باند رفسنجانی ـ روحانی بهمنظور متحد کردن حوزه با خود، تهاجم جدیدی را به باند خامنهای آغاز کرده است.
چند روز پیش جهانگیری (معاون روحانی) به قم سفر کرد و در دیدار با مراجع و آخوندهای دانه درشت قم کوشید آنها را دربارهٴ زهرخوران اتمی توجیه کند. روزنامه حکومتی اعتماد، (12بهمن) طی گزارشی دربارهٴ این سفر با طعنه به باند ولیفقیه و مخالفت حوزه با خامنهای نوشت: «در این دیدار نه خبری از رد تقاضای ملاقات فرستادگان رئیسجمهوری از سوی مراجع بود و نه خبری از گلایه مراجع و علما».
پیش از او نیز روحانی، وزیر خارجه خود را به قم فرستاد. ظریف دربارهٴ این سفر، با دهنکجی آشکار به ولیفقیه، گفت: «از دیدگاهها و بیانات مراجع عظام تقلید و علما استفاده خواهیم کرد... دولت بهترین تجلیگاه پیام مردم و انقلاب را حوزههای علمیه میداند».
در بازتاب این دیدارها آخوند موسوی اردبیلی، ضمن شکوه و شکایت از وضعیت 8سال گذشته گفت: «در این مدت ما فقط دعا میکردیم و با زبان بیزبانی حرفهایمان را میزدیم، در 8سال گذشته ما سختیهای زیادی کشیدیم».
از طرف دیگر، روزنامه حکومتی جمهوری (13بهمن) که بلندگوی مطبوعاتی رفسنجانی شمرده میشود، با درج مقالهیی زیر عنوان «نظریهپردازان ستارهدار!» به قلم یکی از آخوندهای حوزة قم گوشهیی از موج مخالفت حوزه با ولیفقیه ارتجاع را آشکار کرد. نویسنده، با نقلقول از آخوندهای حوزه که میگویند: «ما تحت فشاریم!» میافزاید: «مشکل واقعی در برخی نگاههای تنگ و ارادههایی غیرعلمی است».
نویسنده با اشاره به اینکه ولیفقیه مشابه شیوههای سرکوبگرانه در دانشگاهها را در حوزه نیز بهکار گرفته مینویسد: « ”ستارهدار“ شدن که در ادبیات سیاسی سالهای اخیر رواج یافته اختصاص به قشری خاص ندارد و در همه قشرها و سطوح، افراد ستارهدار وجود دارند. … گاه حتی برخی مراجع محترم نیز بهدلیل اینکه حاضر به تأیید و همراهی برخی عملکردها نیستند، بسته به مراتب عدم همراهی، ”ستارهدار“ شده و حتی گاه به بیت و دفتر آنان تعرض شده است!
نویسندهٴ مقاله جمهوری، سپس بهصورت آشکارتری به خامنهای حمله کرده و با چماق کردن احمدینژاد بر سر او و در حمایت از رفسنجانی و لاریجانی مینویسد: «در 8سال گذشته، صلاحیت فردی برای ریاستجمهوری تأیید میگردد که او و یارانش آن همه زیان مادی و معنوی بر کشور وارد کردند و بسیاری از عملکرد او بیزاری میجویند، اما از یک سو رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام... رد صلاحیت و به تعبیری ”ستارهدار“ میشود. … رئیس قوه مقننه... مُهرباران و کفشباران شده و به سهم خود ”ستارهدار“ میگردد. یا عضوی از خبرگان رهبری... بهدلیل عدم همراهی با برخی عملکردها و انتقاد از آن، تهدید به اخراج از جمع خبرگان میگردد».
این مقاله به خوبی نشان میدهد که در نتیجه زهر خوردگی ولیفقیه طلسم شکسته، چگونه در حوزه هم، مخالفتها با وی اوج گرفته است.
این موج مخالفت چنان نیرومند و گسترده است که ماه گذشته آخوند احمد خاتمی، از تیغ کشهای خامنهای به مخالفتهای گسترده آخوندها و مراجع قم با ولیفقیه اذعان کرد و گفت: «در حال حاضر «5 جریان» در ایران مخالف ولایتفقیه هستند: ... ”فقیهانی“ هستند که ادلهٴ آنها با ولایتفقیه مطابقت ندارد- دوم کسانی هستند که در ولایتفقیه ”شبهه“ دارند- گروه سوم کسانی که با شخص ولیفقیه مخالف هستند- گروه چهارم افرادی هستند که علیه ولایتفقیه میباشند- پنجمین گروه «براندازان» هستند!».
با این موج مخالفت در حوزه و مجامع آخوندی اکنون میتوان گفت که یکی دیر از پایههای اتکای ولایتفقیه در حال فرو ریختن است.
چند روز پیش جهانگیری (معاون روحانی) به قم سفر کرد و در دیدار با مراجع و آخوندهای دانه درشت قم کوشید آنها را دربارهٴ زهرخوران اتمی توجیه کند. روزنامه حکومتی اعتماد، (12بهمن) طی گزارشی دربارهٴ این سفر با طعنه به باند ولیفقیه و مخالفت حوزه با خامنهای نوشت: «در این دیدار نه خبری از رد تقاضای ملاقات فرستادگان رئیسجمهوری از سوی مراجع بود و نه خبری از گلایه مراجع و علما».
پیش از او نیز روحانی، وزیر خارجه خود را به قم فرستاد. ظریف دربارهٴ این سفر، با دهنکجی آشکار به ولیفقیه، گفت: «از دیدگاهها و بیانات مراجع عظام تقلید و علما استفاده خواهیم کرد... دولت بهترین تجلیگاه پیام مردم و انقلاب را حوزههای علمیه میداند».
در بازتاب این دیدارها آخوند موسوی اردبیلی، ضمن شکوه و شکایت از وضعیت 8سال گذشته گفت: «در این مدت ما فقط دعا میکردیم و با زبان بیزبانی حرفهایمان را میزدیم، در 8سال گذشته ما سختیهای زیادی کشیدیم».
از طرف دیگر، روزنامه حکومتی جمهوری (13بهمن) که بلندگوی مطبوعاتی رفسنجانی شمرده میشود، با درج مقالهیی زیر عنوان «نظریهپردازان ستارهدار!» به قلم یکی از آخوندهای حوزة قم گوشهیی از موج مخالفت حوزه با ولیفقیه ارتجاع را آشکار کرد. نویسنده، با نقلقول از آخوندهای حوزه که میگویند: «ما تحت فشاریم!» میافزاید: «مشکل واقعی در برخی نگاههای تنگ و ارادههایی غیرعلمی است».
نویسنده با اشاره به اینکه ولیفقیه مشابه شیوههای سرکوبگرانه در دانشگاهها را در حوزه نیز بهکار گرفته مینویسد: « ”ستارهدار“ شدن که در ادبیات سیاسی سالهای اخیر رواج یافته اختصاص به قشری خاص ندارد و در همه قشرها و سطوح، افراد ستارهدار وجود دارند. … گاه حتی برخی مراجع محترم نیز بهدلیل اینکه حاضر به تأیید و همراهی برخی عملکردها نیستند، بسته به مراتب عدم همراهی، ”ستارهدار“ شده و حتی گاه به بیت و دفتر آنان تعرض شده است!
نویسندهٴ مقاله جمهوری، سپس بهصورت آشکارتری به خامنهای حمله کرده و با چماق کردن احمدینژاد بر سر او و در حمایت از رفسنجانی و لاریجانی مینویسد: «در 8سال گذشته، صلاحیت فردی برای ریاستجمهوری تأیید میگردد که او و یارانش آن همه زیان مادی و معنوی بر کشور وارد کردند و بسیاری از عملکرد او بیزاری میجویند، اما از یک سو رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام... رد صلاحیت و به تعبیری ”ستارهدار“ میشود. … رئیس قوه مقننه... مُهرباران و کفشباران شده و به سهم خود ”ستارهدار“ میگردد. یا عضوی از خبرگان رهبری... بهدلیل عدم همراهی با برخی عملکردها و انتقاد از آن، تهدید به اخراج از جمع خبرگان میگردد».
این مقاله به خوبی نشان میدهد که در نتیجه زهر خوردگی ولیفقیه طلسم شکسته، چگونه در حوزه هم، مخالفتها با وی اوج گرفته است.
این موج مخالفت چنان نیرومند و گسترده است که ماه گذشته آخوند احمد خاتمی، از تیغ کشهای خامنهای به مخالفتهای گسترده آخوندها و مراجع قم با ولیفقیه اذعان کرد و گفت: «در حال حاضر «5 جریان» در ایران مخالف ولایتفقیه هستند: ... ”فقیهانی“ هستند که ادلهٴ آنها با ولایتفقیه مطابقت ندارد- دوم کسانی هستند که در ولایتفقیه ”شبهه“ دارند- گروه سوم کسانی که با شخص ولیفقیه مخالف هستند- گروه چهارم افرادی هستند که علیه ولایتفقیه میباشند- پنجمین گروه «براندازان» هستند!».
با این موج مخالفت در حوزه و مجامع آخوندی اکنون میتوان گفت که یکی دیر از پایههای اتکای ولایتفقیه در حال فرو ریختن است.