بنا به آمار حکومتی، در ده سال گذشته، 241هزار و 568نفر از هموطنانمان جان خود را در تصادفات جادهای از دست دادهاند.
این یعنی روزی 66 کشته و حداقل 32میلیارد تومان خسارت اقتصادی.
پیامدهای تصادفات روزانه به این اعداد ختم نمیشود. «پروهشکده حمل و نقل» در گزارشی اذعان کرده است: «روزانه حدود 2000 تصادف در کشور داریم. که 680نفر دچار جراحت و 700 خانواده بهدلیل این سوانح فقیر میشوند».
علاوه بر این رسانههای حکومتی بهنقل از مقامات رژیم، آمارهای دیگری هم از ابعاد این خسارت هولناک به دست میدهند. مثلاً:
«درسال88 حدود18هزارمیلیارد تومان خسارت بهدلیل سوانح جادهای متحمل شدیم که هشت درصد ازتولید ناخالص ملی را به خود اختصاص داد»
یا این اعتراف که:
«گزارش سازمان بهداشت جهانی درسال2007 در زمینه ایمنی وسوانح جادهای اظهارکرد بر اساس ازبین178 کشوررتبه168 به ایران اختصاص یافت که این آماردرسال2011 ازبین180 کشوربه177 رسید و این بهمعنی آن است که دنیا درزمینه امنیت جادهها وکاهش تصادفات جادهای پیشرفت داشته اما کشورما اینطورنبوده است»...
و یا: «بهمن عشقی مدیرکل اسبق دفترایمنی وترافیک سازمان راهداری وحمل ونقل جادهای گفت: با این روال پیشبینی میشود ظرف20سال آینده اقتصاد ایران با خسارتهای ناشی ازتصادفات از بین برود»
رژیم تا جایی که مجبور شده است، به ابعاد اجتماعی و اقتصادی «تصادفهای جاده ای» اشاره کرده است. اما کمتر اجازه داده است هستهٴ مرکزی این موضوع، باز شود.
چون در این هسته باید روی عامل و مقصر دست گذاشت. عامل این تصادفات کیست؟
مقامات و رسانههای حکومتی به دستور بزرگانشان علت را روی «خواب آلودگی راننده» و «کمبود فرهنگ ترافیک مردم» و «نقص فنی خودرو» برده و میبرند. این کر هماهنگ حکومتی وظیفهای جز لاپوشانی مسبب اصلی چنین وضعیتی که همان حاکمیت رژیم آخوندی است ندارد.
بسیاری سؤالات پایهیی در این گزارشات مسکوت و یا بیپاسخ میماند:
آیا رشد و گسترش خیابانهای شهرها و خیابانهای بین شهری، با افزایش تعداد خودروها نسبت معقولی داشته و دارد؟
آیا جادههای موجود، گنجایش این حجم از ترافیک را دارند؟
آیا جادهها شهری و بین شهری از استانداردهای جهانی برخوردار است؟
آیا تسهیلات جادهای طبق موازین لازم هستند؟ (تابلوها، علائم، چراغ ها، ریل گاردها و...)
آیا راهها، زیر ساختهای لازم ایمنی را دارند؟ به مصدومان تصادفات به موقع رسیدگی میشود؟ آنها به موقع به بیمارستان میرسند؟ (اصلا آیا چیزی به نام مدیریت ایمنی وجود دارد؟)
اظهارات رئیس مرکز مدیریت حوداث و فوریتهای پزشکی رژیم، پاسخ تمامی سؤالات فوق را تعیینتکلیف میکند، او میگوید: « «28 درصد فوتیهای ناشی از حوادث ترافیکی، عابران پیاده هستند که این رقم بالاتر از میانگین جهانی است»
حوادث ترافیکی دومین علت مرگومیر در کشور باشد».
او به کشته شدن تعداد «بیش از 800هزار نفر از جمعیت کشور در اثر حوادث رانندگی طی 34سال» اذعان میکند.
بررسی عوامل پایهیی تصادفات، راه به یک نقطهٴ کلیدی میبرد، چپاول و غارت از یکسو و بیقیدی سران رژیم نسبت به جان مردم از سوی دیگر.
بررسی هر یک از عوامل کلیدی تصادفات، مثل کیفیت فنی خودروهای ساخت داخل یا خودروهای وارداتی نازل، تنگ بودن جادهها، مجهز نبودن مسیرها به سازوکارهای ایمنی، پرونده قطوری از دزدی و غارت اموال مردم ایران توسط رژیم را به دست خواهد داد که حاصل آن کشتار خاموش و روزانهٴ مردم در قتل گاههای موسوم جاده است.
این یعنی روزی 66 کشته و حداقل 32میلیارد تومان خسارت اقتصادی.
پیامدهای تصادفات روزانه به این اعداد ختم نمیشود. «پروهشکده حمل و نقل» در گزارشی اذعان کرده است: «روزانه حدود 2000 تصادف در کشور داریم. که 680نفر دچار جراحت و 700 خانواده بهدلیل این سوانح فقیر میشوند».
علاوه بر این رسانههای حکومتی بهنقل از مقامات رژیم، آمارهای دیگری هم از ابعاد این خسارت هولناک به دست میدهند. مثلاً:
«درسال88 حدود18هزارمیلیارد تومان خسارت بهدلیل سوانح جادهای متحمل شدیم که هشت درصد ازتولید ناخالص ملی را به خود اختصاص داد»
یا این اعتراف که:
«گزارش سازمان بهداشت جهانی درسال2007 در زمینه ایمنی وسوانح جادهای اظهارکرد بر اساس ازبین178 کشوررتبه168 به ایران اختصاص یافت که این آماردرسال2011 ازبین180 کشوربه177 رسید و این بهمعنی آن است که دنیا درزمینه امنیت جادهها وکاهش تصادفات جادهای پیشرفت داشته اما کشورما اینطورنبوده است»...
و یا: «بهمن عشقی مدیرکل اسبق دفترایمنی وترافیک سازمان راهداری وحمل ونقل جادهای گفت: با این روال پیشبینی میشود ظرف20سال آینده اقتصاد ایران با خسارتهای ناشی ازتصادفات از بین برود»
رژیم تا جایی که مجبور شده است، به ابعاد اجتماعی و اقتصادی «تصادفهای جاده ای» اشاره کرده است. اما کمتر اجازه داده است هستهٴ مرکزی این موضوع، باز شود.
چون در این هسته باید روی عامل و مقصر دست گذاشت. عامل این تصادفات کیست؟
مقامات و رسانههای حکومتی به دستور بزرگانشان علت را روی «خواب آلودگی راننده» و «کمبود فرهنگ ترافیک مردم» و «نقص فنی خودرو» برده و میبرند. این کر هماهنگ حکومتی وظیفهای جز لاپوشانی مسبب اصلی چنین وضعیتی که همان حاکمیت رژیم آخوندی است ندارد.
بسیاری سؤالات پایهیی در این گزارشات مسکوت و یا بیپاسخ میماند:
آیا رشد و گسترش خیابانهای شهرها و خیابانهای بین شهری، با افزایش تعداد خودروها نسبت معقولی داشته و دارد؟
آیا جادههای موجود، گنجایش این حجم از ترافیک را دارند؟
آیا جادهها شهری و بین شهری از استانداردهای جهانی برخوردار است؟
آیا تسهیلات جادهای طبق موازین لازم هستند؟ (تابلوها، علائم، چراغ ها، ریل گاردها و...)
آیا راهها، زیر ساختهای لازم ایمنی را دارند؟ به مصدومان تصادفات به موقع رسیدگی میشود؟ آنها به موقع به بیمارستان میرسند؟ (اصلا آیا چیزی به نام مدیریت ایمنی وجود دارد؟)
اظهارات رئیس مرکز مدیریت حوداث و فوریتهای پزشکی رژیم، پاسخ تمامی سؤالات فوق را تعیینتکلیف میکند، او میگوید: « «28 درصد فوتیهای ناشی از حوادث ترافیکی، عابران پیاده هستند که این رقم بالاتر از میانگین جهانی است»
حوادث ترافیکی دومین علت مرگومیر در کشور باشد».
او به کشته شدن تعداد «بیش از 800هزار نفر از جمعیت کشور در اثر حوادث رانندگی طی 34سال» اذعان میکند.
بررسی عوامل پایهیی تصادفات، راه به یک نقطهٴ کلیدی میبرد، چپاول و غارت از یکسو و بیقیدی سران رژیم نسبت به جان مردم از سوی دیگر.
بررسی هر یک از عوامل کلیدی تصادفات، مثل کیفیت فنی خودروهای ساخت داخل یا خودروهای وارداتی نازل، تنگ بودن جادهها، مجهز نبودن مسیرها به سازوکارهای ایمنی، پرونده قطوری از دزدی و غارت اموال مردم ایران توسط رژیم را به دست خواهد داد که حاصل آن کشتار خاموش و روزانهٴ مردم در قتل گاههای موسوم جاده است.