در روز 10مهر، روزنامه حکومتی اسرار بهنقل از معاون امور بنیاد ملی نخبگان نوشت: «خروج 1062 نخبه علمی از کشور»
اما این تنها نخبگان نیستند که از حاکمیت نظام ولایتفقیه میگریزند. خبرهای سرکوب شورش «پناهجویان ایرانی» در جزیره «نائورو» در 28تیرماه 92، و غرق شدن یک قایق حامل پناهجویان چند کشور از جمله تعدادی پناهجوی ایرانی جویای کار، در 2مرداد 92، که از جاوه اندونزی عازم استرالیا بودند، نیز بار دیگر ناظران را متوجه وضعیت مردم ایران تحت حاکمیت رژیم ولایتفقیه کرد.

به گزارش گاردین از ابتدای سال 2013، تا کنون 15هزار و 610 پناهجو وارد استرالیا شدهاند که یک سوم آنها یعنی 5541تن ایرانی بودهاند. علاوه بر استرالیا، کشورهای همسایهٴ ایران، دومین کانون جلب پناهجویان ایرانی هستند، در سالهای اخیر، هزاران تن از پناهجویان کرد ایرانی پس از معرفی خود به بخش مهاجرت و پناهندگی سازمان ملل در ترکیه در این کشور سکونت گزیده و سالهای متمادی را با وجود مشکلات فراوانی سپری کردند. ایرانیان به جان آمده از رژیم خمینی حتی به کشور جنگزده و فقرزدهٴ افغانستان هم پناه بردهاند:
بسیاری از هموطنان به جان آمده از ستم خمینی، حتی رنج اردوگاههای موقت پناهندگی و سالها زیستن در زیر چادر را به جان خریده و حاضر به بازگشت تحت حاکمیت رژیم نیستند.
بسیاری از هموطنان به جان آمده از ستم خمینی، حتی رنج اردوگاههای موقت پناهندگی و سالها زیستن در زیر چادر را به جان خریده و حاضر به بازگشت تحت حاکمیت رژیم نیستند.
سیل مهاجران پناهجو چرا؟
از ابتدای حاکمیت نظام ولایتفقیه، سیل مهاجران ایرانی به سوی کشورهای خارج، لاینقطع ادامه داشته است. به گفته برنارد دویل رئیس کمیساریای عالی پناهندگان در ایران، 42 میلیون پناهنده در سراسر جهان وجود دارد. آمار ایرانیانی را که طی سالهای حاکمیت آخوندها از کشور گریخته و به کشورهای دیگر پناه بردهاند نزدیک 5 میلیون نفر گفتهاند. به این ترتیب در حالی که جمعیت ایران یک درصد جمعیت کل کره زمین است، اما شمار کسانی که وادار به ترک میهنشان شدهاند، 12درصد کل پناهندگان دنیاست، یعنی 12برابر میانگین پناهندگان در جهان! اما این آمار تمامی واقعیت نیست. چرا که دولت ترکیه در سال 2000 اعلام کرده بود فقط دو میلیون ایرانی ساکن این کشور شدهاند، و هزاران ایرانی دیگر، بهصورت غیرقانونی در این کشور بهسر میبرند.
سایر کشورهای همجوار ایران، از پاکستان تا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نیز، میزبانان ناخواسته ایرانیان گریخته از جهنم ولایتفقیه هستند.

از زمان سرکوب تمامعیار آزادیها در ایران تحت حاکمیت آخوندها، سیل پایانناپذیر مهاجرتهای سیاسی آغاز شد. جنگ 8ساله ضدمیهنی خمینی، بر سرعت و تعداد مهاجران افزود. مهاجران، دیگر فقط مخالفان سیاسی نبودند بلکه کسانی بودند که جان خود و فرزندانشان را از جهنم خمینی، بهدر میبردند. از جوانانی که نمیخواستند هیزم تنور جنگافروزی و توسعهٴ بنیادگرایی رژیم خمینی شوند. تا دگراندیشان و پیروان مذاهب دیگر که نمیخواستند به تحمیلها و اجحافات فاشیسم دینی تن بدهند، تا زنانی که از تحقیر و ستم این رژیم زنستیز به ستوه آمده بودند.
سال 1384، که با بیرون آمدن پاسدار احمدینژاد از صندوق ریاستجمهوری رژیم موج جدیدی از سرکوب و اختناق آغاز شد، موج مهاجرت هم دوباره بالا گرفت، این موج در سال 88 در پی سرکوب خونین قیام مردم ایران توسط رژیم، بالاتر رفت.
بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول، رژیم ایران در میان 91 کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته، رتبهٴ اول در فرار مغزها را دارد، خروج سالانه 180هزار متخصص و دانشآموختة دانشگاهی از ایران، آن روی سکة فساد نظام ولایت و دیکتاتوری عریان آن است. معادل اقتصادی این میزان فرار سرمایههای انسانی کشور، بالغ بر 50میلیارد دلار است. اما رژیم ضدبشری ولایتفقیه، تنها بهدنبال کوچک نمایی و پاک کردن صورت مسأله است.
خروج نخبگان یا فرار مغزها؟
کوچک نمایی واقعیت «فرار مغزها» از بیداد حکومت ولایتفقیه، با واژه من درآوردی «خروج نخبه علمی» ترفندی است که در دعواهای باندی از مدتها قبل لو رفته است تا جایی که حتی سایت آیتالله بی.بی.سی (24تیر 92) از جمله نوشت:
«همه کشورهای درگیر مشکل مهاجرت مغزها برای غلبه بر این مسأله راههای مختلفی را طراحی یا پیدا کردهاند… اما به نظر کارشناسان، در ایران سیاست یکپارچه و معینی در این زمینه وجود ندارد و هر گروهی بسته به سلایق یا دیدگاه عقیدتی یا سیاسی خود بهسویی میرود و سازی متفاوت کوک میکند...
آنها برخی از این سیاستها را اینگونه معرفی میکنند: ...
تغییر تعاریف و واژگان برای کاستن از بار و تأثیر منفی آمار خروج مغزها.
- ترساندن خانوادهها از محیط خارج از کشور با فعالیتهای تبلیغی. جدیدترین این اقدامات تهیه و پخش فیلمهای مستندی همچون میراث آلبرتا بوده است که به مخاطب القا میکند که وضعیت نخبگان ایرانی در کشورهای دیگر از نظر فرهنگی بسیار تأسف برانگیز است.
- ایجاد موانع اقتصادی یا عدم توجه به مشکلات اقتصادی دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در خارج برای مجبور کردن آنها به بازگشت به کشور یا ممانعت در خروج دانشجویان جدید»...
این اولین بار نیست که نظام ولایت، دست به کوچک نمایی واقعیتهای سیاه میزند، اما طی سالهای اخیر، هموطنانی که از جهنم حاکمیت خمینی میگریزند، دیگر تنها نخبگان و مخالفان سیاسی و کسانی که بهخاطر عقیده و مذهب و مسلک جانشان در خطر است نیستند. بلکه بیشتر کسانی هستند، که با آخرین ته مانده از بضاعت مالی، جان خود و خانوادهشان را از شر فقر و فساد و بیکاری در زیر حاکمیت پلید نظام ولایتفقیه به در بردهاند. تا خود و عزیزانشان ناگزیر از فروش جسمشان نشوند.
این هموطنان در کشورهای همسایه به نازلترین بها بهکار گرفته شدهاند، آنها هزاران درد غربت را از شر نظام ولایتفقیه به جان خریدهاند.
هموطنانی که در اواخر تیر و اوایل مرداد 92 در اردوگاههای شرق دور آسیا سرکوب شدند یا در آبهای اقیانوس غرق شده و میشوند از جمله همین مردمان شریف و زحمتکش هستند.
بیگمان انتشار این تصاویر، وجه دیگری از سرکوب و غارت مردم ایران را در انظار جهانیان افشا میکند و اینکه بهای سیاستهای توسعهطلبانه رژیم برای دستیابی به سلاح هستهای، تاکجا، به مردم ایران، خیانت کرده است. مرگ این پناهجویان در واقع امتداد قتل و کشتار مردم در تظاهراتها، در حمله به کوی دانشگاه، در قتلعام زندانیان سیاسی و در سرکوب و اعدام در زندانهاست.
عمق جنایت و سیاستهای ضدمردمی رژیم وقتی کامل میشود که در کنار تصویر هموطنان پناهجویی که در میان آبهای اقیانوس آرام غرق میشوند و یا در کوهستانهای ترکیه از سرما یخ میزنند، یا در اردوگاههای این و آن کشور روزگار سختی را میگذرانند، در کنار ارقام نجومی درآمد نفت در 8سال اخیر، گذاشته شود. مردم کشور ما در حالی که دارای صاحب غنیترین ذخایر نفت دنیا و دومین منابع گاز جهان هستند، دیگر تنها مغزهایشان فرار نمیکند بلکه دستهای خالی و جویای لقمهای نان نیز، ناگزیر به فرار از حاکمیت این رژیم هستند.