تأکید نمایندگان کنگره از هردو حزب شخصیتهای سیاسی و فرماندهان حفاظت اشرف بر تعهد و مسئولیت آمریکا در تأمین حفاظت لیبرتی و وادار کردن حکومت عراق به آزادی گروگانها
واشینگتن -9اکتبر2013 (17مهر92)
سرهنگ وسلی مارتین _ یکی از فرماندهان حفاظت اشرف

خیلی سخت است که شروع کنم چون خاطرههای دردناکی است. من شب هنگام روز 31 اوت تلفنی دریافت کردم که کمپ اشرف تحت حمله قرار گرفته است. و شب طولانی از آن لحظه آغاز شد. دوستان شخصی من قتلعام میشدند. من به یاد لحظاتی افتادم که با حسین بودم، در تمام برنامهها و تمام کارهایی که با هم انجام دادیم. و بعد اسامی یکی پس از دیگری میآمدند و من باز به یاد لحظاتی میافتادم که با حسین بودم و همچنین در رابطه با فرمانده زهره که طی جلسات زیادی با او بودم و با هم به فکر راهحلهای مشترکی بودیم.
وقتی به این حمله نگاه میکنم میبینم که تکتک کسانی که جان خود را از دست دادند کارت افراد حفاظتشده داشتند. ما به آنها قول داده بودیم.
بعد در سال 2009، ما همه رفقای خود را در صحنه نبرد رها کردیم. وزارتخارجه آنها را تحویل دولت مالکی که حامی رژیم ایران بود داد. چیزی که غیرقابل باور بود. سفیر جفری به سناتور مککین اطمینان داد که آنها توسط دولت مالکی مورد حفاظت قرار خواهند گرفت و گفت که 95 درصد اطمینان دارد. چه اتفاقی افتاد؟ چهار ماه بعد اولین حمله صورت گرفت و بعد یکی دیگر در سال 2011. و در عینحال ما با هم کار میکردیم تا نامگذاری تروریستی را لغو کنیم. و من میدانستم که آنها تروریست نیستند. همه شما در اینجا میدانید که آنها تروریست نبودند. و با صداقت باید گفت که همه در وزارتخارجه آمریکا هم میدانستند که آنها تروریست نبودند. اما این نامگذاری حامل منافع سیاسی بود تا بتوان از رژیم بنیادگرای ایران استمالت کرد
من به این حمله نگاه میکنم. وزارتخارجه امروز میگوید که ما هیچ شواهدی نداریم که دولت عراق در آن دست داشته است. این یک ادعای مزخرف است. ویدئوهای صحنه موجود است و ما هنوز باید تلاش کنیم که وزارتخارجه را متقاعد کنیم که به آنچه واضح است اذعان کند و همچنین است در مورد قضیه بنغازی و ما میدانیم که این موضوع چطور پیش میرود. بنابراین من انتظار این را ندارم که آنها بیدار شوند و ناگهان حقیقت را قبول کنند بنابراین ما این مسئولیت آنها را بدوش میکشیم.
وقتی به صحنههای ویدئویی نگاه میکنیم، من بهعنوان افسر ضدتروریسم در کل نیروهای ائتلاف و بهعنوان یک سرباز از اوایل جنگ در عراق، وقتی میبینم که نیروهای عراقی دقیقاً همان اونیفرمهایی را به تن دارند که در تصاویر تبلیغاتی برای عضوگیری پوشیدهاند، بهعلاوه اینکه ماسک بر صورت دارند و تفنگهای آن مجهز به صداخفهکن است، آنها از یک خاکریز عبور میکنند، خاکریزی که در شمال جاده اصلی و درب اصلیاشرف واقع شده، شمال میدانهای لاله و آزادی، این منطقهیی بود که نیروهای آمریکایی کنترل میکردند و بعد آن را به نیروهای عراقی سپردند. نیروهای عراقی از سمت شمال آمدند. وزارتخارجه آمریکا میگوید که هیچ شواهدی مبنی بر دست داشتن آنها وجود ندارد. در حالیکه وجود دارد. دورتادور اشرف توسط نیروهای عراقی محاصره شده است. غیرممکن است که کسی بتواند وارد آنجا شود یا از آنجا خارج شود بدون اینکه به نیروهای عراقی برخورد کند.
حالا من به وزارتخارجه گفتم شاید از یک راه دیگر به داخل آمدهاند. شاید کاپیتان کرک از یک فضانورد نیروهای خود را بر روی زمین فرستاد و آنها را دو ساعت در آنجا ترک کرد تا راحت بتوانند افراد را به قتل برسانند و بعد آنها را مجدداً به فضا برگرداند. این یک داستان تخیلی است. وزارتخارجه باید از خیال پردازی دست بردارد و به واقعیات پناه ببرد. و واقعیت این است که این یک حمله نیروهای عراقی بود.
حالا معلوم شده که نوری المالکی به ژنرال جمیل گفته که برود و یک تحقیقات را آغاز کند. معاون او میآید تا با 42 بازماندگان مصاحبه کند. ما در ارتش اصطلاحی داریم که میگوید «در وضعیتی ابلهانه گیر کرده است». احمقانه است که وزارتخارجه این را بهعنوان تحقیقات بیطرفانه بهرسمیت بشناسد. مانند این است که پلیس شیکاگو به ال کاپون مراجعه کند و از او درخواست تحقیقات در مورد کشتاری که انجام داده بکند. کاملاً غیرواقعی است که تحقیقات صحیح صورت گیرد.
من اعلام آمادگی کردهام که به آنجا بروم و تحقیقات کنم. وزارتخارجه قبول نمیکند. من صدها تحقیقات انجام دادهام. ما باید 72ساعت صبر میکردیم تا یک نماینده وزارتخارجه حتی به اشرف برود. وزیر دادگستری موکیزی به ما خواهد گفت که تحقیقات باید در همان 24ساعت اول صورت گیرد چون وقتی 72ساعت میگذرد شانس یک تحقیقات موفقیتآمیز از دست میرود.
همه فشنگها و همه چیز از صحنه پاک شده است و حالا مردی که این حمله را هدایت کرده باید در مورد آن تحقیق کند؟ این مزخرفات باید تمام شود. آمریکا باید از این افراد حفاظت کند. 3000تن دیگر در کمپ لیبرتی مستقر هستند. بازماندگان از آنجا رفتند چون حمله دیگری در راه بود.
و به ما میگویند که شواهدی وجود ندارد. من قبلاً گفتهام و باز هم تکرار میکنم که من اعلام آمادگی کردهام که به کمپ لیبرتی بروم. و جوابی که گرفتم این بود که شما کارمند وزارتخارجه نیستید. و من گفتم خب یک دلار در سال به من بدهید تا کارمند شوم. به ازای یک دلار در سال من به کمپ لیبرتی خواهم رفت. من هیچ غذایی نیاز ندارم. من در کنار ساکنان غذا میخورم. اما آنها قبول نکردند. ما باید ساکنان را سریعاً خارج کنیم. متشکرم.
سرهنگ توماس کنتول از فرماندهان حفاظت اشرف
وقتی به این حمله نگاه میکنم میبینم که تکتک کسانی که جان خود را از دست دادند کارت افراد حفاظتشده داشتند. ما به آنها قول داده بودیم.
بعد در سال 2009، ما همه رفقای خود را در صحنه نبرد رها کردیم. وزارتخارجه آنها را تحویل دولت مالکی که حامی رژیم ایران بود داد. چیزی که غیرقابل باور بود. سفیر جفری به سناتور مککین اطمینان داد که آنها توسط دولت مالکی مورد حفاظت قرار خواهند گرفت و گفت که 95 درصد اطمینان دارد. چه اتفاقی افتاد؟ چهار ماه بعد اولین حمله صورت گرفت و بعد یکی دیگر در سال 2011. و در عینحال ما با هم کار میکردیم تا نامگذاری تروریستی را لغو کنیم. و من میدانستم که آنها تروریست نیستند. همه شما در اینجا میدانید که آنها تروریست نبودند. و با صداقت باید گفت که همه در وزارتخارجه آمریکا هم میدانستند که آنها تروریست نبودند. اما این نامگذاری حامل منافع سیاسی بود تا بتوان از رژیم بنیادگرای ایران استمالت کرد
من به این حمله نگاه میکنم. وزارتخارجه امروز میگوید که ما هیچ شواهدی نداریم که دولت عراق در آن دست داشته است. این یک ادعای مزخرف است. ویدئوهای صحنه موجود است و ما هنوز باید تلاش کنیم که وزارتخارجه را متقاعد کنیم که به آنچه واضح است اذعان کند و همچنین است در مورد قضیه بنغازی و ما میدانیم که این موضوع چطور پیش میرود. بنابراین من انتظار این را ندارم که آنها بیدار شوند و ناگهان حقیقت را قبول کنند بنابراین ما این مسئولیت آنها را بدوش میکشیم.
وقتی به صحنههای ویدئویی نگاه میکنیم، من بهعنوان افسر ضدتروریسم در کل نیروهای ائتلاف و بهعنوان یک سرباز از اوایل جنگ در عراق، وقتی میبینم که نیروهای عراقی دقیقاً همان اونیفرمهایی را به تن دارند که در تصاویر تبلیغاتی برای عضوگیری پوشیدهاند، بهعلاوه اینکه ماسک بر صورت دارند و تفنگهای آن مجهز به صداخفهکن است، آنها از یک خاکریز عبور میکنند، خاکریزی که در شمال جاده اصلی و درب اصلیاشرف واقع شده، شمال میدانهای لاله و آزادی، این منطقهیی بود که نیروهای آمریکایی کنترل میکردند و بعد آن را به نیروهای عراقی سپردند. نیروهای عراقی از سمت شمال آمدند. وزارتخارجه آمریکا میگوید که هیچ شواهدی مبنی بر دست داشتن آنها وجود ندارد. در حالیکه وجود دارد. دورتادور اشرف توسط نیروهای عراقی محاصره شده است. غیرممکن است که کسی بتواند وارد آنجا شود یا از آنجا خارج شود بدون اینکه به نیروهای عراقی برخورد کند.
حالا من به وزارتخارجه گفتم شاید از یک راه دیگر به داخل آمدهاند. شاید کاپیتان کرک از یک فضانورد نیروهای خود را بر روی زمین فرستاد و آنها را دو ساعت در آنجا ترک کرد تا راحت بتوانند افراد را به قتل برسانند و بعد آنها را مجدداً به فضا برگرداند. این یک داستان تخیلی است. وزارتخارجه باید از خیال پردازی دست بردارد و به واقعیات پناه ببرد. و واقعیت این است که این یک حمله نیروهای عراقی بود.
حالا معلوم شده که نوری المالکی به ژنرال جمیل گفته که برود و یک تحقیقات را آغاز کند. معاون او میآید تا با 42 بازماندگان مصاحبه کند. ما در ارتش اصطلاحی داریم که میگوید «در وضعیتی ابلهانه گیر کرده است». احمقانه است که وزارتخارجه این را بهعنوان تحقیقات بیطرفانه بهرسمیت بشناسد. مانند این است که پلیس شیکاگو به ال کاپون مراجعه کند و از او درخواست تحقیقات در مورد کشتاری که انجام داده بکند. کاملاً غیرواقعی است که تحقیقات صحیح صورت گیرد.
من اعلام آمادگی کردهام که به آنجا بروم و تحقیقات کنم. وزارتخارجه قبول نمیکند. من صدها تحقیقات انجام دادهام. ما باید 72ساعت صبر میکردیم تا یک نماینده وزارتخارجه حتی به اشرف برود. وزیر دادگستری موکیزی به ما خواهد گفت که تحقیقات باید در همان 24ساعت اول صورت گیرد چون وقتی 72ساعت میگذرد شانس یک تحقیقات موفقیتآمیز از دست میرود.
همه فشنگها و همه چیز از صحنه پاک شده است و حالا مردی که این حمله را هدایت کرده باید در مورد آن تحقیق کند؟ این مزخرفات باید تمام شود. آمریکا باید از این افراد حفاظت کند. 3000تن دیگر در کمپ لیبرتی مستقر هستند. بازماندگان از آنجا رفتند چون حمله دیگری در راه بود.
و به ما میگویند که شواهدی وجود ندارد. من قبلاً گفتهام و باز هم تکرار میکنم که من اعلام آمادگی کردهام که به کمپ لیبرتی بروم. و جوابی که گرفتم این بود که شما کارمند وزارتخارجه نیستید. و من گفتم خب یک دلار در سال به من بدهید تا کارمند شوم. به ازای یک دلار در سال من به کمپ لیبرتی خواهم رفت. من هیچ غذایی نیاز ندارم. من در کنار ساکنان غذا میخورم. اما آنها قبول نکردند. ما باید ساکنان را سریعاً خارج کنیم. متشکرم.
سرهنگ توماس کنتول از فرماندهان حفاظت اشرف

با تشکر از فرصتی که به من برای حضور در اینجا دادید. من صحبتهایی را آماده کردهام و اگر فرصت بود، به سؤالات پاسخ میدهم.
امروز، افرادی که ما قول دادیم از آنها حفاظت کنیم، بدون پناه ماندهاند و در معرض خطر جدی هستند. در عین اینکه ما میدانیم بیش از صد نفر از آنها در حال حاضر در جریان 5 حمله کشته شدهاند. سه هزار نفری که ما به عراقیها با قول اینکه مورد حفاظت خواهند بود، تحویل دادیم. برخی تا همین الآن توسط همان کسانی که قرار بود از آنها حفاظت کنند کشته شدهاند، همانطور که شما در این ویدئوها دیدهاید. توسط کسانی که ما درباره آنها بحث کردیم. همانطور که در این تصویر میبینید، این وانت آبی رنگ متعلق به نیروهای امنیتی عراق است. و آن ساختمان سفید متعلق به مجاهدین است و در روز حمله یک اشرفی در آنجا بود که بعداً کشته شد. لذا، بهسادگی غیرقابل باور است برای سرهنگ مارتین و من، که مسئول امنیت تمامی کمپ اشرف بودیم. وقتی شما از محدود دیوار دور کمپ خارج شوید، همهاش بیابان است به استثنای برخی ساختمانها که توسط نیروهای امنیتی ساخته شدهاند. لذا، بهسادگی غیرقابل باور است که این حمله چند ساعته که شامل استفاده از مواد انفجاری و شلیکهای مکرر سلاحها با کالیبر پایین بود، توسط نیروهای امنیتی عراق دیده و یا شنیده نشده باشند. این غیرمنطقی است که به نوعی باور کنیم نیروهای عراقی بهنحوی در این حمله دست نداشته باشند.
فکر میکنم یک هفته پیش و شاید دو هفته پیش، وندی شرمن، معاون وزیر در امور سیاسی، در برابر کمیته روابط خارجی سنا شهادت میداد. او گفت نسبت به «نگرانی عمیق» در مورد حملهیی که منجر به کشته شدن 52نفر شد، سهیم است. اکثر کسانی که کشته شدند از نزدیک تیرخلاص زده شدند. او تلاش کرد به سناتورها تضمین بدهد که این پناهندگان امن هستند زیرا به آنها «کیسه شن» دادهاند. من میخواهم شما درک کنید که آنها در حال حاضر در جایی نگاه داده میشوند که به نحو مضحکی «کمپ لیبرتی» نامیده میشود. آنها اساساً در کمپ کوچک بهطور فشرده گنجانده شدهاند. این کمپ تی-وال برای حفاظت از خمپاره ندارد. در محاصره همان نیروهای امنیتی است که محتملا حمله اول سپتامبر را مرتکب شدند. خانم شرمن مطلقاً ناتوان از فهم این واقعیت بنیادین است که خود دولت عراق، که اکنون عملاً تحت سیطره رژیم ایران است، بزرگترین ریسک برای ساکنان است. دولت عراق ریسک برای این ساکنان است و اینکه ما از دولت عراق انتظار حفاظت از آنها را داشته باشیم، از بیمعنی بودن هم بدتر است و رها کردن مسئولیت آمریکاست.
مسئولیت ما روشن است. هیچ منطقه خاکستری و مبهمی وجود ندارد. همانطور که وزیر کری با قدرت در 19آوریل گفت «بخشی از جوهره آمریکا اعتقاد عمیق آن به حیثیت و پتانسیل تکتک افراد است. بخشی از رهبری آمریکا این است که از جانب کسانی صحبت کند که خودشان نمیتوانند پیامشان را برسانند. لذا، همانطور که گفتم، دفاع از کسانی که برای دفاع از حقوق خودشان میجنگند، در دور افتادهترین نقاط، و بدون حمایت. لذا تلاش ما این است که ما از حقوق جهانشمول این افراد دفاع کنیم».
تاریخ بهعملکرد ما نگاه میکند. جان این سه هزار نفر در این مکان زندگی میکنند به اقدامات ما بستگی دارد. و ما قطعاً نمیتوانیم زندگی و جان این افراد را به دولت عراق بسپاریم. با تشکر از همه شما.
پروفسور ایوان ساشا شیهان - دانشگاه بالتیمور آمریکا
امروز، افرادی که ما قول دادیم از آنها حفاظت کنیم، بدون پناه ماندهاند و در معرض خطر جدی هستند. در عین اینکه ما میدانیم بیش از صد نفر از آنها در حال حاضر در جریان 5 حمله کشته شدهاند. سه هزار نفری که ما به عراقیها با قول اینکه مورد حفاظت خواهند بود، تحویل دادیم. برخی تا همین الآن توسط همان کسانی که قرار بود از آنها حفاظت کنند کشته شدهاند، همانطور که شما در این ویدئوها دیدهاید. توسط کسانی که ما درباره آنها بحث کردیم. همانطور که در این تصویر میبینید، این وانت آبی رنگ متعلق به نیروهای امنیتی عراق است. و آن ساختمان سفید متعلق به مجاهدین است و در روز حمله یک اشرفی در آنجا بود که بعداً کشته شد. لذا، بهسادگی غیرقابل باور است برای سرهنگ مارتین و من، که مسئول امنیت تمامی کمپ اشرف بودیم. وقتی شما از محدود دیوار دور کمپ خارج شوید، همهاش بیابان است به استثنای برخی ساختمانها که توسط نیروهای امنیتی ساخته شدهاند. لذا، بهسادگی غیرقابل باور است که این حمله چند ساعته که شامل استفاده از مواد انفجاری و شلیکهای مکرر سلاحها با کالیبر پایین بود، توسط نیروهای امنیتی عراق دیده و یا شنیده نشده باشند. این غیرمنطقی است که به نوعی باور کنیم نیروهای عراقی بهنحوی در این حمله دست نداشته باشند.
فکر میکنم یک هفته پیش و شاید دو هفته پیش، وندی شرمن، معاون وزیر در امور سیاسی، در برابر کمیته روابط خارجی سنا شهادت میداد. او گفت نسبت به «نگرانی عمیق» در مورد حملهیی که منجر به کشته شدن 52نفر شد، سهیم است. اکثر کسانی که کشته شدند از نزدیک تیرخلاص زده شدند. او تلاش کرد به سناتورها تضمین بدهد که این پناهندگان امن هستند زیرا به آنها «کیسه شن» دادهاند. من میخواهم شما درک کنید که آنها در حال حاضر در جایی نگاه داده میشوند که به نحو مضحکی «کمپ لیبرتی» نامیده میشود. آنها اساساً در کمپ کوچک بهطور فشرده گنجانده شدهاند. این کمپ تی-وال برای حفاظت از خمپاره ندارد. در محاصره همان نیروهای امنیتی است که محتملا حمله اول سپتامبر را مرتکب شدند. خانم شرمن مطلقاً ناتوان از فهم این واقعیت بنیادین است که خود دولت عراق، که اکنون عملاً تحت سیطره رژیم ایران است، بزرگترین ریسک برای ساکنان است. دولت عراق ریسک برای این ساکنان است و اینکه ما از دولت عراق انتظار حفاظت از آنها را داشته باشیم، از بیمعنی بودن هم بدتر است و رها کردن مسئولیت آمریکاست.
مسئولیت ما روشن است. هیچ منطقه خاکستری و مبهمی وجود ندارد. همانطور که وزیر کری با قدرت در 19آوریل گفت «بخشی از جوهره آمریکا اعتقاد عمیق آن به حیثیت و پتانسیل تکتک افراد است. بخشی از رهبری آمریکا این است که از جانب کسانی صحبت کند که خودشان نمیتوانند پیامشان را برسانند. لذا، همانطور که گفتم، دفاع از کسانی که برای دفاع از حقوق خودشان میجنگند، در دور افتادهترین نقاط، و بدون حمایت. لذا تلاش ما این است که ما از حقوق جهانشمول این افراد دفاع کنیم».
تاریخ بهعملکرد ما نگاه میکند. جان این سه هزار نفر در این مکان زندگی میکنند به اقدامات ما بستگی دارد. و ما قطعاً نمیتوانیم زندگی و جان این افراد را به دولت عراق بسپاریم. با تشکر از همه شما.
پروفسور ایوان ساشا شیهان - دانشگاه بالتیمور آمریکا

چیزی که من میخواهم با شما در میان بگذارم این است که سیاست خارجی و تصمیمهایی که ما در واشینگتن میگیریم، تصمیمهایی که در کنگره میگیریم، عواقب انسانی دارند. ما تعهداتی داریم که باید به آنها پایبند باشیم و نمیتوانیم از زیر بار مسئولیت هایمان شانه خالی کنیم. اقدامات سیاستگذاری وجود دارند که میتوانیم انجام دهیم. مقدمتاً ما باید هرکاری را که میتوانیم انجام دهیم تا گروگانها را آزاد کنیم. یعنی آن 7نفری که در کمپ اشرف گروگان گرفته شدند قبل از اینکه به رژیم ایران مسترد شوند. ما نمیباید اجازه بدهیم این صورت گیرد. ما میباید به آزادی امن آنها فراخوان بدهیم. اقدام شماره 2 این است که ما باید خیلی بیشتر از آنچه تا بهحال انجام دادهایم کار کنیم تا از ساکنان فعلی کمپ لیبرتی حفاظت کنیم. من مشتاق ادامه همکاری با شما در تلاشهایتان هستم. و مشتاق هستم که قدمهای بعدی را برداریم تا حیات بسیار ارزشمند و مهم اعضای اپوزیسیون ایران را بهرسمیت بشناسیم. با تشکر از همه شما.