید در اتحادیه اروپا و آمریکا جستوجو نمود“.
نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس رژیم نیز نظری مشابه نظر تحلیلگر باند خامنهای دارد و ضمن محکوم کردن دیدار اشتون با ”محکومان فتنه“ گفته است: ”تا زمانی که ملاقات اشتون با مسئولان کشورمان در ریل مناسبات و سطح دیپلوماسی بینالمللی بود هم به نفع اروپا و هم به نفع ایران بود. اما زمانی که این دیدارها از ریل خود خارج شد دیگر مفید بودن آن زیر سؤال میرود. بنده نیز اعلام میکنم که ما به اشتون اعتمادی نداریم و او در سفر به ایران تهران را با کییف اشتباه گرفته است. چگونه برای این نماینده اتحادیه اروپا زمینهای را فراهم کردند تا با برخی از محکومان فتنه دیدار داشته باشد که این حرکت اشتون به مذاکرات اخیر و اصل سفر او لطمه وارد کرده است“.
جنگ و جدالهای باندهای درونی رژیم بر سر سفر یک واسطه مماشات و ملاقات غیررسمی او نیز یکی از عجایب و غرایب نظام آخوندی است، زیرا امدادهای غیبی اصحاب مماشات در صحنه بینالمللی، یکی از عوامل دوام این رژیم تا کنون بوده است، اما اوضاع نظام آنچنان آشفته است که حتی نمیتواند یک ملاقات غیررسمی یک واسطه مماشات را هم تاب بیاورد و سرتا پای نظام به لرزه میافتد که این خود نشانگر اوج پوسیدگی و فلاکت نظام در مرحله پایانی عمر ننگینش میباشد.
سه سال است روزمره لجنپراکنیهای بوقهای تبلیغاتی و نعرههای گوش خراش مهرههای نظام در مورد بهاصطلاح وابسته بودن قیام مردم شجاع و مظلوم سوریه ادامه دارد. اکنون نوبت به مردم اوکراین رسیده است. آه و فغان و لجنپراکنیهای رژیم در مورد مردم سوریه و قیام شان علیه نظام بشار اسد، برای رژیم از این جهت قابل توجیه است که عمق استراتریک نظام در خطر است و متحد استراتژیک خود یعنی نظام خونریز بشار اسد را در معرض سرنگونی میبیند. طبعاً سرنگونی نظام بشار اسد، تاثیرات بلافصلی روی رژیم میگذارد و از این بابت است که رژیم میترسد که با از دست دادن این متحد استراتژیک، در حالی که انواع و اقسام بحرانها سرتا پای آن را فراگرفته است، پایههای نظام ولایتفقیه به لرزه بیفتد.
جیغ های هراسآلود رژیم در مورد قیام اوکراین نیز در همین راستا قابلتوجه است. اولاً دیکتاتور حاکم این کشور که یکی از نزدیکان سیاسی رژیم آخوندی بود سقوط کرد که این ضربهای به رژیم بود، ثانیاً رژیم از این ترس دارد که ممکن است مردم ایران نیز علیه آن بپا خیزند و سران آن را به سرنوشتی مانند سرنوشت دیکتاتور اوکراین دچار کنند.
باند ولیفقیه با شبیهسازی سفر یک مقام اتحادیه اروپا به اوکراین و ایران تحت حاکمیت ولایتفقیه، به هراس افتاده است که نکند هدف سفر که مماماشات با رژیم آخوندی بود، با یک ملاقات غیررسمی اشتون تغییر مسیر پیدا کرده است، و از این بابت است که ملاقات غیررسمی اشتون را دستمایه حمله به باند روحانی- رفسنجانی کرده است.
نزاع درنظام ولایتفقیه بر سر این سفر و اهداف آن، آنچنان بالا گرفته است که سردژخیم قوه قضاییه رژیم و رئیس مجلس آخوندی نیز ناگزیر به موضعگیری شدند. رخدادهای دو روز اخیر در جلسات مجلس رژیم و سخنرانیهای شداد و غلاظ نمایندگان باند خامنهای علیه دولت روحانی و انعکاس آن در مطبوعات این باند، بیانگر شدت تضاد درونی رژیم در مورد این سفر است.
باندخامنهای به صراحت اعلام میکند که دولت روحانی شرط وشروط اشتون برای سفر به ایران را میدانسته و به این شرط که دولت روحانی خواست اشتون را برای ملاقاتهای غیررسمی او بپذیرد، اشتون این سفر مفتضح را انجام داده است.
باند روحانی - رفسنجانی بهکلی منکر این قضیه میشود و از این جهت است که علی لاریجانی رئیس مجلس رژیم، در امدادرسانی به این باند در موضعگیری روز گذشته (چهارشنبه 22اسفند) خود تلویحاً گفت دولت روحانی از این ملاقاتها خبر نداشته است و اشتون دزدانه ملاقاتی را انجام داده است.
نمایندگان باندخامنهای گوششان به حرفهای مقامات دولت روحانی و به حرفهای علی لاریجانی که برای رنگ کردن آنها و دربردن دولت روحانی، عنوان ملاقات دزدانه را در مورد ملاقات اشتون بهکار برد، بدهکار نیست و یقه باند رفسنجانی - روحانی را گرفتهاند.
در ادامه این جنگ وجدال است که کیهان ولیفقیه در ادامه نوشتههایش علیه سفر اشتون و علیه دولت روحانی، اعتراضات چند تن از مهرههای باند ولایت را تحت عنوان ”وزارت خارجه دولت راستگویان راستش را به مردم بگوید“ بازگو میکند و از قول نمایندگان هم باندی خود در مجلس رک و صریح دولت آخوند روحانی را دروغگو میداند و از قول مهرداد بذرپاش یکی از نمایندگان این باند مینویسد: ”مهرداد بذرپاش عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان مجلس با اعلام این خبر که خانم اشتون از قبل از سفر به ایران شرط کرده بود با فتنهگران دیدار خواهد داشت و طرف ایرانی این موضوع را پذیرفته بود، اظهار داشت: چرا وزارتخارجه راستش را به مردم نمیگوید که شرط سفر خانم اشتون چه بوده است. همچنین از دولتی که خود را دولت راستگویان معرفی میکند توقع خلافگویی نمیرود“
یکی دیگر از نمایندگان باند خامنهای در مجلس رژیم به نام زهره الهیان نیز دیدار اشتون با چند نفر را برنامهریزی شده از قبل میداند و دیدار غیررسمی اشتون را دخالت درامورداخلی رژیم میداند و به خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس) میگوید: ”سفر اشتون همزمان با 8مارس در حالی صورت میگیرد که معاون وی اعلام کرده است که این همزمانی با برنامهریزی قبلی صورت گرفته است و این امر بهصورت آشکار نشان میدهد طرف غربی بهدنبال بهرهبرداریهای خاص سیاسی از این موضوع است“.
آخوند ذوالنور مشاور نماینده ولیفقیه در سپاه نیز ضمن حمله به باند رفسنجانی- روحانی ملاقات اشتون با ”فعالین فتنه“ را جزو مسایل حاد امنیتی نظام میداند که مبانی اعتقادی نظام را هدف قرارداده است.
مشاور نماینده خامنهای در سپاه منفعت ملی نظام را در محدود گذاشتن دامنه مذاکرات اتمی میداند و ترس از این دارد که دامنه مذاکرات هستهیی گسترده شود و راه به مسایل امنیتی رژیم ببرد.
یکی از تحلیگران رژیم نیز نظری مشابه نظر آخوند ذوالنور ابراز میکند و در این زمینه میگوید: ”بردن مسأله هستهای به سمت مسائل دیگر، مادامی که کشورمان نقش هدایتگر و طراح در این صحنه را برعهده نداشته باشد، حرکت در همان مسیر مورد نظر غرب خواهد بود. البته این بهمعنای عدم گفتوگو، مذاکره، پیگیری منافع مشترک و همچنین اتخاذ راهبردهای مقتضی در صحنهها و محافل دیگر دو یا چندجانبه نیست“.
تحلیگر باند ولیفقیه هدف سفر اشتون به تهران را چنین جمعبندی میکند: ”به نظر میرسد که کارکرد حضور اشتون در تهران نه پیشبرد مذاکرات هستهای، بلکه اموری غیر از آن میباشد. در امور مذاکرات هستهای، اشتون هر چند نماینده گروه 1+5 بهشمار میرود، اما برای دیدار مذکور مأموریتی رسمی از جانب گروه مذکور نداشته و این مسئولیت، چاشنی دستورکارهای دیگری است که اساساً خطوط آن را باید در اتحادیه اروپا و آمریکا جستوجو نمود“.
نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس رژیم نیز نظری مشابه نظر تحلیلگر باند خامنهای دارد و ضمن محکوم کردن دیدار اشتون با ”محکومان فتنه“ گفته است: ”تا زمانی که ملاقات اشتون با مسئولان کشورمان در ریل مناسبات و سطح دیپلوماسی بینالمللی بود هم به نفع اروپا و هم به نفع ایران بود. اما زمانی که این دیدارها از ریل خود خارج شد دیگر مفید بودن آن زیر سؤال میرود. بنده نیز اعلام میکنم که ما به اشتون اعتمادی نداریم و او در سفر به ایران تهران را با کییف اشتباه گرفته است. چگونه برای این نماینده اتحادیه اروپا زمینهای را فراهم کردند تا با برخی از محکومان فتنه دیدار داشته باشد که این حرکت اشتون به مذاکرات اخیر و اصل سفر او لطمه وارد کرده است“.
جنگ و جدالهای باندهای درونی رژیم بر سر سفر یک واسطه مماشات و ملاقات غیررسمی او نیز یکی از عجایب و غرایب نظام آخوندی است، زیرا امدادهای غیبی اصحاب مماشات در صحنه بینالمللی، یکی از عوامل دوام این رژیم تا کنون بوده است، اما اوضاع نظام آنچنان آشفته است که حتی نمیتواند یک ملاقات غیررسمی یک واسطه مماشات را هم تاب بیاورد و سرتا پای نظام به لرزه میافتد که این خود نشانگر اوج پوسیدگی و فلاکت نظام در مرحله پایانی عمر ننگینش میباشد.