ولیفقیه رژیم در دیدار باخبرگان آخوندی بهرغم شعر و شعار و لفاظیهای همیشگی، برای توجیه بحران زهرخوران اتمی ناگزیر شد روی یک موضوع تأکید کند که تحولات جهانی و منطقهیی جدی است و رژیم نمیتواند از تحولات جهانی و منطقه تاثیر نپذیرد و لاجرم تغییرات و به قول او ”تحولات اساسی“ روی نظام نیز تاثیرگذار خواهد بود.
ولیفقیه به خبرگان رژیم و مهرههای رژیم گوشزد کرد باید نشانههای این تحول را ببینند و بفهمند! و خاطرنشان کرد: ”یک نکته این است که امروز جهان درگیر تحوّلات اساسی است، این را نمیشود منکر شد؛ شما نگاه کنید به منطقهی شمال آفریقا و مناطق دیگری از آفریقا... دنیا در حال یک تحوّل است. حالا تحوّلات جهانی و تاریخی طبعاً در زمان کوتاه تحقّق پیدا نمیکند؛ اینجور نیست که حالا ما فرض کنیم اگر تحوّلی دارد رخ میدهد باید در ظرف ششماه، یک سال، دو سال انجام بگیرد؛ نه، نشانههای تحوّل را باید دید ولو این تحوّل به مرور در ظرف بیست سال انجام خواهد گرفت؛ لکن ما [باید] بفهمیم که در دنیا چه دارد اتّفاق میافتد. بنابراین نکتهی اوّل این است که دنیا درگیر تحوّلات اساسی است؛ این را بفهمیم“.
خامنهای سپس توصیه میکند که واقع بین باشند و واقعیات جامعه جهانی و همین تحولاتی که به آن اشاره کرد را کارگزارانش درک کنند.
وی سپس افزود نمیتوان با جامعه جهانی رابطه نداشت. خامنهای بهرغم شعر و شعارهای قبلی خودش که خطاب به جامعه جهانی تأکید کرده بود با ما نمیخواهید رابطه داشته باشید به درک، ما رابطه با شما را نمیخواهیم؛ یکی از مصادیق واقعبینی را رابطه با جهان خارج دانست و گفت: ”مرزبندی بندی بهمعنای این نیست که ما رابطه مان راقطع کنیم توجه بکنید مغالطه نکنند که شما میگویید ما با همه با همهی دنیا دشمنیم. نه؛ مرزبندی کنید! مرزها مخلوط [نشود] . مثل مرز جغرافیایی؛ در مرز جغرافیایی شما بین کشور خودتان و کشورهای اطرافتان مرز معیّن میکنید؛ معنای این مرز این نیست که شما نمیروید آنجا، آنها نمیآیند“. ...
ضروری است حرفهای ولیفقیه در مورد تحولات جهانی و بهرسمیت شناختن این تحولات و سفارش او به واقعبینی را در کنار گفته امام جمعه نمره موقت تهران آخوند موحدی کرمانی گذاشت که در مورد مذاکره و بحران زهر خوران اتمی به تیم مذاکره کننده رژیم توصیه میکند: ”اگر دشمن تو در بحبوحه جنگ پیشنهاد صلح کرد بپذیر، اگر این صلح رضای خدا درش باشه که خود این جمله تمام مطلب را همین جمله دارد“
واقعبینی ولیفقیه و تعبیر امام جمعهاش از واقعبینی را میتوان ناشی از اضطرار و اضطراب نظام دانست که تحت این شرایط بهاصطلاح واقع بین شده است. همچنین واقع بین شدن ولیفقیه را میبایست ناشی از شرایطی دانست که رژیم را ناگزیر به نوشیدن جرعه زهر کرده است. مقتضیات نوشیدن جامعه زهر این است که دیگر هارت وپورت کردن و شاخ وشانه کشیدنهای توخالی را آن چنان کنار گذاشت که که تحولات جهانی و تحولات منطقهیی که اساساً به نفع نظام نیست را بهرسمیت شناخت.
اعترافهای ولیفقیه رژیم ضمنا نشان میدهد توسل به شعرو شعارهای گذشته، توسل به حرفهای زنگزدهای بوده است که اکنون تاریخ مصرف آنها برای شیره مالیدن بر سر پاسداران و بسیجیان گیج و ویج نظام هم گذشته است، تا جایی که امام جمعه تهران به جای نعرههای گوش خراش معمول امام جمعههای رژیم، تحت توجیهات ”رهبرمعظم“ کارگزاران رژیم را به صلح با دشمن فرا میخواند که خود تمام مطلب است!، تمامیت مطلب از این زاویه که بحرانهای روزافزون اجتماعی و اقتصادی تا جایی استخوان رژیم را درهم شکسته که اکنون با پز بهاصطلاح صلح طلبی نعرههای جنگ جنگ قبلی با ”استکبار“ را به بوته فراموشی سپرده است. همه این ”واقع بینیها“ ناشی از اضطرار، طلسمشکستگی و آثار زهر بر پیکره ولیفقیه و نظام زهوار در رفته او است که ناگزیر شده است حرفهایی را بزند که به ظاهر قبلاً برای او مرز سرخ بود و مرکب حرفهای او هنوز خشک نشده امام جمعه نمره موقتش وادار شود حرفهایی بزند که قبلاً نه تنها نمیتوانست این حرفها را بر زبان بیاورد بلکه برای او و سایر ائمه جمعه نمره موقت نیز مرز سرخ بود.
ولیفقیه به خبرگان رژیم و مهرههای رژیم گوشزد کرد باید نشانههای این تحول را ببینند و بفهمند! و خاطرنشان کرد: ”یک نکته این است که امروز جهان درگیر تحوّلات اساسی است، این را نمیشود منکر شد؛ شما نگاه کنید به منطقهی شمال آفریقا و مناطق دیگری از آفریقا... دنیا در حال یک تحوّل است. حالا تحوّلات جهانی و تاریخی طبعاً در زمان کوتاه تحقّق پیدا نمیکند؛ اینجور نیست که حالا ما فرض کنیم اگر تحوّلی دارد رخ میدهد باید در ظرف ششماه، یک سال، دو سال انجام بگیرد؛ نه، نشانههای تحوّل را باید دید ولو این تحوّل به مرور در ظرف بیست سال انجام خواهد گرفت؛ لکن ما [باید] بفهمیم که در دنیا چه دارد اتّفاق میافتد. بنابراین نکتهی اوّل این است که دنیا درگیر تحوّلات اساسی است؛ این را بفهمیم“.
خامنهای سپس توصیه میکند که واقع بین باشند و واقعیات جامعه جهانی و همین تحولاتی که به آن اشاره کرد را کارگزارانش درک کنند.
وی سپس افزود نمیتوان با جامعه جهانی رابطه نداشت. خامنهای بهرغم شعر و شعارهای قبلی خودش که خطاب به جامعه جهانی تأکید کرده بود با ما نمیخواهید رابطه داشته باشید به درک، ما رابطه با شما را نمیخواهیم؛ یکی از مصادیق واقعبینی را رابطه با جهان خارج دانست و گفت: ”مرزبندی بندی بهمعنای این نیست که ما رابطه مان راقطع کنیم توجه بکنید مغالطه نکنند که شما میگویید ما با همه با همهی دنیا دشمنیم. نه؛ مرزبندی کنید! مرزها مخلوط [نشود] . مثل مرز جغرافیایی؛ در مرز جغرافیایی شما بین کشور خودتان و کشورهای اطرافتان مرز معیّن میکنید؛ معنای این مرز این نیست که شما نمیروید آنجا، آنها نمیآیند“. ...
ضروری است حرفهای ولیفقیه در مورد تحولات جهانی و بهرسمیت شناختن این تحولات و سفارش او به واقعبینی را در کنار گفته امام جمعه نمره موقت تهران آخوند موحدی کرمانی گذاشت که در مورد مذاکره و بحران زهر خوران اتمی به تیم مذاکره کننده رژیم توصیه میکند: ”اگر دشمن تو در بحبوحه جنگ پیشنهاد صلح کرد بپذیر، اگر این صلح رضای خدا درش باشه که خود این جمله تمام مطلب را همین جمله دارد“
واقعبینی ولیفقیه و تعبیر امام جمعهاش از واقعبینی را میتوان ناشی از اضطرار و اضطراب نظام دانست که تحت این شرایط بهاصطلاح واقع بین شده است. همچنین واقع بین شدن ولیفقیه را میبایست ناشی از شرایطی دانست که رژیم را ناگزیر به نوشیدن جرعه زهر کرده است. مقتضیات نوشیدن جامعه زهر این است که دیگر هارت وپورت کردن و شاخ وشانه کشیدنهای توخالی را آن چنان کنار گذاشت که که تحولات جهانی و تحولات منطقهیی که اساساً به نفع نظام نیست را بهرسمیت شناخت.
اعترافهای ولیفقیه رژیم ضمنا نشان میدهد توسل به شعرو شعارهای گذشته، توسل به حرفهای زنگزدهای بوده است که اکنون تاریخ مصرف آنها برای شیره مالیدن بر سر پاسداران و بسیجیان گیج و ویج نظام هم گذشته است، تا جایی که امام جمعه تهران به جای نعرههای گوش خراش معمول امام جمعههای رژیم، تحت توجیهات ”رهبرمعظم“ کارگزاران رژیم را به صلح با دشمن فرا میخواند که خود تمام مطلب است!، تمامیت مطلب از این زاویه که بحرانهای روزافزون اجتماعی و اقتصادی تا جایی استخوان رژیم را درهم شکسته که اکنون با پز بهاصطلاح صلح طلبی نعرههای جنگ جنگ قبلی با ”استکبار“ را به بوته فراموشی سپرده است. همه این ”واقع بینیها“ ناشی از اضطرار، طلسمشکستگی و آثار زهر بر پیکره ولیفقیه و نظام زهوار در رفته او است که ناگزیر شده است حرفهایی را بزند که به ظاهر قبلاً برای او مرز سرخ بود و مرکب حرفهای او هنوز خشک نشده امام جمعه نمره موقتش وادار شود حرفهایی بزند که قبلاً نه تنها نمیتوانست این حرفها را بر زبان بیاورد بلکه برای او و سایر ائمه جمعه نمره موقت نیز مرز سرخ بود.