سردژخیم قوه قضاییه آخوند صادق لاریجانی با گرامیداشت سالروز تشکیل شورای عالی سرکوب رژیم در دانشگاه موسوم به انقلاب فرهنگی، آن را از ابتکارات حضرت امام دجالش برشمرد که به یادگار مانده است. خبرگزاری حکومتی ایسنا 20آذر92 ازقول او نوشت: ”این نهاد ارزشمند یکی از ابتکارات امام بهشمار میرود که برای کشور به یادگار مانده است. رئیس دستگاه قضا با توجه به سخنان مهم روز گذشته خامنهای در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، تأکید کرد: موضوع فرهنگ را باید در کشور جدی گرفت؛ زیرا هویت امروز ما تحت تأثیر فرهنگی است که در بستری تاریخی شکل گرفته است“.
گرامیداشت سالروز نهاد سرکوب خمینی در دانشگاه، گرامیداشت سرکوب دانشجویان در دانشگاه و اعدام آنان در میدانهای تیر است. بعد از کودتای فرهنگی رژیم در دانشگاه و بعد از سی خرداد 60 دستهدسته از دانشجویان مجاهد و انقلابی توسط این نظام به جوخههای تیرباران سپرده شدند. آنان که جریان کودتای فرهنگی خمینی ضدبشررا به یاد میآورند، خوب میدانند که دانشگاه از دیرباز و قبل از انقلاب 22بهمن مرکز مبارزه، علم و پیشرفت در کشور بوده است و اساساً دانشگاه سر سازگاری با اسلام پوسیده آخوندی و خمینی نداشته است. با روی کارآمدن حکومت ضدمردمی خمینی، از آنجایی که این آخوند ملعون نسبت به دانشگاه کینه عمیق وحیوانی به دل داشت، از آنحایی که مراکز علمی و فرهنگی کشور را مانعی بر سر راه شکلگیری حکومت ارتجاعیاش میدانست و از آنجایی که به قول معروف نسبت آخوند و فرهنگ ارتجاعی آخوندی، با علم، فرهنگ و پیشرفت و خصوصاً دانشگاه و دانشجو، نسبت جن و بسم الله بود، لذا از همان روزهای اول مرتب به صحنه میآمد و در مذمت دانشگاه و دانشگاهیان چرندیاتی به نام اسلام به خورد نیروهای کودن نظام میداد.
خمینی، سردسته آخوندهای جنایتکار، وقاحت را به این حد رساند که به صراحت گفت، دانشگاه مرکز فساد است و اسلام! از دانشگاه و دانشگاهیان ضربه خورده است. اگر چه خمینی با گفتن این جمله قصدش مقدمه چینی برای سرکوب دانشگاه و دانشجویان و از دور خارج کردن آنها بود، حرف او درست بود زیرا بنیان دانشگاه از روز اول بر ترقی خواهی و پیشرفت بنا شده بود، و دانشجویان مبارز و آگاه و اساتید مترقی دانشگاهها، با ارتجاع آخوندی که به نام اسلام رایج بود، سر ستیز داشتند. از این جهت بود که خمینی از بدو رسیدن به حاکمیت، تمامی تمهیدات ارتجاعی و ضدانقلابی را بهکار گرفت، تا این نهاد مترقی و مردمی را از دور مبارزه با ارتجاع خارج کند. دلیل دیگر کینه ارتجاعی خمینی و آخوندهای دار و دسته او از دانشگاه این بود که قبل از قیام 22بهمن سال57، دانشگاه و دانشجویان انقلابی همواره پشتیبان و پشت جبهه دو سازمان انقلابی و پیشتاز یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق بودند و اکثر کادرهای برجسته و اعضای این دو سازمان نیز از میان دانشجویان مبارز و انقلابی دانشگاهها برخاسته بودند. پس از قیام نیز نفوذ این دو سازمان و بهویژه سازمان مجاهدین خلق ایران در دانشگاهها گسترش بیشتری یافت و دانشگاه به یکی از مراکز و سنگرهای آزادی تبدیل شد. نفوذ سازمان مجاهدین خلق در دانشگاهها آنقدر گسترش یافت که در دانشگاه صنعتی شریف روزهای جمعه بیش از 10هزارنفر در کلاسهای درس تبیین جهان مسعود رجوی شرکت میکردند و روز به روز به تعداد شرکت کنندگان افزوده میشد، آن چنان که محوطه اطراف سالن که کلاس در آن برگزار میشد، مملو از جوانان و دانشجویان انقلابی بود. استادان مترقی نیز نه تنها از برگزاری این کلاسها حمایت میکردند و دانشجویان را تشویق به شرکت در این کلاسها میکردند، خودشان نیز پای درس حاضر میشدند. 9فروردین 1359روزنامه لوموند کلاسهای تبیین جهان در دانشگاه صنعتی شریف را گزارش کرد که هر جمعه بعدازظهر در آن دههزار نفر با کارت شرکت میکردند و متعاقباً درسهای فلسفه تطبیقی در این کلاسها، بهصورت کتابهای جیبی در صدهاهزار نسخه بهفروش میرسید و نوارهای ویدئویی آن را هم حدود یک صدهزار دانشجو در 35شهر بزرگ ایران میدیدند.
خمینی زمانی که دید دانشگاه به یکی از پایگاههای مردمی مجاهدین تبدیل شده است و دانشجویان تحت نفوذ قوی مجاهدین قرار دارند، و در سخنرانیهای مسعود رجوی در دانشگاه تهران، دانشجویان انقلابی فریاد میزدند و شعار میدادند خلق جهان بدانند مسعود معلم ما است، از این نفوذ مردمی مجاهدین و رهبرشان به وحشت افتاد و طرح کودتای فرهنگی که نام انقلاب فرهنگی را بر آن نهادند توسط خمینی و آخوندهایی نظیر بهشتی، خامنهای، رفسنجانی و... ریخته شد. در این کودتا رژیم با گسیل سپاه ضدمردمی و بسیج، دانشگاهها را به خاک و خون کشید و برای سرکوب دانشجویان مبارز و مجاهد، ارگان موسوم به شورای انقلاب فرهنگی را برای سرکوب دانشجویان ایجاد کرد. این ارگان اضافه بر سرکوب دانشجویان، وظیفه زدودن فرهنگ مترقی و انقلابی در دانشگاهها و جایگزین کردن فرهنگ ارتجاعی آخوندی را برعهده داشت.
در مورد نفوذ مجاهدین در دانشگاه، فیروز آبادی رئیس ستاد نیروهای مسلح رژیم 12مهر 1388گفت:”آن چیزی که باقی مانده بود در دانشگاه ، کتاب بود و استاد و مربی، تجهیزات و سازمانی که باید انقلاب فرهنگی را تحقق میداد که کار بسیار بزرگتر و عمیقتر از حرکت اولیه بود لکن میداندار کافی نداشت. آنقدرتهاجم و جنگ روانی دشمن و گروهکها علیه حرکت انقلاب فرهنگی دانشجویان سنگین بود که تا ظهر روز اول تقریباً غالب اعضایی که در حرکت اولیه انقلاب فرهنگی شرکت کرده بودند بریده بودند.
بسیاری از کسانی که در سطح بالاتر در میدان فرهنگی کشور در صحنه بودند و یا مسئولیت داشتند تحتتاثیر جو سازیهای سنگین مجاهدین قرار گرفتند و بعضی حرکت دانشجویی را محکوم کردند و غالباً سکوت اختیار کردند و برای همین بود که انقلاب فرهنگی ابتر ماند و ماند و ماند و مانده است“
آری، حافظه تاریخی مردم ایران این موارد را از یاد نبرده است. کودتای فرهنگی و شورای عالی انقلاب فرهنگی رژیم، لکه ننگی است بر دامان فرهنگ، علم و ادب مردم ایران که با سرنگونی این رژیم فرهنگ کش و ضد علم، از دامان مردم و فرهنگ ایران زدوده میشود.