جنگ در رأس نظام آخوندی در حالی هر روز شدت بیشتری میگیرد که خامنهای، طرف اصلی این جنگ هنوز موفق نشده است، جبهه فرو ریختة خود را در مقابل رقبا و در رأس آنها رفسنجانی ترمیم کند و هر تلاشی هم در این زمنیه بهعمل آورده، به نتیجهیی نرسیده است.
شقه و تجزیه باندهای وابسته بهخامنهای
باندهای اصلی وابسته به خامنهای که به خود عنوان «اصولگرا» دادهاند، مانند جامعه مدرسین، جامعه روحانیت، و جامعه اسلامی مهندسان، همگی گرفتار شقه و تجزیه میباشند. آخوند یزدی، رئیس جامعه مدرسین که اصلیترین باند حامی خامنهای در حوزه قم است، اخیراً در صحبت با رسانهها فاش کرد این باند در جریان نمایش انتخابات در آستانهٴ تجزیه قرار گرفت. یزدی گفت در یک نشست سهنفره با آخوند مهدوی کنی بهعنوان هماهنگکننده چند باند خامنهای، و همین طور با آخوند مصباح یزدی از افراد اصلی جامعه مدرسین، چندین ساعت برای معرفی یک کاندید واحد بحث کردند ولی به نتیجهیی نرسیدند. یزدی مأیوسانه ادامه داد مهدوی کنی گفت هرکس باید تکلیف شرعی خود را عملی کند. آخوند مصباح نیز گفت بهموقع خود نظرم را بیان میکنم، ولی او به تهران رفت و و بدون مشورت با ما لنکرانی را بهعنوان کاندیدا معرفی کرد. یعنی مصباح یزدی خودش در باند جامعه مدرسین دار و دستهای دارد که با یزدی در کشمکش و جنگ و جدال میباشد. حالب اینکه در همین باند مصباح یزدی نیز تجزیه و ریزش وجود دارد و آخوندی بهنام غرویان از آنها بریده و دست آنان را رو کره است.. وی از جمله گفته است مصباح در زیر زمین ساختمان «مؤسسه پژوهشی خمینی» شکنجهگاه و مرکز تفتیش عقاید راه انداختهاند. همین وضعیت در جامعه اسلامی مهندسان نیز وجود دارد. دعوا و حمله به کاندیداهایی که بهنفع هم حاضر به کنار رفتن نشدند، از جمله قالیباف و ولایتی و سعید جلیلی که دائماً در رسانهها درج میشود.
عدم پیشبرد خط خامنهای مجلس ارتجاع
شاید نمونههای جدید مربوط به امروز و دو سه روز اخیر خیلی گویاتر باشد. نمونههایی که نشان از این دارد، حتی مجلس آخوندی که بهاصطلاح در اختیار باندهای خامنهای قرار دارد، خط او را پیش نمیبرد. و لاریجانی چشمش را خواستهای خامنهای بسته و آنها را هر جا بتواند، زیر پا میگذارد. نمونههای مشخص این موضوع مربوط به دو روز اخیر میباشد که رئیس کمیسیون پژوهشهای مجلس و نفر دوم کمیسیون آشکارا با عدد و رقم، آمار ارائه شده توسط احمدینژاد در جلسه خامنهای را رد کرده، گفتند اینا غلط میباشند و احمدینژاد با آمار بازی میکند و این خطرناک است. این در صورتی است که خامنهای عمداً دو بار طی یک هفته احمدینژاد را به صحنه آورده تا همین آمار را بدهد، و بگوید دولتی که تحویل آخوند روحانی میدهد در بهترین وضعیت خود قرار دارد. این موضوع، بخشی از جنگ خامنهای با رفسنجانی است. ولی نمایندگان مجلس ارتجاع با این موضعگیری و رد آمار احمدینژاد، در واقع بافتههای ولیفقیه ارتجاع را پنبه کردند. این مسأله شدت طلسمشکستگی ولایت را نشان میدهد.
ادامه شقه و تجزیه در درون باندهای رژیم
نتیجه اینکه مشکل نظام ولایت، فقط در جنگ شدیدی نیست که در رأسش بین خامنهای و رفسنجانی جریان دارد. همین وضعیت در باند بهاصطلاح اصلاحطلب و وابسته به رفسنجانی نیز وجود دارد. این وضعیت ناشی از ماهیت باندی و مافیایی نظام ننگین و پر جنایت ولایت است. البته همین وضعیت در شرایطی که رژیم در محاصره بحرانهای متعدد قرار دارد، فروپاشی درونی این رژیم را سرعت داده بهطوری که شرایط برای ضربه نهایی مردم و مقاومت ایران و دفن این رژیم در گور تاریخی خودش بیش از پیش فراهم میشود.
شقه و تجزیه باندهای وابسته بهخامنهای
باندهای اصلی وابسته به خامنهای که به خود عنوان «اصولگرا» دادهاند، مانند جامعه مدرسین، جامعه روحانیت، و جامعه اسلامی مهندسان، همگی گرفتار شقه و تجزیه میباشند. آخوند یزدی، رئیس جامعه مدرسین که اصلیترین باند حامی خامنهای در حوزه قم است، اخیراً در صحبت با رسانهها فاش کرد این باند در جریان نمایش انتخابات در آستانهٴ تجزیه قرار گرفت. یزدی گفت در یک نشست سهنفره با آخوند مهدوی کنی بهعنوان هماهنگکننده چند باند خامنهای، و همین طور با آخوند مصباح یزدی از افراد اصلی جامعه مدرسین، چندین ساعت برای معرفی یک کاندید واحد بحث کردند ولی به نتیجهیی نرسیدند. یزدی مأیوسانه ادامه داد مهدوی کنی گفت هرکس باید تکلیف شرعی خود را عملی کند. آخوند مصباح نیز گفت بهموقع خود نظرم را بیان میکنم، ولی او به تهران رفت و و بدون مشورت با ما لنکرانی را بهعنوان کاندیدا معرفی کرد. یعنی مصباح یزدی خودش در باند جامعه مدرسین دار و دستهای دارد که با یزدی در کشمکش و جنگ و جدال میباشد. حالب اینکه در همین باند مصباح یزدی نیز تجزیه و ریزش وجود دارد و آخوندی بهنام غرویان از آنها بریده و دست آنان را رو کره است.. وی از جمله گفته است مصباح در زیر زمین ساختمان «مؤسسه پژوهشی خمینی» شکنجهگاه و مرکز تفتیش عقاید راه انداختهاند. همین وضعیت در جامعه اسلامی مهندسان نیز وجود دارد. دعوا و حمله به کاندیداهایی که بهنفع هم حاضر به کنار رفتن نشدند، از جمله قالیباف و ولایتی و سعید جلیلی که دائماً در رسانهها درج میشود.
عدم پیشبرد خط خامنهای مجلس ارتجاع
شاید نمونههای جدید مربوط به امروز و دو سه روز اخیر خیلی گویاتر باشد. نمونههایی که نشان از این دارد، حتی مجلس آخوندی که بهاصطلاح در اختیار باندهای خامنهای قرار دارد، خط او را پیش نمیبرد. و لاریجانی چشمش را خواستهای خامنهای بسته و آنها را هر جا بتواند، زیر پا میگذارد. نمونههای مشخص این موضوع مربوط به دو روز اخیر میباشد که رئیس کمیسیون پژوهشهای مجلس و نفر دوم کمیسیون آشکارا با عدد و رقم، آمار ارائه شده توسط احمدینژاد در جلسه خامنهای را رد کرده، گفتند اینا غلط میباشند و احمدینژاد با آمار بازی میکند و این خطرناک است. این در صورتی است که خامنهای عمداً دو بار طی یک هفته احمدینژاد را به صحنه آورده تا همین آمار را بدهد، و بگوید دولتی که تحویل آخوند روحانی میدهد در بهترین وضعیت خود قرار دارد. این موضوع، بخشی از جنگ خامنهای با رفسنجانی است. ولی نمایندگان مجلس ارتجاع با این موضعگیری و رد آمار احمدینژاد، در واقع بافتههای ولیفقیه ارتجاع را پنبه کردند. این مسأله شدت طلسمشکستگی ولایت را نشان میدهد.
ادامه شقه و تجزیه در درون باندهای رژیم
نتیجه اینکه مشکل نظام ولایت، فقط در جنگ شدیدی نیست که در رأسش بین خامنهای و رفسنجانی جریان دارد. همین وضعیت در باند بهاصطلاح اصلاحطلب و وابسته به رفسنجانی نیز وجود دارد. این وضعیت ناشی از ماهیت باندی و مافیایی نظام ننگین و پر جنایت ولایت است. البته همین وضعیت در شرایطی که رژیم در محاصره بحرانهای متعدد قرار دارد، فروپاشی درونی این رژیم را سرعت داده بهطوری که شرایط برای ضربه نهایی مردم و مقاومت ایران و دفن این رژیم در گور تاریخی خودش بیش از پیش فراهم میشود.