از روز 30 دی ماه توافقنامه زهرخوران اتمی رژیم که نزدیک به دو ماه پیش در سوم آذر توسط شش قدرت جهانی در یک «برنامه عمل مشترک» در ژنو به رژیم تحمیل شد، وارد مرحله عملی و اجرایی شد.
صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم که تلویزیون رژیم آن را مستقیماً پخش میکرد، گفت:
«اقدام مهمی که به هر حال امروز میشه گفت یک اقدام تقریباً چشمگیری هست از منظر آنها، توقف تولید 20درصد اورانیوم هست بهصورت داوطلبانه
مجری: که تا همین امروز این تولید ادامه داشته
صالحی: بله بله تا همین لحظه هم ادامه دارد. الآن مثلاً از یک ساعت دیگه مثلاً در نطنز یک ساعت تا دو ساعت دیگه در نظر این اتصال بین آبشارها را متوقف بکنند. مهر و موم بکنند. بعد از نطنز میروند فردو، این فکر کنم تا حوالی ظهر طول بکشه که فردو هم اتصالات رو یک جوری مهر و موم بکنند و بنابراین ما میتوانیم بگویم تا حوالی ظهر دیگه تولید 20 درصد ما عملاً متوقف میشه»
در همین رابطه، آژانس، بازرسی روزانه و سرزده از فردو، نطنز و حداقل ماهی یکبار از آب سنگین اراک انجام خواهد داد. شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز 4بهمن (24ژانویه) تشکیل جلسه خواهد داد تا تصمیمات لازم را برای ایفای نقش آژانس درباره توافق ژنو اتخاذ کند.
رژیم برای اولین بار در این توافقنامه موافقت کرده این اطلاعات را به آژانس ارائه دهد: اطلاعات طراحی بلندمدت راکتور اراک / آمارهایی که تأیید کند تولید سانتریفیوژها تنها به جایگزینی ماشینهای آسیبدیده اختصاص یافته / اطلاعاتی که امکان دسترسی مدیریتشده به کارگاههای مونتاژ ساتریفیوژها، کارگاههای تولید روتور سانتریفوژ و تأسیسات ذخیرهسازی و معدنهای اورانیوم و سنگشکنها را فراهم کند.
دقایقی پس از اعلام اجرایی شدن نخستین گام عقبنشینی رژیم آخوندی در مسیر زهرخوران اتمی، نیروی تروریستی قدس در سپاه پاسداران ارتجاع، آن را «هولوکاست هستهای» اعلام کرد.
خبرگزاری سپاه قدس: « ”هولوکاست هستهای“ تیتری بود که روزنامه وطن امروز به همراه رنگی سیاه، در اعتراض به انتشار جزئیات توافقنامه ژنو انتخاب و منتشر کرد. به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، روزنامه وطن امروز در شماره امروز خود (30 دی) صفحه اول روزنامه را سیاه و سفید و با تیتر هولوکاست هستهیی منتشر کرد. شنیدهها حاکی از این است که این اقدام در اعتراض به جزئیات توافقنامه ژنو و اینکه آنچه در این توافقنامه وجود دارد، متوازن نبوده و در نهایت به نفع ایران نیست، انجام شده است... .
بهرغم پنهانکاری تیم ایرانی و ادعای شفاهی بودن توافق فنی برای اجرای توافق ژنو اما اطلاعات منتشر شده توسط کاخ سفید درباره متن توافقنامه اجرایی حاکی از آن است که این توافق مکتوب بوده و ایران از امروز روند از بین بردن اورانیوم 20 درصد خود را آغاز میکند. دولت ایران از امروز تولید اورانیوم 20 درصد را نیز متوقف میکند».
برای اطلاع هموطنانمان قسمتهایی از بیانیه سالیانه شورای ملی مقاومت ایران درباره وضعیت رژیم زهرخورده آخوندی را از نظرتان میگذرانیم.
14مرداد 1392
قسمتهایی از بیانیـه سی و دومین سالگرد
تأسیس شـورای ملی مقاومت ایـران
اثرگذاری مقاومت: شقه دشمن، فراخوان به قیام
با حذف رفسنجانی و قبول هزینه آن، خامنهای بر آن بود که مهندسی مناسب انتخابات را با موفقیت به پیش ببرد. اما مسئول شورا برای مداخلهٴ مؤثر به منظور تشدید تضاد در هرم قدرت (بین خامنهای و رفسنجانی) و تشدید تضاد بین مردم و کلیت قدرت در چارچوب استراتژی سرنگونی تمامیت نظام، ابتدا رفسنجانی را تشویق به کاندیدا شدن کرد و به خامنهای توصیه کرد که از حذف رفسنجانی خودداری کند. مسئول شورا در یک فراخوان علنی از خامنهای خواست که به کمک رفسنجانی جام زهر اتمی را بنوشد و خطر جنگ را منتفی کند. آقای مسعود رجوی ضمن تأکید بر خط مشی سرنگونی و تحریم قاطع انتخابات، در مسأله اتمی حاکمیت را بهطور عام و خامنهای را بهطور خاص در مقابل دو راهی «ادامه مسیر گذشته» یا «عقب نشینی و نوشیدن جام زهر» قرار داد و بهنمایندگی از یک جنبش رادیکال که برای سرنگونی نظام مبارزه میکند، از راهحل عقبنشینی بهخاطر پایین آمدن هزینههای مبارزه، دفاع و آن را پیشنهاد کرد.
پیام مسعود رجوی درعینحال، متضمن برجسته کردن یک لحظهٴ نادر در شرایط سیاسی پیش رو بود تا نیروهای قیامآفرین را هشیار کرده آنها را برای برپایی خیزش دوباره در فرصت به هم خوردن تعادل درونی رژیم آماده سازد.
عمل کردن به موقع بر روی تضادهای رژیم خمینی، از اولین نخستوزیر تا نخستین رئیسجمهور، و همچنین در مورد جانشین خمینی و اعضای شورای انقلابش و نیز موضعگیریهای مسئول شورا در قبال موسوی و کروبی در سال 88 مؤثرترین و آموزندهترین ابتکارات و مانورهای سیاسی مقاومت ایران برای تشدید بحران در رژیم ولایتفقیه محسوب میشوند.
ده سال پیش نیز شورای ملی مقاومت در بیانیهٴ 30تیر 1382 با توجه به پیامدهای جنگ در عراق و استراتژی رژیم مبنی بر صدور بنیادگرایی، خاطرنشان کرد: «رژیم آخوندها یا باید مسیر گذشته را با اصالت دادن به صدور بنیادگرایی ادامه دهد، که در این صورت، با ادامه پیشروی و دخالت بیشتر در عراق و سنگاندازی در روند صلح خاورمیانه، در داخل کشور به انقباض و سرکوب بیشتر و جراحی در درون رژیم متمایل میشود. در اجرای این سیاست، رژیم باید انزوای هرچه بیشتر بینالمللی و تشدید فشارهای جهانی را بپذیرد و برای آن برنامهریزی کلان انجام دهد... . در حالت دیگر، رژیم باید از صدور بنیادگرایی دست بردارد و دست پروردگانش در عراق را، که برای آنان انرژی و هزینهٴ بسیار مصرف کرده، رها کند و درصدد انطباق خود با آرایش جدید منطقه بر آید و جامهای زهر را یکی پس از دیگری بنوشد».
از آن پس نیز مقاومت ایران به اشکال مختلف سران رژیم و در رأس آن خامنهای را به عقبنشینی فراخوانده و هر چند با احتمال ناچیز، بارها بر ضرورت این عقب نشینی، تأکید ورزیده است. این خط مشی اصولی که مسئول شورا در جریان انتخابات اخیر هم بر اساس آن اتخاذ تاکتیک کرد، همچنین بهروشنی سیمای صلح طلبی مقاومت ایران را -که بهناحق متهم به خشونت طلبی میشود- نشان داد.
واکنش دیوانهوار باند غالب
رژیم ولایتفقیه در قبال مانور اثرگذار مقاومت در انتخابات اخیر واکنشی جنونآمیز نشان داد. خامنهای از زبان نمایندهاش در کیهان، رفسنجانی را به علت موضعگیری مسعود رجوی «گروگان منافقین» لقب داد. حسین شریعتمداری نمایندهٴ ولیفقیه درکیهان، پس از حذف رفسنجانی توسط شورای نگهبان، نوشت: «این البته هنر و هوشمندی شورای محترم نگهبان بود که برترین مصلحت را در اجرای قانون دید و گروگانگیران منافق را در فاز اول عملیاتشان ناکام گذاشت». او عمق دعوای تاریخی انقلاب و ارتجاع را تا صدر مشروطه امتداد داد و، ذوق زده از نجات «گروگان منافقین»، اضافه کرد: «روح بلند مجتهد مجاهد شهید ”شیخ فضلالله نوری“ غرق در رحمت واسعه الهی باد که سنگ بنای نهاد شورای نگهبان را در پیش از یک قرن پیش گذاشت».
با اینهمه، نگرانی از شقه مرگبار رأس حاکمیت و مانورهای اثرگذار مقاومت و هراس از تکرار «فتنه» و قیام در اثر مجموعه کنش و واکنشهای سیاسی و اجتماعی از میان نرفته است. نماینده خامنهای تصریح میکند: «البته یک موضوع هنوز محل ابهام است و آن اینکه آقای هاشمی رها شده، دچار خطای محاسبه شود و مجدداً در دام آنان قرار گیرد و گرفتار شود... سران فتنه (امثال موسوی) حرمتشکنان بازداشت شده در روز عاشورا را که در میان آنها اعضای فرقه ضاله بهائیت و گروهک تروریستی منافقین و... بودند مردمان خداجو خواندند و بر لجاجت و انحراف خود اصرار ورزیدند و معالأسف آقای هاشمی نه تنها نتوانست با آنها مرزبندی کند، بلکه به تابلوی حمایت از آنان تبدیل شد. یک علت این امر را میشد در اظهارات خانم فائزه هاشمی جستوجو کرد که از بازداشتیهای آن دو گروهک بهعنوان ”دوستان خوب“ خود یاد کرد و تأکید نمود هرگز به منافقین تروریست، منافقین نخواهد گفت. آری در بیت آقای هاشمی، فرزند وی حاضر نیست از سازمانی که 12هزار شهروند بیگناه ایرانی را بهشهادت رسانده- و پدر وی یکی از قربانیان است- با هویت واقعیشان یاد کند و به آنها ”مجاهدین“ میگوید و دوستان خوب خود میشمارد. اینجا تکلیف چیست؟ باید ایستاد و تماشا کرد تا منافقین این بار بهجای ترور فیزیکی، عملیات گروگانگیری را کامل کنند و سپس به واسطه این گروگانگیری، محافظان انقلاب را خلع سلاح کنند و بعد حتی گروگان را نیز از پای درآورند؟!... بیان رسای حضرت امام (ره) در منشور برادری است که درباره گروهکهای التقاطی و لیبرال فرمودند ” انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد… آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول که چرا مرگ بر آمریکا گفتید، چرا جنگ کردید، چرا نسبت به منافقین و ضدانقلاب حکم خدا را جاری میکنید، چرا شعار نه شرقی نه غربی دادهاید، چرا لانه جاسوسی را اشغال کردهایم و صدها چرای دیگر… صریحاً اعلام میکنم تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین، اسلام این مردم بیپناه را از بین ببرند“ » (کیهان- 2خرداد1392).
تصریحات خامنهای و نمایندگانش در رأس نهادهای اصلی حاکمیت آخوندی در این باره بسیار است، اما واضحترین عکسالعمل رژیم را باید در شلیک 50 موشک به لیبرتی در روز اعلام نتایج نمایش انتخابات و شکست مهندسی باند غالب دید. مسئول شورا در این باره گفت: «علت مضاعف خشم و کین افسارگسیختهٴ خامنهای در حمله به لیبرتی در رابطه با انتخابات، موضعگیری و دخالت ما در تضادهای درونی رژیم علیه ولیفقیه برای شقه کردن رژیمش و تقسیم قدرت با رفسنجانی و زهر خوردن بود... از آغاز با افتخار و سربلندی، در ”آتش و حرکت“ درخشان سیاسی، در تضادهای درون ارتجاع غاصب و خونریز، به وظیفه میهنی خود در برابر این رژیم ایران ستیز عمل کردهایم؛
ارزیابی وضعیت رژیم و چشمانداز تحولات
ولایت خامنهای با بحران همه جانبهیی درگیر است. مهمترین شکست خامنهای در سال گذشته و در تمام دوران پس از مرگ خمینی، شکست در پروژه مهندسی مطلوب انتخابات بود. تلاش خامنهای برای تحمیل کاندیدای مطلوبش به باندهای رقیب با شکست مفتضحانه روبهرو شد.
شکستهای پیدرپی ولیفقیه و همزمان خشم و نفرت تودههای مردم از نظام جهل و جنایت ولایتفقیه، تضاد اصلی جامعه ایران یعنی تضاد بین مردم و تمامیت رژیم ولایتفقیه را به نقطه تعیین تکلیف رسانده است. هم شکافهای بدون درمان در بالا و هم برآمدهای تودهیی در پایین، نشان میدهد که شرایط برای سرنگونی رژیم بیش از هر زمان آماده است.
این شکست، عوارض بیشماری برای همهی باندها و دستهبندیهای درون رژیم به همراه دارد از جمله:
-تضعیف موقعیت و اتوریته خامنهای در هرم قدرت
-تشدید تضاد درون باند خامنهای، فقدان اراده واحد در سپاه و در دو باند اصلی آخوندی در جبهه ولیفقیه (جامعتین)
-تضعیف تمامیت رژیم
-فقدان نیروی برنده از خروجی انتخابات در درون نظام
-شکنندگی تمامیت نظام و بر هم خوردن تعادل ناپایدار بین نیروهای سرکوبگر و مردم به زیان تمامیت رژیم.
از اینرو همچنان که مسئول شورا در روز اعلام نتیجه انتخابات رژیم خاطرنشان کرده است «آزمایش و سؤال اصلی در برابر روحانی ورفسنجانی و شرکا این است که آیا میتوانند به خامنهای جام زهر بخورانند؟»
بنابراین اگر جریان رقیب بتواند با استفاده از شکست و ضعف ولیفقیه، فشار تحریمها و پشتیبانی کشورهای بزرگ غربی، خامنهای را به عقبنشینی وادار کند و جام زهر را در گلوی ولیفقیه بریزد، به فرض وقوع چنین رویدادی، تودههای مردم و نیروهای مقاومت از این عقب نشینی، استقبال میکنند و آن را به سکوی پرتاب برای سرنگونی تمامیت رژیم استبدادی مذهبی ولایتفقیه تبدیل خواهند کرد. بدیهی است که در جام زهر اتمی نیز مانند جام زهر در جنگ ضدمیهنی، عوامل تعیینکننده نارضایتی انفجاری جامعه از یک سو و سیاستها و مبارزات مقاومت ایران و یگانه جایگزین دموکراتیک از سوی دیگر است. مقاومتی که از سه دهه پیش، پرچم سرنگونی و مقابله با سیاست و استراتژی ضدمیهنی رژیم ولایتفقیه برای دستیبابی به سلاح اتمی را برافراشته و به تحریم نفتی و تسلیحاتی این رژیم فراخوانده است. رژیمی که با تمامی جناحها و مهرههایش، از جمله رفسنجانی و روحانی، در پی دست یافتن به بمب اتمی بهعنوان ضامن بقای استراتژیکی استبداد دینی بوده است.
موضع مقاومت
هموطنان،
ماهیت بحران در رژیم ولایتفقیه که تضادهای درونی هرم قدرت را هم تشدید کرده است ناشی از تضاد اصلی جامعه یعنی تضاد بین مردم با رژیم ولایتفقیه است. مقاومت ایران در سی و دو سال گذشته پرچم مبارزه سترگ برای سرنگونی نظام ولایتفقیه را برافراشته نگاه داشته و هرگز تن به تسلیم و سازش نداده است. این سیاست انقلابی رمز ماندگاری و پایداری و رشد مقاومت سازمانیافته و یگانه جایگزین دموکراتیک بوده است.
در چنین شرایطی، تمامی اجزای مقاومت سازمانیافته مردم ایران با عزمی جزم به استقبال تحولات پیش رو، میروند. مقاومت آزادیبخش حق ما مردم ایران است و هیچ نیرویی نمیتواند ما را از این مبارزه دورانساز باز دارد. گرچه دولتهای غربی بهطور عام و دولت آمریکا بهطور خاص بر اساس سیاست مماشات و با قبول ننگ و ذلت، بیشترین و بیسابقهترین فشار را بر مجاهدان اشرف و لیبرتی وارد کرده و با استبداد مذهبی حاکم بر ایران همراهی و همکاری کردهاند، اما مقاومت ایران بیهیچ تردید و تزلزل در مقابل همه توطئهها ایستادگی کرده و در این آزمونها ظرفیت خود را به آزمایش گذاشته است.
اکنون شورای ملی مقاومت در پیکارهای بیامان خود، با خرسندی و افتخار، از ادامه انقلاب مردم مصر و پیکار ضددیکتاتوری مردم سوریه که برای رژیم بهمثابه تهدید و برای مقاومت یک فرصت بهشمار میرود، استقبال میکند.
بیهوده نیست که ولیفقیه نظام با تمام امکانات سیاسی، اقتصادی، دیپلوماتیک و لجستیکی خود درصدد نابود کردن مقاومت بهطور عام و نیروی اصلی آن بهطور خاص است.
در چنین شرایط حساسی، عزم و اراده زنان و مردان ایرانزمین و رزمندگان مقاومت سازمانیافته بر سرنگونی رژیم تمرکز یافته و این امر نیاز به سازمانیابی، مبارزه متحد اجتماعی و همبستگی هرچه بیشتر دارد.
در عرصه سازمانیابی، فراخوان آقای مسعود رجوی به نیروهای انقلاب دموکراتیک مردم ایران جهت برپا کردن یکانهای ارتش آزادی در سراسر ایران توانمندی و ظرفیت انباشت شده در جامعه را بارز کرده است.
مبارزه متحد و همبستهٴ همه نیروهای اجتماعی جامعهٴ ایران با شعار «مرگ بر اصل ولایتفقیه، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنهای، زنده باد ارتش آزادی» جبهة متحد مردمی در مقابل تمامیت رژیم را شکل میدهد.
شورای ملی مقاومت از مبارزه حقطلبانه کارگران و مزدبگیران علیه نظام حاکم حمایت و همبستگی خود را با آنان اعلام میکند. ما از خواست کارگران ایران برای حق اعتصاب و حق ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و نظارت سازمان بینالمللی کار بر حقوق کارگران ایران و از لغو کار کودکان، حمایت میکنیم
شورای ملی مقاومت خواستار اقدام بیدرنگ شورای امنیت مللمتحد بهمنظور جلوگیری از نقض حقوقبشر در ایران و بازدید گزارشگر ویژه حقوقبشر، از زندانهای ولایت خامنهای و ملاقات با خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی است. ما از سازمان مللمتحد و جامعه جهانی میخواهیم که با اتخاذ تصمیمات و تدابیر لازمالاجرا رژیم آخوندها را به توقف اعدامهای گسترده، که در سراسر کشوربهمنظور ارعاب جامعه صورت میگیرد، وادارکنند.
صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم که تلویزیون رژیم آن را مستقیماً پخش میکرد، گفت:
«اقدام مهمی که به هر حال امروز میشه گفت یک اقدام تقریباً چشمگیری هست از منظر آنها، توقف تولید 20درصد اورانیوم هست بهصورت داوطلبانه
مجری: که تا همین امروز این تولید ادامه داشته
صالحی: بله بله تا همین لحظه هم ادامه دارد. الآن مثلاً از یک ساعت دیگه مثلاً در نطنز یک ساعت تا دو ساعت دیگه در نظر این اتصال بین آبشارها را متوقف بکنند. مهر و موم بکنند. بعد از نطنز میروند فردو، این فکر کنم تا حوالی ظهر طول بکشه که فردو هم اتصالات رو یک جوری مهر و موم بکنند و بنابراین ما میتوانیم بگویم تا حوالی ظهر دیگه تولید 20 درصد ما عملاً متوقف میشه»
در همین رابطه، آژانس، بازرسی روزانه و سرزده از فردو، نطنز و حداقل ماهی یکبار از آب سنگین اراک انجام خواهد داد. شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز 4بهمن (24ژانویه) تشکیل جلسه خواهد داد تا تصمیمات لازم را برای ایفای نقش آژانس درباره توافق ژنو اتخاذ کند.
رژیم برای اولین بار در این توافقنامه موافقت کرده این اطلاعات را به آژانس ارائه دهد: اطلاعات طراحی بلندمدت راکتور اراک / آمارهایی که تأیید کند تولید سانتریفیوژها تنها به جایگزینی ماشینهای آسیبدیده اختصاص یافته / اطلاعاتی که امکان دسترسی مدیریتشده به کارگاههای مونتاژ ساتریفیوژها، کارگاههای تولید روتور سانتریفوژ و تأسیسات ذخیرهسازی و معدنهای اورانیوم و سنگشکنها را فراهم کند.
دقایقی پس از اعلام اجرایی شدن نخستین گام عقبنشینی رژیم آخوندی در مسیر زهرخوران اتمی، نیروی تروریستی قدس در سپاه پاسداران ارتجاع، آن را «هولوکاست هستهای» اعلام کرد.
خبرگزاری سپاه قدس: « ”هولوکاست هستهای“ تیتری بود که روزنامه وطن امروز به همراه رنگی سیاه، در اعتراض به انتشار جزئیات توافقنامه ژنو انتخاب و منتشر کرد. به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، روزنامه وطن امروز در شماره امروز خود (30 دی) صفحه اول روزنامه را سیاه و سفید و با تیتر هولوکاست هستهیی منتشر کرد. شنیدهها حاکی از این است که این اقدام در اعتراض به جزئیات توافقنامه ژنو و اینکه آنچه در این توافقنامه وجود دارد، متوازن نبوده و در نهایت به نفع ایران نیست، انجام شده است... .
بهرغم پنهانکاری تیم ایرانی و ادعای شفاهی بودن توافق فنی برای اجرای توافق ژنو اما اطلاعات منتشر شده توسط کاخ سفید درباره متن توافقنامه اجرایی حاکی از آن است که این توافق مکتوب بوده و ایران از امروز روند از بین بردن اورانیوم 20 درصد خود را آغاز میکند. دولت ایران از امروز تولید اورانیوم 20 درصد را نیز متوقف میکند».
برای اطلاع هموطنانمان قسمتهایی از بیانیه سالیانه شورای ملی مقاومت ایران درباره وضعیت رژیم زهرخورده آخوندی را از نظرتان میگذرانیم.
14مرداد 1392
قسمتهایی از بیانیـه سی و دومین سالگرد
تأسیس شـورای ملی مقاومت ایـران
اثرگذاری مقاومت: شقه دشمن، فراخوان به قیام
با حذف رفسنجانی و قبول هزینه آن، خامنهای بر آن بود که مهندسی مناسب انتخابات را با موفقیت به پیش ببرد. اما مسئول شورا برای مداخلهٴ مؤثر به منظور تشدید تضاد در هرم قدرت (بین خامنهای و رفسنجانی) و تشدید تضاد بین مردم و کلیت قدرت در چارچوب استراتژی سرنگونی تمامیت نظام، ابتدا رفسنجانی را تشویق به کاندیدا شدن کرد و به خامنهای توصیه کرد که از حذف رفسنجانی خودداری کند. مسئول شورا در یک فراخوان علنی از خامنهای خواست که به کمک رفسنجانی جام زهر اتمی را بنوشد و خطر جنگ را منتفی کند. آقای مسعود رجوی ضمن تأکید بر خط مشی سرنگونی و تحریم قاطع انتخابات، در مسأله اتمی حاکمیت را بهطور عام و خامنهای را بهطور خاص در مقابل دو راهی «ادامه مسیر گذشته» یا «عقب نشینی و نوشیدن جام زهر» قرار داد و بهنمایندگی از یک جنبش رادیکال که برای سرنگونی نظام مبارزه میکند، از راهحل عقبنشینی بهخاطر پایین آمدن هزینههای مبارزه، دفاع و آن را پیشنهاد کرد.
پیام مسعود رجوی درعینحال، متضمن برجسته کردن یک لحظهٴ نادر در شرایط سیاسی پیش رو بود تا نیروهای قیامآفرین را هشیار کرده آنها را برای برپایی خیزش دوباره در فرصت به هم خوردن تعادل درونی رژیم آماده سازد.
عمل کردن به موقع بر روی تضادهای رژیم خمینی، از اولین نخستوزیر تا نخستین رئیسجمهور، و همچنین در مورد جانشین خمینی و اعضای شورای انقلابش و نیز موضعگیریهای مسئول شورا در قبال موسوی و کروبی در سال 88 مؤثرترین و آموزندهترین ابتکارات و مانورهای سیاسی مقاومت ایران برای تشدید بحران در رژیم ولایتفقیه محسوب میشوند.
ده سال پیش نیز شورای ملی مقاومت در بیانیهٴ 30تیر 1382 با توجه به پیامدهای جنگ در عراق و استراتژی رژیم مبنی بر صدور بنیادگرایی، خاطرنشان کرد: «رژیم آخوندها یا باید مسیر گذشته را با اصالت دادن به صدور بنیادگرایی ادامه دهد، که در این صورت، با ادامه پیشروی و دخالت بیشتر در عراق و سنگاندازی در روند صلح خاورمیانه، در داخل کشور به انقباض و سرکوب بیشتر و جراحی در درون رژیم متمایل میشود. در اجرای این سیاست، رژیم باید انزوای هرچه بیشتر بینالمللی و تشدید فشارهای جهانی را بپذیرد و برای آن برنامهریزی کلان انجام دهد... . در حالت دیگر، رژیم باید از صدور بنیادگرایی دست بردارد و دست پروردگانش در عراق را، که برای آنان انرژی و هزینهٴ بسیار مصرف کرده، رها کند و درصدد انطباق خود با آرایش جدید منطقه بر آید و جامهای زهر را یکی پس از دیگری بنوشد».
از آن پس نیز مقاومت ایران به اشکال مختلف سران رژیم و در رأس آن خامنهای را به عقبنشینی فراخوانده و هر چند با احتمال ناچیز، بارها بر ضرورت این عقب نشینی، تأکید ورزیده است. این خط مشی اصولی که مسئول شورا در جریان انتخابات اخیر هم بر اساس آن اتخاذ تاکتیک کرد، همچنین بهروشنی سیمای صلح طلبی مقاومت ایران را -که بهناحق متهم به خشونت طلبی میشود- نشان داد.
واکنش دیوانهوار باند غالب
رژیم ولایتفقیه در قبال مانور اثرگذار مقاومت در انتخابات اخیر واکنشی جنونآمیز نشان داد. خامنهای از زبان نمایندهاش در کیهان، رفسنجانی را به علت موضعگیری مسعود رجوی «گروگان منافقین» لقب داد. حسین شریعتمداری نمایندهٴ ولیفقیه درکیهان، پس از حذف رفسنجانی توسط شورای نگهبان، نوشت: «این البته هنر و هوشمندی شورای محترم نگهبان بود که برترین مصلحت را در اجرای قانون دید و گروگانگیران منافق را در فاز اول عملیاتشان ناکام گذاشت». او عمق دعوای تاریخی انقلاب و ارتجاع را تا صدر مشروطه امتداد داد و، ذوق زده از نجات «گروگان منافقین»، اضافه کرد: «روح بلند مجتهد مجاهد شهید ”شیخ فضلالله نوری“ غرق در رحمت واسعه الهی باد که سنگ بنای نهاد شورای نگهبان را در پیش از یک قرن پیش گذاشت».
با اینهمه، نگرانی از شقه مرگبار رأس حاکمیت و مانورهای اثرگذار مقاومت و هراس از تکرار «فتنه» و قیام در اثر مجموعه کنش و واکنشهای سیاسی و اجتماعی از میان نرفته است. نماینده خامنهای تصریح میکند: «البته یک موضوع هنوز محل ابهام است و آن اینکه آقای هاشمی رها شده، دچار خطای محاسبه شود و مجدداً در دام آنان قرار گیرد و گرفتار شود... سران فتنه (امثال موسوی) حرمتشکنان بازداشت شده در روز عاشورا را که در میان آنها اعضای فرقه ضاله بهائیت و گروهک تروریستی منافقین و... بودند مردمان خداجو خواندند و بر لجاجت و انحراف خود اصرار ورزیدند و معالأسف آقای هاشمی نه تنها نتوانست با آنها مرزبندی کند، بلکه به تابلوی حمایت از آنان تبدیل شد. یک علت این امر را میشد در اظهارات خانم فائزه هاشمی جستوجو کرد که از بازداشتیهای آن دو گروهک بهعنوان ”دوستان خوب“ خود یاد کرد و تأکید نمود هرگز به منافقین تروریست، منافقین نخواهد گفت. آری در بیت آقای هاشمی، فرزند وی حاضر نیست از سازمانی که 12هزار شهروند بیگناه ایرانی را بهشهادت رسانده- و پدر وی یکی از قربانیان است- با هویت واقعیشان یاد کند و به آنها ”مجاهدین“ میگوید و دوستان خوب خود میشمارد. اینجا تکلیف چیست؟ باید ایستاد و تماشا کرد تا منافقین این بار بهجای ترور فیزیکی، عملیات گروگانگیری را کامل کنند و سپس به واسطه این گروگانگیری، محافظان انقلاب را خلع سلاح کنند و بعد حتی گروگان را نیز از پای درآورند؟!... بیان رسای حضرت امام (ره) در منشور برادری است که درباره گروهکهای التقاطی و لیبرال فرمودند ” انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد… آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول که چرا مرگ بر آمریکا گفتید، چرا جنگ کردید، چرا نسبت به منافقین و ضدانقلاب حکم خدا را جاری میکنید، چرا شعار نه شرقی نه غربی دادهاید، چرا لانه جاسوسی را اشغال کردهایم و صدها چرای دیگر… صریحاً اعلام میکنم تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین، اسلام این مردم بیپناه را از بین ببرند“ » (کیهان- 2خرداد1392).
تصریحات خامنهای و نمایندگانش در رأس نهادهای اصلی حاکمیت آخوندی در این باره بسیار است، اما واضحترین عکسالعمل رژیم را باید در شلیک 50 موشک به لیبرتی در روز اعلام نتایج نمایش انتخابات و شکست مهندسی باند غالب دید. مسئول شورا در این باره گفت: «علت مضاعف خشم و کین افسارگسیختهٴ خامنهای در حمله به لیبرتی در رابطه با انتخابات، موضعگیری و دخالت ما در تضادهای درونی رژیم علیه ولیفقیه برای شقه کردن رژیمش و تقسیم قدرت با رفسنجانی و زهر خوردن بود... از آغاز با افتخار و سربلندی، در ”آتش و حرکت“ درخشان سیاسی، در تضادهای درون ارتجاع غاصب و خونریز، به وظیفه میهنی خود در برابر این رژیم ایران ستیز عمل کردهایم؛
ارزیابی وضعیت رژیم و چشمانداز تحولات
ولایت خامنهای با بحران همه جانبهیی درگیر است. مهمترین شکست خامنهای در سال گذشته و در تمام دوران پس از مرگ خمینی، شکست در پروژه مهندسی مطلوب انتخابات بود. تلاش خامنهای برای تحمیل کاندیدای مطلوبش به باندهای رقیب با شکست مفتضحانه روبهرو شد.
شکستهای پیدرپی ولیفقیه و همزمان خشم و نفرت تودههای مردم از نظام جهل و جنایت ولایتفقیه، تضاد اصلی جامعه ایران یعنی تضاد بین مردم و تمامیت رژیم ولایتفقیه را به نقطه تعیین تکلیف رسانده است. هم شکافهای بدون درمان در بالا و هم برآمدهای تودهیی در پایین، نشان میدهد که شرایط برای سرنگونی رژیم بیش از هر زمان آماده است.
این شکست، عوارض بیشماری برای همهی باندها و دستهبندیهای درون رژیم به همراه دارد از جمله:
-تضعیف موقعیت و اتوریته خامنهای در هرم قدرت
-تشدید تضاد درون باند خامنهای، فقدان اراده واحد در سپاه و در دو باند اصلی آخوندی در جبهه ولیفقیه (جامعتین)
-تضعیف تمامیت رژیم
-فقدان نیروی برنده از خروجی انتخابات در درون نظام
-شکنندگی تمامیت نظام و بر هم خوردن تعادل ناپایدار بین نیروهای سرکوبگر و مردم به زیان تمامیت رژیم.
از اینرو همچنان که مسئول شورا در روز اعلام نتیجه انتخابات رژیم خاطرنشان کرده است «آزمایش و سؤال اصلی در برابر روحانی ورفسنجانی و شرکا این است که آیا میتوانند به خامنهای جام زهر بخورانند؟»
بنابراین اگر جریان رقیب بتواند با استفاده از شکست و ضعف ولیفقیه، فشار تحریمها و پشتیبانی کشورهای بزرگ غربی، خامنهای را به عقبنشینی وادار کند و جام زهر را در گلوی ولیفقیه بریزد، به فرض وقوع چنین رویدادی، تودههای مردم و نیروهای مقاومت از این عقب نشینی، استقبال میکنند و آن را به سکوی پرتاب برای سرنگونی تمامیت رژیم استبدادی مذهبی ولایتفقیه تبدیل خواهند کرد. بدیهی است که در جام زهر اتمی نیز مانند جام زهر در جنگ ضدمیهنی، عوامل تعیینکننده نارضایتی انفجاری جامعه از یک سو و سیاستها و مبارزات مقاومت ایران و یگانه جایگزین دموکراتیک از سوی دیگر است. مقاومتی که از سه دهه پیش، پرچم سرنگونی و مقابله با سیاست و استراتژی ضدمیهنی رژیم ولایتفقیه برای دستیبابی به سلاح اتمی را برافراشته و به تحریم نفتی و تسلیحاتی این رژیم فراخوانده است. رژیمی که با تمامی جناحها و مهرههایش، از جمله رفسنجانی و روحانی، در پی دست یافتن به بمب اتمی بهعنوان ضامن بقای استراتژیکی استبداد دینی بوده است.
موضع مقاومت
هموطنان،
ماهیت بحران در رژیم ولایتفقیه که تضادهای درونی هرم قدرت را هم تشدید کرده است ناشی از تضاد اصلی جامعه یعنی تضاد بین مردم با رژیم ولایتفقیه است. مقاومت ایران در سی و دو سال گذشته پرچم مبارزه سترگ برای سرنگونی نظام ولایتفقیه را برافراشته نگاه داشته و هرگز تن به تسلیم و سازش نداده است. این سیاست انقلابی رمز ماندگاری و پایداری و رشد مقاومت سازمانیافته و یگانه جایگزین دموکراتیک بوده است.
در چنین شرایطی، تمامی اجزای مقاومت سازمانیافته مردم ایران با عزمی جزم به استقبال تحولات پیش رو، میروند. مقاومت آزادیبخش حق ما مردم ایران است و هیچ نیرویی نمیتواند ما را از این مبارزه دورانساز باز دارد. گرچه دولتهای غربی بهطور عام و دولت آمریکا بهطور خاص بر اساس سیاست مماشات و با قبول ننگ و ذلت، بیشترین و بیسابقهترین فشار را بر مجاهدان اشرف و لیبرتی وارد کرده و با استبداد مذهبی حاکم بر ایران همراهی و همکاری کردهاند، اما مقاومت ایران بیهیچ تردید و تزلزل در مقابل همه توطئهها ایستادگی کرده و در این آزمونها ظرفیت خود را به آزمایش گذاشته است.
اکنون شورای ملی مقاومت در پیکارهای بیامان خود، با خرسندی و افتخار، از ادامه انقلاب مردم مصر و پیکار ضددیکتاتوری مردم سوریه که برای رژیم بهمثابه تهدید و برای مقاومت یک فرصت بهشمار میرود، استقبال میکند.
بیهوده نیست که ولیفقیه نظام با تمام امکانات سیاسی، اقتصادی، دیپلوماتیک و لجستیکی خود درصدد نابود کردن مقاومت بهطور عام و نیروی اصلی آن بهطور خاص است.
در چنین شرایط حساسی، عزم و اراده زنان و مردان ایرانزمین و رزمندگان مقاومت سازمانیافته بر سرنگونی رژیم تمرکز یافته و این امر نیاز به سازمانیابی، مبارزه متحد اجتماعی و همبستگی هرچه بیشتر دارد.
در عرصه سازمانیابی، فراخوان آقای مسعود رجوی به نیروهای انقلاب دموکراتیک مردم ایران جهت برپا کردن یکانهای ارتش آزادی در سراسر ایران توانمندی و ظرفیت انباشت شده در جامعه را بارز کرده است.
مبارزه متحد و همبستهٴ همه نیروهای اجتماعی جامعهٴ ایران با شعار «مرگ بر اصل ولایتفقیه، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنهای، زنده باد ارتش آزادی» جبهة متحد مردمی در مقابل تمامیت رژیم را شکل میدهد.
شورای ملی مقاومت از مبارزه حقطلبانه کارگران و مزدبگیران علیه نظام حاکم حمایت و همبستگی خود را با آنان اعلام میکند. ما از خواست کارگران ایران برای حق اعتصاب و حق ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و نظارت سازمان بینالمللی کار بر حقوق کارگران ایران و از لغو کار کودکان، حمایت میکنیم
شورای ملی مقاومت خواستار اقدام بیدرنگ شورای امنیت مللمتحد بهمنظور جلوگیری از نقض حقوقبشر در ایران و بازدید گزارشگر ویژه حقوقبشر، از زندانهای ولایت خامنهای و ملاقات با خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی است. ما از سازمان مللمتحد و جامعه جهانی میخواهیم که با اتخاذ تصمیمات و تدابیر لازمالاجرا رژیم آخوندها را به توقف اعدامهای گسترده، که در سراسر کشوربهمنظور ارعاب جامعه صورت میگیرد، وادارکنند.
خامنهای بازنده اول در انتخابات ریاستجمهوری ارتجاع
عجز و در ماندگی در مهندسی انتخابات شکست و رسوایی در حماسه بازی سیاسی در اثر شکستن طلسم ولایت و فروپاشی جبهه خلافت
زهر خوردن در انتخابات با تندادن به روحانی پس از حذف رفسنجانی بهخاطر مرز سرخ قیام
مسعود رجوی -25خرداد 92
از یادآوری سوابق آخوند روحانی صرفنظر میکنم. بر کسی پوشیده نیست که او از سردمداران به نام تروریسم وجنگافروزی و صدور ارتجاع بوده است.
این هم که مانند روزگار خاتمی «فیل اصحاب استحاله و مذاکره و استمالت و مماشات و صاحبان منافع بینالمللی... ، مجدداً یاد هندوستان میانهروشدن رژیم» کند اهمیت چندانی ندارد زیرا کار از این چیزها گذشته و در رژیم ولایتفقیه فاصله میانهروی و استحاله تا سرنگونی، یک قدم بیشتر نیست.
برای ما مهم برهم خوردن تعادل درونی رژیم پلید ولایت است. بهخصوص وقتی که باند غالب در برابر تنفر عمومی، در برابر همان آتشفشانی که رفسنجانی 4سال پیش به آن اذعان کرد و در برابر و انزوای شدید داخلی و بینالمللی، در انتخاباتی که خود ترتیب داده بود، به سختی شکست خورده و نتوانسته کاندیدای مورد نظر خامنهای را به کرسی بنشاند.
همه چیز گواه ضعف و موقعیت متزلزل ولیفقیه ارتجاع است. این برای مردم و مقاومت ایران و همه آزادیخواهان، بسیار مغتنم و مهر تأییدی بر مرحله سرنگونی است.
آزمایش و سؤال اصلی در برابر روحانی و رفسنجانی و شرکا این است که آیا میتوانند به خامنهای جام زهر بخورانند یا خیر؟
از اینرو، با رفسنجانی حرف فقط این است که نگذارد روحانی مانند خاتمی زیر پای ولیفقیه له شود و بقول خود خاتمی، به «تدارکات چی» نظام تنزل یابد.
به آخوند روحانی که لباس «اعتدال» و «میانهروی» بر تن کرده اما هنوز سر از صندوق در نیاورده مجاهدین مووشک باران میشوند، عیناً مانند روز اول خاتمی، می گوییم: «برعهده رئیسجمهور جدید ارتجاع است، که ولو بهاندازهیک قطره، آزادی و قانون و حقوقبشر در رژیم ولایت وارد نماید و از اعدام و شکنجه و زندان و قلمشکستن و لبدوختن و دستبریدن و چشم از حدقه درآوردن فقط یک قدم عقب بنشیند.»....
در غیراینصورت، همچنانکه رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران ساعتی پیش اعلام کرده است: «بدون آزادی بیان و حقوقبشر، تا وقتی زندانیان سیاسی و فعالیت احزاب آزاد نشده، تا وقتی سیاست تجاوزکارانه رژیم در سوریه و عراق ادامه دارد و تا وقتی که رژیم برای دستیابی به بمب اتمی پا میفشارد، هیچ چیز عوض نمیشود».
هموطنان،
نیروهای انقلاب دموکراتیک مردم ایران،
مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش ملی،
یاران اشرفنشان،
بر هم خوردن تعادل رژیم منفور ولایت در «بالا» محصول درد و رنج و مقاومت شما و رشیدترین فرزندان شما در «پایین» است. شعار ما «پایینیها» همیشه این بوده است که «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من». آزادی و حق را به رایگان به کسی نمیدهند. حق گرفتنی است و آزادی بها و خونبهای خود را میطلبد.
در هر فرصت، در هر زمان و در هر مکان برای احقاق حقوق و آزادیهای خود قیام کنید.
هر کس که به واقع خواهان سرنگونی استبداد دینی و آزادی و حاکمیت جمهور مردم و رأی مردم است با ما و ما با او هستیم.
روزی میرسد که آتشفشان خشم خلق فوران میکند، شعله میکشد و این رژیم را خاکستر میکند
خلق اسیر، آزاد و پیروز میشود.
مرگ بر اصل ولایتفقیه
برقرار باد ارتش آزادیبخش ملی
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی مردم ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست
مسعود رجوی
25خرداد92.
این هم که مانند روزگار خاتمی «فیل اصحاب استحاله و مذاکره و استمالت و مماشات و صاحبان منافع بینالمللی... ، مجدداً یاد هندوستان میانهروشدن رژیم» کند اهمیت چندانی ندارد زیرا کار از این چیزها گذشته و در رژیم ولایتفقیه فاصله میانهروی و استحاله تا سرنگونی، یک قدم بیشتر نیست.
برای ما مهم برهم خوردن تعادل درونی رژیم پلید ولایت است. بهخصوص وقتی که باند غالب در برابر تنفر عمومی، در برابر همان آتشفشانی که رفسنجانی 4سال پیش به آن اذعان کرد و در برابر و انزوای شدید داخلی و بینالمللی، در انتخاباتی که خود ترتیب داده بود، به سختی شکست خورده و نتوانسته کاندیدای مورد نظر خامنهای را به کرسی بنشاند.
همه چیز گواه ضعف و موقعیت متزلزل ولیفقیه ارتجاع است. این برای مردم و مقاومت ایران و همه آزادیخواهان، بسیار مغتنم و مهر تأییدی بر مرحله سرنگونی است.
آزمایش و سؤال اصلی در برابر روحانی و رفسنجانی و شرکا این است که آیا میتوانند به خامنهای جام زهر بخورانند یا خیر؟
از اینرو، با رفسنجانی حرف فقط این است که نگذارد روحانی مانند خاتمی زیر پای ولیفقیه له شود و بقول خود خاتمی، به «تدارکات چی» نظام تنزل یابد.
به آخوند روحانی که لباس «اعتدال» و «میانهروی» بر تن کرده اما هنوز سر از صندوق در نیاورده مجاهدین مووشک باران میشوند، عیناً مانند روز اول خاتمی، می گوییم: «برعهده رئیسجمهور جدید ارتجاع است، که ولو بهاندازهیک قطره، آزادی و قانون و حقوقبشر در رژیم ولایت وارد نماید و از اعدام و شکنجه و زندان و قلمشکستن و لبدوختن و دستبریدن و چشم از حدقه درآوردن فقط یک قدم عقب بنشیند.»....
در غیراینصورت، همچنانکه رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران ساعتی پیش اعلام کرده است: «بدون آزادی بیان و حقوقبشر، تا وقتی زندانیان سیاسی و فعالیت احزاب آزاد نشده، تا وقتی سیاست تجاوزکارانه رژیم در سوریه و عراق ادامه دارد و تا وقتی که رژیم برای دستیابی به بمب اتمی پا میفشارد، هیچ چیز عوض نمیشود».
هموطنان،
نیروهای انقلاب دموکراتیک مردم ایران،
مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش ملی،
یاران اشرفنشان،
بر هم خوردن تعادل رژیم منفور ولایت در «بالا» محصول درد و رنج و مقاومت شما و رشیدترین فرزندان شما در «پایین» است. شعار ما «پایینیها» همیشه این بوده است که «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من». آزادی و حق را به رایگان به کسی نمیدهند. حق گرفتنی است و آزادی بها و خونبهای خود را میطلبد.
در هر فرصت، در هر زمان و در هر مکان برای احقاق حقوق و آزادیهای خود قیام کنید.
هر کس که به واقع خواهان سرنگونی استبداد دینی و آزادی و حاکمیت جمهور مردم و رأی مردم است با ما و ما با او هستیم.
روزی میرسد که آتشفشان خشم خلق فوران میکند، شعله میکشد و این رژیم را خاکستر میکند
خلق اسیر، آزاد و پیروز میشود.
مرگ بر اصل ولایتفقیه
برقرار باد ارتش آزادیبخش ملی
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی مردم ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست
مسعود رجوی
25خرداد92.