همواره هر کار صعب و تاریخی، با یک شعار نو، و یک باور نو، در زمانه، جنبشی و شوری در سیر حرکت جامعه به و جود میآورد. و تحولی را در یک دوران تاریخی رقم میزند.
در سالهای اخیر یک شعار، یک باور و یک اراده منشأ رقمخوردن و تحقق پیروزیهای عظیم علیه رژیم ولایتفقیه بوده است. این شعار و حرف نو در سال 88 بر پایه تجربه پیروزیهای بزرگ مقاومت و درگیر و دار کارزارهایی با چشمانداز پیروزیهای دیگر با صراحتی بیش از گذشته تکرار شد.
مریم رجوی در مراسم شب قدر رمضان88 در سخنرانیاش از جمله گفت:
«سرچشمه تواناییها، شکافتنها، پیش رفتنها، و سرچشمه همهٴ تغییرات، از هر جنس، به هر میزان، در هر میدان، گوهر انسانی نهفته در تکتک انسانهاست».
او همواره در سخنانش راجع به توان انسان و نگاه نوی به انسان صحبت میکند.
از جمله در کنفرانس اسلام زنان و برابری در تاریخ:840605 باز از او شنیدیم که گفت: «هر آینه بپذیریم که انسان گوهری بیهمتا و ناموس هستی و تاریخ است، لاجرم باید در او بهگونهیی در تراز کرامتش بنگریم».
میدانیم که خمینی برای پایدار کردن سلطه اهریمنی خودش بر جامعه ایران مسیری رو درست عکس این شعار در پیش گرفت و با اتکا به قدرت شیطانی ناشی از استبداد دینی دقیقاً کرامت انسانی مردم ما را هدف قرار داد. کشتن روح و کرامت انسانی بسا فراتر از گرفتن جان انسانها و نسل کشیهایی که کرد. خمینی یک بار در همان اوایل حکومتش در مصاحبهیی گفت: «حکومت اسلامی تنها به این قانع نیست که افراد در جامعه تخلف نکنند، بلکه با این کار دارد که در درون خانهها و حتی در درون کلة افراد چه میگذرد». روز 14بهمن63 هم در یک سخنرانی علنی که از رادیو تلویزیون پخش شد، گفت: «آدم گاهی درست نمیشود مگر اینکه ببرند و داغ کنند تا درست بشود. با اشخاصی که برخلاف این هستند آنها را بکشید و بزنید، حبس کنید».
این سیاهترین نوع سرکوب تاریخ معاصر بود که تنها در یک دیکتاتوری مذهبی امکانپذیر میشود. او از ابتدا بهنام دین بذر کینه را در جامعه پاشید و به کشتن مهر و محبت و از میان برداشتن با همهٴ آثار اون کمر بست. جامعه ما بدترین نوع خیانت به اعتماد را در خمینی و رژیمش تا مغز استخوان تجربه کرد. جریحهای که بر قلب و روح ایرانی در سالهای این حاکمیت ننگین وارد شد بهقدری عمیق است که بهنظر میرسد بهسادگی قابل التیام نیست. اما یک داروی منحصر بهفرد برای درمان و جبران آن هست: نهایت وفا و فدای بیچشمداشت. این بیحرمتی به انسان ایرانی، با نهایت احترام به کرامت انسان جبران میشود. همان ارزش درخشانی که ما آن را در آیین اسلام راستین، دموکراتیک و بردبار دیدهایم. همان اسلامی که در این سالیان خواهر مریم بهدنیا معرفی کرده و دیدگاهش نسبت به انسان از این مکتب سرچشمه گرفته، نگاهی نو به انسان، که امید را به انسان باز میگرداند و سرچشمه تواناییها و پیروزیهای مقاومت ایران در سالهای اخیر بوده است».
ترویج افکار او، و یا داشتن عکس و تصویر مریم رجوی در ایران زیر اختناق، از سوی رژیم ولایتفقیه محاربه با خدا اعلام شده.
او نگاه خود نسبت به انسان را بارها بیان کرده است. از جمله در گردهمایی پاریس – به سوی پیروزی پاریس – ویلپنت 9تیر 86 در این زمینه گفت: «آری، انسانهایی لبریز از امید، انسانهایی پایدار و شکیبا، که در برابر هجوم ناملایمات، دشواریها و سختیها، ایستادگی میکنند، و به خورشید درخشانی که در پس ابرهای سیاه است، ایمان دارند و به تراز چشمگیری از ظرفیت انسانی دستیافتهاند. آنچه را که نشدنی مینماید، با طاقتی بسیار، با تعهدپذیری شگفت و با عشقی پر سودا برآورده میکنند».
این اعتقادی است که مریم رجوی در سالهای مبارزه با رژیم ولایتفقیه نزدیک به سه دهه است با اتکاء به آن، مبارزه را پیش میبرد. بسیاری از آنها که عملکرد این اعتقاد را دیدهاند در مورد آن شهادت دادهاند.
از جمله لرد اسلین نمایندهٴ مجلس اعیان انگلستان و قاضی سابق دیوان عدالت اروپا در جشن پیروزی مقاومت ایران در دادگاه انگلستان در اورسوراواز گفت:
«… چیزی که باید بدانید این است که هر تیمی نیاز به یک سر دارد، هر سازمانی نیاز به یک سر دارد، تا بتواند تدبیر کند و این فرد کسی نیست جز خانم مریم رجوی که واقعاً احترام ما را برمیانگیزد و در پارلمان انگلستان، ما نمایندگان انگلستان اخیراً نوشتیم، که چگونه در نگاه ما خانم رجوی از بیشترین احترامات برخوردار است.
… من به نوبة خودم و بهعنوان متخصصی که با خانم رجوی کار کردهام و همچنین از جانب همکارانم در مجلس اعیان و مجلس عوام انگلستان و از جانب بسیاری از نمایندگان پارلمان اروپا و شورای اروپا سخن میگویم و میخواهم این جا اعلام کنم که ما واقعاً بهخاطر این پیروزی مدیون خانم رجوی هستیم، و من گرمترین تبریکات خودم را بهخاطر این رهبری بسیار برجسته تقدیم شما میکنم و سپاسگزارم».
لرد راسل جانستون فقید نیز در مورد او گفت: «او آنتیتز بنیادگرایی رژیم ایران است. او یک شخصیت استثنایی است. اعتقاد او به تغییر پذیری انسان نفسها را در سینه حبس میکند»
ایمان به انسان و تغییر او و استخراج توان بیاندازهیی که مریم رجوی از آن سخن میگوید، از نظر جامعه شناسان یک روند بسیار سخت و پیچیده است.
اریک فروم راجع به صعوبت رفع زنجیرهای درونی انسان چنین نوشته است:
«زنجیرهای اسارت خارجی، در درون انسانها نیز کاشته میشود. یعنی امیال و تفکرات نیروهای غالب و مسلط بر جامعه، به وسیلهٴ راهحلهای پیشنهادی جامعه، درون انسان را پر میکند و او را عمیقتر و سختتر از زنجیرهای خارجی به اسارت میکشد. انسان میتواند عوامل خارجی اسارت را سرنگون سازد. اما چگونه از شر زنجیرهای درونی که حتی از وجود آنها آگاه هم نیست رهایی مییابد؟».
این زنجیرها که اریک فروم از آن حرف میزند، در ایران تحت حاکمیت آخوندها، با شدت و قدرتی بسیار زیاد، قامت و روح انسانها را در هم پیچانده و هر روز بسیاری را به سوی ناامیدی سوق میدهد.
اما مریم رجوی، در مسیر مبارزهای برای آزادی میهنش، با بهره بردن از نگاهی نو به انسان، گامهای عملی در مسیر تحقق یک تجربه موفق درامر تغییر برداشته است.
برادر مجاهد مهدی براعی در مورد این دیدگاه و تجربه موفق گفته است:
در دیدگاه وجود شناسانهٴ توحیدی انسان دارای یک گوهر طاهر و پاکی است که منشأ فداکاری از خود گذشتگی و مایهگذاری بیانتها است که وقتی موانع و قید و بندهایی که مانند زنجیر به دست و پای انسان بسته شده پاره میشوند، انسان از زندان درونی خودش آزاد میشود و این انرژی بیکران انسانی آزاد میشود. خواهر مریم توانست با کنار زدن این موانع، انرژی عظیم انسانی را در مجاهدین آزاد کند. این امر برای مجاهدین یک انقلاب بزرگ ایدئولوژیک بود که مجاهدین را بهصورت یک تن واحد زنده کرد و تواناییهای آنها را چندین برابر کرد و روح فداکاری را در درون آنها جاری کرد و در مقابل دشمن آسیبناپذیرشان نمود. اما در مقابل، با آزاد شدن این نیروی کلان که از همان روح فداکاری بدون چشمداشت ناشی میشود، سلسلهیی از پیروزیها را که شاهدش هستیم محقق کرد. همین انرژی عظیم همچنین به مجاهدین توانایی درهم شکستن تمامی توطئههای رژیم آخوندی را داده است.
صاحب این انقلاب و درهمشکننده زنجیرهای درونی اسارت انسانها، از میان نسلی از مبارزترین زنان برخاست.
او گام به گام دیدگاه او نتایج و ثمرات خود را عرضه کرده است. یکی از این ثمرات این است که تمامی مسئولیتهای سخت و سنگین اجتماعی و مبارزاتی و سیاسی برای زنان در سازمان مجاهدین، آسان شده است.
او در کنفرانس اسلام زنان و برابری در تاریخ840605 گفت:
«ما بهتجربه دیدیم که آن تحولی که حامل ارزشهای نوین انسانی است، قرار گرفتن نسلی از زنان در رهبری است. این امر تنها برای تضمین برابری زنان نیست، بلکه فرآیندی است که هم زنان و هم مردان را رها میکند، از خودبیگانگی را از میان آنها زائل میکند و به هر کس امکان میدهد که ذات انسانی خود را محقق کند و به کمال و یگانگی دست یابد. … در حقیقت یک تغییر فرهنگ است که گوهر انسانی را در آدمی شکفته میکند. زنان و مردان این جنبش از آزمایش این انتخاب سربلند بیرون آمده و سالهاست در این مسیر پایداری میکنند».
برادر مجاهد مهدی براعی در مورد این دیدگاه گفته است: خواهر مریم دو دیدگاه و دو دستگاه نظری متضاد نسبت به انسان را ترسیم میکند. یکی دیدگاه و نگاه ارتجاعی و فروبرنده نسبت به انسان است؛ که برجستهترین نمونهاش دیدگاه خمینی است.
این دیدگاه غل و زنجیرها را بر دست و پای انسان بیش از پیش محکم میکند. بهطوریکه انسان را در درون خودش زندانی میکند، نظام خمینی از این وسیله برای اعمال سلطه اهریمنی خود استفاده میکند. این رژیم همانگونه که دشمن آزادی و آزادیخواهی است، دشمن آزادی انسان از قید و بندهای اسارتبار هم هست. در این دستگاه انسان موجودی مستأصل و درمانده است که هیچ آیندهیی برای خود نمیبیند و محاط در جبرهاست و هیچ راه نجاتی ندارد. در نتیجه باید بهشرایط فاشیسم دینی حاکم تن بدهد. در مقابل، دیدگاه خواهر مریم قرار دارد که رشد دهنده و شکوفا کنندهی انسان است. این دیدگاه درست بهعکس دیدگاه ارتجاعی، خواستار پاره شدن زنجیرها و فرو ریختن قید و بندها است. بر اساس این دیدگاه انسان تغییر میکند و تغییر میدهد. در حالیکه در آن دیدگاه انسان اسیر و بندهیی بیش نیست. خواهر مریم میگوید در انسان توان بینهایت برای رشد و شکوفایی هست و آزاد شدن این انرژیها الزام آزادی مردم ایران است. شعار «میتوان و باید» بر اساس همین دیدگاه محقق میشود. با اتکا به همین دیدگاه است که خواهر مریم میگوید مردم ایران خودش میتواند تغییر دموکراتیک در ایران را محقق کند. دیدگاهی که ویژگی مثبت هر انسان را میبیند و آن را رشد میدهد. دیدگاهی که بهتواناییهای هر انسان ایمان دارد و این ایمان بهحدی است که انسانها را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد و تواناییهای عظیم درونشان را بیدار میکند و بهحرکت در میآورد.
ما بارها شاهد بودهایم که در جلساتی که در حضور خواهر مریم برگزار میشد ابتدا نظرات افراد شرکت کننده بهکلی از هم فاصله داشته و پراکنده بودند یا بسیار نسبت به نتیجهی کارزار پیش رو، ناامید بودند و تردید داشتند؛ اما در انتهای جلسه همه متحد و یکپارچه و مؤمن به نتیجهی کار و مصمم به اجرای آن بودند و این ایمان و مصمم بودن در مراحل بعدی مرتب تعمیق میشد تا بهنتایج شگفتی مثل درهمشکستن لیست تروریستی میرسید».
مریم رجوی در کنفرانس اسلام زنان و برابری در تاریخ840605 در تشریح این دیدگاه نسبت به انسان گفت:
«از مهمترین ثمرات این مسیر آن است که هرکس درک و فهم و بینایی و شنوایی خود و بهتر است بگویم همهٴ حواس خود را انسانی میکند و بهقول قرآن چشم جانش بینا میشود. در نتیجه میتواند نیکیها، پاکیها و آنچه را که رحمت و محبت خدایی است، ببیند و دریابد. در چنین دنیایی آنچه اصالت دارد نه نقصها و عیبهای انسانها بلکه روابط هر انسان با همنوعان و همراهان او و میزان فداکاری و مایهگذاری انسانها برای یکدیگر است».
نسلی که در برابر خمینی ایستاده، برای تاباندن این نگاه مثبت به انسان ایرانی، برای جاری کردن این نظریه، همهٴ سختیها رو برخود هموار کرد و در دل همهٴ خطرها گام گذاشت.
ایمان به این دیدگاه مریم رجوی، به آنها این نیروی ضروری برای پایداری را بخشید. آنها را توانمند کرد که پس ننشینند. مریم خود در قلب این رنجها بود.
او معتقد است که برای تغییر این نگاه به انسان، برای نجات مردمی که بیشترین رنج را زیر زنجیرهای خرد کننده ایدئولوژی ارتجاعی میبرند، باید هر بهایی لازم است بپردازیم.
اعضای هستههای مقاومت در زیر سقف تاریک اختناق، گهگاه، تصویرهایی از او را به در و دیوار شهرها نصب میکنند. اما در خارج از کشور که سقف برداشته شده، این ابراز هواداری و علاقه، بیپرده است.
در مکاتب الهی، در ایدئولوژیهای رهایی بخش، و درکلام انقلابیون و متفکران دنیا، در کلام حکیمان گذشته راجع به مقام والای انسان بسیار گفته شده است!. اما مهم ایمان به این حقیقت و پرداختن بهای محقق کردن آن است. تردیدی نیست که تغییر در انسانها و در جامعه از کتاب در نمیآید. کسانی موفق به ایجاد تغییر میشوند، که خود مؤمنترین بهتغییر انسان، و پیشگام این مسیر باشند.
حقانیت هر اندیشه رو از محصولش میشود فهمید و محک زد.
یکی از خواهران شورای رهبری مجاهدین در این زمینه گفته است: در این سالها هر وقت صحبت از حجم و تنوع کارهایی که خواهر مریم بهطور توأمان و در طول روز پیش میبردند میشد، دو احساس مختلف را برمیانگیخت. اول اینکه باورش واقعاً دشوار بود، دوم اینکه همهٴ ما نگران سلامتی مریم میشدیم، اما در عمل نتایجش رو میدیدیم که چگونه، کارها با همهی سنگینی و تنوع و گستردگی پیش میرود و گام به گام به نتایج مطلوب میرسد. کارهایی مثل مقابله با توطئهی سنگین و زد و بند میلیاردی هفده ژوئن، دفاع از اشرف و بهثبت رساندن ضرورت حفاظت از آن در مجامع بینالمللی، رویارویی با اتهام تروریسم به مجاهدین و پیشبردن کارزار درهم شکستن لیستهای تروریستی. با نگاهی به فهرست کنفرانسهای متعدد و گردهماییها و اجلاسهایی که طی این سالها شاهدش بودیم، میشود شمایی از کار عظیمی را که مریم دارد پیش میبرد، دید. بله به این ترتیب است که میبینیم پشت مهیبترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران بالاخره به خاک مالیده شده و پایان کارش رقم خورده.
آلخو ویدال کوادراس نایبرئیس پارلمان اروپا و رئیس کمیته اروپایی در جستجوی عدالت، در کنفرانس مطبوعاتی در بروکسل در تاریخ 8بهمن 1387 پس از پیروزی مجاهدین در حذف نام سازمان مجاهدین از فهرست تروریستی آمریکا گفت:
«خانم رئیسجمهور! واقعاً میخواهم به شما تبریک بگویم؛ چون عامل تعیینکننده در این نبرد و این نتیجه خوش پایانی، رهبری شما بوده است. چون وقتی من این نبرد را چندین سال پیش بههمراه تمامی همکارانم در پارلمان اروپا که بسیاری از آنها اینجا حضور دارند، شروع کردم، کسان دیگری بودند که پیش از من آنرا آغاز کرده بودند. … توسط پائولو کازاکا و استراون استیونسون وارد این مأموریت شدم. آنها به من درباره جنبش شما، وضعیت موجود و اهدافتان توضیح دادند. سپس با فیروز محوی و آقای محدثین دیدار کردم. اما صادقانه بگویم: خانم رجوی! این پس از دیدار با شما بود که من واقعاً تصمیم گرفتم وارد این کازار بشوم. چون شما واقعاً من را متقاعد کردید. پس از صحبت با شما و گوش دادن به سخنانتان و با کسب آشنایی از شما، از زندگیتان، از دستاوردهایتان و از آرزوهایتان برای ایران، من واقعاً فهمیدم که باید سهم ناچیز خودم را ایفا کنم. با تشکر فراوان! به شما تبریک میگویم. چون رهبری شما حیاتی بود و امیدوارم که رهبری شما تا پیروزی نهایی، ادامه یابد؛ چون امروز، ما گام بسیار مهمی را برداشتهایم؛ اما این نبرد ادامه خواهد داشت. مهمترین هدف، هنوز در پیش روی ما قرار دارد و آن بردن دموکراسی به ایران است. در آن روز است که مأموریت ما بهسرانجام خواهد رسید».
در پرتو همین دیدگاه و ایمان و ارادهی مریم بوده که نسلی که در برابر خمینی، همه چیز را از درون خودش استخراج کرد، به اتکای انقلاب مریم به تعادلقوا در سیاست و صحنههای مختلف پشت پا زده و در این سه دهه، ناممکنهای بزرگی رو ممکن کرد.
چاه باطل خمینی در ایران، هر چه عمیق هم که باشد، با چنین ایمانی گل گرفته خواهد شد.
در سالهای اخیر یک شعار، یک باور و یک اراده منشأ رقمخوردن و تحقق پیروزیهای عظیم علیه رژیم ولایتفقیه بوده است. این شعار و حرف نو در سال 88 بر پایه تجربه پیروزیهای بزرگ مقاومت و درگیر و دار کارزارهایی با چشمانداز پیروزیهای دیگر با صراحتی بیش از گذشته تکرار شد.
مریم رجوی در مراسم شب قدر رمضان88 در سخنرانیاش از جمله گفت:
«سرچشمه تواناییها، شکافتنها، پیش رفتنها، و سرچشمه همهٴ تغییرات، از هر جنس، به هر میزان، در هر میدان، گوهر انسانی نهفته در تکتک انسانهاست».
او همواره در سخنانش راجع به توان انسان و نگاه نوی به انسان صحبت میکند.
از جمله در کنفرانس اسلام زنان و برابری در تاریخ:840605 باز از او شنیدیم که گفت: «هر آینه بپذیریم که انسان گوهری بیهمتا و ناموس هستی و تاریخ است، لاجرم باید در او بهگونهیی در تراز کرامتش بنگریم».
میدانیم که خمینی برای پایدار کردن سلطه اهریمنی خودش بر جامعه ایران مسیری رو درست عکس این شعار در پیش گرفت و با اتکا به قدرت شیطانی ناشی از استبداد دینی دقیقاً کرامت انسانی مردم ما را هدف قرار داد. کشتن روح و کرامت انسانی بسا فراتر از گرفتن جان انسانها و نسل کشیهایی که کرد. خمینی یک بار در همان اوایل حکومتش در مصاحبهیی گفت: «حکومت اسلامی تنها به این قانع نیست که افراد در جامعه تخلف نکنند، بلکه با این کار دارد که در درون خانهها و حتی در درون کلة افراد چه میگذرد». روز 14بهمن63 هم در یک سخنرانی علنی که از رادیو تلویزیون پخش شد، گفت: «آدم گاهی درست نمیشود مگر اینکه ببرند و داغ کنند تا درست بشود. با اشخاصی که برخلاف این هستند آنها را بکشید و بزنید، حبس کنید».
این سیاهترین نوع سرکوب تاریخ معاصر بود که تنها در یک دیکتاتوری مذهبی امکانپذیر میشود. او از ابتدا بهنام دین بذر کینه را در جامعه پاشید و به کشتن مهر و محبت و از میان برداشتن با همهٴ آثار اون کمر بست. جامعه ما بدترین نوع خیانت به اعتماد را در خمینی و رژیمش تا مغز استخوان تجربه کرد. جریحهای که بر قلب و روح ایرانی در سالهای این حاکمیت ننگین وارد شد بهقدری عمیق است که بهنظر میرسد بهسادگی قابل التیام نیست. اما یک داروی منحصر بهفرد برای درمان و جبران آن هست: نهایت وفا و فدای بیچشمداشت. این بیحرمتی به انسان ایرانی، با نهایت احترام به کرامت انسان جبران میشود. همان ارزش درخشانی که ما آن را در آیین اسلام راستین، دموکراتیک و بردبار دیدهایم. همان اسلامی که در این سالیان خواهر مریم بهدنیا معرفی کرده و دیدگاهش نسبت به انسان از این مکتب سرچشمه گرفته، نگاهی نو به انسان، که امید را به انسان باز میگرداند و سرچشمه تواناییها و پیروزیهای مقاومت ایران در سالهای اخیر بوده است».
ترویج افکار او، و یا داشتن عکس و تصویر مریم رجوی در ایران زیر اختناق، از سوی رژیم ولایتفقیه محاربه با خدا اعلام شده.
او نگاه خود نسبت به انسان را بارها بیان کرده است. از جمله در گردهمایی پاریس – به سوی پیروزی پاریس – ویلپنت 9تیر 86 در این زمینه گفت: «آری، انسانهایی لبریز از امید، انسانهایی پایدار و شکیبا، که در برابر هجوم ناملایمات، دشواریها و سختیها، ایستادگی میکنند، و به خورشید درخشانی که در پس ابرهای سیاه است، ایمان دارند و به تراز چشمگیری از ظرفیت انسانی دستیافتهاند. آنچه را که نشدنی مینماید، با طاقتی بسیار، با تعهدپذیری شگفت و با عشقی پر سودا برآورده میکنند».
این اعتقادی است که مریم رجوی در سالهای مبارزه با رژیم ولایتفقیه نزدیک به سه دهه است با اتکاء به آن، مبارزه را پیش میبرد. بسیاری از آنها که عملکرد این اعتقاد را دیدهاند در مورد آن شهادت دادهاند.
از جمله لرد اسلین نمایندهٴ مجلس اعیان انگلستان و قاضی سابق دیوان عدالت اروپا در جشن پیروزی مقاومت ایران در دادگاه انگلستان در اورسوراواز گفت:
«… چیزی که باید بدانید این است که هر تیمی نیاز به یک سر دارد، هر سازمانی نیاز به یک سر دارد، تا بتواند تدبیر کند و این فرد کسی نیست جز خانم مریم رجوی که واقعاً احترام ما را برمیانگیزد و در پارلمان انگلستان، ما نمایندگان انگلستان اخیراً نوشتیم، که چگونه در نگاه ما خانم رجوی از بیشترین احترامات برخوردار است.
… من به نوبة خودم و بهعنوان متخصصی که با خانم رجوی کار کردهام و همچنین از جانب همکارانم در مجلس اعیان و مجلس عوام انگلستان و از جانب بسیاری از نمایندگان پارلمان اروپا و شورای اروپا سخن میگویم و میخواهم این جا اعلام کنم که ما واقعاً بهخاطر این پیروزی مدیون خانم رجوی هستیم، و من گرمترین تبریکات خودم را بهخاطر این رهبری بسیار برجسته تقدیم شما میکنم و سپاسگزارم».
لرد راسل جانستون فقید نیز در مورد او گفت: «او آنتیتز بنیادگرایی رژیم ایران است. او یک شخصیت استثنایی است. اعتقاد او به تغییر پذیری انسان نفسها را در سینه حبس میکند»
ایمان به انسان و تغییر او و استخراج توان بیاندازهیی که مریم رجوی از آن سخن میگوید، از نظر جامعه شناسان یک روند بسیار سخت و پیچیده است.
اریک فروم راجع به صعوبت رفع زنجیرهای درونی انسان چنین نوشته است:
«زنجیرهای اسارت خارجی، در درون انسانها نیز کاشته میشود. یعنی امیال و تفکرات نیروهای غالب و مسلط بر جامعه، به وسیلهٴ راهحلهای پیشنهادی جامعه، درون انسان را پر میکند و او را عمیقتر و سختتر از زنجیرهای خارجی به اسارت میکشد. انسان میتواند عوامل خارجی اسارت را سرنگون سازد. اما چگونه از شر زنجیرهای درونی که حتی از وجود آنها آگاه هم نیست رهایی مییابد؟».
این زنجیرها که اریک فروم از آن حرف میزند، در ایران تحت حاکمیت آخوندها، با شدت و قدرتی بسیار زیاد، قامت و روح انسانها را در هم پیچانده و هر روز بسیاری را به سوی ناامیدی سوق میدهد.
اما مریم رجوی، در مسیر مبارزهای برای آزادی میهنش، با بهره بردن از نگاهی نو به انسان، گامهای عملی در مسیر تحقق یک تجربه موفق درامر تغییر برداشته است.
برادر مجاهد مهدی براعی در مورد این دیدگاه و تجربه موفق گفته است:
در دیدگاه وجود شناسانهٴ توحیدی انسان دارای یک گوهر طاهر و پاکی است که منشأ فداکاری از خود گذشتگی و مایهگذاری بیانتها است که وقتی موانع و قید و بندهایی که مانند زنجیر به دست و پای انسان بسته شده پاره میشوند، انسان از زندان درونی خودش آزاد میشود و این انرژی بیکران انسانی آزاد میشود. خواهر مریم توانست با کنار زدن این موانع، انرژی عظیم انسانی را در مجاهدین آزاد کند. این امر برای مجاهدین یک انقلاب بزرگ ایدئولوژیک بود که مجاهدین را بهصورت یک تن واحد زنده کرد و تواناییهای آنها را چندین برابر کرد و روح فداکاری را در درون آنها جاری کرد و در مقابل دشمن آسیبناپذیرشان نمود. اما در مقابل، با آزاد شدن این نیروی کلان که از همان روح فداکاری بدون چشمداشت ناشی میشود، سلسلهیی از پیروزیها را که شاهدش هستیم محقق کرد. همین انرژی عظیم همچنین به مجاهدین توانایی درهم شکستن تمامی توطئههای رژیم آخوندی را داده است.
صاحب این انقلاب و درهمشکننده زنجیرهای درونی اسارت انسانها، از میان نسلی از مبارزترین زنان برخاست.
او گام به گام دیدگاه او نتایج و ثمرات خود را عرضه کرده است. یکی از این ثمرات این است که تمامی مسئولیتهای سخت و سنگین اجتماعی و مبارزاتی و سیاسی برای زنان در سازمان مجاهدین، آسان شده است.
او در کنفرانس اسلام زنان و برابری در تاریخ840605 گفت:
«ما بهتجربه دیدیم که آن تحولی که حامل ارزشهای نوین انسانی است، قرار گرفتن نسلی از زنان در رهبری است. این امر تنها برای تضمین برابری زنان نیست، بلکه فرآیندی است که هم زنان و هم مردان را رها میکند، از خودبیگانگی را از میان آنها زائل میکند و به هر کس امکان میدهد که ذات انسانی خود را محقق کند و به کمال و یگانگی دست یابد. … در حقیقت یک تغییر فرهنگ است که گوهر انسانی را در آدمی شکفته میکند. زنان و مردان این جنبش از آزمایش این انتخاب سربلند بیرون آمده و سالهاست در این مسیر پایداری میکنند».
برادر مجاهد مهدی براعی در مورد این دیدگاه گفته است: خواهر مریم دو دیدگاه و دو دستگاه نظری متضاد نسبت به انسان را ترسیم میکند. یکی دیدگاه و نگاه ارتجاعی و فروبرنده نسبت به انسان است؛ که برجستهترین نمونهاش دیدگاه خمینی است.
این دیدگاه غل و زنجیرها را بر دست و پای انسان بیش از پیش محکم میکند. بهطوریکه انسان را در درون خودش زندانی میکند، نظام خمینی از این وسیله برای اعمال سلطه اهریمنی خود استفاده میکند. این رژیم همانگونه که دشمن آزادی و آزادیخواهی است، دشمن آزادی انسان از قید و بندهای اسارتبار هم هست. در این دستگاه انسان موجودی مستأصل و درمانده است که هیچ آیندهیی برای خود نمیبیند و محاط در جبرهاست و هیچ راه نجاتی ندارد. در نتیجه باید بهشرایط فاشیسم دینی حاکم تن بدهد. در مقابل، دیدگاه خواهر مریم قرار دارد که رشد دهنده و شکوفا کنندهی انسان است. این دیدگاه درست بهعکس دیدگاه ارتجاعی، خواستار پاره شدن زنجیرها و فرو ریختن قید و بندها است. بر اساس این دیدگاه انسان تغییر میکند و تغییر میدهد. در حالیکه در آن دیدگاه انسان اسیر و بندهیی بیش نیست. خواهر مریم میگوید در انسان توان بینهایت برای رشد و شکوفایی هست و آزاد شدن این انرژیها الزام آزادی مردم ایران است. شعار «میتوان و باید» بر اساس همین دیدگاه محقق میشود. با اتکا به همین دیدگاه است که خواهر مریم میگوید مردم ایران خودش میتواند تغییر دموکراتیک در ایران را محقق کند. دیدگاهی که ویژگی مثبت هر انسان را میبیند و آن را رشد میدهد. دیدگاهی که بهتواناییهای هر انسان ایمان دارد و این ایمان بهحدی است که انسانها را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد و تواناییهای عظیم درونشان را بیدار میکند و بهحرکت در میآورد.
ما بارها شاهد بودهایم که در جلساتی که در حضور خواهر مریم برگزار میشد ابتدا نظرات افراد شرکت کننده بهکلی از هم فاصله داشته و پراکنده بودند یا بسیار نسبت به نتیجهی کارزار پیش رو، ناامید بودند و تردید داشتند؛ اما در انتهای جلسه همه متحد و یکپارچه و مؤمن به نتیجهی کار و مصمم به اجرای آن بودند و این ایمان و مصمم بودن در مراحل بعدی مرتب تعمیق میشد تا بهنتایج شگفتی مثل درهمشکستن لیست تروریستی میرسید».
مریم رجوی در کنفرانس اسلام زنان و برابری در تاریخ840605 در تشریح این دیدگاه نسبت به انسان گفت:
«از مهمترین ثمرات این مسیر آن است که هرکس درک و فهم و بینایی و شنوایی خود و بهتر است بگویم همهٴ حواس خود را انسانی میکند و بهقول قرآن چشم جانش بینا میشود. در نتیجه میتواند نیکیها، پاکیها و آنچه را که رحمت و محبت خدایی است، ببیند و دریابد. در چنین دنیایی آنچه اصالت دارد نه نقصها و عیبهای انسانها بلکه روابط هر انسان با همنوعان و همراهان او و میزان فداکاری و مایهگذاری انسانها برای یکدیگر است».
نسلی که در برابر خمینی ایستاده، برای تاباندن این نگاه مثبت به انسان ایرانی، برای جاری کردن این نظریه، همهٴ سختیها رو برخود هموار کرد و در دل همهٴ خطرها گام گذاشت.
ایمان به این دیدگاه مریم رجوی، به آنها این نیروی ضروری برای پایداری را بخشید. آنها را توانمند کرد که پس ننشینند. مریم خود در قلب این رنجها بود.
او معتقد است که برای تغییر این نگاه به انسان، برای نجات مردمی که بیشترین رنج را زیر زنجیرهای خرد کننده ایدئولوژی ارتجاعی میبرند، باید هر بهایی لازم است بپردازیم.
اعضای هستههای مقاومت در زیر سقف تاریک اختناق، گهگاه، تصویرهایی از او را به در و دیوار شهرها نصب میکنند. اما در خارج از کشور که سقف برداشته شده، این ابراز هواداری و علاقه، بیپرده است.
در مکاتب الهی، در ایدئولوژیهای رهایی بخش، و درکلام انقلابیون و متفکران دنیا، در کلام حکیمان گذشته راجع به مقام والای انسان بسیار گفته شده است!. اما مهم ایمان به این حقیقت و پرداختن بهای محقق کردن آن است. تردیدی نیست که تغییر در انسانها و در جامعه از کتاب در نمیآید. کسانی موفق به ایجاد تغییر میشوند، که خود مؤمنترین بهتغییر انسان، و پیشگام این مسیر باشند.
حقانیت هر اندیشه رو از محصولش میشود فهمید و محک زد.
یکی از خواهران شورای رهبری مجاهدین در این زمینه گفته است: در این سالها هر وقت صحبت از حجم و تنوع کارهایی که خواهر مریم بهطور توأمان و در طول روز پیش میبردند میشد، دو احساس مختلف را برمیانگیخت. اول اینکه باورش واقعاً دشوار بود، دوم اینکه همهٴ ما نگران سلامتی مریم میشدیم، اما در عمل نتایجش رو میدیدیم که چگونه، کارها با همهی سنگینی و تنوع و گستردگی پیش میرود و گام به گام به نتایج مطلوب میرسد. کارهایی مثل مقابله با توطئهی سنگین و زد و بند میلیاردی هفده ژوئن، دفاع از اشرف و بهثبت رساندن ضرورت حفاظت از آن در مجامع بینالمللی، رویارویی با اتهام تروریسم به مجاهدین و پیشبردن کارزار درهم شکستن لیستهای تروریستی. با نگاهی به فهرست کنفرانسهای متعدد و گردهماییها و اجلاسهایی که طی این سالها شاهدش بودیم، میشود شمایی از کار عظیمی را که مریم دارد پیش میبرد، دید. بله به این ترتیب است که میبینیم پشت مهیبترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران بالاخره به خاک مالیده شده و پایان کارش رقم خورده.
آلخو ویدال کوادراس نایبرئیس پارلمان اروپا و رئیس کمیته اروپایی در جستجوی عدالت، در کنفرانس مطبوعاتی در بروکسل در تاریخ 8بهمن 1387 پس از پیروزی مجاهدین در حذف نام سازمان مجاهدین از فهرست تروریستی آمریکا گفت:
«خانم رئیسجمهور! واقعاً میخواهم به شما تبریک بگویم؛ چون عامل تعیینکننده در این نبرد و این نتیجه خوش پایانی، رهبری شما بوده است. چون وقتی من این نبرد را چندین سال پیش بههمراه تمامی همکارانم در پارلمان اروپا که بسیاری از آنها اینجا حضور دارند، شروع کردم، کسان دیگری بودند که پیش از من آنرا آغاز کرده بودند. … توسط پائولو کازاکا و استراون استیونسون وارد این مأموریت شدم. آنها به من درباره جنبش شما، وضعیت موجود و اهدافتان توضیح دادند. سپس با فیروز محوی و آقای محدثین دیدار کردم. اما صادقانه بگویم: خانم رجوی! این پس از دیدار با شما بود که من واقعاً تصمیم گرفتم وارد این کازار بشوم. چون شما واقعاً من را متقاعد کردید. پس از صحبت با شما و گوش دادن به سخنانتان و با کسب آشنایی از شما، از زندگیتان، از دستاوردهایتان و از آرزوهایتان برای ایران، من واقعاً فهمیدم که باید سهم ناچیز خودم را ایفا کنم. با تشکر فراوان! به شما تبریک میگویم. چون رهبری شما حیاتی بود و امیدوارم که رهبری شما تا پیروزی نهایی، ادامه یابد؛ چون امروز، ما گام بسیار مهمی را برداشتهایم؛ اما این نبرد ادامه خواهد داشت. مهمترین هدف، هنوز در پیش روی ما قرار دارد و آن بردن دموکراسی به ایران است. در آن روز است که مأموریت ما بهسرانجام خواهد رسید».
در پرتو همین دیدگاه و ایمان و ارادهی مریم بوده که نسلی که در برابر خمینی، همه چیز را از درون خودش استخراج کرد، به اتکای انقلاب مریم به تعادلقوا در سیاست و صحنههای مختلف پشت پا زده و در این سه دهه، ناممکنهای بزرگی رو ممکن کرد.
چاه باطل خمینی در ایران، هر چه عمیق هم که باشد، با چنین ایمانی گل گرفته خواهد شد.