728 x 90

-

سخنرانی مریم رجوی در کنفرانس بین‌المللی در پاریس - ۲۷مهر ۱۳۹۲

-

سخنرانی مریم رجوی در کنفرانس بین‌المللی پاریس - 27مهر 1392
سخنرانی مریم رجوی در کنفرانس بین‌المللی پاریس - 27مهر 1392
خانم وزیر، سناتور‌ها و نمایندگان محترم،
خانمها و آقایان، دوستان عزیز و یاران مقاومت!

خوشحالم که در این گردهمایی شرکت می‌کنم.
امروز پنجاهمین روز شهادت سرفرازانه ۵۲ تن از اعضا و مسئولان مقاومت ایران در کمپ اشرف توسط دولت دست‌نشانده ملاها در عراق است. پنجاه روز است که از گروگان گرفته شدن هفت‌تن از اعضای مجاهدین توسط دولت عراق می‌گذرد. و پنجاه روز است که از اعتصاب‌غذای صدها نفر در لیبرتی و در نقاط مختلف جهان می‌گذرد.
همزمان در تهران، آخوندهایی که رژیم‌شان به بن‌بست رسیده، به نمایش میانه‌روی رو آورده‌اند. اما آنچه میانه‌روی فاشیسم دینی تا کنون به بارآورده، از یک طرف قتل‌عام و گروگان‌گیری در اشرف و از طرف دیگر ۲۵۰ اعدام در سراسر ایران است.
این گروگان‌گیری، مظهر واقعی سیاست ملاهاست. در حقیقت، آنها‌ صلح و امنیت جهان را به گروگان گرفته‌اند؛ با یک جنگ ضدبشری در سوریه، با سلطه در عراق و با اصرار بر برنامه شوم تولید سلاح اتمی.
برای متوقف کردن این رژیم، جامعه بین‌المللی مسئولیت دارد. به‌ویژه باید به گروه ۵+۱، بالاخص دولتهای غرب، که درگیر مذاکره اتمی با ملاها هستند، بگوییم: تا زمانی که در مورد نقض حقوق‌بشر در ایران و قتل‌عام اشرفیها و جنایت ملاها در سوریه، سکوت می‌کنید، آخوندها از برنامه اتمی خود دست برنخواهند داشت. تنها جواب، یک سیاست قاطع در برابر آخوندهاست.
جامعه بین‌المللی، به‌ویژه آمریکا و ملل متحد، در مورد رهایی گروگانها از چنگ دولت عراق، و همچنین تأمین حفاظت اعضای مجاهدین، مسئولیت دارند. آمریکا، به‌ویژه به‌خاطر تعهدات مکرر خود در این زمینه، به‌طور خاص مسئولیت دارد.
من همه جهان را به تلاش برای آزادی گروگانها و تأمین حفاظت سه هزار عضو مجاهدین در کمپ لیبرتی فرا می‌خوانم.

یاران مقاومت!
به همه شما که در اعتراض به نقض حقوق‌بشر در ایران و در جهت تأمین حفاظت و امنیت مجاهدین در لیبرتی و آزادی ۷گروگان اشرفی، در این کنفرانس شرکت کرده‌اید، درود می‌فرستم.
امروز می‌خواهم به دو نکته مهم بپردازم:
اول: وضعیت جوشان جامعه و نقش مقاومت ایران و به‌ویژه جایگاه و آثار کهکشان اشرف در ۱۰ شهریور؛
دوم: وضعیت شکننده رژیم در فاز پایانیش که به‌خاطر آن، آخوندها، از بیت ولی‌فقیه تا نیویورک و ژنو، به بندبازیهای عوامفریبانه، بر سر برنامه تسلیحات اتمی رو آورده‌اند.
با درود به زنان و جوانان ایران؛ آنها که از حماسه اشرف و شهادت ۵۲ قهرمان آزادی، برانگیخته شدند و در پیامهای بیشماری، عواطف گرم و پرشور خود را به مقاومت ایران نثار کرده و برای ادامه و گسترش این نبرد، پای فشردند.
پیام من به این زنان شجاع و جوانان دلیر، این است که: کهکشان زهره، نمادی از عزم و اراده شما برای سرنگونی فاشیسم مذهبی است. پس برای تحقق آزادی و دموکراسی و برابری در ایران بپاخیزید.
بله، تمام داستان همین است: آزادی خلق و میهن اسیر. حماسه اشرف با همین انگیزه خلق شد و پیامش به ملت ایران همین است.
نگاه کنید که در روز ۱۰ شهریور، دشمن در پی چه بود، و در عمل چه چیزی خلق شد؟
رژیم، به‌دنبال نابودی یا ضربه جدی به مجاهدین توسط دولت عراق بود. از نظر او هر کس یا باید تسلیم شود و توبه کند یا نابود شود.
راستی چرا آخوندها به این قتل‌عام دست زدند؟ زیرا همه راهها را در قبال این نسل آزموده‌اند: از اعدام و قتل‌عام تا لیست‌گذاری تروریستی و پرونده‌سازی، همچنین پخش اطلاعات دروغ و شیطان‌سازی؛ از شکنجه روانی با ۳۲۰ بلندگو به مدت دو سال تا محاصره طولانی و زجرکش‌ کردن بیماران؛ و از جابه‌جایی اجباری تا زندان‌سازی لیبرتی.
اما آنچه در دهم شهریور اتفاق افتاد، تابلوی درخشانی از تسلیم‌ناپذیری و مقاومت به هر قیمت بود که به جای نابودی، شکوفایی؛ به جای تسلیم و وادادگی، انگیزش و برانگیختگی؛ به جای پس‌رفت و توقف، جهش و اعتلا؛ و به جای ضربه، حماسه‌یی درخشان خلق شد که راه و رسم اشرف را جاودان کرد.
هم‌چنان که مسعود گفت: «اسطوره اشرف، حماسه ماندگار تاریخ ایران و خلقهای جهان است»... . «تجسم درخشان جنگ صد برابر» است و «از خون مجاهدین در اشرف، شعله‌ها بر می‌خیزد و رژیم ضدبشری را خاکستر می‌کند».
چرا می‌گوییم حماسه اشرف؟ زیرا سراسر، ایستادگی و دفاع از آرمان آزادی‌است. حماسه است زیرا در مقاومتی اصیل و پویا ریشه دارد که برمیانگیزاند، راه باز می‌کند و پیام می‌دهد. پیامش از دیوارهای سخت و سنگین زندان می‌گذرد و روح مقاومت و جنگندگی می‌دمد. پیامش پرده‌های ضخیم یأس و بی‌اعتمادی و ایدئولوژی بی‌هزینگی را می‌سوزاند و امید و باور و مقاومت میپراکند. پیامش زبونی و ترس و شکنندگی دشمن را آشکار می‌کند؛ آن چنان که خودش آن را عملیاتی بالاتر از فروغ جاویدان می‌داند.
حماسهیی درخشان است؛ با نسل بیشمارانی که پیام آن خونها را با خود به هر کجا می‌برند و با نبردی پنجاه و دو برابر، برای کسب آزادی و دموکراسی، بپامی‌خیزند. آری، از خون شهیدان اشرف، در سراسر ایران، هزاران هزار لاله شکوفا می‌شود.
هزار زهره تابان در آسمان وطن، هزار جنگل رویان به هر کران وطن.
دشمن تصور می‌کرد که با اعدام جمعی و آدم‌ربایی در اشرف، «تهدید را از نزدیکی مرزهای ایران دور می‌کند». سخنگویان رژیم فریاد می‌کشیدند که «کره زمین باید از وجود مجاهدین پاک شود». اما برخلاف خواست آنها، به سرعت موجی از حمایت و همبستگی با مجاهدین برخاست. آخوندها دیدند که اشرفیها نه در مرزها که در داخل ایران و در خانه‌ها و دانشگاهها و کارخانه‌ها، موجودیت رژیم را تهدید می‌کنند.
برای مقابله با این موج، حالا نمایشهای مسخره‌یی به نام محاکمه‌های نمادین مجاهدین در دانشگاهها برگزار می‌کنند. می‌خواهند شور و شوق مردم برای تکثیر اشرف را محاکمه کنند، می‌خواهند عطش و اشتیاق جوانان ایران به آزادی و برابری را محاکمه کنند. اما هیهات! یادتان هست که چه‌ کارزاری از افترا و دروغ و شیطان‌سازی علیه این مقاومت، به راه انداختند ؟
از یک طرف در ورودی اشرف با ناسزاگویی و شکنجه روانی، از طرف دیگر با انتشار تهمت و دروغ در سایتهای وزارت اطلاعات و تلویزیونهای حکومتی، می‌خواستند با تمرکز حملات بر سر این جنبش، آن را تضعیف کنند و با حمله و کین‌توزی علیه مسعود، از مقاومت برای آزادی، اثری باقی نگذارند. اما در برابر نسل وفا و ایمان، مثل همیشه، شکست خوردند.
ما به آ‌نها می‌گوییم تا می‌توانید آزادی و برابری را محاکمه کنید و به بند بکشید، اما سرانجام، مقهور آن خواهید شد و سرانجام، این آزادی و ارتش آزادی است که ایران را از شر رژیمتان رها خواهد کرد.

حضار محترم!
راستی بعد از جنایت هولناک ۱۰ شهریور در اشرف، چه کسی می‌تواند با خیال آسوده بخوابد؟
همین حالا، خواهران و برادران ما در لیبرتی، همچنین در ژنو، لندن، ملبورن، برلین، و اتاوا پنجاهمین روز اعتصاب‌غذای خود را می‌گذرانند.
وقتی خواهران و برادرانم را در اعتصاب‌غذا می‌بینم، قلبم جریحه‌دار می‌شود. آرزو و دعا و تلاش هر روز و هر ساعت من، این است که بتوانم خواسته‌های آنها را هر چه زودتر برآورده کنم تا آنها به اعتصاب‌غذا خاتمه دهند.
بر اساس بسیاری از درخواستهای شما، من از مجاهدین در لیبرتی تقاضا کردم که اعتصابشان را متوقف کنند. اما آنها گفتند تنها شیوه‌یی که می‌توانند اعتراض خود را برای ۷گروگان و مسأله حفاظت لیبرتی، به گوش همه برسانند، مایه گذاشتن از جسم و جانشان است.
به راستی در مقابل این همه گذشت و فداکاری شما اشرفیها و اشرف‌نشانها، احساس خضوع می‌کنم و شجاعت و عزم شما را تحسین می‌کنم.
راستی چه سرمایه‌یی بالاتر از اراده و عشق شما برای رهایی ملتی اسیر متصور است؟
پس سلام بر عزم و ایمان شما که شعله‌های وجدان جهان بشری را فروزان کرده‌اید؛ و افتخار بر همه شما.
بگذارید تأکید کنم که مسئولیت جان گروگانها، مسئولیت جان اعتصاب‌غذا‌کنندگان و مسئولیت تمام عواقب انسانی و سیاسی آن، با ایالات متحده، اتحادیه اروپا و سازمان ملل است که برخلاف وظایف قانونی خود، بی‌عملی و سکوت در پیش گرفته‌اند.
روشن است که این دولت عراق است که به دستور دیکتاتوری آخوندی به کشتار و گروگانگیری در اشرف دست‌زده است. با این حال، دولت آمریکا نسبت به این کشتار و گروگانگیری، به‌لحاظ سیاسی، قانونی و اخلاقی، مسئولیت دارد و نمی‌تواند از آن شانه خالی کند؛ زیرا:
اولاً- ایالات متحده، موقعیت یک به یک اشرفیها را به‌عنوان افراد حفاظت‌شده در چارچوب کنوانسیون ۴ ژنو، به‌رسمیت شناخته است.
ثانیاً- آمریکا به تک‌تک مجاهدان آزادی در اشرف، کتباً تعهد داده که در ازای سلاحهایشان، از آنها حفاظت کند.
ثالثاً- در جریان جابه‌جایی اشرفیها به لیبرتی، آمریکا نسبت به حفاظت و امنیت آنها متعهد شد.
حضور۱۰۰ مجاهدی هم که در اشرف باقی مانده بودند، بر اساس توافقی بود که با ابتکار آمریکا بین این کشور، ملل متحد، دولت عراق و مجاهدان اشرف، منعقد شد.
و سرانجام، این که: مقامهای ارشد دولت آمریکا بارها، از جمله در جلسات استماع در برابر کنگره و سنای آن کشور، و نیز در نامه رسمی وزارت‌خارجه آمریکا به ما، بر تعهد خود نسبت به حفاظت مجاهدین تأکید کرده‌اند. اما متأسفانه، سلسله‌یی از تعهدات خیانت‌ شده آمریکا بود که راه این جنایت را باز کرد. و این رویکردی است که هنوز ادامه دارد. در غیراین صورت، در حالی‌که آمریکا به‌خوبی از نقش دولت عراق و شخص مالکی در کشتار و گروگانگیری مطلع است، چرا پس از گذشت ۵۰ روز، به سکوت خود ادامه می‌دهد؟ و چرا از مالکی نمی‌خواهد گروگانها را فوراً آزاد کند؟ و چرا مایل است خود را با دروغهای رژیم ایران و مالکی بفریبد؟
حالا این سؤال همه نیروهای آزادیخواه در سراسر جهان از رئیس‌جمهور آمریکاست که چرا می‌خواهد یک قاتل و جنایتکار را در کاخ سفید بپذیرد؟ از شستن دستهای خونین او، چه چیزی عاید آمریکا می‌شود؟ پذیرش چنین شخصی قطعاً باعث افتخار نیست. اما حالا که دولت آمریکا به چنین حمایت ناموجهی دست می‌زند، در قبال اعمال آن مسئولیت دارد. بنابراین به رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوییم: به دولت عراق بگویید هفت گروگان را آزاد کند و اجازه یک تحقیقات مستقل بدهد.

دوستان عزیز!
هم‌چنان که پیش از این گفته‌ام، هدف واقعی رژیم، این نیست که مجاهدین، لیبرتی یا عراق را ترک کنند؛ هدف این رژیم، تسلیم یا نابودی فیزیکی مجاهدین است. و حالا بعد از همه این حوادث، ناامنی لیبرتی به یک مسأله عاجل تبدیل شده است. مسأله انتقال به کشورهای دیگر هم یک پروسه قطره‌یی است. به همین دلیل، هم‌چنان که در دو سال گذشته بارها اخطار داده‌ام، تکرار می‌کنم: همه کسانی که امنیت لیبرتی را، با وعده پوشالی انتقال سریع مجاهدان به کشورهای دیگر، نادیده می‌گیرند، عملاً در جبهه دشمن و علیه مجاهدان آزادی هستند.
بنابراین از آمریکا، اروپا و سازمان ملل، می‌خواهیم به یک رشته ابتکارعمل فوری دست بزنند؛ به‌نحوی که:
ـ کمکهای اقتصادی و رابطه تسلیحاتی با عراق را قطع کنند تا دولت عراق، گروگانها را آزاد و الزامات امنیت لیبرتی را تأمین کند.
ـ یک تیم مانیتورینگ و یک واحد از نیروهای کلاه آبی در لیبرتی به‌طور دائمی مستقر شود.
ـ همچنین دبیرکل و کمیسر عالی حقوق‌بشر، یک تحقیقات مستقل در مورد جنایت اول سپتامبر انجام دهند و عاملان آن را در مقابل عدالت قراردهند. در فقدان چنین تحقیقاتی، مالکی می‌خواهد با سرهم‌بندی کردن یک گزارش، دستهای خونین خود را بشوید و راه را برای جنایت بعدی هموار کند. و این در حالیست که حتی ایستگاه پلیس در لیبرتی، از پذیرش شکایت خانواده قربانیان و بازماندگان قتل‌عام ۱۰ شهریور، خودداری می‌کند.
از آن جا که ساکنان لیبرتی، همه پناهنده محسوب می‌شوند، در نتیجه، آمریکا و اروپا می‌توانند به سرعت همه آنها را بپذیرند و در قدم اول، بیماران و مجروحان را؛ چیزی که تا به‌ حال از آن، سر باز زده‌اند. چند روز پیش، مجاهد خلق حمید شاکری بعد از مدتها دست و پنجه نرم کردن با بیماری، به‌خاطر محاصره پزشکی در لیبرتی درگذشت. این مجاهد قهرمان، پانزدهمین شهید محاصره ضدانسانی در اشرف و لیبرتی بود. یاد این مجاهد قهرمان گرامی باد.

حضار محترم!
حمله به اشرف، تلاشی مذبوحانه برای به تعویق انداختن سرنگونی رژیمی است که خود را در فاز پایانی و شرایط سرنگونی می‌بیند.
یک جامعه به ستوه آمده با آمادگی بسیار برای قیام، یک اقتصاد فروپاشیده، شکست سیاست یکپارچه‌سازی حکومت و وضعیت رژیم در سوریه و عراق و لبنان، همه و همه، راه پس و پیش را بر رژیم ولایت فقیه بسته است.
آنها از هر سو احساس خطر می‌کنند. به همین دلیل، از یک طرف به کشتار اعضای مجاهدین، قتل‌عام شیمیایی مردم سوریه، شتاب بخشیدن به تولید سلاح هسته‌یی و پانصد اعدام در ده ماه اخیر، از جمله اعدام جنایتکارانه هموطنان اهل سنت، رو آورده‌اند. از طرف دیگر با مانورها و ژستهای آخوند روحانی، تلاش می‌کنند تا جامعه بین‌المللی را بفریبند. در حقیقت، رژیم ولایت فقیه، در جنگ با مردم ایران و جامعه جهانی، در بن‌بست قرار گرفته؛ به همین دلیل، به شعار اعتدال و نرمش، رو آورده است.
بله، یک پروژه فریب و نیرنگ در کار است و کارگردان آن، همان کسی است که در رسوایی ایران‌گیت، مأمور فریفتن فرستاده آمریکا بود و در مذاکره با تروئیکای اروپا در سال ۱۳۸۲، گسترش کار سایتهای اتمی را پنهان می‌کرد.
رویکرد رژیم در مذاکرات اخیر با گروه ۵+۱ در ژنو، همین هدف را مد نظر داشت که برای حکومت بحران زده، فرصتی ایجاد کند. آنها ادامه غنی‌سازی اورانیوم را مرز سرخ خود اعلام کردند و پذیرش پروتکل‌ الحاقی و بازرسیهای سرزده را به آینده نامعلوم موکول کردند. من هشدار می‌دهم که هر توافقی که توقف سانتریفیوژها و تعطیلی کامل سایتهای اتمی و واداشتن رژیم ایران به امضای پروتکل الحاقی را شامل نشود، نتایج معکوس به بار می‌آورد.
رژیم بر اساس سیاستی که خامنه‌ای، آن را نرمش قهرمانانه توصیف کرده، در پی یک راه تنفس فوری است تا پروژه تسلیحات اتمی را در خفا پیش‌ ببرد؛ پروژه‌یی با بیش از ۱۹هزار سانتریفیوژ، یک نیروگاه تولید پلوتونیوم در اراک، بیش از ۱۸۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی و چندین سایت مخفی و علنی.
مردم ایران برنامه اتمی را که تا کنون دست‌کم صد میلیارد دلار به اقتصاد ایران لطمه زده، نمی‌خواهند. این برنامه ضدمردمی و ضدملی باید همین‌ امروز تعطیل شود.

متوقف کردن برنامه اتمی، به تغییر سیاست غرب نسبت به رژیم ایران نیازمند است. تنها پاسخ باید قاطعیت، قاطعیت و باز هم قاطعیت باشد. در غیراین صورت، از ملاها هیچ عقب‌نشینی نخواهید دید. اگر می‌خواهید در فردای نزدیک، از کرده خود پشیمان نشوید، مماشات با این رژیم را بس‌ کنید و بیش از این، آزادی و حقوق‌بشر ایران و صلح و امنیت جهان را به خطر نیندازید.
در هر حال، سرنوشت ایران و ایرانی، در معادله میان مماشاتگران و رژیم ولایت فقیه تعیین نمی‌شود؛ بلکه این مردم ایران و ارتش آزادی مردم ایرانند که در مورد فاشیسم مذهبی، حرف آخر را می‌زنند. و این فداکاریها و درد و رنج پیشتازان مردم ایران است که ایران آزاد فردا را می‌سازد؛ ایرانی که در آن همه آحاد مردم، آزاد و برابرند و تنها ملاک سنجش، آرای مردم است؛ ایرانی با یک جمهوری کثرتگرا، مبتنی بر جدایی دین و دولت و برابری زن و مرد؛ یک ایران غیراتمی و بدون اعدام.
آری، این چشم‌انداز پرشکوهی است که ما برای تحقق آن بپا خاسته‌ایم.

یاران مقاومت!
به‌رغم همه فریبها‌ ، دسیسه‌ها و کشتارها از جانب رژیم ولایت فقیه، و با وجود مماشات و تعهدات و قولهای خیانت شده قدرتها‌ی جهانی، باید تأکید کنیم که راهپیمایی پررنج و طولانی ملت ایران به سوی آزادی، که به بهای خون عزیزترین یاران ما پیش رود، به‌طور قطع، به پیروزی خواهد رسید. ۵۲ شهید سرفراز اشرفی، چراغهای تابنده این راهند.
سلام بر این زنان و مردان قهرمان؛ از جوانترین آنها، مثل سعید و رحمان و امیر و ناصر، تا فرماندهان والایی چون زهره و گیتی و بهروز و رحیم. بله، آنها که نگذاشتند و نخواهند گذاشت پلیدی تسلیم و توبه و مماشات و وادادگی، جهان انسانی را در تاریکی فرو ببرد.
تاریخ بشر با همین فداکاریها پیش رفته و همین پایداری است که مشعل مبارزه با ظلم و دیکتاتوری را همواره روشن نگه داشته و سر انجام، همین جنگاوریهاست که رژیم ولایت فقیه را سرنگون می‌کند.
سلام بر شهیدان،
سلام بر مجاهدان آزادی،
سلام بر مردم ایران،
درود بر همه شما.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5be99fd1-40b2-40b7-b417-30303895fefa"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات