آیا رژیم برای نوشیدن جرعههای بعدی زهر در وین آماده شده است؟ شاید جواب این سؤال را همه کسانی که خبرهای مذاکرات و زهر خوران رژیم را دنبال میکنند بدانند. با این حال در حالی که گفتگوهای مقدماتی دور بعدی مذاکرات با 1+5 شروع شده جستجوی جواب به یک دلیل ضروری است. به این دلیل که رسانههای باندها و اظهارات کارگزاران و سردمداران همچنان مملو از دود و دم است.
بهنظر میرسد به صحنهٴ آمدن امروز خامنهای نیز مهر زدن بر جواب همین سؤال در شب شروع دور تازه مذاکرات است. زیرا او میداند که سر و صداها و تردید افکنی هایی که دار و دستههای باند خودش در این مدت علیه مذاکرات کردهاند، میتواند برای گامهای بعدی مضر باشد. چیزی که برای او بهشدت خطرناک است. چرا؟ زیرا حلقه تنگ شوندهٴ بحرانها و تحریمها گلوی نظام ولایت را میفشارد و خامنهای برای نفس کشیدن، هیچ راهی جز لغو یا کاهش تحریمها ندارد. به همین دلیل لازم میداند که حتماً در آستانهٴ مذاکرات به صحنه بیاید و بر ادامه روند مذاکرات مهر تأیید بزند. اما آنچه عجیب مینماید این است که خامنهای حتی وقتی برای تأیید مذاکرات هم به صحنه میآید، باز هم به دود و دمهای تکراری و مصرف شده متوسل شود تا حرف اصلی را در زیر لایههای آن مخفی کند. در نتیجه اظهاراتش دوگانه و پرتناقض میشود.
مثلاً در حالی که باند رقیب را تحت عنوان «بزک کردن چهرهٴ آمریکا» شلاقکش میکند، از خط و نشان کشیدن برای آنها خودداری میکند و با گفتن اینکه «یک عده سعی نکنند چهره آمریکا بزک کنند و اگر هم سعی کنند بیفایده است»، عملاً راه را برای آنها باز میگذارد. دوگانهگویی بعدی خامنهای از این آشکارتر است میگوید: «در سخنرانی اول سال هم گفتم من به مذاکره خوشبین نیستم و به جایی نمیرسد ولی مخالفتی هم ندارم». جمله اصلی همین است: «مخالفتی هم ندارم». این همان جملهای است که هر بار در روز یا شب قبل از مذاکرات برای مهر کردنش به صحنه میآید تا گامهای بعدی را از آسیبپذیری بهخاطر دود و دمهای فاصلهٴ دو مذاکره حفظ کند.
البته این بار به نظر میرسد شکستگی بیش از پیش طلسم ولایت باعث شده برق تیغ کشی های وحوش باند خامنهای، خودش را هم در محذور قرار دهد، بهحدی که مجبور شده در حرف و کلام به مخالفان مذاکراه و قرارداد امتیاز بیشتری بدهد تا بتواند در عمل آنها را از سر راه خوردن جرعههای بعدی کنار بزند. میگوید: «روز اول امسال در مشهد اعلام کردم که مخالفتی ندارم، اما خوشبین نیستم که به جایی برسد، ببینید به جایی نرسیده و پیدرپی اظهارات سخیف آمریکاییها را ببینید». بعد هم سعی میکند با پوشال شعارهای نمایش ورشکسته 22بهمن بر روی زخم ریزشیهای سراسیمه مرهم بگذارد. میگوید: «البته در 22بهمن تو دهنی را از ملت ایران خوردند».
با این همه بهرغم این دود و دمها از آنجا که نظام ولایت در آستانة دور تازه مذاکرات، بسا بیشتر از قبل وامانده و بهزانو درآمده است، هیچ اسمی از خط قرمز به میان نمیآورد، تا از سنگاندازی در ادامه مسیر زهر خوران جلوگیری کند.
اگر به اظهارات مهرههای دانه درشت باند ولایت در روزهای اخیر مثل بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع و لاریجانی همپیمان باند رفسنجانی که البته هنوز خودش را اصولگرا و از باندهای ولایت میداند نگاه کنیم میبینیم آنها هم در آستانة دور تازه مذاکرات به صراحت بر ادامه گفتگوها تا رسیدن به نتیجه نهایی تأکید کردهاند.
سؤال این است که اگر نظام ولایتفقیه برای خوردن جرعههای بعدی زهر اتمی مصمم است پس این همه دوگانهگویی حتی توسط خود خامنهای آن هم در حالیکه برای تأیید مذاکرات بهصحنه آمده، برای چیست؟ جواب را باید در بنبستهای همهجانبه رژیم آخوندی و حلقه طناب تنگ شوندهٴ بحرانها و تحریمها دانست. در این شرایط خامنهای نه میتواند جام زهر را پس بزند و میز مذاکرات را واژگون کند و نه میتواند عواقب و آثار زهر را بپذیرد و نظامش را از آن عبور دهد. این بنبست است که این چنین تناقضگویی را بهخامنهای و باندش تحمیل کرده است.
بهنظر میرسد به صحنهٴ آمدن امروز خامنهای نیز مهر زدن بر جواب همین سؤال در شب شروع دور تازه مذاکرات است. زیرا او میداند که سر و صداها و تردید افکنی هایی که دار و دستههای باند خودش در این مدت علیه مذاکرات کردهاند، میتواند برای گامهای بعدی مضر باشد. چیزی که برای او بهشدت خطرناک است. چرا؟ زیرا حلقه تنگ شوندهٴ بحرانها و تحریمها گلوی نظام ولایت را میفشارد و خامنهای برای نفس کشیدن، هیچ راهی جز لغو یا کاهش تحریمها ندارد. به همین دلیل لازم میداند که حتماً در آستانهٴ مذاکرات به صحنه بیاید و بر ادامه روند مذاکرات مهر تأیید بزند. اما آنچه عجیب مینماید این است که خامنهای حتی وقتی برای تأیید مذاکرات هم به صحنه میآید، باز هم به دود و دمهای تکراری و مصرف شده متوسل شود تا حرف اصلی را در زیر لایههای آن مخفی کند. در نتیجه اظهاراتش دوگانه و پرتناقض میشود.
مثلاً در حالی که باند رقیب را تحت عنوان «بزک کردن چهرهٴ آمریکا» شلاقکش میکند، از خط و نشان کشیدن برای آنها خودداری میکند و با گفتن اینکه «یک عده سعی نکنند چهره آمریکا بزک کنند و اگر هم سعی کنند بیفایده است»، عملاً راه را برای آنها باز میگذارد. دوگانهگویی بعدی خامنهای از این آشکارتر است میگوید: «در سخنرانی اول سال هم گفتم من به مذاکره خوشبین نیستم و به جایی نمیرسد ولی مخالفتی هم ندارم». جمله اصلی همین است: «مخالفتی هم ندارم». این همان جملهای است که هر بار در روز یا شب قبل از مذاکرات برای مهر کردنش به صحنه میآید تا گامهای بعدی را از آسیبپذیری بهخاطر دود و دمهای فاصلهٴ دو مذاکره حفظ کند.
البته این بار به نظر میرسد شکستگی بیش از پیش طلسم ولایت باعث شده برق تیغ کشی های وحوش باند خامنهای، خودش را هم در محذور قرار دهد، بهحدی که مجبور شده در حرف و کلام به مخالفان مذاکراه و قرارداد امتیاز بیشتری بدهد تا بتواند در عمل آنها را از سر راه خوردن جرعههای بعدی کنار بزند. میگوید: «روز اول امسال در مشهد اعلام کردم که مخالفتی ندارم، اما خوشبین نیستم که به جایی برسد، ببینید به جایی نرسیده و پیدرپی اظهارات سخیف آمریکاییها را ببینید». بعد هم سعی میکند با پوشال شعارهای نمایش ورشکسته 22بهمن بر روی زخم ریزشیهای سراسیمه مرهم بگذارد. میگوید: «البته در 22بهمن تو دهنی را از ملت ایران خوردند».
با این همه بهرغم این دود و دمها از آنجا که نظام ولایت در آستانة دور تازه مذاکرات، بسا بیشتر از قبل وامانده و بهزانو درآمده است، هیچ اسمی از خط قرمز به میان نمیآورد، تا از سنگاندازی در ادامه مسیر زهر خوران جلوگیری کند.
اگر به اظهارات مهرههای دانه درشت باند ولایت در روزهای اخیر مثل بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع و لاریجانی همپیمان باند رفسنجانی که البته هنوز خودش را اصولگرا و از باندهای ولایت میداند نگاه کنیم میبینیم آنها هم در آستانة دور تازه مذاکرات به صراحت بر ادامه گفتگوها تا رسیدن به نتیجه نهایی تأکید کردهاند.
سؤال این است که اگر نظام ولایتفقیه برای خوردن جرعههای بعدی زهر اتمی مصمم است پس این همه دوگانهگویی حتی توسط خود خامنهای آن هم در حالیکه برای تأیید مذاکرات بهصحنه آمده، برای چیست؟ جواب را باید در بنبستهای همهجانبه رژیم آخوندی و حلقه طناب تنگ شوندهٴ بحرانها و تحریمها دانست. در این شرایط خامنهای نه میتواند جام زهر را پس بزند و میز مذاکرات را واژگون کند و نه میتواند عواقب و آثار زهر را بپذیرد و نظامش را از آن عبور دهد. این بنبست است که این چنین تناقضگویی را بهخامنهای و باندش تحمیل کرده است.