روز جمعه 26مهر محمد جواد ظریف گزارشهای مربوط به مذاکرات با 6 کشور را «خیالی» و همه آن چه «دبکا» و «المنانیتور» منتشر کردند را «حدس و گمان» دانست که «هیچ کدام ارتباطی به طرح و بحثهای جلسه» نداشته است. ظریف در فیسبوک خود نوشت: «توافق کردیم که بحثها محرمانه بماند... . لذا جزئیات مذاکره را با کسب اجازه از محضر شریف مردم، محرمانه نگاه میداریم».
وزیر امور خارجه رژیم که جزئیات مذاکره را از «محضر شریف مردم» پنهان میکند، در مورد کلیات مذاکرات ژنو هم حرفی نمیزند. در حالی که کلیات و جزئیات این مذاکرات با حضور 3 کشور اروپایی و کشورهای آمریکا، روسیه و چین صورت گرفته و خانم کاترین اشتون بهنمایندگی از طرف 28 کشور اتحادیه اروپا بهطور دقیق در جریان مذاکرات بوده و میتوان یقین پیدا کرد که اسراییل و برخی کشورهای خاورمیانه هم از محتوای اصلی مذاکرات با خبر شده و بنابراین محتوای مذاکرات و بهویژه طرح پیشنهادی رژیم فقط برای «محضر شریف مردم» پنهانی مانده است. مهمترین مواردی که سایتهای «دبکا» و «المنانیتور» از مذاکرات ژنو منتشر کردند را عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه و مسئول تیم مذاکرهکننده رژیم هم به شکلی بیان میکند. عراقچی در روز دوم مذاکرات (چهارشنبه 24مهر) گفت: «کاهش سطح غنیسازی اورانیوم و پذیرش پروتکل الحاقی به معاهده منع گسترش تسلیحات اتمی، بخشی از ”گام پایانی“ در پیشنهاد [رژیم] ایران است». (بی.بی.سی)
آن چه مسلم است نمایندگان رژیم در مذاکرات دو روزه در ژنو بهدنبال مدیریت جهانی و احمدینژادی کردن جهان نبوده و مسأله اصلی آنها این بوده که با کدام خدعه و فریب دیپلوماتیک بتوانند راهی برای شل کردن تحریمها پیدا کنند.
در روز اول مذاکرات محمد جواد ظریف طرحی با عنوان «پایانی بر یک بحران غیرضروری، آغازی بر افقهای تازه» به نمایندگان 6 کشور طرف مذاکره ارایه داد و پس از دو روز مذاکره که برای یک قطره پیروزی یک دریا «تدبیر» در نظر گرفته شده بود، اعلام شد که دور بعدی مذاکرات در روز های ۱۶ و ۱۷ آبان برگزار خواهد شد. تا آنجا که به 6 کشور طرف مذاکره با رژیم بر میگردد آنها از هیچ کوششی برای به ثمر رسیدن مذاکرات دریغ نکردند. خانم اشتون همچون گذشته در پوشش خود رعایتهای لازم را در نظر گرفته بود و در محل مذاکره نیز از آن جا که امکان پوشاندن لباس مناسب برای مجسمه یک مرد برهنه وجود نداشت، پردهای در مقابل آن کشیدند و ایرانیان رند و تیز هوش در فضای مجازی در مقابل این سانسور مضحک نوشتند؛ فیلترینگ ایرانی به ژنو رسید.
خانم اشتون صدور بیانیه مشترک را یک پیروزی و مسیری به جلو اعلام کرد. فراموش نکردهایم که همین خانم اشتون در 18ماه پیش در روز شنبه 26 فروردین 1391 (14 آوریل 2012) در پایان مذاکرات استانبول که سعید جلیلی سرپرست هیأت رژیم بود گفت: «این مذاکرات مفید و سازنده بود. اکنون به جهتی متمایل شدهایم که بتوانیم گفت و گوهای سازنده و موثری داشته باشیم... . انتظار میرود که این نشستها بتواند به نتایج ملموسی برسد تا اعتماد جامعه جهانی به صلحآمیز بودن برنامه هستهیی ایران تأمین شود».
در همان روز سعید جلیلی پس از پایان مذاکرات 11ساعته، راهبرد پایهیی رویداد شنبه 26 فروردین را «گفت و گو و همکاری» دانست و نتیجه گرفت که مذاکرات «توانست موفق باشد و رو به جلو باشد».
بدیهی است که نتیجه بخش بودن مذاکرات برای کشورهای مذاکرهکننده با رژیم بسیار اهمیت دارد. اما این اهمیت قابل مقایسه با نیاز رژیم برای خلاصی از تحریمها نیست. راهبرد تیم مذاکرهکننده آن چنان که حسن روحانی و محمد جواد ظریف اعلام کردهاند، دستیابی به نتیجه «برد_برد» است. رژیم و بهخصوص باند حسن روحانی میخواهد از درگیر شدن «در یک بازی با حاصل جمع صفر» خودداری کند.
این راهبرد البته تازگی ندارد. من در نبرد خلق شماره 322، (1 اردیبهشت 1391) پس از مذاکرات استانبول در مقالهیی تحت عنوان «در مسأله اتمی نتیجه برد_برد بیمعنی است» این راهبرد را تجزیه و تحلیل کرده و در مورد حالتهای مختلف برای نتیجه مذاکرات نوشتم: «حالت اول این است که خامنهای خطر تحریمها را جدی گرفته و بنابرین تصمیم بر آن دارد که فعلاً از ادامه پروژه دستیابی به سلاح اتمی منصرف شده و بنابرین گام به گام و با گرفتن امتیازاتی به شفاف سازی وضع موجود مبادرت کند. این حالت بهرغم هر امتیازی که جمهوری اسلامی دریافت کند، یک باخت برای رژیم و یک برد کلان برای مردم ایران است.
حالت دوم این است که مذاکرات استانبول و در ادامه آن مذاکرات در بغداد جزیی از موش و گربه بازی خامنهای برای خرید وقت و کند کردن پروسه تحریمها و در نتیجه رسیدن به نقطه مطلوب باشد. این نقطه مطلوب میتواند دستیابی کامل به سلاح اتمی و مذاکره از موضع قدرت و یا تدارک کامل برای ساختن سلاح اتمی بدون آن که تصمیم سیاسی برای مرحله نهایی آن اتخاذ شود، باشد. در چنین وضعیتی پروژه اتمی رژیم همچون چماقی بالای سر همه جهان خواهد بود که البته رژیم کوشش خواهد کرد تا از مرز تحمل قدرتهای غربی عبور نکند. در واکنش به چنین وضعیتی کشورهای غربی یا به فشار بر رژیم ایران ادامه میدهند و یا اینکه سرانجام ولایت خامنهای را در باشگاه اتمی میپذیرند. بدیهی است که این حالت به زیان مردم ایران و به سود خامنهای و همه کسانی که از جنگ و توسعه بحران اتمی بهرهبرداری میکنند خواهد بود.
واقعیت این است که پروژه اتمی رژیم ایران بهطور کامل در تقابل با منافع آنی و آتی مردم ایران و مردم سراسر جهان قرار دارد. منافع کشور و مردم ایران ایجاب میکند که خامنهای با فشار مداوم جامعه جهانی، بدون استفاده از حربه جنگ، مجبور به عقبنشینی شود. در این عقبنشینی خامنهای هر امتیاز متصوری که از جانب غرب دریافت کند، نمیتواند زیانهای ناشی از نوشیدن جام زهر را جبران کند و مردم ایران بهرغم خسرانهای احتمالی و از جمله به حاشیه رفتن نقض حقوقبشر در ایران، که البته اکنون هم در حد انتظار نیست، سود خواهند برد».
به گمان من امروز هم خامنهای در مقابل همین دو راهی قرار دارد و البته با شکست در شعبده بازی انتخابات موقعیت خامنهای بسیار ضعیفتر از 18ماه قبل است. کارتهای خامنهای برای رسیدن به هدف محدود است. خامنهای بهطور عمده بر سپاه تروریستی قدس میبالد. این مهمترین کارت ولیفقیه در همه مناسبات جهانی و منطقهیی است. کارت دوم برای مقام معظم وجود 7تن اورانیوم کمتر از 5 درصد غنی شده و حدود 180 کیلو اورانیوم در حد 20 درصد غنی شده است.
ولیفقیه فقط این دو کارت را برای مانور و اعمال قدرت در سطح جهانی و منطقهیی دارد و دیگر چیزی در چنته برای قدرتنمایی ندارد. مردم بهشدت ناراضی و خشمگین و در کمین فرصت، شکاف در درون هرم قدرت هر روز گستردهتر میشود و بالاخره فرصتهای منطقهیی مقام معظم در مسیر نزولی قرار گرفته است. حرفهای حسن روحانی یک روز قبل از شروع مذاکرات که گفت: «دولت با یک خزانه خالی و انبوه بدهکاری روبهرو است»، و سخنرانی رفسنجانی در روز مذاکرات در کرمانشاه بیان همین وضعیت است. روزنامه رسالت در شماره روز سهشنبه 23مهر در نقد حرفهای روحانی در مقالهیی با عنوان «مشتی که در شب مذاکره خالی شد» نوشت: «بر اساس کدامیک از اصول مسلم تأمین منافع ملی باید به طرف غربی تفهیم کرد که تحریمها اثرگذار بوده است». بدیهی است اگر روحانی همچنین حقیقتی را بر زبان نمیآورد، با هزاران نشانه میتوان اثرگذار بودن تحریمها را نتیجه گرفت. از حرفهای رفسنجانی در روز سهشنبه 23مهر در کرمانشاه هم همین را میتوان فهمید. رفسنجانی میگوید: «بهبود روابط خارجی باعث کاهش مشکلات اقتصادی خواهد شد... . اینها به شرطی است که افراطیها بگذارند که ما با دنیا ارتباط داشته باشیم، اجازه بدهند ارتباط ما با جاهای که امکانش هست برقرار بشود که تا این اتفاق نیفتد ما به جایی نخواهیم رسید... . در انرژی هستهیی میتوانیم بهگونهیی عمل کنیم که به اهداف صلحآمیز و دستاوردهای آن برسیم و از آن استفاده کنیم. انرژی هستهیی باید به ما امنیت هم بدهد... . در دیداری هم که با رهبر معظم انقلاب داشتیم خود آقا هم صراحتاً مشکل دنیای اسلام را افراطیها عنوان کردند... . اگر افغانستان نمیتواند سربلند کند بهخاطر همین افراطیگریهاست، اگر انقلاب مصر به اینجا رسید بهخاطر یک مشت افراطی بود که کار به اینجا رسید. در عراق و سوریه هم همین وضعیت است، در لیبی که انقلاب آن آسان پیروز شد، اما بهخاطر افراطیهایی که هستند وضع را بهحال اول برگرداند».
اینگونه با استناد به مقام معظم به وی طعنه زدن فقط از عهده رفسنجانی بر میآید. وقتی او میگوید؛ انرژی هستهیی باید به ما امنیت هم بدهد، به موقعیتی که میتواند به عدم امنیت منجر شود اشاره میکند. کلمه «هم» در این جمله به وضعیتی اشاره دارد که میتواند وجود نداشته باشد.
این حرفها و البته اقداماتی که پس از بازگشت روحانی از نیویورک صورت گرفت و حرفهایی که منجر به کمر درد ظریف شد، بیش از هر چیز موقعیت لرزان خامنهای را نشان میدهد. ولیفقیه با پاهای لرزان نمیتواند برای ترمیم اقتدار خود، صداهای ناهنجار درونی را خفه کند. در این دو راهی برای خامنهای چشمانداز مطلوب متصور نیست.
برگرفته از نبرد خلق - شماره340.
وزیر امور خارجه رژیم که جزئیات مذاکره را از «محضر شریف مردم» پنهان میکند، در مورد کلیات مذاکرات ژنو هم حرفی نمیزند. در حالی که کلیات و جزئیات این مذاکرات با حضور 3 کشور اروپایی و کشورهای آمریکا، روسیه و چین صورت گرفته و خانم کاترین اشتون بهنمایندگی از طرف 28 کشور اتحادیه اروپا بهطور دقیق در جریان مذاکرات بوده و میتوان یقین پیدا کرد که اسراییل و برخی کشورهای خاورمیانه هم از محتوای اصلی مذاکرات با خبر شده و بنابراین محتوای مذاکرات و بهویژه طرح پیشنهادی رژیم فقط برای «محضر شریف مردم» پنهانی مانده است. مهمترین مواردی که سایتهای «دبکا» و «المنانیتور» از مذاکرات ژنو منتشر کردند را عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه و مسئول تیم مذاکرهکننده رژیم هم به شکلی بیان میکند. عراقچی در روز دوم مذاکرات (چهارشنبه 24مهر) گفت: «کاهش سطح غنیسازی اورانیوم و پذیرش پروتکل الحاقی به معاهده منع گسترش تسلیحات اتمی، بخشی از ”گام پایانی“ در پیشنهاد [رژیم] ایران است». (بی.بی.سی)
آن چه مسلم است نمایندگان رژیم در مذاکرات دو روزه در ژنو بهدنبال مدیریت جهانی و احمدینژادی کردن جهان نبوده و مسأله اصلی آنها این بوده که با کدام خدعه و فریب دیپلوماتیک بتوانند راهی برای شل کردن تحریمها پیدا کنند.
در روز اول مذاکرات محمد جواد ظریف طرحی با عنوان «پایانی بر یک بحران غیرضروری، آغازی بر افقهای تازه» به نمایندگان 6 کشور طرف مذاکره ارایه داد و پس از دو روز مذاکره که برای یک قطره پیروزی یک دریا «تدبیر» در نظر گرفته شده بود، اعلام شد که دور بعدی مذاکرات در روز های ۱۶ و ۱۷ آبان برگزار خواهد شد. تا آنجا که به 6 کشور طرف مذاکره با رژیم بر میگردد آنها از هیچ کوششی برای به ثمر رسیدن مذاکرات دریغ نکردند. خانم اشتون همچون گذشته در پوشش خود رعایتهای لازم را در نظر گرفته بود و در محل مذاکره نیز از آن جا که امکان پوشاندن لباس مناسب برای مجسمه یک مرد برهنه وجود نداشت، پردهای در مقابل آن کشیدند و ایرانیان رند و تیز هوش در فضای مجازی در مقابل این سانسور مضحک نوشتند؛ فیلترینگ ایرانی به ژنو رسید.
خانم اشتون صدور بیانیه مشترک را یک پیروزی و مسیری به جلو اعلام کرد. فراموش نکردهایم که همین خانم اشتون در 18ماه پیش در روز شنبه 26 فروردین 1391 (14 آوریل 2012) در پایان مذاکرات استانبول که سعید جلیلی سرپرست هیأت رژیم بود گفت: «این مذاکرات مفید و سازنده بود. اکنون به جهتی متمایل شدهایم که بتوانیم گفت و گوهای سازنده و موثری داشته باشیم... . انتظار میرود که این نشستها بتواند به نتایج ملموسی برسد تا اعتماد جامعه جهانی به صلحآمیز بودن برنامه هستهیی ایران تأمین شود».
در همان روز سعید جلیلی پس از پایان مذاکرات 11ساعته، راهبرد پایهیی رویداد شنبه 26 فروردین را «گفت و گو و همکاری» دانست و نتیجه گرفت که مذاکرات «توانست موفق باشد و رو به جلو باشد».
بدیهی است که نتیجه بخش بودن مذاکرات برای کشورهای مذاکرهکننده با رژیم بسیار اهمیت دارد. اما این اهمیت قابل مقایسه با نیاز رژیم برای خلاصی از تحریمها نیست. راهبرد تیم مذاکرهکننده آن چنان که حسن روحانی و محمد جواد ظریف اعلام کردهاند، دستیابی به نتیجه «برد_برد» است. رژیم و بهخصوص باند حسن روحانی میخواهد از درگیر شدن «در یک بازی با حاصل جمع صفر» خودداری کند.
این راهبرد البته تازگی ندارد. من در نبرد خلق شماره 322، (1 اردیبهشت 1391) پس از مذاکرات استانبول در مقالهیی تحت عنوان «در مسأله اتمی نتیجه برد_برد بیمعنی است» این راهبرد را تجزیه و تحلیل کرده و در مورد حالتهای مختلف برای نتیجه مذاکرات نوشتم: «حالت اول این است که خامنهای خطر تحریمها را جدی گرفته و بنابرین تصمیم بر آن دارد که فعلاً از ادامه پروژه دستیابی به سلاح اتمی منصرف شده و بنابرین گام به گام و با گرفتن امتیازاتی به شفاف سازی وضع موجود مبادرت کند. این حالت بهرغم هر امتیازی که جمهوری اسلامی دریافت کند، یک باخت برای رژیم و یک برد کلان برای مردم ایران است.
حالت دوم این است که مذاکرات استانبول و در ادامه آن مذاکرات در بغداد جزیی از موش و گربه بازی خامنهای برای خرید وقت و کند کردن پروسه تحریمها و در نتیجه رسیدن به نقطه مطلوب باشد. این نقطه مطلوب میتواند دستیابی کامل به سلاح اتمی و مذاکره از موضع قدرت و یا تدارک کامل برای ساختن سلاح اتمی بدون آن که تصمیم سیاسی برای مرحله نهایی آن اتخاذ شود، باشد. در چنین وضعیتی پروژه اتمی رژیم همچون چماقی بالای سر همه جهان خواهد بود که البته رژیم کوشش خواهد کرد تا از مرز تحمل قدرتهای غربی عبور نکند. در واکنش به چنین وضعیتی کشورهای غربی یا به فشار بر رژیم ایران ادامه میدهند و یا اینکه سرانجام ولایت خامنهای را در باشگاه اتمی میپذیرند. بدیهی است که این حالت به زیان مردم ایران و به سود خامنهای و همه کسانی که از جنگ و توسعه بحران اتمی بهرهبرداری میکنند خواهد بود.
واقعیت این است که پروژه اتمی رژیم ایران بهطور کامل در تقابل با منافع آنی و آتی مردم ایران و مردم سراسر جهان قرار دارد. منافع کشور و مردم ایران ایجاب میکند که خامنهای با فشار مداوم جامعه جهانی، بدون استفاده از حربه جنگ، مجبور به عقبنشینی شود. در این عقبنشینی خامنهای هر امتیاز متصوری که از جانب غرب دریافت کند، نمیتواند زیانهای ناشی از نوشیدن جام زهر را جبران کند و مردم ایران بهرغم خسرانهای احتمالی و از جمله به حاشیه رفتن نقض حقوقبشر در ایران، که البته اکنون هم در حد انتظار نیست، سود خواهند برد».
به گمان من امروز هم خامنهای در مقابل همین دو راهی قرار دارد و البته با شکست در شعبده بازی انتخابات موقعیت خامنهای بسیار ضعیفتر از 18ماه قبل است. کارتهای خامنهای برای رسیدن به هدف محدود است. خامنهای بهطور عمده بر سپاه تروریستی قدس میبالد. این مهمترین کارت ولیفقیه در همه مناسبات جهانی و منطقهیی است. کارت دوم برای مقام معظم وجود 7تن اورانیوم کمتر از 5 درصد غنی شده و حدود 180 کیلو اورانیوم در حد 20 درصد غنی شده است.
ولیفقیه فقط این دو کارت را برای مانور و اعمال قدرت در سطح جهانی و منطقهیی دارد و دیگر چیزی در چنته برای قدرتنمایی ندارد. مردم بهشدت ناراضی و خشمگین و در کمین فرصت، شکاف در درون هرم قدرت هر روز گستردهتر میشود و بالاخره فرصتهای منطقهیی مقام معظم در مسیر نزولی قرار گرفته است. حرفهای حسن روحانی یک روز قبل از شروع مذاکرات که گفت: «دولت با یک خزانه خالی و انبوه بدهکاری روبهرو است»، و سخنرانی رفسنجانی در روز مذاکرات در کرمانشاه بیان همین وضعیت است. روزنامه رسالت در شماره روز سهشنبه 23مهر در نقد حرفهای روحانی در مقالهیی با عنوان «مشتی که در شب مذاکره خالی شد» نوشت: «بر اساس کدامیک از اصول مسلم تأمین منافع ملی باید به طرف غربی تفهیم کرد که تحریمها اثرگذار بوده است». بدیهی است اگر روحانی همچنین حقیقتی را بر زبان نمیآورد، با هزاران نشانه میتوان اثرگذار بودن تحریمها را نتیجه گرفت. از حرفهای رفسنجانی در روز سهشنبه 23مهر در کرمانشاه هم همین را میتوان فهمید. رفسنجانی میگوید: «بهبود روابط خارجی باعث کاهش مشکلات اقتصادی خواهد شد... . اینها به شرطی است که افراطیها بگذارند که ما با دنیا ارتباط داشته باشیم، اجازه بدهند ارتباط ما با جاهای که امکانش هست برقرار بشود که تا این اتفاق نیفتد ما به جایی نخواهیم رسید... . در انرژی هستهیی میتوانیم بهگونهیی عمل کنیم که به اهداف صلحآمیز و دستاوردهای آن برسیم و از آن استفاده کنیم. انرژی هستهیی باید به ما امنیت هم بدهد... . در دیداری هم که با رهبر معظم انقلاب داشتیم خود آقا هم صراحتاً مشکل دنیای اسلام را افراطیها عنوان کردند... . اگر افغانستان نمیتواند سربلند کند بهخاطر همین افراطیگریهاست، اگر انقلاب مصر به اینجا رسید بهخاطر یک مشت افراطی بود که کار به اینجا رسید. در عراق و سوریه هم همین وضعیت است، در لیبی که انقلاب آن آسان پیروز شد، اما بهخاطر افراطیهایی که هستند وضع را بهحال اول برگرداند».
اینگونه با استناد به مقام معظم به وی طعنه زدن فقط از عهده رفسنجانی بر میآید. وقتی او میگوید؛ انرژی هستهیی باید به ما امنیت هم بدهد، به موقعیتی که میتواند به عدم امنیت منجر شود اشاره میکند. کلمه «هم» در این جمله به وضعیتی اشاره دارد که میتواند وجود نداشته باشد.
این حرفها و البته اقداماتی که پس از بازگشت روحانی از نیویورک صورت گرفت و حرفهایی که منجر به کمر درد ظریف شد، بیش از هر چیز موقعیت لرزان خامنهای را نشان میدهد. ولیفقیه با پاهای لرزان نمیتواند برای ترمیم اقتدار خود، صداهای ناهنجار درونی را خفه کند. در این دو راهی برای خامنهای چشمانداز مطلوب متصور نیست.
برگرفته از نبرد خلق - شماره340.