با تشدید تضادها و کشمکش بین باندهای درونی رژیم در مورد بحران زهر خوران، باند ولیفقیه اگر چه نمیتواند به صراحت اصل مذاکرات و توافقنامه ژنو را نفی کند و ناچار است به تبع ولیفقیه اصل موضوع را را تأیید کند، اما از سنگاندازی جلو چرخ دولت آخوند روحانی کوتاه نمیآید و هرفرصتی را غنیمت میشمارد تا علیه سیاست باند رفسنجانی- روحانی در جریان مذاکرات و در جریان آویختن آنها به دامان کشورهای بزرگ و بهخصوص آمریکا کارشکنی کند. روزنامه جوان ارگان سپاه با کد آوردن از روزنامه نیویورک تایمز و با بیان نقلقول از مقامات آمریکا در مورد مذاکرات اتمی این باند را دربست درخط آمریکا قلمداد میکند و مینویسد: ”روزنامه نیویورک تایمز در این زمینه مینویسد: «تنها راه مقابله با ایران، مهار برنامه هستهیی و تغییر ماهیت نظام این کشور بهطور همزمان است. مقامات کاخ سفید معتقدند چنانچه معاملهای مناسب در موضوع هستهیی با تهران انجام گیرد میتوان زمینههای تقویت گروههایی را در ایران فراهم کرد که حامی واشینگتن و سیاستهای آن هستند. تقویت حامیان آمریکایی در داخل ایران میتواند در نهایت منجر به تغییر ماهیت نظام ایران شود. از نظر کاخ سفید تنها راه مقابله و کنترل ایران همین راه کار است».
آخوند حسن روحانی نیز که مزاحمتهای باند ولیفقیه و اما و اگرهای این باند در مورد مذاکرات و رابطه با آمریکا را نوعی مزاحمت و چوب لای چرخ گذاشتن از طرف آن میداند، در جریان سفرش به خوزستان از کارشکنی و سنگاندازی باند متقابل شکوه و شکایت کرد و خود را مجری خط خامنهای در بحران زهرخوران اتمی دانست. روحانی گفت:“ برخی متوجه نیستند که رهبری نظام، نقش تعیینکنندهیی در سیاستهای کلی نظام دارند و اختیار برخی از امور با ایشان است و ایشان باید تصمیم بگیرند. ”
روحانی با بیان این سخنان، ولیفقیه را پشت خط باند روحانی- رفسنجانی آورد و در واقع بین ولیفقیه و خودش تقسیم کار کرد به این صورت که این خامنهای است که سیاستهای کلی را تعیین میکند و نقش او فقط لبخند زدن و پادویی است تا بتواند خط مقام ولایت یعنی نوشیدن جام زهر را پیش ببرد. روحانی افزود:“ حالا این میان یک نفر هم پیدا میشود و حرفی میزند که برای چه به غربیها لبخند میزنید؟ ما لبخند میزنیم تا منجر به لبخند مردم شود. آیا نباید با تحریمهای ظالمانه مبارزه کرد؟ باید با دیپلوماسی مشکل را حل کرد و ما از ابزار دیپلوماسی استفاده میکنیم».
روحانی به فساد باند ولیفقیه و سودهای با د آورده آنان از قبل تحریمها نیز اشاره کرد و تهدید به افشای عناصر این باند کرد گفت: ”دیدید که یک نفر معرفی و سپس گرفتار شد. دیگرانی هم هستند که باید معرفی شوند“.
روحانی کسانی که او را نصیحت میکنند نگاهش به داخل باشد بچههایی نامید که ادای بزرگان و پیران قوم را درمیآورند، در حالی که او حمایت ولیفقیه را در جریان مذاکرات درجیب دارد و با لحن تمسخر آمیزی نسبت به آنان گفت: ”بعضیها نصحیت میکنند دولت را. حالا همه میتونند نصیحت بکنند دولت رو، همه مردم میتونند نصحیت کنند، همه مردم میتونند هدایت بکنند دولت رو، اما یه وقتی شیخا یتصبی و صبیا یتشیخ نشه. بعضیها شیخا صبیا هستند از یه جایی حالا آنچنان میاد لحنی به کارمیگیره یک گوشهیی که آقا نگاهتون به ملتتون باشه، به داخل باشه، لبخند شما را گول نزنه. ! بابا یک چیزایی هست مال رهبری نظامه، رهبررهبره، باید هدایت کنه، سیاستهای کلی با اوه، یک کسی یک گوشهیی فکر میکنه اونم باید صبیا یتشیخ“
روزنامه حکومتی اعتماد ضمن گزارشی از حرفهای روحانی به نفرت و نارضایتی شدید مردم از نظام ولایت اشاره کرد و نوشت: ”سفر حسن روحانی به خوزستان پر بود از گلایه؛ هم گلایههای او از کارشکنی و سنگاندازی منتقدان و مخالفانش، هم گلایههای مردم از اوضاع و احوال دیارشان“.
بانگاهی به موضعگیریهای دو طرف متخاصم در نظام ولایتفقیه، بیش از پیش عمق پوسیدگی و درماندگی این نظام روشن میشود نظام ولایتفقیه بهدلیل شرایط حاد اقتصادی - اجتماعی و نفس گیرشدن رژیم بر اثر تحریمها، از یک طرف چارهیی جز تندادن به خواست قدرتهای مسلط جهانی ندارد و روی آوردن به مذاکرات را تنها راه خروج از مخمصه و بحران میداند و از طرفی در مسیر این حرکت با دست اندازها و چالشهای داخلی مواجه است طوری که فرار ازیک بحران (بحران خارجی و تحریم) آن را در دام یک بحران دیگر (بحران داخلی و جنگ گرگها) سوق میدهد. این بنبستی است که نظام ولایتفقیه با آن دست به گریبان است و تا روز سرنگونی به دست مردم از این تناقض و بنبست و پیامدهای مرگبار آن گریزی ندارد.
آخوند حسن روحانی نیز که مزاحمتهای باند ولیفقیه و اما و اگرهای این باند در مورد مذاکرات و رابطه با آمریکا را نوعی مزاحمت و چوب لای چرخ گذاشتن از طرف آن میداند، در جریان سفرش به خوزستان از کارشکنی و سنگاندازی باند متقابل شکوه و شکایت کرد و خود را مجری خط خامنهای در بحران زهرخوران اتمی دانست. روحانی گفت:“ برخی متوجه نیستند که رهبری نظام، نقش تعیینکنندهیی در سیاستهای کلی نظام دارند و اختیار برخی از امور با ایشان است و ایشان باید تصمیم بگیرند. ”
روحانی با بیان این سخنان، ولیفقیه را پشت خط باند روحانی- رفسنجانی آورد و در واقع بین ولیفقیه و خودش تقسیم کار کرد به این صورت که این خامنهای است که سیاستهای کلی را تعیین میکند و نقش او فقط لبخند زدن و پادویی است تا بتواند خط مقام ولایت یعنی نوشیدن جام زهر را پیش ببرد. روحانی افزود:“ حالا این میان یک نفر هم پیدا میشود و حرفی میزند که برای چه به غربیها لبخند میزنید؟ ما لبخند میزنیم تا منجر به لبخند مردم شود. آیا نباید با تحریمهای ظالمانه مبارزه کرد؟ باید با دیپلوماسی مشکل را حل کرد و ما از ابزار دیپلوماسی استفاده میکنیم».
روحانی به فساد باند ولیفقیه و سودهای با د آورده آنان از قبل تحریمها نیز اشاره کرد و تهدید به افشای عناصر این باند کرد گفت: ”دیدید که یک نفر معرفی و سپس گرفتار شد. دیگرانی هم هستند که باید معرفی شوند“.
روحانی کسانی که او را نصیحت میکنند نگاهش به داخل باشد بچههایی نامید که ادای بزرگان و پیران قوم را درمیآورند، در حالی که او حمایت ولیفقیه را در جریان مذاکرات درجیب دارد و با لحن تمسخر آمیزی نسبت به آنان گفت: ”بعضیها نصحیت میکنند دولت را. حالا همه میتونند نصیحت بکنند دولت رو، همه مردم میتونند نصحیت کنند، همه مردم میتونند هدایت بکنند دولت رو، اما یه وقتی شیخا یتصبی و صبیا یتشیخ نشه. بعضیها شیخا صبیا هستند از یه جایی حالا آنچنان میاد لحنی به کارمیگیره یک گوشهیی که آقا نگاهتون به ملتتون باشه، به داخل باشه، لبخند شما را گول نزنه. ! بابا یک چیزایی هست مال رهبری نظامه، رهبررهبره، باید هدایت کنه، سیاستهای کلی با اوه، یک کسی یک گوشهیی فکر میکنه اونم باید صبیا یتشیخ“
روزنامه حکومتی اعتماد ضمن گزارشی از حرفهای روحانی به نفرت و نارضایتی شدید مردم از نظام ولایت اشاره کرد و نوشت: ”سفر حسن روحانی به خوزستان پر بود از گلایه؛ هم گلایههای او از کارشکنی و سنگاندازی منتقدان و مخالفانش، هم گلایههای مردم از اوضاع و احوال دیارشان“.
بانگاهی به موضعگیریهای دو طرف متخاصم در نظام ولایتفقیه، بیش از پیش عمق پوسیدگی و درماندگی این نظام روشن میشود نظام ولایتفقیه بهدلیل شرایط حاد اقتصادی - اجتماعی و نفس گیرشدن رژیم بر اثر تحریمها، از یک طرف چارهیی جز تندادن به خواست قدرتهای مسلط جهانی ندارد و روی آوردن به مذاکرات را تنها راه خروج از مخمصه و بحران میداند و از طرفی در مسیر این حرکت با دست اندازها و چالشهای داخلی مواجه است طوری که فرار ازیک بحران (بحران خارجی و تحریم) آن را در دام یک بحران دیگر (بحران داخلی و جنگ گرگها) سوق میدهد. این بنبستی است که نظام ولایتفقیه با آن دست به گریبان است و تا روز سرنگونی به دست مردم از این تناقض و بنبست و پیامدهای مرگبار آن گریزی ندارد.