زانیار و لقمان مرادی در مرداد ماه ۱۳۸۸ در مریوان دستگیر شدند. این دو پس از اطلاع از صدور حکم اعدام در نامهیی نوشتند که زیر شکنجه مجبور به اعتراف شده و هیچ نقشی در ترور فرزند امام جمعه مریوان نداشتهاند.
پدر زانیار مرادی در مورد فرزندش طی گفتگویی ماجرا را چنین افشا کرده است:
«من یک فعال سیاسی هستم و عضو یکی از احزاب کردستان بودم. بهدلیل فعالیتهای سیاسی، نظام با من خصومتهای زیادی دارد. من خودم سالها زندانی سیاسی بودم. اعضای خانوادهام بارها و بارها مورد بیاحترامی قرار گرفتهاند و زندانی شدهاند. در ایران هر کسی با ایدئولوژی نظام مخالفت کند به او مهر ضدانقلاب میزنند. ۱۰، ۱۵ روز قبل از اینکه زانیار را دستگیر کنند، تروریستهایی که دست پروردهایران بودند به عمق خاک عراق آمدند و من را بهشدت زخمیکردند. به پشت من نه گلوله اصابت کرد. خوشبختانه نتوانستند من را بکشند. بعد از ۱۵ روز زانیار را گرفتند. ابتدا فکر میکردم زانیار را گرفتهاند تا من را وادار به سکوت بکنند. بعد از نه ماه بیخبری رسانه اطلاعات یا همان Press TV، اعلام کرد زانیار جاسوس بریتانیا بوده و با یکی از احزاب کردی ارتباط داشته است. چند روز بعد وقتی نتوانستد این سناریو را به سرانجام برسانند و نتوانستند اتهام جاسوسی زانیار را ثابت کنند، به او اتهام قتل فرزند امام جمعه مریوان را زدند. تمام اهالی مریوان میدانند و خود امام جمعه مریوان هم به خوبی میداند که چه کسی قاتل فرزندش است. یک سری قتلهای زنجیرهیی توسط کادرهای اطلاعات در مریوان صورت گرفته بود. اطلاعات بهخاطر ترس از رسوایی کسی را گیر نیاورد غیر از مسأله زانیار و لقمان. لقمان مرادی فقط رفیق زانیار مرادی است و بین آنها یک وجه تشابه فامیلی است. من در جریان هستم، در ابتدا این بچهها شکنجههای وحشیانهای میشوند و حتی به تجاوز جنسی تهدید میشوند. به لقمان میگویند که پدر و مادر و خواهرت را جلوی چشمت میآوریم و بلا سرشان میآوریم. در رنجنامه اول لقمان به همین مسأله اشاره کرده است. چون به من دسترسی نداشتند به زانیار گفتهاند پدرت که دست ما نیست ولی خودت هستی. به او گفتهاند پدرت که علیه امنیت ملی اقدام میکرد فکر نمیکرد که تو روزی دست ما بیفتی و بلا سرت بیاوریم. ما از تو بهعنوان گروگان استفاده میکنیم و بعد تو را میکشیم. هنگام قبول اتهام توسط زانیار و لقمان، امام جمعه مریوان هم حضور داشته و به آنها قول شرف داده است که شما بیایید بهخاطر اینکه حیثیت نظام بهخطر نیفتد این قتل را برعهده بگیرید و من قول شرف میدهم که نگذارم حتی بیستوچهار ساعت در زندان بمانید و آزادتان میکنم. این سخنان بین لقمان و زانیار و امام جمعه مریوان و کادرهای اطلاعات صورت گرفته است.
پدر زانیار مرادی در مورد فرزندش طی گفتگویی ماجرا را چنین افشا کرده است:
«من یک فعال سیاسی هستم و عضو یکی از احزاب کردستان بودم. بهدلیل فعالیتهای سیاسی، نظام با من خصومتهای زیادی دارد. من خودم سالها زندانی سیاسی بودم. اعضای خانوادهام بارها و بارها مورد بیاحترامی قرار گرفتهاند و زندانی شدهاند. در ایران هر کسی با ایدئولوژی نظام مخالفت کند به او مهر ضدانقلاب میزنند. ۱۰، ۱۵ روز قبل از اینکه زانیار را دستگیر کنند، تروریستهایی که دست پروردهایران بودند به عمق خاک عراق آمدند و من را بهشدت زخمیکردند. به پشت من نه گلوله اصابت کرد. خوشبختانه نتوانستند من را بکشند. بعد از ۱۵ روز زانیار را گرفتند. ابتدا فکر میکردم زانیار را گرفتهاند تا من را وادار به سکوت بکنند. بعد از نه ماه بیخبری رسانه اطلاعات یا همان Press TV، اعلام کرد زانیار جاسوس بریتانیا بوده و با یکی از احزاب کردی ارتباط داشته است. چند روز بعد وقتی نتوانستد این سناریو را به سرانجام برسانند و نتوانستند اتهام جاسوسی زانیار را ثابت کنند، به او اتهام قتل فرزند امام جمعه مریوان را زدند. تمام اهالی مریوان میدانند و خود امام جمعه مریوان هم به خوبی میداند که چه کسی قاتل فرزندش است. یک سری قتلهای زنجیرهیی توسط کادرهای اطلاعات در مریوان صورت گرفته بود. اطلاعات بهخاطر ترس از رسوایی کسی را گیر نیاورد غیر از مسأله زانیار و لقمان. لقمان مرادی فقط رفیق زانیار مرادی است و بین آنها یک وجه تشابه فامیلی است. من در جریان هستم، در ابتدا این بچهها شکنجههای وحشیانهای میشوند و حتی به تجاوز جنسی تهدید میشوند. به لقمان میگویند که پدر و مادر و خواهرت را جلوی چشمت میآوریم و بلا سرشان میآوریم. در رنجنامه اول لقمان به همین مسأله اشاره کرده است. چون به من دسترسی نداشتند به زانیار گفتهاند پدرت که دست ما نیست ولی خودت هستی. به او گفتهاند پدرت که علیه امنیت ملی اقدام میکرد فکر نمیکرد که تو روزی دست ما بیفتی و بلا سرت بیاوریم. ما از تو بهعنوان گروگان استفاده میکنیم و بعد تو را میکشیم. هنگام قبول اتهام توسط زانیار و لقمان، امام جمعه مریوان هم حضور داشته و به آنها قول شرف داده است که شما بیایید بهخاطر اینکه حیثیت نظام بهخطر نیفتد این قتل را برعهده بگیرید و من قول شرف میدهم که نگذارم حتی بیستوچهار ساعت در زندان بمانید و آزادتان میکنم. این سخنان بین لقمان و زانیار و امام جمعه مریوان و کادرهای اطلاعات صورت گرفته است.