728 x 90

مقالات روز جهاني زن92,

در رژیم آخوندی «زن بودن» جرم است.

-

سرکوب زنان  - آرشیو
سرکوب زنان - آرشیو
زنان ایران تحت حاکمیت رژیم زن‌ستیز آخوندی تبعیض و ستم جنسی را با همه گوشت و پوست خود احساس می‌کنند. به همین دلیل گرامیداشت روز جهانی منع خشونت علیه زنان، فریاد اعتراضی است علیه خشونت ضدانسانی که رژیم آخوندی به مدت 35سال آن را در تار و پود ماشین حکومتی خود تنیده و نهادینه کرده است.
فاشسیم مذهبی حاکم بر ایران، وضعیتی را به‌وجود آورده که تمام حقوق و اختیارات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قضایی یک سویه (و البته در ظاهر) برای مردان به‌رسمیت شناخته می‌شود و زنان فاقد حداقل این حقوق هستند.
در رژیم آخوندی خشونت سیستماتیک و هدایت شده توسط مردان از پشتیبانی حقوقی و قضایی برخوردار است.
به برخی قوانین رژیم در این زمینه مروری کوتاه می‌کنیم:
ماده220 قانون مجازات اسلامی: پدر و جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی‌شود.
ماده1133 قانون مدنی: مرد می‌تواند هر وقت که بخواهد زن خود ر ا طلاق دهد.
ماده 1105 قانون مدنی: ریاست خانواده از خصائص شوهر است.
ماده 1114 قانون مدنی: زن باید در منزلی که شوهرش تعیین می‌کند زندگی کند.
ماده 1117 قانون مدنی: انتخاب شغل زنان موکول به اجازه نامه کتبی شوهر است.
ماده 1234 قانون مدتی: زن بدون رضایت شوهر نمی‌تواند سمت قیم و قیمومت قبول کند.
ماده 74 و 75 قانون مجازات اسلامی: ارزش گواهی دو زن برابر یک مرد
این قوانین ارتجاعی دائماً حیطه گسترده‌تری را هم به خود اختصاص می‌دهند. به‌خصوص با ورود رژیم آخوندی به مرحله پایانی و هراسی که از جلوداری زنان میهنمان در اعتراضات اجتماعی دارد، درجه سرکوب زنان را به‌وسیله‌این قوانین قرون‌وسطایی بالاتر برده است.. مثلاً در بحث شهادت دادن قضایی در حالی که طبق مواد 74 و 75 قانون مجازات به‌اصطلاح اسلامی رژیم ارزش گواهی دو زن برابر یک مرد تعریف شده است اما در برخی از جرایم، طبق ماده 119 همان قانون اساساً شهادت زن پذیرفته نیست، ... ...
در یک نمونه حیرت‌آور دیگه براساس‏ تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامی رژیم و همچنین ماده 12 این قانون، بی‌حجابی و بدحجابی جرم محسوب می‌شود و مجازات آن حبس‏ از ده روز تا دو ماه با جریمه نقدی از 50 تا 500هزار ریال است. زنانی که تن به حجاب اجباری آخوندها نمی‌دهند، در خیابانها مورد حمله وحشیانه و تحقیرآمیز پاسداران و بسیجی‌ها قرار می‌گیرند و یا از حق تحصیل و کار محروم می‌شوند.
ماده 23، قانون به‌اصطلاح حمایت از خانواده رژیم که سال 88 در مجلس ارتجاع به تصویب رسید؛ به مردا اجازه میدن بدون رضایت همسر اول مجدداً ازدواج دائمی بکند و هر چند بار که بخواد ازدواج موقت (یا همان صیغه) داشته باشد.
در واقع سرکوب سیاسی و قوانین زن‌ستیزانه، عامل پایداری یا ظهور خشونت سنتی؛ فشارهای خانوادگی، فقر و فلاکت، ازدواج‌های اجباری، بیکاری و روح و روان شکسته و در هم‌ریخته! است. آمار بالا و تکاندهنده فجایع اجتماعی و طلاق و خودکشی محصول همین سیاست است.
اقدامات رژیم آخوندها چه به‌لحاظ حقوق داخلی و قوانین موضوعه و چه به‌لحاظ حقوق بین‌الملل و معیارهای به‌رسمیت شناخته شده حقوقی تماماً ضد حقوق شهروندی و ضد حقوق اولیه انسانی است، از نظر حقوق بین‌الملل نیز همین‌طور است. به این معنی که حقوق بین‌الملل در واقع ایجاد کننده و تأمین کننده حقوق انسانی است و به همین دلیل هم هر اقدام و عملی که این حقوق را نقض کند نقض حقوق‌بشر محسوب می‌شود.. آنچه که حقوق بین‌الملل نامیده می‌شود خود به خود به‌وجود نیامده است، بلکه حاصل دهه‌ها و صده‌ها رنج و خون و قربانی و شکنجه و کشتار و تلاش مدافعان حقوق‌بشر بوده که به این‌جا رسیده و به شکل منشور ملل‌متحد و میثاق حقوق مدنی و سیاسی و اعلامیه جهانی حقوق‌بشر به تصویب رسیده است. به‌طور خاص این قوانین و میثاقها و کنوانسیون ها بعد از جنگ جهانی دوم گسترش یافته است. کنوانسیون منع تبعییض علیه زنان یکی از آنهاست و بی‌دلیل نیست که رژیم آخوندی جزء کشورهایی است که این کنوانسیون را امضا نکرده است. چون خمینی ضدبشر پایه گذار این رژیم در یکی از سخنرانیهای خودش در روز 31مرداد 1361، خطاب به تعدادی از آخوندها و کارگزاران در دستگاه قضایی گفت: «من حالا هم اعلام می‌کنم به تمام سرتاسر قضات کشور، کسانی که متصدی قضا هستند، کسانی که در دادگستری هستند، تمام قوانینی که در زمان طاغوت بوده است و بر خلاف شرع بوده است تمام باید دور ریخته بشود و مسئولیتش به گردن من. تمام را دور بریزید و به جای او قوانین شرع را عمل کنید». که البته منظورش از قوانین شرع همین قوانین قرون‌وسطایی است که حتی بیانش شرم‌آور است و شاید مشابه آن را تنها در دوره برده‌داری بشود پیدا کرد.
بر اساس قوانین رژیم که به گوشه‌ی کوچکی از آنها اشاره شد، می‌شود به‌راحتی دید که چگونه در حاکمیت آخوندها زن بودن جرم و جنایت درحق زنان قانون است. این جاست که گام بعدی سرکوب سیستماتیک علیه زنان برداشته می‌شود. بر اساس تمامی قوانین «مجرم» باید دستگیر شود، «مجرم» باید سرکوب شود. «مجرم» باید مجازات شود. کار دستگیری سرکوب و مجازات مجرم برعهده نیروهایی است که مجری قانون هستند. در رژیم آخوندی از آنجایی که زن بودن جرم است پس باید برای دستگیری، سرکوب و مجازات زنان نیروی خاص آن را شکل داد تا این نیرو به هر بهانه و در هر فرصتی این «مجرم» را راحت نگذارد. از این‌جاست که در رژیم آخوندی ارگانهای نظامی و انتظامی خاص سرکوب زنان در اشکال و ابعاد مختلف و گسترده شکل می‌گیر‌ند: نیروی ویژه مقابله با بدحجابی، نیروی سرکوب زنان در مدارس و دانشگاهها، نیروی سرکوب زنان در محله‌ها و خیابانها و پارکها و... همه اینها بخشی از طرح سرکوب زنان است. امام جمعه‌های رژیم هم که در واقع تریبونهای رسمی ولایت‌فقیه برای مشروع کردن پیشبرد همین جنایتها هستند. حالا فکر کنید در میان چنین وحوشی و تا وقتی که این رژیم سر کار است آیا جایی می‌ماند که از حقوق زنان در این رژیم صحبت کنیم؟
وجه ممیزه حکومت ولایت‌فقیه در ایران زن‌ستیزی است. یعنی خط مقدمش در هموار کردن راه سرکوب کل جامعه سرکوب زنان است، آن هم به وحشیانه‌ترین و قرون وسطایی‌ترین شکل. و این را بهتر از هر کس سیاست‌ها، قوانین و ساختار خود این نظام گواهی می‌دهد. سی و پنج سال است که آخوندهای حاکم بر ایران در جنگ با مردم ایران بر سر آزادی و به ‌عنوان وجه ممیزه‌شان در جنگ با همه حقوق انسانی زنان ایران هستند. ولی شاید سؤال مهم این باشد که مردم و به‌ویژه زنان و دختران قهرمان ایران با چه پشتوانه و امیدی به اعتراض و مخالفت با این رژیم ادامه دادند و ادامه می‌دهند. علت یک چیز بیشتر نیست، علت این است که درست است که آخوندها همه امکاناتشان را علیه بزرگترین تهدید برای موجودیت خودشان یعنی مقاومت ایران و سمبل آن اشرف به‌عنوان یک رسم و نه یک اسم به‌کار گرفتند ولی رسم ایستادگی‌اشرف، تکثیر شد. این الگوی تن ندادن و تسلیم ناپذیری الگوی رفع همه این ستمها برای مردم ماست. یعنی مقاومت زنان اشرفی و حماسه زنان مجاهد در کهکشان اشرف و پایداری آنها در نبردشان در برابر فاشیسم مذهبی این پیام را می‌دهد که راه مقابله با خشونت علیه زنان در آرمان رهایی و برابری زنان است. بعبارت دیگر همان‌طور که بنیادگرایی با زن‌ستیزی حیات خودش را حفظ می‌کنه با مبارزه زنان هم شکست می‌خورد. تاریخچه بسیار درخشان زنان در مقاومت ایران از مقاومت در زندانها و زیر شکنجه‌ها و در سخترین شرایط در سالهای اخیر در اشرف و لیبرتی در واقع بهترین الگو برای رهایی از همه ستمها برای مردم و به‌خصوص زنان ایران است.
در این مقاومت البته زنان جای خودشان را در رهبری باز کردند و صلاحیتهای خودش را در این امر به اثبات رسانده‌اند. مشارکت فعال آنها در رهبری این مقاومت این را به خوبی نشان می‌دهد. ، خانم مریم رجوی البته به‌عنوان پرچمدار و رئیس‌جمهور برگزیده این مقاومت این مبارزه و این مقاومت را در صحنه سیاسی و بین‌المللی به‌خوبی نمایندگی و معرفی کرده و البته سطحی از زنان پیشتاز هم وی را در این امر خطیر همراهی کردع و می‌کنند. سرداران و زنان دلیری که این مبارزه و مقاومت پایدار را در سخترین شرایط هدایت و رهبری کردند.
و حالا پس از 35سال؛ بی‌تردیدترین چشم‌انداز یعنی عبور از ایستادگی تا پیروزی برای مردم ایران و به‌طور خاص زنان در مرحله پایانی حاکمیت آخوندها فراهم شده است. مرحله پایانی رژیم آخوندی؛ یعنی مرحله درهم شکستن ولی‌فقیه در درونی‌ترین باند خودش؛ و در شرایطی که مهار بحرانهایی که رژیم را احاطه کرده ناممکن است. در این مرحله شیب تند سرنگونی به‌عنوان تنها چشم‌انداز؛ در مقابل بنیادگرایان حاکم بر میهن ما قرار گرفته است.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0479e024-9a49-410e-9e17-f00fcc30fb92"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات