حبیبالله عسگر اولادی مرد. او شریک و از اعضای باند خامنهای بود و از او بهعنوان پدر معنوی! باند فاشیستی موتلفه، و دبیرکل جبهه موسوم به «پیروان خط امام و رهبری» اسم میبردند.
او در واقع پدر معنوی و شریک قصاب اوین لاجوردی هم بود.
عسگر اولادی در سالهای اخیر، بیشتر بهعنوان «جوشکار» بین باندهای رژیم عمل میکرد و به مثابة عصای زیر بغل خامنهای، تلاش میکرد، ب رفسنجانی و سایر ریزشیهای نظام را حول خامنهای جمع کرده و حکومت او را سر پا نگهدارد.
عسگر اولادی، رئیس یکی از بزرگترین «تراست» های نظام ولایتفقیه، معروف به «کمیتهٴ امداد امام خمینی» بود.
کمیتهٴ امداد، یکی از مؤسسات بزرگ صدور ارتجاع و بنیادگرایی نظام ولایتفقیه است که در کشورهای همسایه از جمله عراق، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، و کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، اندونزی، مالزی، شیخ نشینهای خلیج فارس، از یمن و عدن تا کویت و امارات، شعبه داشت. در سوریه، لبنان، فلسطین، بوسنی و هرزه گوین، و بسیاری از کشورهای مسلمان آفریقایی تا جزایر دور کومور در شرق آسیا، بارها نسبت به فعالیتهای بنیادگرایانهٴ این بنیاد تحت ریاست عسگر اولادی توسط سازمانهای اطلاعاتی یا نیروهای ملی این کشورها ابراز نگرانی شده بود.
عسگر اولادی نقش بارزی در فراهم کردن اسباب و توجیه سرکوب مردم و بهخصوص جوانان و دانشجویان در زمان خامنهای داشت. از جمله در مهر سال 86، به میدان آمد تا با نسبت دادن حرکت بزرگ اعتراضی دانشجویان دانشگاه تهران به مقاومت ایران، عمق وحشت رژیم از تهدید اصلی خود را آشکار کند. وی که در جمع عوامل باند مؤتلفه صحبت میکرد، با اشاره به اعتراضات دانشگاه تهران گفت: «برخی از معترضان خواسته یا ناخواسته در این مراسم همان شعارهای منافقین و صهیونیستها را در دانشگاه کلمبیا مطرح کردند. هنگام حضور رئیسجمهوری در دانشگاه کلمبیا، عدهیی از صهیونیستها و منافقین با ایجاد اخلال در برنامه و طرح شعارهایی علیه نظام سعی داشتند حیثیت جمهوری اسلامی را خدشهدار کنند».
عسگر اولادی از اولین تئوریسینهای اتمی شدن رژیم بود، از جمله در 22بهمن سال 1385 گفت: «در زمینه هستهیی نباید با دشمن مکار از در سازش و نرمش وارد شد».
عسگر اولادی که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بود در زمینه هستهیی گفته بود: «: «همه باید در این باره یکپارچه باشیم و بگوییم که انرژی هستهیی حق مسلم ماست و ذرهیی از این حق کوتاه نمیآییم»...
اولین بار مردم در سال 1355 با نام حبیبالله عسگر اولادی آشنا شدند که بر صفحه تلویزیون شاه ظاهر شد و سه بار شاهنشاها سپاس گفت تا از زندان آزاد شود.
عسگر اولادی بعد از ربوده شدن انقلاب مردم ایران به دست خمینی، توسط او «عزت یافت و بر صدر» نشست. و با کمک برادرش اسدالله توانست سرنخ بسیاری از امور اقتصاد ایران را به جیب خود و خانوادهاش وصل کند. نام عسگر اولادیها با نام انحصارهای بزرگ در صادرات و واردات ایران عجین شده است. با نام رانتهای میلیاردی و نجومی.
همچنانکه نام حبیبالله عسگر اولادی با تأسیس اولین نهادهای سرکوب ازادیها در رژیم خمینی عجین است. عسگر اولادی چند دوره عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی. معروف به حزب چماق به دستان بود.
عسگر اولادی، یکی از عناصر اصلی فساد و سرکوب و توسعهٴ تروریسم و بنیادگرایی در رژیم خمینی بود. رژیمی که با تمام سرکردگان، عوامل و عناصرش بیشک در رویارویی با خلق بهپاخاسته ایران و پیشتازان مجاهدش روانه زبالهدان تاریخ خواهد شد.
او در واقع پدر معنوی و شریک قصاب اوین لاجوردی هم بود.
عسگر اولادی در سالهای اخیر، بیشتر بهعنوان «جوشکار» بین باندهای رژیم عمل میکرد و به مثابة عصای زیر بغل خامنهای، تلاش میکرد، ب رفسنجانی و سایر ریزشیهای نظام را حول خامنهای جمع کرده و حکومت او را سر پا نگهدارد.
عسگر اولادی، رئیس یکی از بزرگترین «تراست» های نظام ولایتفقیه، معروف به «کمیتهٴ امداد امام خمینی» بود.
کمیتهٴ امداد، یکی از مؤسسات بزرگ صدور ارتجاع و بنیادگرایی نظام ولایتفقیه است که در کشورهای همسایه از جمله عراق، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، و کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، اندونزی، مالزی، شیخ نشینهای خلیج فارس، از یمن و عدن تا کویت و امارات، شعبه داشت. در سوریه، لبنان، فلسطین، بوسنی و هرزه گوین، و بسیاری از کشورهای مسلمان آفریقایی تا جزایر دور کومور در شرق آسیا، بارها نسبت به فعالیتهای بنیادگرایانهٴ این بنیاد تحت ریاست عسگر اولادی توسط سازمانهای اطلاعاتی یا نیروهای ملی این کشورها ابراز نگرانی شده بود.
عسگر اولادی نقش بارزی در فراهم کردن اسباب و توجیه سرکوب مردم و بهخصوص جوانان و دانشجویان در زمان خامنهای داشت. از جمله در مهر سال 86، به میدان آمد تا با نسبت دادن حرکت بزرگ اعتراضی دانشجویان دانشگاه تهران به مقاومت ایران، عمق وحشت رژیم از تهدید اصلی خود را آشکار کند. وی که در جمع عوامل باند مؤتلفه صحبت میکرد، با اشاره به اعتراضات دانشگاه تهران گفت: «برخی از معترضان خواسته یا ناخواسته در این مراسم همان شعارهای منافقین و صهیونیستها را در دانشگاه کلمبیا مطرح کردند. هنگام حضور رئیسجمهوری در دانشگاه کلمبیا، عدهیی از صهیونیستها و منافقین با ایجاد اخلال در برنامه و طرح شعارهایی علیه نظام سعی داشتند حیثیت جمهوری اسلامی را خدشهدار کنند».
عسگر اولادی از اولین تئوریسینهای اتمی شدن رژیم بود، از جمله در 22بهمن سال 1385 گفت: «در زمینه هستهیی نباید با دشمن مکار از در سازش و نرمش وارد شد».
عسگر اولادی که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بود در زمینه هستهیی گفته بود: «: «همه باید در این باره یکپارچه باشیم و بگوییم که انرژی هستهیی حق مسلم ماست و ذرهیی از این حق کوتاه نمیآییم»...
اولین بار مردم در سال 1355 با نام حبیبالله عسگر اولادی آشنا شدند که بر صفحه تلویزیون شاه ظاهر شد و سه بار شاهنشاها سپاس گفت تا از زندان آزاد شود.
عسگر اولادی بعد از ربوده شدن انقلاب مردم ایران به دست خمینی، توسط او «عزت یافت و بر صدر» نشست. و با کمک برادرش اسدالله توانست سرنخ بسیاری از امور اقتصاد ایران را به جیب خود و خانوادهاش وصل کند. نام عسگر اولادیها با نام انحصارهای بزرگ در صادرات و واردات ایران عجین شده است. با نام رانتهای میلیاردی و نجومی.
همچنانکه نام حبیبالله عسگر اولادی با تأسیس اولین نهادهای سرکوب ازادیها در رژیم خمینی عجین است. عسگر اولادی چند دوره عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی. معروف به حزب چماق به دستان بود.
عسگر اولادی، یکی از عناصر اصلی فساد و سرکوب و توسعهٴ تروریسم و بنیادگرایی در رژیم خمینی بود. رژیمی که با تمام سرکردگان، عوامل و عناصرش بیشک در رویارویی با خلق بهپاخاسته ایران و پیشتازان مجاهدش روانه زبالهدان تاریخ خواهد شد.